دیگر نباید شعار مرگ بر آمریکا داد، چنان چه
دیگر شعار مرگ بر شوروی ندادیم، به ویژه پس از دولت آقای روحانی و سفر
به نیویورک – آیا این نظریه که بسیار رایجش میکنند صحیح است و پاسخ
چیست؟
«مرگ بر امریکا» و هم چنین «مرگ بر انگلیس و اسرائیل»، اگر چه شعایر
هستند، ولی لفظ نیستند، بلکه بیان مواضعی منطبق با دشمنشناسی هستند که
از شعور و شناخت و آگاهی و بصیرت ملت ما نشأت میگیرند.
الف – همیشه یک عدهای بوده و هستند که به قول امام
خمینی (ره): «دلشان برای امریکا میطپد» و همان طور که ایشان فرمودند:
«گمان میکنند بدون امریکا نمیشود نفس کشید». در مقابل نیز یک عدهای
دشمنشناس و دشمن ستیز، مؤمن، مجاهد، بصیر و شهادت طلب نیز هستند که با
الهام از فرامین الهی در قرآن کریم، چون شهید بهشتی (ره) شعار میدهند:
«ای امریکا! از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر». همیشه یک عده
«اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ» وجود داشتند و در مقابل یک عده
«اَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» نیز وجود داشتند.
در مقابل دشمنان اسلام، مسلمین و بشریت، این دو گروه همیشه بوده و
هستند و در جماعت آنان از عوام دیده میشود تا خواصی که از رجل دینی،
سیاسی، علمی و اجتماعی هستند، که اگر غیر از این بود، این وقایع اسفناک
و جنایات هولناک در طول تاریخ حیات اسلام رخ نمیداد و وضعیت مسلمین
چنین نبود که اکنون هست.
ب – چه اتفاقی رخ داده و چه تغییری صورت پذیرفته است
که «دیگر نباید شعار مرگ بر آمریکا داد؟!»
اگر دیگر شعار «مرگ بر شوروی» سر نمیدهیم، چون دیگر «شوروی» وجود
خارجی ندارد و سیاستهای کنونی روسیه نیز در قبال ایران تغییر یافته
است. پس اگر همان سیاستهای شوروی سابق در روسیه فعلی تداوم داشت، باز
هم شعار «مرگ بر روسیه» سر میدادیم و اگر روسیه فعلی به همان سیاستها
برگردد و خصومت کند، باز هم همان شعار را تکرار خواهیم کرد.
در داخل جمهوری اسلامی ایران، دولت (رییس جمهور و کابینه) تغییر یافته
است، چه ربطی به امریکا و سیاستهایش علیه این نظام، کشور و ملّت
دارد؟! مگر به صرف تغییر دولت در ایران، در امریکا نیز تغییرات رخ
میدهد؟! این سیاست غلط و خطرناکی است که میخواهند القا کنند هر چه
هست از ماست و در آن طرف خبری نیست. بلکه کاملاً بالعکس است.
خب، یک عدهای تحلیل سیاسی دادند که کمی تغییر مواضع دهیم و پاسخ مثبت
به نامهها و پیغامها دهیم – یک عده نیز خودزنی کردند و با سینه زدن
زیر بیرق آمریکا گفتند: مشکل از ماست، دولت ما بداخلاقی کرده است و
...، یک عدهی دیگر هم سعی کردند تا ورق را برگردانده و به امریکا و
متحدانش اثبات کنند که تحریم ما را بیچاره کرده است و ملت را دشمن شاد
کردند و ...، اما در آن طرف چه شده است؟ آیا مواضع خصمانهی امریکا و
متحدانش علیه ما تغییر یافته است؟
الحمدلله، امریکا با دهن کجیهایش، پرده از ابهامات القایی برداشت و
خوشخیالیها را به واقعگرایی مبدل ساخت و خیال همه را راحت کرد، تا
آنجا که حتی آقای ظریف نیز گفت: از اوباما نا امید شدم (لینک)
اوباما، از همان ابتدا گفت: «تغییر لحن فایده ندارد»، به جای آن که خود
تغییر سیاست دهد، توپ را به زمین سیاستمداران کشورمان انداخت و گفت:
«لفظ کفایت نمیکند، منتظر تغییرات اساسی و عملی هستیم»، به جای آن که
حسن نیتی نشان دهد، گفت: «ایران باید اثبات کند» ... و از همه بدتر آن
که افزود: «این تغییر لحن مقامات ایرانی نیز به خاطر اثر تحریمها بوده
است، پس باید هم چنان ادامه یابد»، گویا ما را تنبیه کرده و از این
تنبیه نتیجه هم گرفته است. و خلاصه آن که مواضع خصمانه و شعار «مرگ بر
ایران و ایرانی» را با تکرار «همه گزینهها و حتی گزینه جنگ هم چنان
روی میز است» ادامه میدهد، حال ما دیگر نگوییم: «مرگ بر امریکا؟!»
چ – الحمدلله مردم ما تابع و منفعل هیچ یک از
سیاستمداران داخلی و خارجی نیستند، بلکه تابع ولایت فقیه هستند، لذا
بسیار هوشیار و بصیر نیز میباشند. پس تا وقتی دشمنی امریکا ادامه دارد
و تغییر مواضع نداده است، هم چنان در عقل، شعور، فکر، دل و زبان خود،
با مشت گره کرده، «مرگ بر امریکا» میگویند: ولو کره المشرکون. و هر
موقع تغییر کرد، ما نیز تغییر مواضع میدهیم.
مقام معظم رهبری:
«اين هم يكی از آن لطائف عالم است كه آمريكائیها دشمنی میكنند،
میگويند شما نفهميد كه ما با شما دشمنيم؛ مخالفت و عناد میورزند،
متوقعند كه ملت ايران نفهمد كه آنها معاندند و دشمنی میكنند! اين
سياست از اواخر دوران بوش در مقابل ايران شروع شده است، امروز هم
متأسفانه همان سياست را دولتمردان آمريكا ادامه ميدهند؛ همان پنجهی
چدنيِ زير دستكش مخملی»
« «البتّه برخى از آنچه در سفر نيويورك پيش آمد، به نظر ما بجا نبود؛
لكن ما به هيئت ديپلماسى ملّت عزيزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبين
هستيم؛ البتّه به آمريكايىها بدبينيم؛ به آنها هيچ اعتمادى نداريم. ما
دولت ايالات متّحدهى آمريكا را دولتى غيرقابل اعتماد ميدانيم؛ دولتى
خودبرتربين، دولتى غيرمنطقى و عهدشكن، دولتى سخت در پنجهى تصرّف و
اقتدار شبكهى صهيونيسم بينالمللى - كه بهخاطر رعايت خواستهها و
منافع نامشروع شبكهى صهيونيستى بينالمللى مجبورند با رژيم غاصب و
جعلى اشغالكنندهى فلسطين مماشات كنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛
اسمش را ميگذارند منافع آمريكا، در حالى كه بكلّى منافع ملّى آمريكا با
آنچه امروز اينها در حمايت از [آن] رژيم جعلى انجام ميدهند، منافات
دارد؛ از همهى دنيا دولت ايالات متّحدهى آمريكا باج ميگيرد و به رژيم
جعلى صهيونيستى باج ميدهد؛ اين حقايق را ما داريم مشاهده ميكنيم - به
دولت آمريكا اعتمادى نداريم، به مسئولين خودمان اعتماد داريم، خوشبين
هستيم، از آنها ميخواهيم كه با دقّت، با ملاحظهى همهى جوانب گامها را
درست بردارند، محكم بردارند، منافع ملّى را يك لحظه به فراموشى
نسپرند.»
منبع:x-Shobhe
|