بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

تاریخی/شبهه 60

آیا این اسرائیل جنایتکار، بازماندگان همان قوم بنی‌اسرائیل است که در قرآن کریم آمده است؟

اسرائیل,جنایتکار,قرآن,قرآن کریم,شبهه,شبهه,تاریخی,انگلیس,وزیر خارجه انگلیس,یهود

برای شناخت ریشه‌ی اقوام، ملل و جوامع، باید تاریخچه پیدایش آنها را مورد مطالعه‌ی دقیق و مستند قرار داد.

منابع تاریخی یهود و نیز غربی، تاریخچه پیدایش قوم بنی‌اسرائیل را به دو بخش: یک – حضرت ابراهیم علیه السلام؛ دو – حضرت یعقوب که نام دیگرش اسرائیل بود؛ تقسیم کرده‌اند که البته ربطی به اسرائیل فعلی ندارد. چرا که حضرت ابراهیم علیه‌السلام، از نوادگان حضرت نوح علیه‌السلام بود که کل جامعه بشری امروزی، فرزندان افرادی هستند که با حضرت نوح (ع) سوار بر کشتی شده و از مهلکه طوفان نوح نجات یافتند. در هر حال این تاریخچه به صورت خلاصه و در چند بخش ایفاد می‌گردد:

قوم بنی‌اسرائیل:

الف – طبق مستندات تاریخی، حضرت ابراهیم علیه‌السلام در شهری به نام "اورِکلدانیان" در عراق به دنیا آمد. در بابل (بین دجله و فرات) زندگی می‌کرد و ماجراهای با نمرود، شکستن بت‌ها، انداختن در آتش و ... نیز در همان بابل رخ داد. سپس به همراه خانواده و عشیره‌اش، به شهر حرّان (عراق) هجرت کرد. نام این منطقه که امروز عراق می‌نامیم، رافدین بود که گروهی از قوم عبری‌ها نیز در آن سکونت داشتند. سپس حضرت ابراهیم علیه‌السلام به امر الهی به فلسطین و سپس به حجاز و مصر هجرت نمود. (آلبرایت ، ص 236؛ دانیل ـ راپس ، ص 14ـ 15؛ اسمارت ، ص 384ـ385 و ...)

ب – حضرت ابراهیم علیه‌السلام، دو پسر به نام‌های اسحاق و یعقوب داشتند که نام دیگر یعقوب، همان اسرائیل بود. او در کنعان سکنا گزید، اما پس از ماجراهای حضرت یوسف علیه‌السلام، صدرات او در مصر و نیز قحطی شدید در کنعان، به همراه قومش به مصر رفتند و تا روزگار حضرت موسی علیه‌السلام، در همان مصر ماندند.

*- قوم او، مورد آزار و اذیت و بردگی فرعونیان قرار گرفتند، تا آن که به رهبری دینی و سیاسی موسی از سلطه فرعون رها شدند و از مصر خارج گشته به سمت کنعان حرکت کردند. چنان چه در قرآن کریم نیز تصریح شده است، حضرت موسی علیه السلام به امر خدا به آنها فرمود که وارد سرزمین فلسطین شوند، اما آنها ابا کردند و گفتند: تو با خدایت برو و آنجا را فتح کن، ما پس از فتح وارد می‌شویم. خداوند متعال نیز آنان را مشمول غضبش قرار داد و چهل سال در صحرای سینا آواره بودند و نسل‌هایی از آنها از بین رفت و نسل‌های دیگری جایگزین شد.

*- پس از رحلت حضرت موسی (ع) و در دوران جانشینی یوشع بن نون، به تدریج کنعان دوباره فتح شد. (بیک ، ص 28ـ 48؛ اسمارت ، ص 291؛ د. جودائیکا ، ج 8) – سپس عهد پادشاهی فرا رسید، طالوت و حضرات داود و سلمیان (ع) پادشان قدرتمند این دوره بودند. اما اختلاف بین اسباط (سبط‌ها، یعنی فرزندان و قوم هر یک از دوازده فرزند یعقوب) بالا گرفت. پادشاهی تقسیم شد. در بخش شمالی ، پادشاهی اسرائیل بر ده سبط حکومت می‌کرد و دو سبط بنیامین و یهودا پادشاهی کوچکی در جنوب فلسطین‌، به نام یهودا، پدید آوردند. (د. جودائیکا ، ج 8، ستون 593 ـ599).

 *- در پی حمله بخت النّصر  (نبوکدنصر) مملکت اسرائیل تصرف و معبد هیکل تحریب شد و قوم بنی‌اسرائیل به اسارت به بابل برده شدند. در 538 ق م‌، با قدرت یافتن ایران‌، کوروش بابل را فتح کرد و فرمان داد تا یهودیان به سرزمین خود بازگردند و آنها را مورد لطف و حمایت خود قرار داد. آنها به بازسازی معبد اورشلیم پرداختند، اما پس از بازگشت ، اخلاف بین اسباط پا نگرفت و استقلال پیشین را نیافتند. این قوم پس از ایران‌، به ترتیب‌، تحت تسلط یونانیان ـ بطلمیوسی‌ها و سلوکی‌ها ـ و رومیان بودند تا بالاخره در سال 70 میلادی ، که معبد دوم اورشلیم (هیکل دوم ) تخریب گردید، دچار پراکندگی شدند. پس از تجزیه امپراتوری روم در سال 395 میلادی، فلسطین یکی از ایالات مسیحی نشین روم شرقی، بیزانس گردید

*- این قوم، پس از بعثت حضرت مسیح علیه السلام در شهر النصره در فلسطین به دو بخش یهودی و مسیحی تقسیم شدند و پس از بعثت پیامبراکرم اسلام صلوات الله علیه و آله، بخش عظیمی از آنها مسلمان شدند. 

نکته - اما تواریخ یهودی، نام اسرائیل را برای حضرت یعقوب، به خاطر غلبه معجزه‌آسا در جنگی با فرشته خدا می‌دانند! «از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل ، زیرا که با خدا و با انسان مجاهده کردی و نصرت یافتی (سفر پیدایش ، باب 32: 27ـ 28)»، در واقع او به جای پیامبری، به جنگ خدا، فرشته خدا و انسان رفت و چون پیروز شد، اسرائیل لقب گرفت!

تاریخچه فلسطین:

دو هزار و پانصد سال پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) چند قبیله عرب نژاد، از جزیرة العرب به سوی سواحل جنوبی دریای مدیترانه کوچ کردند. برخی از آنها در فلسطین سکنا گزیدند و از راه کشاورزی معیشت می‌کردند که آنها را  کنعانیان نامیدند و به همین جهت سرزمین فلسطین را ارض کنعان نیز گفتند.

برخی دیگر در لبنان ساکن شدند و از راه دریانوردی زندگی می‌کردند. آنها را فینیقیان نیز نامیدند. یک طایفه مهم از کنعانیان به نام «یبوسیون» در بیت المقدس سکنا گزیدند، بدین جهت در قدیم منطقه بیت المقدس را «یبوس» می‌نامیدند.

تاریخچه شکل‌گیری اسرائیل غاصب:

اسرائیل غصب، به لحاظ نظری، یک جریان "ماسونی – صهونیستی" است و به لحاظ عملی، قلب اجرایی نظام سلطه، به ویژه در خاورمیانه است، که در آن دوران انگلیس ابر قدرت بود و امروز امریکا.

یک - ملت فلسطین، با سه دین غالب که به ترتیب اسلام، مسیحیت و سپس یهودیت بود، قرن‌ها در این سرزمین زندگی می‌کردند، تا آن که در سال 1099، جنگ‌های صلیبی به راه افتاد و مسلمانان فلسطین را قتل عام کردند. بنا به نقل مورخان اروپایی و مسیحی، آنان فقط در شهر بیت المقدس حدود شصت هزار تن را کشتند و در آن جا حمام خون به راه انداختند. (گوستاولبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 401).

فلسطین هشتاد و هشت سال در اختیاز صلیبی‌ها بود و آنان با مسلمانان در این دوره با بی رحمی تمام رفتار می‌کردند، تا این که در سال 1187میلادی (برابر با 583 هـ . ق)، صلاح الدین ایوبی آنان را شکست داد و بار دیگر فلسطین و بیت المقدس به آغوش مسلمانان بازگشت.

دو - در سال 1880 از جمعیت پانصد هزار نفری ملت فلسطین تنها بیست و چهار هزار تن یهودی بودند؛ یعنی کم تر از 5% - در سال 1896 یک روزنامه نگار یهودی اتریشی به نام «تئودور هرتسل» کتابی نوشت و جنبش صهیونیستی را مبتنی بر این که "یهودیان در پی تشکیل دولت یهود در یک سرزمین برآیند" به راه انداخت.

سه – 1897در سال؛ یعنی یک سال بعد، کنگره صهیونیسم در شهر بازل سوئیس برگزار شد و طرح کوچ دادن یهودیان از سراسر دنیا به فلسطین، جهت ازدیاد جمعیت یهود و تشکیل دولت یهودی، در سرزمینی اسلامی، مصوب گردید.

با اجرای این نقشه، جمعیت یهود (فلسطینی و غیر فلسطینی)، ظرف یک سال به 11% کل جمعیت افزایش پیدا کرد. یعنی از جمع 750 هزار نفری، فقط 85 هزار نفر یهودی بودند و البته هم چنان مسلمان‌کشی رواج داشت.

چهار – در طی جنگ جهانی اول در سال 1917، بالفور وزیر خارجه انگلیس، طی اعلامیه‌ای سیاست انگلستان را مبنی بر تشکیل دولت یهود و حمایت از آن در فلسطین اعلان نمود.

یک سال بعد، فلسطین رسماً به اشغال نظامی انگلیس درآمد و سیل کوچ دادن یهودیان غیر فلسطینی به آن سرزمین افزایش یافت. ظرف مدت سه سال  (از 1919 تا 1923)، سی پنچ هزار یهودی خارجی، وارد فلسطین شدند. فقط طی سال‌های 1932 تا 1935 نیز، 145 هزار یهودی از طرف دولت انگلستان (مردم انگلیس و مستعمرات انگلیس) به فلسطین گسیل شدند و ده‌ها هزار تن دیگر نیز بدون اجازه رسمی وارد این سرزمین شدند. بدین ترتیب تناسب یهودیان از 5% به 30% افزایش یافت.

پنج – جنگ جهانی دوم، بهترین بهانه شد. این جنگ در اروپا و بین مسیحیان رخ داد و کشورگشایی هیتلر به نام یهودی کشی تبلیغ و فرافکنی شد! در حالی که طی جنگ جهانی دوم، بیش از هفتاد میلیون کشته شده بودند، در قوانین اروپایی مصوب شد که بر کشتگان یهود تکیه کنند و هیچ کس حق ندارد، طی تحیقیات خود، این مسئله را به چالش کشیده و تعداد کشتگان یهود را کمتر از 6 میلیون اعلام نماید (هلوکاست). حتی اگر این قصه هلوکاست، واقعیت هم داشته باشد، این تعداد کمتر از یک دهم کشته شدگان بود و بدتر آن که مقرر شد، تاوان آنها را به جای آلمان‌ها، از مسلمانان فلسطینی بگیرند!

شش - در سال 1945 انگلستان با هماهنگی ایالات متحده امریکا، یکصد هزار تن از یهودیان اروپا و آمریکا را به فلسطین فرستادند که در سال 1947 جمعیت فلسطین به یک میلیون و هشتصد و شصت و هفت هزار تن رسید که از این تعداد ششصد و پانزده هزار یهودی (9/32%) و یک میلیون و نود و یک هزار نفر مسلمان (4/58%) و حدود یکصد و پنجاه هزار نفر مسیحی (8/7%) بودند.

هفت – در سال 1948 انگلستان که زمینه سازی‌خوبی برای تشکیل دولت یهود به عمل آورده بوده از آن جا خارج شد و یهودیان مهاجر غاصبانه بر فلسطین مسلط شدند (مثل خروج ظاهری امریکا و انگلیس از افغانستان و عراق و جایگزینی تروریست‌های چند ملیتی به جای خود)؛ و بسیاری از فلسطینیان را کشتند و آواره کردند تا این که سرانجام "دیوید بن گوریون" در تل آویو، رسماً دولت یهود را اعلان کرد. از این تاریخ به بعد کشتار و آواره کردن و نسل‌کشی مسلمان تشدید یافت و تا امروز ادامه دارد.

نکته: پس همان‌گونه که تاریخ گواهی می‌دهد، دولت صهیونیستی اسرائیل، ربطی به قوم بنی‌اسرائیل ندارد، هر چند که فرقی نمی‌کند، چرا که همین فلسطینیان (از هر قومی) که بودند، اکثریت مسلمان شدند و برخی نیز مسیحی و اقلیتی یهودی باقی ماندند.

*- روش پیداش گروهک‌هایی چون داعش، به بهانه‌ی ایجاد سرزمینی برای کُردها (و در اصل سرزمینی برای تروریست‌ها و شرورهای امریکا و اروپا)، با حمایت امریکا، انگلیس و اسرائیل، همان روش و سیاست قدیمی در پیدایش دولت غاصبی اسرائیل است. ابتدا ابر قدرت‌ها اعلام کردند که در نقشه جدید خاورمیانه، بسیاری از کشورها باید تجزیه شوند، سپس اعلام کردند که کردستان واحد و مستقلی باید تشکیل شود – سپس گروه‌های تروریستی تشکیل، تسلیح و حمایت شدند و جنایات وحشتناکی برای ارعاب، کوچ دادن مردم از سرزمین‌های‌شان و کشتار مسلمانان راه انداختند ...، و البته این بار نام‌شان را «دولت اسلامی» گذاشته‌اند که اولاً به نام یهود یا اسرائیل تمام نشود و ثانیاً جوّ اسلام‌هراسی گسترش یابد. اما در عین حال خودشان اقرار دارند که از جمع 17 هزار نفری آنان، 12 هزار نفر خارجی هستند.

حال اروپا ضمن تسلیح و حمایت از داعش، اعلام کرده است که تروریست‌های اروپایی حق پشیمانی و بازگشت به کشورشان را ندارد (تا مجبور شوند بمانند و بجنگند) – امریکا نیز یک جنگ زرگری با آنها به راه انداخته و به زودی تحت عنوان مبارزه با تروریسم، حضور نظامی مستقیم و مجددی برای تجزیه کشورهای منطقه می‌یابد – داعش و امثال آن را نیز برای دست کم بیست سال نگه می‌دارند.

منبع:x-shobhe

بازگشت به صفحه ی شبهات تاریخی

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved