این توافقنامه (به نظر من) بدتر از
ترکمنچای است، چرا مقام معظم رهبری پذیرفتند، حتی اگر به فرض تحمیل هم
شده باشد، ایشان که گفتند زیر بار تحمیل نمیروند و ...؟ (لیسانس
هوافضا)
پذیرش تحمیل گاه در اختیار انسان و جامعه هست و گاه اصلاً در اختیار
نیست که کسی بخواهد زیر بار آن برود یا نرود. حتی برای رسول الله،
امیرالمؤمنین و سایر ائمهی طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین این چنین
بوده است.
حال، این که توافقنامه مثل ترکمنچای بوده یا نبوده، از ابعاد و زوایای
مختلف قابل طرح و بررسی است، هر چند که نظر ما و بسیاری دیگر نیز به
نظر شما نزدیک است و یا اگر ترکمنچای هم ندانیم، نتایجی مفیدی نیز نمیدانیم.
اما در مقام بررسی علل و عوامل، باید به نکات جدیتری توجه داشت، نه
این که دولت و مردم هر کاری دلشان خواست بکنند و بعد که آثار سوء یا
دست کم نامطلوبش بروز کرد، زود خدا، پیامبر، امام یا ولی فقیه ... یا
دیگران را مقصر معرفی کنند. این عادت نوع بشر است که پس از اصرار در
انجام خطا و بروز مضرات آن، سریع دیگران را متهم کرده و مقصر میداند.
حتی در محشر نیز همینطور است، دست آخر که هیچ حجتی کارساز برای نجات
از جهنم نشد، میگویند: خدایا اصلاً همش تقصیر خودت بود، تو اگر نمیخواستی،
این طور نمیشد.
الف – متأسفانه نه دولت به رهنمودها و تذکرات ایشان توجه کافی نمود و
نه ملت. این تذکرات فقط و منحصر به مسئلهی انرژی هستهای یا مذاکرات
ژنو نبود، بلکه در اسلامشناسی، دشمنشناسی، امریکا و خصومتهای ریشهای
با اصل این نظام و مردم، در میزان و نقش تحریم، در ضرورت توجه به
امکانات داخلی، در انتخابات و شاخصههای انتخاب اصلح، در فریب لبخند
نخوردن، پنجهی فولادین را زیر دستکش دیدن، در خصوص انرژی هستهای ...
و نیز این مذاکرات بود.
ب – رهبر و «ولی = ولایت»، چه پیامبر اکرم و ائمهی هدی علیهمالسلام
باشند، چه ولایت فقیه، چه مرجعیت و ...، کارش ابتدا رصد کامل و سپس
سیاستگذاری، سپس ابلاغ و رهنمود و حتی دستور العمل است، اما این ولایت،
مجرا و مجری میخواهد. این هدایت، توجه و پذیرش و عمل میخواهد. پس اگر
غفلتی از سوی مردم و مجریان و مسئولین صورت گرفت، بسی نامردی است که پس
از بروز مشکلات، به رهبر خود بگویند، تو چرا پذیرفتی؟! مگر عین همین
وقایع و بدتر از آن را در صدر اسلام و قضایایی چون حَکَمیت و ... تجربه
نکردیم؟ مگر پس از اعمال فشار و تحمیل خواستهها به حضرت علی علیهالسلام
و تجربه فریب خوردن و شکست، به سراغ حضرتش نیامدند که حالا ما فشار
آوردیم، تو چرا پذیرفتی؟! و حال آن که اگر نمیپذیرفت، میگفتند: ما
همه راهحلهای مناسب برای حل مناقشات و رفع مشکلات و حتی برگرداندن
حکومت به جایگاهش را انجام دادیم، اما علی علیه السلام نپذیرفت.
ج – وقتی یک عدهای با هزار ترفندِ تئوری و عملی وسط میآیند و برای یک
برهه یا حتی یک لحظه هم که شده، اکثریت آرای مردم را متوجه خود میکنند
و انتخابی صورت میگیرد، عواقبش را به دنبال دارد. آن موقعی که گفته
میشد: سانتریفیوژ نچرخد، بچرخد، محدود بچرخد، تحریم پدر مردم را در
آورده است، هر چه میکشیم از خودمان و بداخلاقیهای خودمان است و نه از
امریکا و دشمنان، ما چهارتا نماینده میفرستیم و مذاکره میکنیم، ما با
امریکا رابطه برقرار میکنیم ... و وانمود میکردند که امریکا یک
پسرخالهی مهربانی است که دائم تقاضای برقراری ارتباط صمیمانه با ما را
دارد و ما با بداخلاقی ناز میکنیم؛ و چنان میگفتند: «ما تحریمها را
بر میداریم» که گویی خودشان وضع کرده بودند و یا رییس جمهور امریکا و
نمایندگان سنای امریکا هستند؛ و درست خلاف سیاست رهبری که میفرمودند ما به
امریکا اعتماد نداریم، آنها ورق را برگردانده و مکرر شعار میدادند که
«ما باید اعتماد آنان را جلب کنیم»؛ و به امریکایی که خود اذعان داشت
تحریمهایش اثر مطلوب و مورد انتظار را نداشته است، القا کردند و پیام
فرستادند که اتفاقاً خیلی هم اثر داشته است و ما از پای درآمدهایم و
...؛ مردم باید حواسشان جمع میشد. مگر آقای روحانی در دوران تبلیغات
انتخاباتی بدین مضمون نگفت: «هر کاندیدای در صحبتهایش پیام میفرستد و
من دارم اینجا پیام میفرستم»، خوب مردم خوششان آمد و رأی دادند. حالا
رهبری چه باید بکند؟! پشت دولت را خالی کند تا دشمن بیش از پیش منتفع
گردد، و یک عدهی کثیر از مردم بگویند: اگر رهبری حمایت میکرد، این
مشکلات و معضلات لاینحل پیش نمیآمد. لذا میفرماید:
«ما از مسئولين خودمان كه دارند در جبههى ديپلماسى فعّاليّت میكنند،
كار میكنند، قرص و محكم حمايت میكنيم، امّا ملّت بايد بيدار باشد،
بداند چه اتّفاقى دارد مىافتد [تا] بعضى از تبليغاتچىهاى مواجببگير
دشمن و بعضى از تبليغاتچىهاى بىمزد و مواجب - از روى سادهلوحى -
نتوانند افكار عمومى را گمراه كنند.«
د – دقت شود که «امام» دو شأن دارد. یکی مقام ولایت و امامت اوست که
ربطی به مردم ندارد، مردم چه بخواهند و چه نخواهند، او امام است. همینطور
است در فقاهت. مردم چه بخواهند و چه نخواهند، او فقیه است. اما شأن
دیگر به «حکومت» که حق اوست، بر میگردد و اینجا هوشیاری، بصیرت و
خواست مردم شرط است.
گاهی مردم عمداً جهالت و بیبصیرتی به خرج داده و تصمیم غلطی میگیرند،
اما گاهی تصمیم غلط آنها از روی بیایمانی و لجاجت نیست، بلکه سطح
امتحان بالا رفته و باید دقیقتر شوند و هوشیارتر، جدیتر و به موقع در
صحنه حاضر باشند. در این مرحله، ممکن است بیداری و هوشیاری، هزینههای
گرانتری داشته باشد، حتی ممکن است کربلایی پیش آید، که البته و صد
البته ملت ما بیدار و هوشیار و بصیر هستند، اما گاه جوّها به تناسب
زیادت نسلی نو متفاوت میشود و هزینههای تحمیل میشود که هیچ گریزی از
آن نیست.
ﻫ – در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، همین تحمیل و البته به مراتب
بدتر تحمیل شد. اما نه به خاطر قدرت دشمن، بلکه به خاطر جوّی که در
داخل بود و اگر این تحمیل پذیرفته نمیشد، کثرتی از مردم گمان میکردند
که آقای خاتمی منجی عالم بشریت است، اما یک عده نمیگذارند! لذا مقام
معظم رهبری در همین خصوص میفرمایند:
«يك تجربهاى در اختيار ملّت ايران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم
كرد - اين تجربه ظرفيّت فكرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى
كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمينهى تعليق غنىسازى انجام گرفت، كه آنوقت
تعليق غنىسازى را در مذاكرات با همين اروپايىها، جمهورى اسلامى براى
يك مدّتى پذيرفت. خب ما دو سال عقب افتاديم، لكن به نفع ما تمام شد.
چرا؟ چون فهميديم كه با تعليق غنىسازى، اميد همكارى از طرف شركاى غربى
مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعليق اختيارى را - كه البتّه بهنحوى
تحميل شده بود، لكن ما قبول كرديم، مسئولين ما قبول كردند - آن روز
قبول نكرده بوديم، ممكن بود كسانى بگويند خب يك ذرّه شما عقبنشينى میكرديد،
همهى مشكلات حل ميشد، پروندهى هستهاى ايران عادى میشد.«
و – پس سیاست حکیمانه به این است که وقتی جوّ نامساعد میگردد، یک رهبر
بحران را مدیریت میکند تا هم اصل حفظ بماند و هم یک ضعف، نتایج مطلوب
دهد. یعنی درس گرفتن و تجربه کردن «مردم»، بیداری، آگاهی و هوشیاری
آنان، که ارزشش از غنیسازی اورانیوم به مراتب بیشتر است. لذا در قضیهی
همین توافقنامه نیز فرمودند:
«البته تبليغاتچىهاى خارجى با شيوههاى كاملاً ماهرانهى تبليغاتى خط
ميدهند، در داخل هم بعضى از روى سادهلوحى و بدون اينكه نيّت سوئى
داشته باشند، بعضى هم واقعاً از روى غرض همين را دارند تبليغ میكنند
كه اگر ما در اين قضيّه كوتاه آمديم و تسليم شديم در مقابلِ طرف مقابل،
همهى مشكلات اقتصادى و مانند اينها حل خواهد شد؛ اين خطا است.«
و افزودند: «بنابراين از مذاكراتى هم كه امروز در جريان است، ما ضررى
نخواهيم كرد. البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبين نيستم؛ من فكر نمیكنم
[از] اين مذاكرات آن نتيجهاى را كه ملّت ايران انتظار دارد، بهدست
بيايد، لكن تجربهاى است و پشتوانهى تجربى ملّت ايران را افزايش خواهد
داد و تقويت خواهد كرد؛ ايرادى ندارد امّا لازم است ملّت بيدار باشد.«
ز – برخی از مسئولین و مردم هستند که تا لگد نخورند، بیدار نمیشوند و
برخی دیگر نه تنها با صدا کردن، ندا کردن، تذکر دادن، هوشیاری دادن و
نصیحت بیدار نمیشوند، بلکه حتی با ریختن یک سطل آب و لگد دشمن نیز
بیدار نمیشوند. یادتان نیست ذوق زده وسط پریده بودند که ملت دیگر حتی
نباید شعار «مرگ بر آمریکا» بدهد؟
امام امّت چقدر فریاد زدند که دشمنی آمریکا با ما به خاطر انرژی هستهای
نیست، اگر این قضیه هم تمام شود، قضایای دیگر را وسط میکشند:
«اگر يك روزى هم مسئلهى هستهاى حل شد - فرض كنيد جمهورى اسلامى عقبنشينى
كرد؛ همانكه آنها ميخواهند - خيال نكنيد مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده
بهانهى ديگر را بهتدريج پيش ميكشند: چرا شما موشك داريد؟ چرا
هواپيماى بدون سرنشين داريد؟ چرا با رژيم صهيونيستى بديد؟ چرا رژيم
صهيونيستى را به رسميّت نمىشناسيد؟ چرا از مقاومت در منطقهى به قول
خودشان خاورميانه حمايت ميكنيد؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟»
و نیز فرمودند:
«اين نيست كه ما خيال كنيم دشمنى آمريكا با جمهورى اسلامى ايران بهخاطر
مسئلهى هستهاى است؛ نه، مسئله مسئلهى ديگرى است؛[ مسئله اين است كه]
ملّت ايران به خواستههاى آمريكا نه گفت، ملّت ايران گفت آمريكا عليه
ما هيچ غلطى نمیتواند بكند. اينها با موجوديّت جمهورى اسلامى مخالفند،
با نفوذ و اقتدار جمهورى اسلامى مخالفند. همين اواخر يكى از
سياستمداران و از عناصر فكرى آمريكا گفت - و گفتهى او پخش شد، اين
مسئلهى پنهانى هم نيست - كه ايران چه اتمى باشد، چه اتمى نباشد،
خطرناك است»
خب، یک عده از مسئولین و مردم، گوش نکردند، دقت نکردند، باور نکردند،
حواسشان جای دیگری بود، یا دیگران فریبشان داده یا خودشان خود را
فریب دادند ...، امروز همین مواضع را اوباما و جانکری، با دهن کجی به
همه لبخندهای آقایان روحانی و ظریف و همه توافقنامهها تصریح کردند.
ما که خوشحال شدیم اوباما رسماً اعلام کرد: به پرزیدنت روحانی اعتماد
ندارد. این برای ما امیدبخش است، باشد که برای خودشان و دیگران هشداری
باشد که اعتماد نکنند.
حال، آیا با این همه، دولت و مسئولین ذیربط بیدار و بصیر میشوند؟ آیا
تصمیم میگیرند که کاملاً پیرو ولایت فقیه باشند و به ولایت استکباری
توجه و اعتمادی نکنند؟ آیا آن عده از مردم که غفلت کردند، بیدار میشوند؟
آیا پس از بیداری جهتی درست را انتخاب میکنند و یا آن که باز در مصداق
یابی خطا کرده و پس از فهمیدن مضرات نگاه و راه خود، میگویند: پس چرا
رهبری قبول کرد یا از دولت منتخب مردم حمایت کرد؟! اینها همه درس است،
همه تجربه است، همه آزمایش است، همه تذکر و هشدار برای بیدار و بصیرت
است:
«به هرحال ملّت ما بحمدالله ملّت هوشيارى است، مسئولين ما هم مسئولين
همين ملّتند، آنها هم هوشيارند، حواسشان جمع است. هر كارى كه به مصلحت
كشور باشد و مسئولين كشور انجام بدهند، ما از آن كار حمايت میكنيم،
كمكشان میكنيم، دعايشان هم میكنيم، لكن توصيه هم میكنيم، هم به آحاد
مردم، هم به مسئولين، هم بخصوص به شما جوانهاى عزيز كه چشم و گوشها را
باز كنيد. هر ملّتى با آگاهى، با هوشيارى، با بيدار ماندن و به خواب
نرفتن، میتواند به اهداف والاى خود دست پيدا كند.«
ح – امروز برای کنفرانس بعدی، ابتدا شعار داده میشود که وزیر خارجه
اسرائیل نیز شرکت خواهد کرد! وزیر خارجه ما بسیار دیپلماتیک و گویی که
ترجمه شده به فارسی حرف میزند میگوید: ما در اتاقی که نماینده
اسرائیل باشد وارد نخواهیم شد! امریکا نیز همین جوّ را ایجاد میکند که
اسرائیل یکی از مشاورین و متحدین ماست و مذاکرات را با مشورت اسرائیل
پیش خواهیم برد و ...؛
حال اگر نماینده اسرائیل در اتاق دیگر بود چه؟ اگر در وسط مذاکرات مرتب
تنفس دادند تا مثلاً در اتاق دیگر از اسرائیل کسب تکلیف کنند و سپس آن
را رسانهای کردند چه؟ آیا دولت، مجلس و مردم بیدار و هوشیار هستند که
چه میگذرد، یا دست آخر فلش را به سوی رهبری بر میگردانند؟ آیا متوجه
هستند که جان تازهای به کالبد نیمهجان امریکا، متحدین اروپایی و
اسرائیل دمیده شده است و هزینههایی حتماً و قطعاً بر ما تحمیل خواهد شد
و یا هنوز درگیر اوهام «ولی اگه بشه چی میشه» هستند؟!
بدیهی است اگر مردم، بیدار، هوشیار، بصیر و در صحنه باشند، نظر و خواست
خود را بر دولت، بر مجلس، بر سایر نهادها و سازمانهای ذیربط اعلام،
دیکته و حتی تحمیل کنند، نه امریکا میتواند غلطی بکند و نه دیگران و
در غیر این صورت باید منتظر رکود، عقبنشینی، از دست دادن همه
دستآوردها ... و حتی مصائب بیشتر باشند.
منبع:x-Shobhe
|