صبح بی تو
صبحِ بی تو، رنگِ بعد از ظهر یك آدینه دارد
بی تو حتّی مهربانی حالتی از كینه دارد
بی تو میگویند: تعطیل است كار عشقبازی
عشق امّا كی خبر از شنبه و آدینه دارد؟
جغد بر ویرانه میخواند به انكار تو امّا
خاكِ این ویرانهها بویی از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد
عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد
روی آنم نیست تا در آرزو دستی برآرم
ای خوش آن دستی كه رنگ آبرو از پینه دارد
در هوای عاشقان پر میكشد با بیقراری
آن كبوتر چاهی زخمی كه او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را میگشاید
آنكه در دستش كلید شهر پر آیینه داردقیصر امینپور
فیض عمر
ای قصه بهشت ز كویت حكایتی
شرح نعیم خلد ز وصلت روایتی
علم وسیع خضر ز بحرت علامتی
آب حیات معرفتت را كنایتی
انفاس عیسی از نفست بود شمهای
تعمیر عمر نوح، تو را بود آیتی
كی عطرسای مجلس روحانیان شدی
گل را اگر نه بوی تو كردی رعایتی
هر پاره از دل و از غصه قصهای
هر سطری از خصال تو وز رحمت آیتی
تا چند ای امام بسوزیم در فراق
آخر زمان هجر شما را نهایتی
در آرزوی خاك درش سوختیم ما
یادآور ای صبا كه نكردی حمایتی
ای فیض عمر رفت و ندیدی امام را
صد مایه داشتی و نكردی كفایتیفیض كاشانی
مردم دیده
مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو صاحبنظرانند هنوز
لالهها، شعلهكش از سینه داغند به دشت
در غمت، همدم آتشجگرانند هنوز
از سراپرده غیبت، خبری بازفرست
كه خبر یافتگان، بیخبرانند هنوز
رهروان، در سفر بادیه حیران تواَند
با تو آن عهد كه بستند، بر آنند هنوز
طاقت از دست شد ای مردمك دیده! دمی
پرده بگشای كه مردم نگرانند هنوزمشفق كاشانی
شراره شعر
ای شرق، ای چكاد بلند سپیدهدم
پیشانی بلند زمان؛ نون و القلم
نامت اذان اذان نفسی در تنم روان
رازی شگرف سایه افتاده بر عدم
با قایقی شكسته و فانوسی از امید
آیا عبور میكنم از كوره راه غم
در ذهن واژههای مقیمان روشنی
هر بازدم شراره شعری دمادمم
ای نطق مهر آینه باران هزارسو
از آبروی جان تو گیتی است محترم
زیباترین نمایه و آیین زندگی
هرجا خداست، یاد تو هم میشود رقمابراهیم حسنلو (همدان)
آیت یزدان
خرم آن روز كه آن مظهر یزدان برسد
شام تاریك رود، صبح درخشان برسد
كعبه گلشن شود از لطف گل رخسارش
تازه گردد چمن و فیض به بستان برسد
مدنی برقع اسلام زرخ بگشاید
بیپناهان جهان را سر و سامان برسد
دوره عدل و مساوات چو آغاز شود
روزگار ستم و جهل به پایان برسد
خاتم هشت و چهار و گل گلزار نبی
روشنیبخش جهان آیت یزدان برسد
قائم آل محمد(ص) شرف كون و مكان
بانی صلح و صفا، حامی قرآن برسد
شیعیان را برهاند ز غم و رنج و محن
ظلم و درد همه را مرهم ایمان برسدناصرچیان اراكی
غربت مولا
برآر دست دعا تا، دعا كنیم بیاید
بیا به یوسف زهرا، دعا كنیم بیاید
دعا اگر نكنم من، دعا اگر نكنی تو
كشد غمش به درازا، دعا كنیم بیاید
خودش نموده سفارش، دعا كنید برایم
فدای غربت مولا، دعا كنیم بیاید
اگر به راز و نیازی به هر قنوت نمازی
بخوان دعای فرج را، دعا كنیم بیاید
بیا و حاجت خود را فدای حاجت او كن
به هر نیاز و تمنّا، دعا كنیم بیاید
به آن امید كه آید عنایتی بنماید
به چشم ما بنهد پا، دعا كنیم بیاید
بیا به سینه صحرا ز هجر یار بنالیم
بریز اشك چو دریا، دعا كنیم بیاید
برای روز ظهورش برای درك حضورش
شویم جمله مهیا، دعا كنیم بیاید
بیا و خانه دل را ز غیر یار تهی كن
بپوش جامه تقوا، دعا كنیم بیاید
بیا چو ابر بهاران كنیم ناله و زاری
روان شویم به هر جا، دعا كنیم بیاید
بریزد اشك شب و روز آن غریب زمانه
دلش شكسته ز غمها، دعا كنیم بیاید
به رنجهای پیمبر(ص)، به اشك غربت حیدر(ع)
به سوز سینه زهرا(س)، دعا كنیم بیاید
به آن سری كه بریدند در مقابل خواهر
به موی زینب كبرا(س)، دعا كنیم بیایدسید محمدتقی مدّاح
ماهنامه موعود شماره 81