بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

متفرقه/شبهه123

 ش (یزد): آیا در هیچ حدیثی درباره‌ی نشانه‌های ظهور، از انقلاب اسلامی ایران ذکری به میان آمده است؟ اگر نیامده، آیا جای شک و تردید نیست؟ مگر انقلاب اسلامی اتفاق ساده‌ای بود؟

 

اگر چه احادیث و روایات بسیاری وجود دارد که می‌توان آنها را به صورت یقین و یا احتمال به انقلاب شکوهنمند اسلامی نسبت داد، اما قبل از بیان چند نمونه از آنها لازم است که به نکته‌ی مهم‌تر دیگری دقت کنیم، که آن نوع نگاه به ظهور و حکومت حضرت مهدی (عج) و علائم پیش از ظهور و موضوع انتظار است.

باید اذعان نمود: از بزرگ‌ترین بلاهایی که بر سر امم اسلامی آورده‌اند، این است که نه تنها ممالک و اقوام اسلامی را به چند شعبه تقسیم کرده و سپس هر گروه را به جان دیگری انداختند و وحدت آنها را مبدل به ضعف و ذلت کردند، بلکه حتی پیوستگی اندیشه‌ی دینی و باور‌های ایمانی آنان را تجزیه کردند و بین آنها فاصله و حتی مقابله‌ انداختند، به گونه‌‌ای که دینشان از سیاست ، عبادتشان از تجارت، معاش و زندگی‌شان از جهاد و ... جدا شد. حال آن که اینها همه حلقه‌های به هم پیوسته‌ی «دین و بندگی الله» هستند و با جدا شدن یکی از آنها، زنجیره گسیخته و همگی رها و بی‌ثمر می‌شوند.

همین تجزیه در اندیشه‌های اصول اعتقادی نیز صورت پذیرفت، به گونه‌ای که اغلب گمان می‌کنند، مسائلی چون: مرگ، قیامت، و ظهور، اتفاق‌هایی هستند که به ناگاه و به طور حادثه‌ای بروز و ظهور پیدا می‌کنند، در حالی که اصلاً چنین نیست. بلکه چنان چه حضرت علی (ع) می‌فرمایند: انسان در هر نفسی که می‌کشد، می‌میرد و یک گام به سوی نفس و مرگ نهایی نزدیک‌تر می‌شود. و قیامت از هم اکنون بر انسان محیط است و ظهور نیز هر روز آشکارتر از گذشته جلوه می‌کند و روزی نیز قدم و جلوه‌ی آخر آن خواهد رسید. لذا تمامی حوادث اتفاقیه‌ی خوب و یا بدی که حادث می‌شود، از علائم ظهور است، خواه بسیار پر رنگ و مؤثر باشد و خواه کم رنگ و کم تأثیر، خواه حدیث مستقیمی به آن اشاره نموده باشد و یا خیر. خواه سبب تعجیل در ظهور گردد و یا تأخیر در آن.

ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، رعد و برق و یا زلزله نیست که به ناگاه رخ دهد [اگر چه بروز آنها نیز به ناگاه نیست و مقدمات بسیاری داشته که در منظر ما نبوده است و برای اهل علم قابل شناخت و تعریف است]،‌ بلکه قیام و حکومت جهانی آن حضرت جریانی است که گام به گام به عرصه‌ی ظهور می‌رسد. لذاست که دو رکعت نماز یک شخص، یک توبه، یک دعا، کمی مطالعه‌ی یک جوان، یک خود سازی و ... نیز در تعجیل زمان ظهور مؤثر است، چه رسد به تغییر و تحول و انقلاب اسلامی در یک جامعه‌ی مسلمان و منتظر. لذا نباید سطحی نگر و ساده بود. بلکه باید با بصیرت کامل معارف و جریانات را مورد مطالعه و بررسی قرار داد.

حال در این عالم و جماعت نزدیک به 6.5 میلیاردی جهان، چه کسی است که فریاد شیطان در دعوت به خود را از زبان گویای فراماسون و صهیونیسم بین‌الملل نشنیده باشد؟ آیا تک چشم وسط سر دجال را در آرم فراماسون نمی‌بینند؟ کیست که دجال زمان را در رسانه‌های رنگارنگ و طول قدم‌هایش را در امواج صوتی و تصویری و جذابیت صدا و حرکات مسحور کننده‌اش را در فیلم‌ها، سریال‌ها و ... ندیده باشد؟ آیا معنای «Holywood» چوب مقدس نیست؟ همان چوبی که در دست شیطان فراماسون است؟ و آیا به هنگام تأسیس نگفتند که ما در اینجا مرکزی دایر می‌کنیم که جهانیان را مسحور خود کند؟ و آیا چنین نشد؟ از سوی دیگر کیست که با دعوت به حق و به اسلام و تحولی که انقلاب اسلامی در تمامی جهان و به ویژه جهان اسلام ایجاد کرده باشد مواجه نشده باشد؟

آیا امروزه جهان کفر و استکبار خود اذعان به پایان راه ندارند؟ آیا فلسفه‌ها و تئوری‌های معاصر غربی، سخن از «آخر جهان» به میان نمی‌آورند و در عین حال همگی به زبان تئوری و عملی اذعان به عجز و ناتوانی خود ندارند؟ آیا مبحث «جهانی‌سازی» و «حکومت واحد جهانی» بر کسی پوشیده است؟ آیا همه‌ی قدرت‌های جهان اعم از این که مرکزشان واشنگتن، لندن، پاریس باشد و یا مسکو، پکن و توکیو،‌ در خاورمیانه جمع نشده‌اند؟! آیا عراق به مرکز پیروزی یا شکست شیطان بزرگ مبدل نگردیده است؟ آیا نژاد زرد اقتصاد جهان را در دست نگرفته است؟ ... آیا اینها عین احادیث وارده در خصوص عصر ظهور نیست؟

از سوی دیگر، آیا مردی از قم به پا نخواست؟ آیا مردم دور او را نگرفتند؟ آیا منافقین با نصب آیه‌ی قرآن (فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً) بر سینه‌هایشان فتنه و جنایت نکردند؟ آیا سپاهی از مسلمانان و مجاهدین واقعی در حالی که روی پرچم‌هایشان نوشته شده «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة» تشکیل نشد؟ آیا قیام بر علیه کفر جهانی صورت نگرفت؟ آیا مسلمانان بیدار، مبارز و شهادت طلب نشدند؟ آیا ایرانیان محور همه‌ی این تحولات نبودند؟ ... و در نهایت آیا این جریانات به هم پیوسته، عین احادیث و روایات نیست؟

آیا فتنه‌ها یکی پس از دیگری، در جهان و در جهان اسلام ظهور و بروز نمی‌‌نماید؟ آیا مردمان گرفتار نسل کشی و کشتارهای دسته‌جمعی نشده‌اند؟ آیا مسلمانان عالم به خاک و خون کشیده نمی‌شوند؟ آیا در عین قتل عام مسلمانان، آنان شکل و جان تازه‌ای «به محوریت ولایت و اسلام ایران» نگرفته‌اند؟ آیا بسیاری از علما (اعم از شیعه و سنی) بر علیه اسلام و مسلمین قد علم نکرده‌اند؟ آیا در کعبه که مرکز اسلام است، فتوای محدور الدم بودن شیعیان داده نشد و خون آنها در مکه و حرم امن الهی و آن هم به خاطر برائت از مشرکین به زمین ریخته نشد؟ ... و آیا اینها همه در احادیث و روایات عصر ظهور و نشانه‌هایش بیان نشده بود؟

در هر حال نشانه‌ها بسیار است. شاید بتوان گفت قدم به قدم و فعل به فعل حرکت انقلاب اسلامی، و در مقابل حرکات و انفعالات کفر جهانی، عین نشانه‌های عصر ظهور است که در احادیث بیان گردیده است. لذا ساده‌نگری است اگر فقط به دنبال یک حدیثی باشیم که مثلاً در آن نام فردی با ذکر مشخصات ظاهری و شماره‌ی شناسنامه‌اش قید شده باشد و یا منتظر یک حادثه‌ای باشیم که در روایات ذکر شده، اما به صورت زلزله و دفعی پدید آید. اما در عین حال چون علاقه و نظر مستمع به این جهات نیز جلب شده است و موجب اطمینان بیشتر می شود، به روایات ذیل فقط به عنوان نمونه ایفاد می‌گردد.





از امام موسی کاظم (ع) نقل شده است که فرمود:

«مردی از قم، مردم را به حق دعوت کند، افرادی پیرامون او گرد آیند که قلب‌هایشان همچون پاره‌های آهن استوار است. بادهای تند حوادث آنان را نلغزاند، از جنگ خسته نشده و نترسند، اعتمادشان بر خدا است و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است.» (کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه‌ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحه‌ی 222 – با ذکر منابع حدیث)

«عن احمد بن سالم، عن محمد بن یحیی بن ضریس، عن محمد بن جعفر، عن نصر بن مزاحم و ابن ابی حماد، عن ابی داود عن عبدالله بن شریک، عن ابی جعفر علیه السلام قال: اقبل ابوبکر و عمر و الزبیر و عبدالرحمن بن عوف، جلسوا بفناء رسول الله صلی الله علیه، و آله فخرج الیهم النبی صلی الله علیه و آله: فجلس الیهم، فانقطع شسعه، فرمی بنعله الی علی بن ابی طالب علیه السلام ثم قال: ان عن یمین الله عزوجل، او عن یمین العرش، قوماً منا علی منابر من نور، وجوههم من نور، و ثیابهم من نور، تغش وجوههم ابصار الناظرین دونهم، قال ابوبکر: من هم یا رسول الله؟ فسکت، فقال الزبیر: من هم یا رسول الله؟ فسکت، فقال عبدالرحمن: من هم یا رسول الله؟ فسکت، فقال علی علیه السلام: من هم یا رسول الله؟ فقال: هم قوم تحابوا بروح الله علی غیر انساب و لا اموال، اولئک شیعتک و انت امامهم یا علی. »

ترجمه: «از احمد بن سالم، از محمد بن یحیی بن ضریس، از محمد بن جعفر، از نصر بن مزاحم و ابن ابی حماد، از ابی داود از عبدالله بن شریک از ابی جعفر علیه السلام که فرمود:

ابوبکر و عمر و زبیر و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزدیک شدند و نشستند، پس پیامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، ... سپس فرمود: از سمت «یمین الله» یا سمت راست عرش الهی،‌ قومی از ما هستند [برخاستند] بر منابری از نورند (منبر یعنی مکانی بلند برای پیام رسانی)، صورت هایشان نورانی است و لباس‌هایشان نورانی است، صورت هایشان بر چشم ناظرین دیگر پرده می‌اندازد. ابوبکر گفت: ای پیامبر خدا آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. زبیر گفت : ای پیامبر خدا، آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: ای پیامبرخدا، آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. سپس حضرت علی (ع) فرمودند: ای پیامبر خدا، آنها چه کسانی هستند؟ پس ایشان فرمودند: آنها قومی هستند که به واسطه‌ی روح الله به یکدیگر محبت می ورزند. (دل‌هایشان به هم نزدیک می شود)، درحالی که هیچ نسب یا اموال مشترکی ندارند؛ آنها شیعه‌ی تو هستند و تو امامشان هستی ای علی.» ( بحار الأنوار، ج 65، ص 139)



روایات ذیل با کپی از سایت «اندیشه – با ذکر سند در پاورقی» نقل می‌گردد:

1. پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «خداوند متعال در شب معراج به من فرمودند: یا محمد از جمله عطاهایی كه به تو مرحمت فرموده‌ایم آن است كه یازده مهدی از نسل تو می‌باشند و آخر آنها كسی است كه عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌خواند و به وسیله او زمین پر از عدل و داد می‌گردد. عرض كردم اینها چه وقت ظاهر می‌شود، پروردگار متعال علایمی را فرمود، از جمله: و خروج رجلٍ من ولد الحسین ابن علی مردی از اولاد حسین پیش از ظهور حضرت مهدی قیام و انقلاب خواهد نمود.

قابل توجه است كه در این روایت خبر دهنده خالق هستی و مخاطب و شنونده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ .

معلوم است وقتی كه خداوند متعال خبر از انقلاب كسی بدهد او فرد عادی نیست و انقلاب او هم باید انقلاب عظیمی بوده باشد و در تاریخ حداقل تاكنون مانند این انقلاب چنین به وقوع نپیوسته است. و از قرائن دیگری كه دراینجا اشاره می‌شود می‌توان این خبر را مصدق انقلاب اسلامی ایران دانست.

2. امام باقر می‌فرمایند: در یكی از روزها عمر و ابابكر و زبیر و ابن عوام و عبدالرحمن بن عوف در منزل رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ جمع شدند. رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در جمع آنان نشست، در حالی كه نعلین حضرت پاره شده بود. به علی ـ علیه السلام ـ داد تا اصلاحش نماید، در این حالت حضرت فرمود گروهی از ما در طرف راست عرش خدا بر منبرهایی از نور قرار دارند كه صورتهایشان نورانی و لباسهایش نیز نورانی است و نور صورتشان چشم بینندگان را خیره می‌كند. ابوبكر و زبیر وعبدالرحمن سؤال كردند آنها چه كسانی هستند، ‌پیامبر سكوت كرد، ‌علی ـ علیه السلام ـ پرسید پیامبر فرمودند: آنها كسانی هستند كه به واسطه روح الله دوست هم می‌گردند و متحد می‌شوند بدون آن كه اغراض مادی یا خویشاوندی داشته باشند و آنان شیعیان تو هستند یا علی و تو امام آنها می‌باشی».

پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیت الله صدوقی در ملاقاتی خدمت امام عرض كرده بودند. آقا این روح الله كه در حدیث (تحابوا بروح الله) شما هستید؟ زیرا امروز تمام اقشار مردم به واسطه رهبری دوستی شما متحد شدند،‌ امام با لبخندی گذشت.

3- پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: مردم از مشرق قیام می‌كنند و زمینه را برای انقلاب جهانی مهدی (عج) فراهم می‌سازند.

4 - امام صادق ـ علیه السلام ـ : خداوند سبحان قم و اهلش را برای رساندن پیام اسلام قائم مقام حضرت ولی عصر می‌گرداند و دانش از این شهر به شرق و غرب عالم منتشر می‌گردد و آن گاه قائم ظهور می‌كند.

5- امام باقر ـ علیه السلام ـ: می‌بینم گروهی از مشرق زمین قیام می‌كنند و طالب حق می‌باشند امّا آنان را اجابت نمی‌كنند، مجدداً بر خواسته‌هایشان پافشاری می‌كنند امّا مخالفان نمی‌پذیرند وقتی چنین وضعی را مشاهده می‌كنند، شمشیرها را به دوش كشیده و در مقابل دشمن می‌ایستند. این جاست كه پاسخ مثبت می‌گیرند امّا این بار هم نمی‌پذیرند تا این كه همگی با هم قیام می‌كنند و آن چه به دست می‌آورند (انقلاب) جز به دست توانای صاحب شما (حضرت مهدی (عج)) به كس دیگری نمی‌سپرند. كشته‌های آنان شهید محسوب می‌گردد، اگر من آن زمان را درك می‌كردم خویشتن را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم.

حدیث دیگر از امام صادق (ع) وارد شده است که به شرایط امروزی عربستان و مرگ ملک عبدالله و اختلاف بر سر جانشینی او منطبق است:

فرمودند: «آنگاه كه مرگ عبد الله فرا رسد، مردم در جانشینى او نسبت به هیچكس به توافق نمى‌رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مى یابد،. عمر سلطنت‌هاى چندین ساله به سر آمده‌، نوبت پادشاهى چند ماهه و چندین روزه فرا مى‌رسد. ابوبصیر مى گوید: پرسیدم : آیا این وضع به طول مى انجامد؟ فرمود: هرگز. و این درگیرى بعد از كشته شدن این پادشاه (عبدالله) منجر به كشمكش بین قبیله‌هاى حجاز مى شود. (‌بحار 52 ص 210 و 240‌)

در روایت دیگری از ایشان چنین آمده است:

«که هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند ، من ظهور را برای او تضمین می کنم!»...( غیبت شیخ طوسی ص 271 – بحار الانوار ج 52 ص 210)

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved