بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 

next page

fehrest page

back page

وضـو

مسأله ۲۴۲ ـ در وضو واجب است صورت و دستها را بشویند و جلوى سر و روى پاها را مسح كنند.

مسأله ۲۴۳ ـ درازاى صورت كه از بالاى پیشانى ـ جایى كه موى سر مى روید ـ تا آخر چانه است باید شست، و پهناى آن به مقدارى كه بین انگشت وسط و شست قرار مى گیرد باید شسته شود، و براى آن كه یقین كند این مقدار كاملا شسته شده باید كمى از اطراف آن را هم بشوید.

مسأله ۲۴۴ ـ اگر صورت یا دست كسى كوچكتر یا بزرگتر از متعارف مردم باشد، باید ملاحظه كند كه مردمان متعارف تا كجاى صورت خود را مى شویند، او هم تا همان جا بشوید، و اگر دست و صورت هر دو بر خلاف متعارف ولى با هم متناسب هستند باید به كیفیتى كه در مسأله قبل گذشت بشوید.

مسأله ۲۴۵ ـ اگر احتمال دهد چرك یا چیز دیگرى در ابروها و گوشه هاى چشم و لب او هست كه مانع رسیدن آب به آنها است، چنانچه احتمال او عقلایى باشد، باید پیش از وضو رسیدگى كند كه اگر هست بر طرف نماید.

مسأله ۲۴۶ ـ اگر پوست صورت از لاى مو پیدا باشد باید آب را به پوست برساند، و اگر پیدا نباشد شستن مو كافیست، و رساندن آب به زیر آن لازم نیست.

مسأله ۲۴۷ ـ اگر شكّ كند پوست صورت از لاى مو پیداست یا نه، باید مو را بشوید و آب را به پوست هم برساند.

مسأله ۲۴۸ ـ شستن توى بینى و مقدارى از لب و چشم كه در وقت بستن دیده نمى شود واجب نیست، ولى باید یقین كند كه از جاهایى كه باید شسته شود چیزى باقى نمانده است، و كسى كه نمى دانسته باید مقدارى را بشوید كه یقین به تحقّق واجب پیدا شود، اگر نداند در وضوهایى كه گرفته آن مقدار را شسته یا نه، نمازى را كه با آن وضو خوانده است و وقتش باقى است با وضوى جدید اعاده نماید، و نمازهایى كه وقتش گذشته قضا كند.

مسأله ۲۴۹ ـ باید دستها را از بالا به پایین شست، و اگر از پایین به بالا بشوید باطل است، و همچنین صورت را بنابر احتیاط واجب.

مسأله ۲۵۰ ـ اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد، چنانچه ترى دست به قدرى باشد كه به واسطه كشیدن دست آب كمى بر آنها جارى شود، كافیست.

مسأله ۲۵۱ ـ بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشوید.

مسأله ۲۵۲ ـ براى آن كه یقین كند آرنج را كاملا شسته باید مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشوید.

مسأله ۲۵۳ ـ كسى كه پیش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضو باید تا سر انگشتان بشوید، و اگر فقط تا مچ بشوید وضوى او باطل است.

مسأله ۲۵۴ ـ شستن صورت و دستها در وضو، مرتبه اوّل واجب و مرتبه دوم مستحبّ و مرتبه سوم و بیشتر از آن حرام مى باشد، و این كه كدام شستن اوّل یا دوم یا سوم است مربوط به این است كه شستن عضو به قصد وضو باشد، مثلا اگر سه مرتبه آب به صورت بریزد و به مرتبه سوم قصد شستن براى وضو نماید، اشكال ندارد و مرتبه سوم شستن اوّل شمرده مى شود، ولى اگر سه مرتبه آب به صورت بریزد و به هر یك قصد شستن براى وضو نماید مرتبه سوم حرام است.

مسأله ۲۵۵ ـ بعد از شستن هر دو دست باید جلوى سر را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند، و احتیاط واجب آن است كه مسح با باطن كف دست راست باشد، و بنابر احتیاط مستحبّ مسح را از بالا به پایین انجام دهد.

مسأله ۲۵۶ ـ یك قسمت از چهار قسمت سر، كه مقابل پیشانى است جاى مسح مى باشد، و هر جاى این قسمت را به هر اندازه مسح كند كافیست، و مستحبّ است كه اندازه مسح از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته باشد، و بهتر است از درازا به اندازه درازاى یك انگشت باشد.

مسأله ۲۵۷ ـ لازم نیست مسح سر بر پوست آن باشد بلكه بر موى جلوى سر هم صحیح است، ولى كسى كه موى جلوى سر او به اندازه اى بلند است كه اگر مثلا شانه كند به صورتش مى ریزد یا به جاهاى دیگر سر مى رسد، باید بیخ موها را مسح كند، یا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نماید، و اگر موهایى را كه به صورت مى ریزد یا به جاى دیگر سر مى رسد جلوى سر جمع كند و بر آنها مسح نماید یا بر موى جاهاى دیگر سر كه جلوى آن آمده مسح كند، چنین مسحى باطل است.

مسأله ۲۵۸ ـ بعد از مسح سر باید با ترى آب وضو كه در دست مانده است روى پاها را مسح كند، و اندازه واجب آن از سر یكى از انگشتها تا برآمدگى روى پا است، و احتیاط مستحبّ آن است كه تا مفصل مسح نماید، و احتیاط واجب آن است كه پاى راست را مقدّم بر پاى چپ بدارد، و همچنین پاى راست را با دست راست و پاى چپ را با دست چپ مسح نماید.

مسأله ۲۵۹ ـ پهناى مسح پا به هر اندازه باشد كافیست، ولى افضل آن است كه تمام روى پا را با تمام كف دست مسح نماید.

مسأله ۲۶۰ ـ احتیاط واجب آن است كه در مسح پا دست را بر سر انگشتها بگذارد و بعد به پشت پا بكشد، یا آن كه دست را بر برآمدگى روى پا یا مفصل گذاشته و تا سر انگشتها بكشد، نه آن كه تمام دست را روى پا بگذارد و كمى بكشد.

مسأله ۲۶۱ ـ در مسح سر و روى پا باید دست را روى آنها بكشد، نه آن كه دست را نگه دارد و سر یا پا را به آن بكشد، ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد سر یا پا مختصرى حركت كند اشكال ندارد.

مسأله ۲۶۲ ـ جاى مسح باید خشك باشد، و اگر به قدرى تر باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند مسح باطل است، ولى اگر ترى آن به قدرى كم باشد كه رطوبتى كه بعد از مسح در آن دیده مى شود عرفاً بگویند فقط از ترى كف دست است اشكال ندارد.

مسأله ۲۶۳ ـ اگر براى مسح رطوبتى در كف دست نمانده باشد، نمى تواند دست را با آب خارج تر كند، بلكه باید از ریش خود كه داخل در حدّ صورت است رطوبت بگیرد وبا آن مسح نماید، و گرفتن رطوبت از غیر ریش و مسح نمودن با آن محلّ اشكال است.

مسأله ۲۶۴ ـ اگر رطوبت كف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، سر را با همان رطوبت مسح كند، و براى مسح پاها از ریش خود كه داخل در حدّ صورت است رطوبت بگیرد.

مسأله ۲۶۵ ـ مسح كردن از روى جوراب و كفش باطل است، ولى اگر به واسطه سرماى شدید یا ترس از دزد و درنده و مانند اینها نتواند كفش یا جوراب را بیرون آورد، بنابر احتیاط واجب بر كفش و جوراب مسح نماید و تیمّم هم بنماید.

مسأله ۲۶۶ ـ اگر روى پا نجس باشد و نتواند براى مسح آن را آب بكشد، باید تیمّم كند.

 

وضوى ارتماسى

مسأله ۲۶۷ ـ وضوى ارتماسى آن است كه انسان صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد، ولى مسح با ترى آن دست اشكال دارد، بنابراین اگر دست چپ را ارتماسى شست، مقدارى از آن را از طرف كف دست در آب فرو نبرد و با دست راست آن مقدار را بشوید، و بنابر احتیاط واجب به بیرون آوردن از آب وضوى ارتماسى محقّق نمى شود.

مسأله ۲۶۸ ـ در وضوى ارتماسى باید دستها از بالا به پایین شسته شود، پس اگر وقتى كه دستها را در آب فرو مى برد قصد وضو كند، باید دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد، و همچنین صورت را بنابر احتیاط واجب از طرف پیشانى در آب فرو برد.

مسأله ۲۶۹ ـ اگر وضوى بعضى از اعضا را ارتماسى و بعضى را غیر ارتماسى انجام دهد، اشكال ندارد.

 

دعایى كه موقع وضو گرفتن مستحبّ است

مسأله ۲۷۰ ـ كسى كه وضو مى گیرد مستحبّ است هنگام گرفتن آب با دست بگوید: «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ المُتَطَهِّرِین» و هنگام مضمضه كردن بگوید: «اَللّهُمَّ لَقِّنِی حُجَّتِی یوْمَ أَلْقاكَ وَ أَطْلِقْ لِسانِی بِذِكْرِك» و هنگام استنشاق ـ یعنى آب در بینى كردن ـ بگوید: «اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَی رِیحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یشُمُّ رِیحَها وَ رَوْحَها وَ طِیبَها» و هنگام شستن رو بگوید: «اَللّهُمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِی یوْمَ تَبْیضُّ فِیهِ الْوُجُوهُ» و هنگام شستن دست راست بگوید: «اَللّهُمَّ اَعْطِنِی كِتابِی بِیمِینِی وَ الْخُلْدَ فِی الْجَنانِ بِیسارِی وَ حاسِبْنِی حِساباً یسِیراً» و هنگام شستن دست چپ بگوید: «اَللّهُمَّ لا تُعْطِنِی كِتابِی بِشِمالِی وَ لا مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِی وَ لا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً اِلى عُنُقِی وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النِّیرانِ» و هنگامى كه سر را مسح مى كند بگوید: «اَللّهُمَّ غَشِّنِی بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ عَفْوِكَ» و در هنگام مسح پا بگوید: «اَللّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلىَ الصِّراطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الاْقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْیی فِی ما یرْضِیكَ عَنـِّی یا ذَا الْجَلالِ وَ الاْكْرامِ» و مستحبّ است هرگاه وضو گرفت بگوید: «اَشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ إِلاَّ اللّهُ اَللّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَوّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ المُتَطَهِّرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ».

 

شرایط صحّت وضو

شرایط صحیح بودن وضو چند چیز است:

«شرط اوّل» آن كه آب وضو پاك باشد.

«شرط دوم» آن كه مطلق باشد.

مسأله ۲۷۱ ـ وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگر چه انسان نجس یا مضاف بودن آن را نداند یا فراموش كرده باشد، و اگر با آن وضو نمازى هم خوانده باشد باید آن نماز را دوباره با وضوى صحیح بخواند.

مسأله ۲۷۲ ـ اگر غیر از آب گل آلود مضاف آب دیگرى براى وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است باید تیمّم كند، و اگر وقت دارد باید صبر كند تا آب صاف شود یا آب را صاف كند و وضو بگیرد.

«شرط سوم» آن كه آب وضو مباح باشد، و بنابر احتیاط واجب فضایى كه در آن وضو مى گیرد نیز مباح باشد.

مسأله ۲۷۳ ـ وضو با آب غصبى و با آبى كه حجّت بر رضایت صاحب آن ندارد، حرام و باطل است، و اگر آب وضو در جاى غصبى بریزد، چنانچه در غیر آن جا نتواند وضو بگیرد باید تیمّم كند، و اگر در غیر آن جا بتواند وضو بگیرد لازم است كه در غیر آن جا وضو بگیرد، ولى چنانچه در این صورت معصیت كرد و همان جا وضو گرفت، صحّت وضو محلّ اشكال است.

مسأله ۲۷۴ ـ وضو گرفتن از حوض مدرسه اى كه انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقف كرده اند یا براى محصّلین همان مدرسه، جایز نیست، و اگر اطمینان به عمومیت وقف حاصل شود ـ هر چند از وضو گرفتن مردم باشد ـ اشكال ندارد.

مسأله ۲۷۵ ـ كسى كه نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى همه مردم وقف كرده اند یا براى كسانى كه در آن جا نماز مى خوانند، نمى تواند از حوض آن مسجد وضو بگیرد، ولى اگر معمولا كسانى هم كه نمى خواهند در آن جا نماز بخوانند از آن حوض وضو مى گیرند، در صورتى كه از وضو گرفتن آنها اطمینان به عمومیت وقف حاصل شود، مى تواند از آن وضو بگیرد.

مسأله ۲۷۶ ـ وضو گرفتن از حوض تیمچه ها و مسافرخانه ها و مانند اینها براى كسانى كه ساكن آن جاها نیستند، در صورتى صحیح است كه اطمینان به رضایت صاحبان آنها حاصل شود، هر چند اطمینان از وضو گرفتن كسانى كه ساكن آن جاها نیستند حاصل شود.

مسأله ۲۷۷ ـ وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگر چه انسان نداند كه صاحب آنها راضى است اشكال ندارد، ولى اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى كند یا این كه انسان بداند كه مالك راضى نیست، وضو گرفتن از آنها جایز نیست، و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر مالك صغیر یا مجنون باشد یا آن نهرها در تصرّف غاصب باشند، و یا گمان داشته باشد كه مالك راضى نیست، و امّا نهرها و قنواتى كه از آبادى مانند دهات مى گذرد وضو گرفتن و آشامیدن و مانند آن از آنها اشكال ندارد، اگر چه مالك صغیر یا مجنون باشد.

مسأله ۲۷۸ ـ اگر فراموش كند آب غصبى است و با آن وضو بگیرد، وضوى او صحیح است، ولى كسى كه خودش آب را غصب كرده، اگر غصبى بودن آن را فراموش كند و وضو بگیرد، در صورتى كه از غصب توبه نكرده باشد، وضوى او باطل است، و در صورتى كه توبه كرده باشد بطلان وضو محلّ اشكال است.

«شرط چهارم» آن كه ظرف آب وضو مباح باشد.

«شرط پنجم» آن كه ظرف آب وضو بنابر احتیاط واجب طلا و نقره نباشد و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدى ذكر مى شود.

مسأله ۲۷۹ ـ اگر آب وضو در ظرف غصبى است و غیر از آن آب دیگرى ندارد، در صورتى كه بتواند به وجه مشروعى آن آب را در ظرف دیگرى خالى نماید، لازم است خالى كرده و بعد وضو بگیرد، و چنانچه میسور نباشد باید تیمّم كند، و اگر آب دیگرى دارد لازم است با آن آب وضو بگیرد، و در هر دو صورت اگر معصیت كرد و آب را برداشت و بعد از برداشتن با آن وضو گرفت، وضویش صحیح است.

و با این كیفیت اگر از ظرف طلا یا نقره وضو بگیرد وضوى او صحیح است، چه آب دیگرى داشته باشد یا نداشته باشد، و اگر در ظرف غصبى وضوى ارتماسى گرفت وضوى او حرام و باطل است، چه آب دیگرى داشته باشد یا نه، و امّا اگر در ظرف طلا و نقره وضوى ارتماسى بگیرد جواز و صحّت آن محلّ اشكال است.

مسأله ۲۸۰ ـ حوضى كه مثلا یك آجر یا یك سنگ آن غصبى است، در صورتى كه برداشتن آب در نظر عرف تصرّف در آن آجر یا سنگ نباشد، اشكالى ندارد، و در صورتى كه تصرّف باشد، اگر آبى غیر از آن آب ندارد باید تیمّم كند، و اگر آبى غیر از آن آب دارد وظیفه اش وضو گرفتن با آن آب است، ولى در هر دو صورت اگر معصیت كرد و آب را برداشت وبعد از برداشتن وضو گرفت وضوى او صحیح است، و در هر دو صورت وضوى ارتماسى در فرض این كه عرفاً تصرّف در آن مغصوب باشد باطل است.

مسأله ۲۸۱ ـ اگر در صحن یكى از امامان یا امام زادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض یا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمین صحن را براى قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد.

«شرط ششم» آن كه اعضاى وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد، اگر چه آن طهارت به شستن به آب وضو ـ در صورتى كه آب معتصم باشد ـ حاصل شود، و آب معتصم آبى است كه به ملاقات با نجس نجس نشود، مانند آب باران و كرّ و جارى.

مسأله ۲۸۲ ـ اگر پیش از تمام شدن وضو جایى را كه شسته یا مسح كرده نجس شود، وضوى او صحیح است.

مسأله ۲۸۳ ـ اگر غیر از اعضاى وضو جایى از بدن نجس باشد، وضوى او صحیح است، ولى اگر مخرج را از بول یا غائط تطهیر نكرده باشد، احتیاط مستحبّ آن است كه اوّل آن را تطهیر كند و بعد وضو بگیرد.

مسأله ۲۸۴ ـ اگر یكى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شكّ كند كه پیش از وضو آن جا را آب كشیده یا نه، چنانچه هنگام وضو گرفتن ملتفت پاك و نجس بودن آن جا نبوده، وضوى او باطل است، و اگر مى داند یا احتمال مى دهد كه ملتفت بوده وضوى او صحیح است، و در هر صورت جایى را كه نجس بوده باید آب بكشد.

مسأله ۲۸۵ ـ اگر در صورت یا دستها بریدگى یا زخمى است كه خون آن بند نمى آید و آب براى آن ضرر ندارد، باید بعد از شستن اجزاى سالم آن عضو با رعایت ترتیب ـ بر طبق آنچه كه در وضو مسأله «۲۴۹» گذشت ـ موضع زخم یا بریدگى را در آب كرّ یا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون بند بیاید و دست خود را روى زخم یا بریدگى در زیر آب از بالا به پایین به قصد شستن وضویى بكشد تا آب بر آن جارى شود، و بعد بقیه وضو را انجام دهد با مراعات این كه مسح به آب كف دست واقع شود.

«شرط هفتم» آن كه وقت براى وضو و نماز كافى باشد.

مسأله ۲۸۶ ـ هرگاه وقت به قدرى تنگ است كه اگر وضو بگیرد تمام نماز یا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود، باید تیمّم كند، ولى اگر براى وضو و تیمّم یك اندازه وقت لازم است باید وضو بگیرد.

مسأله ۲۸۷ ـ كسى كه در تنگى وقت نماز باید تیمّم كند، اگر به قصد آن كه وضو مستحبّ است، یا براى امر مستحبّى كه وضو براى آن تشریع شده مثل خواندن قرآن وضو بگیرد، صحیح است، و اگر قصد كند براى خواندن آن نماز به نحوى كه اگر امر به نماز با وضو نباشد قصد وضو نداشته باشد، آن وضو باطل است.

«شرط هشتم» آن كه به قصد قربت و با اخلاص وضو بگیرد، و مراد از قصد قربت این است كه عمل را به قصد آنچه كه آن را به خداوند متعال اضافه مى دهد، مانند انجام فرمان خداوند و محبوبیت براى او انجام دهد.

مسأله ۲۸۸ ـ لازم نیست نیت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند، بلكه اگر تمام افعال وضو را به داعى الهى به جا آورد، كفایت مى كند.

«شرط نهم» آن كه وضو را به ترتیبى كه بیان شد به جا آورد، یعنى اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است، و ـ بنابر احتیاط واجب ـ پاى چپ را بعد از پاى راست مسح كند.

«شرط دهم» آن كه كارهاى وضو را پشت سر هم انجام دهد.

مسأله ۲۸۹ ـ اگر بین كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مى خواهد جایى را بشوید یا مسح كند رطوبت اعضاى قبل خشك شده باشد وضو باطل است، و اگر فقط رطوبت جایى كه قبل از محلّى است كه مى خواهد بشوید یا مسح كند خشك شده باشد، مثلا موقعى كه مى خواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست خشك شده باشد و صورت تر باشد وضویش صحیح است.

مسأله ۲۹۰ ـ اگر كارهاى وضو را پشت سر هم به جا آورد، ولى به واسطه گرماى هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند اینها رطوبت جاهاى پیشین خشك شود، وضوى او صحیح است.

مسأله ۲۹۱ ـ راه رفتن در بین وضو اشكال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دست ها چند قدم راه برود، و بعد سر و پا را مسح كند، وضوى او صحیح است.

«شرط یازدهم» آن كه شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد، و اگر دیگرى او را وضو دهد، یا در شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او كمك نماید، وضو باطل است.

مسأله ۲۹۲ ـ كسى كه نمى تواند وضو بگیرد باید نایب بگیرد كه او را وضو دهد، و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتى كه بتواند و دادن مزد حرجى نباشد باید به او بدهد، ولى باید خود او نیت وضو كند و بنابر احتیاط واجب نایب هم نیت نماید و با دست خود مسح كند، و اگر نمى تواند باید نایبش دست او را بگیرد و به جاى او مسح بكشد، و اگر این هم ممكن نیست باید از دست او رطوبت بگیرد و با آن رطوبت سر و پاى او را مسح كند.

مسأله ۲۹۳ ـ هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهایى انجام دهد، نباید در آن كمك بگیرد.

«شرط دوازدهم» آن كه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

مسأله ۲۹۴ ـ كسى كه مى ترسد كه اگر وضو بگیرد مریض شود نباید وضو بگیرد، و كسى كه مى ترسد اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه مى ماند، چنانچه آن عطش موجب مرضى بشود نباید وضو بگیرد، و اگر موجب مرضى نشود مخیر است كه وضو بگیرد یا تیمّم كند، و اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگیرد، اگر چه بعد بفهمد ضرر داشته ولى ضرر، ضرر حرام نبوده وضوى او صحیح است.

مسأله ۲۹۵ ـ اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر دارد، باید با همان مقدار وضو بگیرد.

«شرط سیزدهم» آن كه در اعضاى وضو مانعى از رسیدن آب نباشد.

مسأله ۲۹۶ ـ اگر مى داند چیزى به اعضاى وضو چسبیده ولى شكّ دارد كه از رسیدن آب جلوگیرى مى كند یا نه، باید آن را بر طرف كند یا آب را به زیر آن برساند.

مسأله ۲۹۷ ـ اگر زیر ناخنى كه به اندازه معمول بلند است چرك باشد، وضو اشكال ندارد، ولى اگر ناخن را بگیرند باید براى وضو آن چرك را بر طرف كنند، و اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرك زیر مقدارى را كه از معمول بلندتر است بر طرف كنند.

مسأله ۲۹۸ ـ اگر در صورت و دست ها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن یا چیز دیگر برآمدگى پیدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است، و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، بلكه اگر پوست یك قسمت آن كنده شود، لازم نیست آب را به زیر قسمتى كه كنده نشده برساند، ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود، باید آن را قطع كند یا آب را به زیر آن برساند.

مسأله ۲۹۹ ـ اگر انسان شكّ كند كه به اعضاى وضوى او چیزى چسبیده یا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، مثل آن كه بعد از گل كارى شكّ كند گل به دست او چسبیده یا نه، باید وارسى كند یا به قدرى دست بمالد كه اطمینان پیدا كند كه اگر بوده بر طرف شده، یا آب به زیر آن رسیده است.

مسأله ۳۰۰ ـ اگر جایى را كه باید شست یا مسح كرد چرك باشد ولى چرك آن مانع از رسیدن آب به بدن نباشد، اشكال ندارد، و همچنین است اگر بعد از گچ كارى و مانند آن چیز سفیدى كه جلوگیرى از رسیدن آب به پوست نمى نماید بر دست بماند، ولى اگر شكّ كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد یا نه، باید آنها را بر طرف كند.

مسأله ۳۰۱ ـ اگر پیش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى وضو مانعى از رسیدن آب هست، و بعد از وضو شكّ كند كه در موقع وضو آب را به آن جا رسانده یا نه، چنانچه علم به غفلت در حال وضو نداشته باشد، وضوى او صحیح است.

مسأله ۳۰۲ ـ اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد كه گاهى آب به خودى خود زیر آن مى رسد و گاهى نمى رسد و انسان بعد از وضو شكّ كند كه آب زیر آن رسیده یا نه، چنانچه بداند موقع وضو غفلت از این امر داشته باید دوباره وضو بگیرد.

مسأله ۳۰۳ ـ اگر بعد از وضو چیزى كه مانع از رسیدن آب است در اعضاى وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، در صورتى كه بداند غافل از آن مانع در حال وضو بوده باید دوباره وضو بگیرد، وگرنه وضوى او صحیح است.

مسأله ۳۰۴ ـ اگر بعد از وضو شكّ كند چیزى كه مانع رسیدن آب است در اعضاى وضو بوده یا نه، چنانچه علم به غفلت از آن در حال وضو نداشته وضو صحیح است.

 

احكام وضو

مسأله ۳۰۵ ـ كسى كه در كارهاى وضو و شرایط آن خیلى شكّ مى كند، در صورتى كه به حدّ وسواس برسد باید به شكّ خود اعتنا نكند.

مسأله ۳۰۶ ـ اگر شكّ كند كه وضوى او باطل شده یا نه، بنا مى گذارد كه وضوى او باقى است، ولى اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد، و بعد از وضو رطوبتى از او بیرون آید كه نداند بول است یا چیز دیگرى، وضوى او باطل است.

مسأله ۳۰۷ ـ كسى كه شكّ دارد وضو گرفته یا نه باید وضو بگیرد.

مسأله ۳۰۸ ـ كسى كه مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سر زده ـ مثلا بول كرده ـ اگر نداند كدام جلوتر بوده، چنانچه پیش از نماز است باید وضو بگیرد، و اگر در بین نماز است باید نماز را بشكند و وضو بگیرد، و اگر بعد از نماز است نمازى كه خوانده صحیح است در صورتى كه علم نداشته باشد كه در حال شروع به نماز غافل بوده، ولى براى نمازهاى بعد باید وضو بگیرد.

مسأله ۳۰۹ ـ اگر بعد از وضو یا در بین آن یقین كند كه بعضى جاها را نشسته یا مسح نكرده است، چنانچه رطوبت جاهایى كه پیش از آن است به جهت طول مدّت خشك شده، باید دوباره وضو بگیرد، و اگر خشك نشده یا به جهت گرمى هوا و مانند آن خشك شده، باید جایى را كه نشسته یا مسح نكرده و آنچه بعد از آن است بشوید یا مسح كند، و اگر در بین وضو در شستن یا مسح كردن جایى شكّ كند باید به همین دستور عمل نماید.

مسأله ۳۱۰ ـ اگر بعد از نماز شكّ كند كه وضو گرفته یا نه، در صورتى كه علم به غفلت در حال شروع نماز نداشته باشد نمازش صحیح است، ولى باید براى نمازهاى بعد وضو بگیرد.

مسأله ۳۱۱ ـ اگر در بین نماز شكّ كند كه وضو گرفته یا نه، نماز او باطل است و باید وضو بگیرد و نماز را به جا آورد.

مسأله ۳۱۲ ـ اگر بعد از نماز بداند كه وضوى او باطل شده ولى شكّ كند كه بعد از نماز باطل شده یا قبل از آن، نمازى كه خوانده صحیح است.

مسأله ۳۱۳ ـ اگر انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره مى ریزد، یا نمى تواند از بیرون آمدن غائط خوددارى كند، چنانچه یقین دارد كه از اوّل وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا مى كند، باید وضو و نماز را در وقتى كه مهلت پیدا مى كند انجام دهد، و اگر مهلت او به مقدار كارهاى واجب وضو و نماز است باید در وقتى كه مهلت دارد فقط كارهاى واجب وضو و نماز را به جا آورد و كارهاى مستحبّ را ترك نماید.

مسأله ۳۱۴ ـ اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پیدا نمى كند و در بین نماز یك یا چند دفعه بول یا غائط از او خارج مى شود، اگر همان نماز را با یك وضو بخواند كفایت مى كند هر چند احتیاط مستحبّ این است كه هر وقت بول یا غائط از او خارج شد در فاصله اى كه موالات بهم نخورد، وضو بگیرد و بقّیه نماز را بخواند.

مسأله ۳۱۵ ـ كسى كه بول یا غائط پى درپى از او خارج مى شود یك وضو براى چندین نماز او كافیست، مگر این كه مُحدِث به حدث دیگرى گردد، و بهتر آن است كه براى هر نماز یك وضو بگیرد، و براى به جا آوردن سجده و تشهّد فراموش شده و نماز احتیاط، وضوى دیگر لازم نیست.

مسأله ۳۱۶ ـ كسى كه بول یا غائط پى درپى از او خارج مى شود، لازم نیست بعد از وضو فوراً نماز بخواند، اگر چه احتیاط مستحبّ این است كه بعد از وضو فوراً نماز بخواند.

مسأله ۳۱۷ ـ كسى كه بول یا غائط پى درپى از او خارج مى شود بعد از وضو بنابر احتیاط مستحبّ از مسّ آنچه كه مسّ آن بر مُحدِث حرام است اجتناب نماید.

مسأله ۳۱۸ ـ كسى كه بول او قطره قطره مى ریزد، باید براى نماز به وسیله كیسه اى كه در آن پنبه یا چیز دیگرى است كه از رسیدن بول به جاهاى دیگر جلوگیرى مى كند خود را حفظ نماید، و احتیاط واجب آن است كه پیش از هر نماز مخرج بول را كه نجس شده آب بكشد، مگر در صورتى كه موجب حرج باشد.

و در صورتى كه جمع ما بین ظهر و عصر یا مغرب و عشاء مى كند، شستن بین دو نماز لازم نیست، و نیز كسى كه نمى تواند از بیرون آمدن غائط خوددارى كند، چنانچه ممكن باشد باید به مقدار نماز از رسیدن غائط به جاهاى دیگر جلوگیرى نماید، و احتیاط واجب آن است كه براى هر نماز مخرج غائط را آب بكشد، مگر در صورتى كه موجب حرج باشد.

مسأله ۳۱۹ ـ كسى كه نمى تواند از بیرون آمدن بول یا غائط خوددارى كند، در صورتى كه ممكن باشد و موجب حرج نباشد باید به مقدار نماز از خارج شدن بول یا غائط جلوگیرى نماید، و در صورتى كه مرض او به آسانى معالجه شود باید خود را معالجه نماید.

مسأله ۳۲۰ ـ كسى كه نمى تواند از بیرون آمدن بول یا غائط خوددارى كند، بعد از آن كه مرض او خوب شد لازم نیست نمازهایى را كه در وقت مرض مطابق وظیفه اش خوانده قضا نماید، ولى اگر در بین وقت نماز مرض او خوب شود باید نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

مسأله ۳۲۱ ـ اگر كسى مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگیرى كند، باید به وظیفه كسانى كه نمى توانند از بیرون آمدن بول یا غائط خوددارى كنند عمل نماید.

 

چیزهایى كه باید براى آنها طهارت از حدث داشت

مسأله ۳۲۲ ـ براى شش چیز باید وضو گرفت:

(اوّل) براى نمازهاى واجب غیر از نماز میت، و براى نمازهاى مستحبّ وضو شرط صحّت است.

(دوم) براى سجده و تشهّد فراموش شده و دو سجده سهوى كه براى تشهّد فراموش شده بجا مى آورد، و اگر بین آنها و نماز حدثى از او سر زده ـ مثلا بول كرده باشد ـ بنابر احتیاط واجب نماز را اعاده كند، ولى براى سجده سهو در غیر موردى كه ذكر شد واجب نیست وضو بگیرد.

(سوم) براى طواف واجب در حجّ یا عمره.

(چهارم) اگر نذر یا عهد كرده یا قسم خورده باشد كه وضو بگیرد.

(پنجم) اگر نذر كرده باشد كه جایى از بدن خود را به خط قرآن برساند، در صورتى كه آن نذر صحیح باشد، مانند بوسیدن قرآن.

(ششم) براى آب كشیدن قرآنى كه نجس شده، یا براى بیرون آوردن آن از محلّى كه بودن قرآن در آن محلّ موجب هتك است، در صورتى كه مجبور باشد دست یا جاى دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولى چنانچه معطّل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد، باید بدون این كه وضو بگیرد قرآن را از آن محلّ بیرون آورد، یا اگر نجس شده آب بكشد.

مسأله ۳۲۳ ـ مسّ نمودن خط قرآن ـ یعنى رساندن جایى از بدن به خط قرآن ـ براى كسى كه وضو ندارد حرام است، و رساندن موى بدن به قرآن مانعى ندارد در صورتى كه از توابع بشره شمرده نشود، و اگر قرآن را به زبان فارسى یا به زبان دیگرى ترجمه كنند مسّ آن در غیر اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال اشكال ندارد.

مسأله ۳۲۴ ـ جلوگیرى بچّه و دیوانه از مسّ خط قرآن واجب نیست، ولى اگر مسّ نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد باید از آن جلوگیرى كنند.

مسأله ۳۲۵ ـ كسى كه وضو ندارد ـ بنابر احتیاط واجب ـ نباید اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال را به هر زبانى كه نوشته شده باشد مسّ نماید، و احتیاط مستحبّ آن است كه اسماء مباركه چهارده معصوم (علیهم السلام) را هم بدون وضو مسّ ننماید.

مسأله ۳۲۶ ـ اگر پیش از وقت نماز به قصد این كه با طهارت باشد وضو بگیرد یا غسل كند، صحیح است، و اگر نزدیك وقت نماز هم به قصد مهیا بودن براى نماز وضو بگیرد اشكال ندارد، بلكه مستحبّ است.

مسأله ۳۲۷ ـ كسى كه یقین یا حجّت شرعیه دارد كه وقت داخل شده، اگر نیت وضوى واجب كند و قصدش مقید به وجوب نباشد و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوى او صحیح است.

مسأله ۳۲۸ ـ مستحبّ است انسان براى امورى كه وضو هر چند شرط صحّت آنها نیست ولى در كمال آنها معتبر است وضو بگیرد، مانند مناسك حجّ به غیر از طواف واجب ونماز طواف ـ كه وضو در آن دو شرط صحّت است ـ و همچنین براى نماز میت و ادخال میت در قبر و رفتن به مسجد و براى خواندن قرآن و نوشتن آن و براى خوابیدن، و نیز مستحبّ است كسى كه وضو دارد دوباره وضو بگیرد.

و هرگاه براى یكى از این كارها وضو بگیرد مى تواند هر كارى را كه باید با وضو انجام داد به جا آورد، مثلا مى تواند با آن وضو نماز بخواند یا طواف واجب انجام دهد.

 

چیزهایى كه وضو را باطل مى كند

مسأله ۳۲۹ ـ هفت چیز وضو را باطل مى كند:

(اوّل و دوم) بول و غائط خارج از موضع طبیعى یا از غیر موضع طبیعى با اعتیاد، و همچنین خارج از غیر موضع طبیعى بدون اعتیاد بنابر احتیـاط واجب.

و رطوبت مشتبه به بول قبل از استبراء از بول حكم بول را دارد.

(سوم) باد روده كه از مخرج طبیعى غائط خارج مى شود و از غیر آن به تفصیلى كه در غائط گذشت در صورتى كه بر آن یكى از دو اسم مخصوص گفته شود.

(چهارم) خواب، و وقتى محقّق مى شود كه گوش نشنود.

(پنجم) چیزهایى كه عقل را از بین مى برد مانند دیوانگى و مستى و بیهوشى.

(ششم) استحاضه زنان كه تفصیل آن خواهد آمد.

(هفتم) جنابت.

 

احكام وضوى جبیره

چیزى كه با آن زخم و شكسته را مى بندند، و دوایى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند جبیره نامیده مى شود.

مسأله ۳۳۰ ـ اگر در یكى از جاهاى وضو زخم یا دمل یا شكستگى باشد، چنانچه روى آن باز است و آب ضرر ندارد باید به طور معمول وضو گرفت.

مسأله ۳۳۱ ـ اگر زخم یا دمل یا شكستگى در صورت و دستهاست و روى آن باز است و آب ریختن روى آن ضرر دارد، چنانچه كشیدن دست تر بر آن ضرر ندارد، باید در شكستگى دست تر بر آن بكشد، و همچنین بنابر احتیاط واجب در زخم و دمل، و احتیاط مستحبّ آن است كه بعد پارچه پاكى روى آن بگذارد و دست تر را روى پارچه هم بكشد، و اگر این مقدار هم ضرر دارد یا زخم و شكستگى نجس است و نمى شود آب كشید، در مورد زخم باید اطراف آن را به طورى كه در وضو گذشت از بالا به پایین بشوید و تیمّم لازم نیست، و احتیاط مستحبّ آن است كه پارچه پاكى روى زخم بگذارد و دست تر روى آن بكشد و تیمّم هم بنماید.

و امّا در شكستگى باید تیمّم نماید و بنابر احتیاط واجب وضو نیز گرفته و پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با دست تر بكشد.

مسأله ۳۳۲ ـ اگر زخم یا دمل یا شكستگى در جلوى سر یا روى پاهاست و روى آن باز است، چنانچه نتواند آن را مسح كند ـ به این معنى كه مثلاً زخم تمام محلّ مسح را گرفته باشد، یا آن كه از مسح جاهاى سالم نیز متمكّن نباشد ـ بنابر احتیاط واجب بین وضو ـ به این ترتیب كه پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند ـ و تیمّم جمع كند.

مسأله ۳۳۳ ـ اگر روى دمل یا زخم یا شكستگى بسته باشد، چنانچه باز كردن آن مشقّت ندارد و آب هم براى آن ضرر ندارد، باید باز كند و وضو بگیرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، یا جلوى سر و روى پاها باشد.

مسأله ۳۳۴ ـ اگر زخم یا دمل یا شكستگى كه بسته است در صورت یا دستها باشد، چنانچه باز كردن یا ریختن آب روى آن ضرر و یا مشقّت دارد، باید مقدارى را كه ضرر و مشقّت ندارد از اطراف شسته و روى جبیره را مسح نماید.

مسأله ۳۳۵ ـ اگر نمى شود روى زخم را باز كرد ولى زخم و چیزى كه روى آن گذاشته پاك است، و رساندن آب به زخم ممكن است و ضرر و مشقّت ندارد، باید آب را به روى زخم با رعایت ترتیب ـ و در صورت بنابر احتیاط ـ برساند، ولى اگر جبیره در صورت باشد و رساندن آب با رعایت ترتیب ممكن نباشد بنابر احتیاط بین شستن و مسح با مراعات ترتیب جمع كند، و اگر زخم یا چیزى كه روى آن گذاشته نجس است، چنانچه آب كشیدن آن و رساندن آب به روى زخم ممكن باشد و ضرر و مشقّت نداشته باشد، باید آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند و در صورتى كه رساندن آب به روى زخم ممكن نیست یا ضرر یا مشقّت دارد، یا زخم نجس است و نمى شود آن را آب كشید، یا ضرر یا مشقّت دارد، باید اطراف زخم را بشوید، و اگر جبیره پاك است روى آن را مسح كند، و اگر جبیره نجس است یا نمى شود روى آن را دست تر كشید، در صورتى كه ممكن است پارچه پاكى را روى آن بگذارد، و بنابر احتیاط واجب جمع كند بین تیمّم و مسح بر آن پارچه ـ و حتّى الامكان پارچه را به گونه اى بگذارد كه جزء جبیره حساب شود ـ و در صورتى كه گذاشتن پارچه یا مسح بر آن ممكن نباشد، بنابر احتیاط واجب اطراف آن را به طورى كه در وضو گذشت بشوید و تیمّم هم بنمایـد.

مسأله ۳۳۶ ـ اگر جبیره تمام صورت یا تمام یكى از دستها یا تمام هر دو دست را گرفته باشد، احتیاط واجب آن است كه جمع كند بین وضوى جبیره اى و تیمّم.

مسأله ۳۳۷ ـ اگر جبیره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد، بنابر احتیاط واجب جمع كند بین وضوى جبیره و تیمّم.

مسأله ۳۳۸ ـ كسى كه در كف دست و انگشتها جبیره دارد، و در موقع وضو دست تر روى آن كشیده است، سر و پا را با همان رطوبت مسح كند.

مسأله ۳۳۹ ـ اگر جبیره تمام پهناى روى پا را گرفته ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا كه مسحش واجب است باز است، باید جاهایى كه باز است روى پا را، و جایى كه جبیره است روى جبیره را مسح كند.

مسأله ۳۴۰ ـ اگر در صورت یا دستها چند جبیره باشد، باید بین آنها را بشوید، و اگر جبیره ها در سر یا روى پاها باشد، باید بین آنها را مسح كند، و در جاهایى كه جبیره است باید به دستور جبیره عمل نماید.

مسأله ۳۴۱ ـ اگر جبیره بیشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن بدون مشقّت ممكن نیست، بنابر احتیاط واجب وضوى جبیره بگیرد و تیمّم هم بنماید، و اگر برداشتن زاید از معمول جبیره بدون مشقّت ممكن است، باید آن را بردارد، پس اگر زخم در صورت یا دستهاست آن قسمت را بشوید، و اگر در سر یا روى پاهاست و مسحش واجب است، آن را مسح كند و براى جاى زخم به دستور جبیره عمل نماید.

مسأله ۳۴۲ ـ اگر در اعضاى وضو زخم و جراحت و شكستگى نیست ولى به جهت دیگرى آب براى آنها ضرر دارد باید تیمّم كند.

مسأله ۳۴۳ ـ اگر جایى از اعضاى وضو را رگ زده است و نمى تواند آن را از جهت ضرر بشوید، حكم آن حكم زخم و جراحت است كه در مسائل قبل گذشت، و اگر براى جهت دیگرى مثل بند نیامدن خون نمى تواند آن را بشوید باید تیمّم كند.

مسأله ۳۴۴ ـ اگر در جاى وضو یا غسل چیزى چسبیده است كه برداشتن آن ممكن نیست یا موجب حرج است بنابر احتیاط واجب جمع كند بین وضو یا غسل جبیره اى و تیمّم.

مسأله ۳۴۵ ـ در غیر غسل میت از سایر اغسال، غسل جبیره اى مثل وضوى جبیره اى است، و بنابر احتیاط واجب آن را ترتیبى به جا آورد، ولى اگر در بدن زخم یا دمل باشد ـ چه محلّ مجبور باشد و چه مكشوف ـ هرچند براى تخییر بین غسل و تیمّم وجهى هست، امّا احتیاط واجب آن است كه غسل كند، و اگر شكستگى باشد حكم آن و حكم موضع شكسته و زخم و دمل در غسل همان است كه در صورت و دستها در وضو گذشت.

مسأله ۳۴۶ ـ كسى كه وظیفه او تیمّم است اگر در بعضى از جاهاى تیمّم او زخم یا دمل یا شكستگى باشد، باید به دستور وضوى جبیره اى تیمّم جبیره اى نماید.

مسأله ۳۴۷ ـ كسى كه باید با وضو یا غسل جبیره اى نماز بخواند، چنانچه بداند كه تا آخر وقت عذر او بر طرف نمى شود، مى تواند در اول وقت نماز بخواند، ولى اگر امید دارد كه تا آخر وقت عذر او بر طرف شود بهتر آن است كه صبر كند و چنانچه عذر او بر طرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو یا غسل جبیره اى به جا آورد، و در صورتى كه اول وقت نماز خواند و تا آخر وقت عذرش بر طرف شد، باید وضو گرفته یا غسل كرده و نماز را اعاده نماید.

مسأله ۳۴۸ ـ اگر انسان براى مرضى كه در چشم اوست، موى چشم خود را بچسباند، یا از جهت درد چشم آب براى آن ضرر داشته باشد باید تیمّم نماید.

مسأله ۳۴۹ ـ كسى كه نمى داند وظیفه اش تیمّم است یا وضوى جبیره اى، باید احتیاط كند به جمع بین وضو و تیمّم.

مسأله ۳۵۰ ـ نمازهایى را كه انسان با وضوى جبیره اى خوانده و تا آخر وقت عذرش مستمر بوده، صحیح است و مى تواند با آن وضو نمازهاى بعدى را در صورتى كه در تمام وقت عذرش مستمر باشد به جا آورد، وهرگاه عذرش بر طرف شد براى نمازهاى بعد بنابر احتیاط واجب وضو بگیرد.

 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved