بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

تاریخی/شبهه47

آیا سیلی خوردن حضرت زهراء علیهاالسلام و دیگر مصائب نقل شده‌ی ایشان، در منابع اهل سنت سندی دارد یا خیر؟ برخی به شدت ایجاد تشکیک می‌کنند.

بله مستند به تواریخ معتبر شیعه و سنّی است، ولی اگر مستند به منابع اهل تسنن نباشد چه می‌شود؟ آیا باید، یا می‌شود در صحّت آن گزاره‌ها تشکیک نمود؟

دقت شود، اخیراً جوّی القا شده است که برای هر مطلبی سندی از مستندات اهل سنّت می‌خواهند! ظاهرش این است که پاسخ «نقضی» داده می‌شود، اما باطنش این می‌شود که ناخودآگاه هر مطلبی اگر سندی در کتب اهل سنّت داشت معتبر می‌شود(؟!) در حالی که اگر قرار بود اولاً همه مستندات دو مذهب یکی باشند و ثانیاً همه به مستندات خود رجوع کرده و قبول کنند که دیگر اختلافی باقی نمی‌ماند و همه شیعه می‌شدند. مگر خطبه‌ی غدیر و یا صدها حدیث دیگر در باب ولایت، امامت، حکومت و جانشینی امیرالمؤمنین علیه السلام به انتخاب و انتصاب باریتعالی، در منابع اهل سنّت مستند نمی‌باشد؟

نکته‌ی دوم لازم به دقت آن که گاهی بحث و بررسی برای کسب اطلاع و فهم حقایق مطرح نمی‌گردد، بلکه فقط برای تشدید اختلافات است. و ما باید دقت کنیم تا آب به آسیاب دشمن نریزیم.

در جوّی که امروزه حاکم شده، حتی اگر کسی در مورد وجود خدا تشکیک کند، هیچ مشکلی نیست، اما تشکیک در گزاره‌ها و مباحث اختلافی بین مسلمانان اهل تشیع و تسنن، به تشدید اختلاف می‌انجامد. لذا همه مسلمانان اهل تشیع و تسنن باید دقت داشته باشند که بحث و بررسی در قالب علم و فضای صمیمانه تحقیقات علمی خوب است، اما اگر بهانه‌ای برای تشدید اختلافات باشد، به هیچ وجه جایز نمی‌باشد.

با توجه به مقدمات فوق، مستنداتی از منابع اهل سنّت درباره‌ی سؤال مطروحه ایفاد می‌گردد:

الف – طبری در «دلایل الامامة» نوشته است: عمر در ضمن نامه‎ای برای معاویه پس از نقل قضیه سقیفه بنی ساعده و بیعت گرفتن برای ابوبكر، چگونگی برخورد با فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را چنین بیان می‎كند:

«... به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ كه پشت در بود گفتم: اگر علی ـ علیه السّلام ـ از خانه برای بیعت بیرون نیاید، هیزم فراوانی به اینجا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را در آن بسوزانم یا علی ـ علیه السّلام ـ را برای بیعت به سوی مسجد می‎كشانم، آنگاه به خالد بن ولید گفتم: تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گفتم خانه را به آتش می‎كشم.

همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه باز دارد، من او را دور نموده و با شدّت در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم تا در را رها كند، از شدّت درد تازیانه ناله كرد و گریست، نالة او بقدری جانكاه و جگر سوز بود كه نزدیك بود، دلم نرم شود و از آنجا منصرف گردم، ولی به یاد كینه‎های علی ـ علیه السّلام ـ و حرص او بر كشتن قریشیان افتادم. با پای خودم لگد بر در زدم ولی او هم چنان در را محكم نگه داشته بود كه باز نشود. وقتی كه لگد بر در زدم، صدای نالة فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را شنیدم و این ناله طوری بود كه گمان كردم مدینه را زیر و رو كرد. در آن حال فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می‎گفت: «یا ابتاه! یارسول الله! هكذا یفعل بجیبتك وا بنتك، آه! یا فضَّةُ الیكِ فخذینی فقدوا... قُتِلَ ما فی احشائی من حملٍ» ای پدر جان! ای رسول خدا! بنگر كه این گونه با حبیبه و دختر تو رفتار می‎شود، آه! ای فضّه بیا و مرا در یاب، كه سوگند به خدا، فرزندم كه در رحم من بود، كشته شد. در عین حال در را فشار دادم، در باز شد. وقتی وارد خانه شدم؛ فاطمه ـ سلام الله علیها ـ با همان حال روبروی من ایستاد، ولی شدت خشم من، مرا به گونه‌ای كرده بود كه گوئی پرده‎ای در برابر چشمم افتاده است، چنان سیلی روی روپوش، به صورت او زدم كه به زمین افتاد...» (طبری، الامامة، ج2 - صحیح مسلم، ج 2، ص 14، مسند احمد، ج 1، ص 325، طبقات كبری، ج 2، ص 244)

ب - «ابن عربی» در كتاب «العواصم من القواصم» اظهار می‎دارد: من أشدّ شیئی علی الناس، جاهل عاقل أو مبتدع محتال. فأمّا الجاهل فهو ابن قتیبه، فلم یبق و لم یذر للصحابة رسماً فی كتاب «الامامة و السیاسیة» إن صحّ جمیع مافی.

ترجمه: از جمله سخت‌ترین و ناگوارترین امور در جامعه، یكی اندیشمند ناآگاه و دیگری بدعت‎گزار حیله‎گر است. امّا اندیشمند ناآگاه همچون ابن قتیبه است كه در كتاب «الامامه و السیاسة» رسم (پرده‎پوشی) را در مورد صحابه رعایت نكرده است اگر چه همه آنچه را كه نقل كرده است، صحیح می‎باشد. (ابن عربی، العواصم من القواصم، ص 248)

ج - «ابن هجر هیثمی» در كتابش به نقل این گونه مباحث در کتب معروف و منابع محکم اهل تسنن اشکال وارد نموده و می‌نویسد: «مع تألیف صدرت من بعض المحدثین كابن قتیبه مع جلالته القاضیة بأنه كان ینبغی له أن لا یذكر تلك الظواهر، فان أبی إلّا أن یذكرها، فلیبین جریانها علی قواعد اهل السنة...»

ترجمه: «نظر به كتاب‌هایی كه بعضی از محدثان والا مقام همانند ابن قتیبه (در حوادث صدر اسلام) نوشته‎اند، شایسته این بود كه وی از ذكر جزئیات حوادث، اجتناب می‎نمود و چنانچه ناچار از نقل آن‎ها بود، می‎بایست جریان این حوادث را مطابق قواعد اهل سنت تعدیل و تبیین می‎نمود. (ابن حجر هيثمي، تطهير الجنان و اللسان، ص 72)

*- در عین حال دقت داشته باشید که اهل سنّت نیز برای سیدةالنساء العالمین، حضرت فاطمةالزهراء علیهاالسلام، شخصیتی بسیار والا قائلند و چنین نیست که چون اهل سنّت هستند، حتماً و الزاماً با هر چه در صدر اسلام انجام گرفته موافق باشند، چنان چه در کتب معتبر خود، احادیث بسیاری در شأن و مقام والای ایشان آورده‌اند، از جمله:

*- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «حَسْبُک مِنْ نساءِ العالَمیَن أَرْبَع: مَرْیمَ وَآسیَة وَخَدیجَة وَفاطِمَة».

ترجمه: از زنان عالم 4 نفر بهترینانند: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه (سلام الله علیها). (مستدرک الصحیحین ج 3 باب مناقب فاطِمَة ص 171)

*- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «ما رَضِیْتُ حَتّى رَضِیَتْ فاطِمَة».

ترجمه: هیج گاه راضی نشدم تا فاطمه راضی می‌شد. (مناقب الإمام علی لابن المغازلی: ص 342)

*- قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «أُنْزِلَتْ آیَةُ التطْهِیرِ فِیْ خَمْسَةٍ فِیَّ، وَفِیْ عَلیٍّ وَحَسَنٍ وَحُسَیْنٍ وَفاطِمَة».

ترجمه: آیه تطهیر بر 5 نفر نازل شد: بر من و علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم‌السلام. (‌إسعاف الراغبین ص 116/ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة).

 

منبع:X-Shobhe

بازگشت به صفحه ی شبهات تاریخی

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved