مقام معظم رهبری در انتخاب اصلح
فرمودند: «نمیدانيم خداى متعال دلها را به كجا متوجه خواهد
كرد ...»؛ حال آیا توجه دلهای مردم به طرف بنیصدر، خواست و
کار خدا بوده است؟ لطفاً مفصل و کامل توضیح دهید.
هر چند ممکن است به خاطر نوع مثال، موضوع سیاسی به نظر آید،
اما کاملاً یک سؤال عقیدتی است و در موضوع دیگری نیز میتواند
مطرح گردد، لذا تقاضا میشود پاسخ ذیل با دقت و تأمل مورد
مطالعه قرار گیرد.
مقام معظم رهبری در گذشته نیز برای انتخابات بیانی به همین
مضمون داشتند و فرمودند: «بین خودتان و خدا، دلیل و حجّتى
فراهم کنید و بعد با خیال راحت بروید رأى بدهید. مردم باید این
کار را بکنند و ما هم از خدا مىخواهیم و دعا و آرزو مىکنیم
که خداى متعال دلهاى مردم را به سمت نامزد اصلح آنکه واقعاً
صلاحیتش بیشتر است هدایت کند».
البته جمله اول که در سؤال آمده اشاره به هدایت دلها توسط
خداوند متعال دارد و جمله دوم خبر از دعا برای هدایت به سمت
نامزد اصلح (خیر) دارد.
برای روشن شدن موضوع به چند نکتهی ذیل دقت نمایید:
الف – در این عالم هستی، هر چه هست و اتفاق
میافتد، خارج از اراده، مشیّت، سلطه، ربوبیّت و حکومت الهی
نمیباشد. چنان چه امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام در دعای
کمیل عرض میکند: «وَلا یُمکِنُ الفرارُ مِن حُکومَتِک» یعنی:
امکان فراری از حکومت تو نیست.
پس چنین نیست که گمان شود اگر دلی ظلمانی، کور و سیاه شد و یا
کاملاً شیطانی شد (مثل شخص ابلیس لعین)، از دایره حکومت، اراده
و هدایت الهی خارج شده باشد. عالم هستی که چند خالق، ربّ، مالک
و حاکم ندارد، حتی آن که کفران یا معصیت میکند نیز تحت حکومت
ربّ العالمین است.
ب – به این بیان و منطق عیناً در آیات قرآن
کریم و احادیث و ادعیه تصریح شده است. چنان فرمود «يُضِلُّ مَن
يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ» یعنی: «گمراه مینماید هر که
را بخواهد و هدایت مینماید هر که را بخواهد.»
ما سوره حمد را دست کم روزانه ده نوبت در پنج وعده نماز یومیه
قرائت میکنیم و از خدا میخواهیم که ما را به صراط مستقیم
هدایت نماید و نه به صراط ضالین و مغضوبین – یعنی هر دو در
اختیار اوست.
«اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ
أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ
الضَّالِّينَ» (حمد)
ترجمه: ما را به راه راست هدايت فرما * راه
آنان كه گرامىشان داشتهاى نه [راه] مغضوبان و نه [راه]
گمراهان.
هم چنین از او میخواهیم که دلهای ما را پس از هدایت، منحرف و
غافل ننماید:
«رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا
وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ
الْوَهَّابُ» (آل عمران، 8)
ترجمه:
[مىگويند] پروردگارا! پس از آن كه ما را هدايت كردى دلهايمان
را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى
دار، كه تو خود بخشايشگری.
ج – پس هدایت شدن یا گمراه شدن دلها، همه
تحت فرمان، سلطه، حکومت و ارادهی اوست، اما نه بیضابطه و
چارچوب معین و نامعلوم است و نه اختیار را سلب و جبر را تحمیل
مینماید، چرا هدایت و گمراهی را نظاممند نموده و ضوابط آن
نظام را نیز بیان نموده است.
این که قادر متعال فرود «من هدایت میکنم و من گمراه میکنم»،
یعنی نظام آفرینش تجلی علم، حکمت، قدرت و ربوبیّت من است. بر
اساس این نظام، به بندهام فطرت پاک، عقل، شعور، اختیار، اراده
و اختیار دادهام، پیامبر، کتاب و امام نیز برایش فرستادم؛ پس
معلوم میشود که «هدایت یا ضلالت» نیز نظم دارد، علت و معلول
دارد، تأثیر و تأثر دارد و اراده و اختیار نقش دارد.
دقت به یک آیه:
بسیاری میگویند: مگر خدا نفرمود «لا اکراه فی الدین - پس
چرا...؟!» اما اگر بقیه آیه را نیز بخوانند معلوم میشود که
میفرماید چون راه رشد از گمراهی را برایشان روشن کردم،
مجبورشان نکردم، اما تصریح دارد که سرگردان نیز رها نشدهاند،
بلکه اصول و ضابطه رشد را که ایمان به الله و کفر بالطاغوت است
و با اختیار انجام میشود، بیان میدارد:
«لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ
الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ
فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ
لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».
د – پس اگر فرمود هدایت دست من است، افزود که
چه کسانی را هدایت میکنم و اگر فرمود گمراهی نیز دست من است،
افزود که چه کسانی را گمراه میکنم. مثلاً در آیات بسیاری
فرموده که کفار، ظالمین، فاسقین و ... را هدایت نمیکنم.
ﻫ – در بیان علل و عوامل درخشش فهم، شعور،
بصیرت و در نهایت هدایت به سوی رشد و نیز علل و عوامل انحطاط و
ضلالت (گمراهی) آیات بسیاری وجود دارد که فرمایشات مقام معظم
رهبری نیز مبتنی بر همین قوانین و ضوابط است. به عنوان مثال
میفرماید:
«يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ
يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ
سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ
الْعَظِيمِ» (الأنفال، 29)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر از
خدا پروا داريد براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل] قرار
مىدهد و گناهانتان را از شما مىزدايد و شما را مىآمرزد و
خدا داراى بخشش بزرگ است.
پس در این آیه مشخص میشود که نور تشخیص و تمیز فرق (فرقان)
بین حق و باطل بر اساس وحی و منطق الهی قرآن را خدا میدهد،
پوشاندن و بخشش همه گناهان نیز به دست اوست، اما شرط لازم
برای آن اخذ آن «تقوا» میباشد که اختیاری است.
یا میفرماید: «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ
مَخْرَجًا» - یعنی هرکس تقوای الهی را پیشه کند، خدا برایش
راههای خروج قرار میدهد. پس خدا راه نشان میدهد، اما شرطش
تقوا است.
انتخاب و تمایل دلها:
پس (با توجه به آیات فوق)، جهت گرفتن، چرخش یا تمایل دلها دست
خداوند منّان است، اما خداوند متعال بر اساس حکمت و ضوابط حاکم
بر عالم آفرینش این کار را انجام میدهد. از جمله ضوابط این
است تا علت پدیدار نشود، معلول نیز به وجود نمیآید، پس اگر
علل انحراف پدیدار شد، قلبها به حکم خدا بدان سو منحرف میشود
و اگر علل هدایت فراهم شد، قلبها به امر خدا بدان سو هدایت
میشود، لذا در چگونگی تعلق ارادهاش به هدایت یا گمراهی بر
اساس اراده و اختیار بشر (به ویژه در امور اجتماعی یک قوم)
میفرماید:
«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ
يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ
مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا
أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا
لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ» (الرعد، 11)
ترجمه: براى او فرشتگانى است كه پى در پى او
را به فرمان خدا از پيش رو و از پشتسرش پاسدارى مىكنند، در
حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را
تغيير دهند و چون خدا براى قومى آسيبى بخواهد هيچ برگشتى براى
آن نيست و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود.
تقوای دل و انتخاب اصلح:
تقوا، به نماز اول وقت، نماز شب، ذکر و دعا و ... نیست، بلکه
اینها بایدهای حصول تقواست. انسان با تقوا، یعنی کسی که پرهیز
دارد. یعنی مراقب است که نفسش بر عقلش غلبه نکند، خواستههای
خودش را بر اوامر و رهنمودهای حق ترجیه ندهد، با توجیه و یا
عدم توجه خود را نفریبد، نگذارد گناهان یا رغبت به آنها بر
فطرت پاکش پرده بیافکنند و ... .
پس اگر چنین شد، اصلح نیز به دلش الهام میگردد، اما رسیدن به
این مرحله نیز با خواب، رؤیا، تخیل و حادثهای نیست، بلکه باید
بصیرت داشته باشد و در ضمن اطاعت و تبعیت از رهنمودهای صالیحن.
خداوند هادی، دستورالعملهای رشد را صادر نموده است – بر اساس
آن پیامبر اکرم (ص)، ائمهی معصومین (ع)، راسخون فی العلم،
اولی الالباب، ناصحین امّت و رهبران الهی راه روشن را نشان
میدهند، اما انتخاب با خود انسان است و خدا دلها را به سوی
انتخابها متمایل مینماید.
به عنوان مثال مقام معظم رهبری برای انتخاب اصلح ملاک و معیار
میدهند؛ میفرمایند: برای خدا به میدان بیاید – در راه خدا
استقامت کند – برای خدمت رقابت کند – مرز با دشمن را کمرنگ
نکند – به دشمن چراغ سبز نشان ندهد - از بیت المال برای تبلیغ
خود سوء استفاده نکند – متکی به سرمایههای مشتبه به حرام
دیگران نباشد – سیاه نمایی ننماید – منکر دستآوردها نگردد –
مردم را ناامید نکند و نهراساند – دشمن را امیدوار نسازد و ...
.
اما او (ولیفقیه) که به دلهای مردم احاطه ندارد و نمیداند
که کدام دل به کدام سو گرایش دارد و خدا آن دل را به کدام جهت
متمایل مینماید. بدیهی است اگر مردم قدر نعمت هدایت را
دانستند و با تعقل و بصیرت و به دور از هواهای نفسانی و نیز با
ارادهی پولادین این معیارها را رعایت کردند، راه فرقان و خروج
به قلبشان الهام میگردد و میفهمند که اصلح کیست؟ این
«میفهمند»، همان الهام الهی است و اگر توجه و تبعیت نمود،
شامل هدایت الهی میگردد.
پس، دلها و هدایت یا ضلالت آنها دست خداست، ولی نه بدان معنا
که انسان غافل و بی اختیار از چرخش دلش باشد، خدا به او راه
نشان میدهد و هر راهی را که انتخاب کرد، خدا دلش را به همان
راه متمایل مینماید. اگر بنده نفس نشود، اگر پرده نیاندازد،
اگر غفلت نکند، اگر بیبصیرتی ننماید:
«فألْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن
زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا» (الشمس، 8-9 -10)
ترجمه: سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش را به آن الهام كرد * كه
هر كس آن را پاك گردانيد قطعاً رستگار شد * و هر كه آلودهاش
ساخت قطعا درباخت.
پس، حقیقت بد و خوب به دل الهام میشود، اما برخی دل را ناپاک
میکنند، برخی به الهام توجه توجه نکرده و محل نمیگذارند و
برخی دیگر عامداً لجاج میکنند.
انتخاب بنیصدر و امثالهم:
مردم در ابتدای انقلاب دلهای صاف و خالصی داشتند که توانستند
جان بر کف گذاشته و به دعوت امامشان لبیک بگویند، انقلاب و
هشت سال دفاع مقدس کنند و ...؛ اما علم، اطلاعات، بصیرت و حتی
خلوص دلهایشان به حدی نبود که بیش از این درک کنند و فرق بین
حق و باطل را در همه جا دقیق و کامل تمیز دهند. لذا چنین نبود
که همیشه بتوانند عمق رهنمودهای حضرت امام (ره) را درک کنند.
بدیهی است اگر مثلاً همین مردم انقلابی در ته دلشان زنگاری از
گرایش به روشنفکری القایی نزدیک به سه قرن استعمار و زمان شاه
نمانده بود، هرگز فرصت نمیدانند که بنیصدر مطرح شود، چه رسد
به این که در دورهای محبوب و انقلابی شناخته شود و مردم را
بفریبد. لذا آنهایی که خالصتر بودند، از علمایی چون: بهشتی،
مطهری، خامنهای، شهدای محراب و ... گرفته تا مردم اقشار مختلف
زودتر و بهتر شناختند، اما آنهایی که خالصتر و بصیرتر نبودند،
با هزینههای بسیار کلانی بیدار، متوجه و هدایت شدند و برخی
دیگر نیز هرگز بیدار نشدند و هنوز هم همان راه را می روند.
اکنون نیز همین طور است.
پس، تقوا شرط فهم قلب است، شرط دریافت و درک پیام قلب است، شرط
تبعیت از آن الهام خدایی است و تقوای سیاسی به بصیرت و به جان
شنیدن رهنمودهاست.
در این انتخابات نیز چنان چه چنان چه مقام معظم رهبری
فرمودند، باید در انتخاب اصلح حجّت داشته باشیم و بهترین حجّت
رعایت همین معیارهاست. لذا اگر رعایت کردیم و احیاناً انتخاب
ما غلط بود و فرد معتمد اصلح نبود، این حجّت و انتخاب درست
است، اما اگر رعایت نکردیم یا به خاطر هوای نفس، حتی به اصلح
نیز رأی دادیم، درست نیست و حجت نداریم.
منبع : X-shobhe |