ماهیت اعتقادی و دینی صهیونیسم
مقدمه
امروزه مساله فلسطین و جنایات اسرائیل بر ضد مردم بیدفاع آن، وارد حساسترین مرحله
خود شده است. در حقیقت این موضوع منطقهای نیست؛ بلكه در راس موضوعات جهانی قرار
گرفته است.
گرچه افكار عمومی جهان و بیشتر دولتها این جنایات را محكوم كردهاند، ولی ایالات
متحده امریكا به دولت اشغالگر اسرائیل و شخص «شارون» كمك فراوانی میكند؛ به
گونهای كه در این زمینه، همه مصوبات شورای امنیت بر ضد این كشور را «وتو» كرده
است.
از نكات جالب توجه این كه كشورهای اسلامی كه پیوند عقیدتی و دینی با مردم مظلوم
فلسطین دارند و دارای منابع اقتصادی بیشمار و جمعیت جوان و داشتن حدود 55 رای در
مجمع عمومی سازمان ملل هستند، بعد از گذشت 70 سال، هنوز هیچ اقدام هماهنگ و كارسازی
در این باره انجام نداده و همواره بر دامنه ظلم صهیونیستها افزودهاند.
در این میان، امام خمینی (ره) از معدود اندیشمندان و رهبرانی است كه از آغاز شكل
گیری دولت مجعول و نامشروع اسرائیل، با شیواترین بیان و بدون هیچ گونه ملاحظه و
ترسی، خطر صهیونیستها و اهداف آتی آنان را گوشزد كرده و اتحاد و همدلی كشورهای
اسلامی و به كاری گیری امكانات را در مقابل اسرائیل خواستار و سكوت آنان در این
زمینه را با شدیدترین بیان محكوم كرده است.
اگرچه «صهیونیسم» جدای از «یهود» است، ولی در موارد گوناگونی این دو با یكدیگر در
آمیختهاند و جدایی آنها مشكل است.
صهیونیسم سیاسی عمری حدود 70 سال دارد و همزمان با آغاز پیدایش اسرائیل است؛ با
وجود این، عملكرد صهیونیسم سیاسی در بسیاری موارد، شبیه یهود و یهودیان در طول دو
هزار سال گذشته است؛ بنابراین ممكن است برخی عملكردها خاص «صهیونیسم» باشد؛ ولی در
بیشتر موارد، این عملكرد میان «صهیونیسم» و «یهود» مشترك است.
در نگارش این پژوهش، به یكی از كتابهای اصیل یهود یعنی، «تورات» مراجعه و استناد
شده، همچنین، تلمود (شرح تورات) نیز مورد توجه واقع شده است. افزون بر این، به
آیاتی از قرآن كریم و روایات امامان معصوم (ع) - كه درباره یهود و كارشكنیهای آنان
در مقایل مسلمانان و مسیحیان است - استناد شده است؛ همچنین از برخی از كتب تاریخی
مربوط به «تاریخ ادیان» استفاده شده است. به هر حال با مطالعه سیر تاریخی، به اصول
كلی درباره ماهیت اعتقادی و دینی یهود دست مییابیم. برای نمونه «نژادپرستی» و «ملت
برگزیده بودن»، در نهاد هر دو مشترك است؛ همان گونه كه یهود در طول تاریخ 2500
ساله گذشته، ملتی نژاد پرست و خود برتربین بودهاند، حكومت صهیونیسم نیز از آغاز
پیدایش خویش، در سرزمینهای اشغالی، همین ایده و عقیده را داشته و دارد. رژیم
اشغالگر اسرائیل، همانند یهود، خود را «ملت برگزیده» میداند و معتقد است كه سایر
ملتها، اساسا یا ارزشی ندارند یا اگر دارای ارزش باشند، بسیار كمتر از یهود و
صهیونیسم است و سایر ملتها و ادیان، باید در خدمت یهود باشند؛ بنابراین قتل و
كشتار ملتهای دیگر از جمله مسلمانان، از نظر آنان كاملا توجیه شده است و دارای
مبنای دینی و اعتقادی است. آنان نه تنها در برابر مسلمانان دارای عملكرد خصمانه
هستند، بلكه نسبت به مسیحیان نیز همین عملكرد را دارند، به عبارت دیگر آنان اساسا
همزیستی مسالمتآمیز و تعامل با پیروان سایر ادیان را نه تنها در گفتار، آیین و دین
منكر هستند، بلكه در عمل نشان دادهاند، كه هیچ گاه حاضر نیستند با دیگران زندگی
مسالمتآمیز داشته باشند و هر گاه در برخی از برهههای تاریخ قرارداد صلح منعقد
ساختهاند، از روی عجز و ناچاری بوده و در واقع دنبالهرو شعار خویش، یعنی حكومت از
نیل تا فرات بودهاند.
آن چه در این مقاله به صورت مختصر مورد توجه قرار گرفته است، ماهیت اعتقادی و دینی
صهیونیسم و یهود است. آن گاه روشن میشود كه بسیاری از رفتارهای ضد بشری و جنگ
طلبانه آنان در طول تاریخ، به ویژه در دهههای اخیر، براساس تعالیم دینی و
اعتقادی آنان شكل گرفته است. آنان هیچ گاه با ادیان غیر یهودی و ملل دیگر، همزیستی
و تعاون نداشتهاند و برای رسیدن به اهداف خود، در پی نفوذ در مراكز قدرت، سیاست،
اقتصاد و ... در سطح بینالمللی هستند.
1- نگاهی به دین یهود
دین یهود یكی از ادیان مهم جهان و دارای سابقهای طولانی است. آغاز این دین تقریبا
به 2500 سال پیش باز میگردد. پیروان این دین خود را پیرو پیامبر الاهی، حضرت موسی
(ع) میدانند؛ همچنین این قوم را به دلیل نسبت به حضرت یعقوب (ع)، «بنی اسرائیل»
میگویند؛ «اسرائیل» لقب حضرت یعقوب (ع) بوده است.
تاریخ قوم یهود را میتوان به چند دوره تقسیم كرد:
1- از حضرت ابراهیم خلیل (ع) تا حضرت موسی (ع)، دوره توقف چهارصد ساله در مصر.
2- از حضرت موسی (ع) تا شائول، دوره خلاصی بنی اسرائیل از عبودیت مصر و بعثت حضرت
موسی (ع) در كوه سینا و چهل سال سرگردانی قوم در دشت.
3- از شائول تا تقسیم مملكت یهود كه نزدیك به 120 سال بود، شامل دوران ترقی یهود
تحت سلطنت حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع).
4- از تقسیم مملكت تا پایان تالیف عهد قدیم كه نزدیك به 500 سال طول كشید؛ شامل
وفات حضرت سلیمان (ع) و انقراض سلطنت اسرائیل.
5- از بازگشت از اسیری تا بعثت حضرت مسیح (ع).
6- از انهدام اورشیلم به بعد كه یهودیان در جهان پراكنده شدند.
7- تشكیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین از سال 1944م.
كتاب این قوم تورات یا عهد قدیم است. عهد قدیم در برابر عهد جدید یا انجیل است؛
زیرا تورات یا «اسفار پنج گانه حضرت موسی (ع)» پیش از حضرت مسیح (ع) نوشته شده است.
اسفار پنج گانه یا پنج كتاب حضرت موسی (ع) عبارت است از:
1- ژنز یا سفر تكوین تا استقرار عبرانیان در مصر.
2- جلای وطن یا سفر خروج.
3- سفر لاویان یا احكام صریح مذهبی.
4- سفر اعداد یا شرح نیروی مادی قوم.
5- سفر تثنیه یا مكمل كتابهای یاد شده قبل.
از نظر قرآن كریم تورات كنونی، تحریف شده است. این یكی از معجزات قرآن كریم است كه
در قرن هفتم م. از جعل و تحریف تورات و انجیل خبر داده است. در آن روز، جز مومنان و
بعضی از احبار و كشیشان كس دیگری این موضوع را باور نداشت؛ اما قرآن كریم بارها بر
این نكته تاكید كرد.
«تورات» در اصل واژهای عبری به معنای «شریعت و قانون» است. پس از نزول كتابی از
سوی خداوند متعال بر حضرت موسی به عمران (ع)، این كتاب به این نام خوانده شد. گاه
نیز به مجموعه كتابهای عهد عتیق و گاه به اسفار پنج گانه آن نیز گفته میشود.
مجموعه كتابهای یهود كه «عهد عتیق» نامیده شده، مركب از تورات و چندین كتاب دیگر
است. تورات - كه دارای پنج بخش است - به شرح پیدایش جهان، انسان و مخلوقات دیگر و
بخشی از انبیای پیشین و حضرت موسی بن عمران (ع) و بنیاسرائیل و احكام این آیین
میپردازد.
ناگفته پیدا است كه غیر از اسفار پنج گانه تورات، هیچ یك از این كتابها، آسمانی
نیست، خود یهود نیز چنین ادعایی ندارند؛ حتی زبور حضرت داود (ع) - كه آن را به نام
مزامیر مینامند - شرح مناجات و اندرزهای این پیامبر است.
اما درباره اسفار پنج گانه تورات، قراین روشنی وجود دارد كه نشان میدهد اینها نیز
كتابهای آسمانی نیست، بلكه كتابهایی تاریخی است كه پس از حضرت موسی بن عمران (ع)
نوشته شده؛ زیرا در آنها شرح وفات حضرت موسی (ع) و چگونگی تدفین او و برخی حوادث
پس از آن آمده است، به ویژه آخرین فصل «سفر تثنیه» به وضوح نشان میدهد كه این كتاب
مدتها پس از وفات حضرت موسی (ع) به رشته تحریر درآمده است.
افزون بر این، محتویات این كتابها - كه آمیخته با خرافات فراوان و نسبتهای ناروا
به پیامبران (ع) و نسبت بعضی سخنان كودكانه به آنها میباشد - گواه دیگری بر
ساختگی بودن آنها است. شواهد تاریخی نیز نشان میدهد كه تورات اصلی از میان رفت و
بعدها پیروان حضرت موسی (ع) این كتابها را نگاشتند.
2- جنبش صهیونیزم
2-1- پیدایش جنبش صهیونیزم.
در اویل دهه شصت قرن نوزدهم، بعضی از متفكران یهود برای فعالیت در راه بازگشت به
فلسطین و عمران آن، دعوت خود را آغاز كردند. نخستین آنها «هیرش كالیشر» (Hiresh
Kalisher) خاخام یا عالم یهودی بود كه این دعوت را در كتاب «در جست و جوی صهیون» در
سال 1861م. آغاز كرد. چند تن دیگر از یهودیان متفكر نیز آثاری در این زمینه به رشته
تحریر آورده و زمینه مهاجرت هر چه بیشتر یهودیان و تشكیل دولت صهیونیستی را در
اذهان آماده كردند.
2-2- صهیونیزم مذهبی و صهیونیزم سیاسی
در میان متفكران یهودی، دو گونه اندیشه و طرز فكر را میتوان مشاهده كرد. برخی از
آنها روحیه مذهبی داشتند و بیشتر جنبه عرفان یهودی را مطرح میكردند و بزرگترین
آرزویشان، قیام یهودیت بود.
براساس این اصل در هنگام ظهور قائم در آخر الزمان، سلطنت خداوند كه تمام اقوام و
قبایل زمین، با او میثاق بستهاند، برای تمام بشریت تحقق خواهد یافت و تمام بشریت،
به سوی سرزمینهایی كه تورات، سرگذشت ابراهیم و موسی (ع) را به آن مكانها ذكر
كرده، روان خواهند شد؛ در دورهای نزدیكتر به زمان - در قرن نوزدهم - هدف «عشاق
صهیون»، ایجاد یك كانون روحانی جهت نشر عقاید و فرهنگ یهودی در سرزمین صهیون بود.
جالب توجه است صهونیزم مذهبی كه فقط در بین گروههای محدودی رایج بود، هرگز به
دشمنی با مسلمانان - كه خود را به عنوان وابستگان به فرزندان ابراهیم و پیرو دین او
تلقی میكردند - برنخاست. این صهیونیزم روحانی، بیگانه و به دور از هر گونه برنامه
سیاسی برای ایجاد یك دولت یا هر نوع سلطهای بر فلسطین بود و هرگز رفتاری دال بر
علاقه به درگیری بین جوامع یهودی و مردم عرب - مسلمان یا مسیحی - در پیش نگرفت.
اما صهیونیزم سیاسی با «تئودور هرتزل» (Theodor Hertzl) زاده شد كه دكترین خود را
از سال 1882 م. تدارك میدید. او این تئوری را در كتاب خود به نام «دولت یهود» مدون
ساخت و پس از نخستین كنگره صهیونیست جهانی در شهر «بال» سوئیس (1897م.) به كاربرد
عملی آن پرداخت. «هرتزل» برخلاف صهیونیستهای مذهبی، به طول كامل به خدا شكاك بود.
او كه اشتغال خاطرش عمدتا نه مذهبی، بلكه سیاسی بود، مساله صهیونیزم را به شكلی
جدیدی مطرح كرد كه در مجموع میتوان عناوین اصلی طرز تفكر سیاسی او را در مطالب ذیل
خلاصه كرد:
1- یهودیان سراسر دنیا، در هر كشوری كه باشند، در مجموع یك قوم را تشكیل میدهند.
2- یهودیان، غیر قابل جذب و ادغام در ملتهایی هستند كه در بین آنان زندگی میكنند
و در آن تحلیل نمیروند. (نژاد پرستی)
3- یهودیان همه وقت و هم جا تحت آزار و ظلم بودهاند.
راهحلهایی كه «تئودرو هرتزل» از عناصر بالا استخراج میكند، نفی و رد ادغام
یهودیان در ملتهای دیگر، ایجاد نه تنها یك كانون و مركز فرهنگی برای اشاعه ایمان
یهودی، بلكه دولتی یهودی است كه تمام یهودیان جهان در آن مجتمع شوند.
نكته دیگر این كه این دولتها باید در یك محل خالی و بیمدعی مستقر شوند؛ این بدان
معنا است كه نباید به مردم بومی اهمیت داد و آنها را به حساب آورد. در فرمول بندی
«هرتزل» به حضور مردم فلسطین، نه در كتاب او و نه در مجالس پایه گذاری نهضت جهانی
صهیونیزم هیچ گونه اشارهای نشده است. عدم وجود مردم فلسطین از اصول مسلم و اساسی
صهیونیزم سیاسی است و این اصل مسلم ریشه و منشا تمام جنایات بعدی آن است. خانم
«گلدمایر» در «روزنامه ساندی تایمز» اعلام میكند:
«فلسطینی وجود ندارد این طور نیست كه تصور كنیم كه یك خلق فلسطینی در فلسطین وجود
داشته كه خود را به عنوان یك خلق فلسطینی تلقی میكردهاند و ما آمدهایم آنان را
بیرون كرده و كشورشان را گرفتهایم، آنان اصلا وجود ندارند.»
«پروفسور بنزیون دینر» (Benzion Dinur) كه نخستین وزیر آموزش ملی دولت اسرائیل و
دوست صمیمی «داوود بن گورین» بنیانگذار دولت اسرائیل بود، در سال 1945م. در مقدمه
كتاب «تاریخ هاگاناه» از انتشارات سازمان صهیونیزم جهانی مینویسد:
«در كشور ما جا برای كسی به جز یهودیان نیست؛ ما به اعراب خواهیم گفت: بیرون. اگر
موافق نباشند یا مقاومت كنند، ما آنان را بیرون خواهیم كرد.»
این ادعا در حالی صورت میگیرد كه پس از بیست سال فعالیت صهیونیزم سیاسی برای
«بازگشت» بیانیه بالفور در سال (1917م.) به تصویب رسید. عده فراوانی از یهودیان
روسیه، لهستان و رومانی در قبل و بعد از این تاریخ گریختند و به سرزمین فلسطین وارد
شدند. طبق سرشماری انگلیسیها در 31 دسامبر (1922م.) تعداد 757000 نفر در سرزمین
فلسطین ساكن بودهاند كه از این عده 663000 عرب (590000 عرب مسلمان و 73000 عرب
مسیحی) و 83000 یهودی بودهاند؛ به عبارتی 88 درصد عرب و 11 درصد یهودی.
«هرتزل» پس از تلاشهای فراوان، در نهایت توانست حمایت رسمی انگلستان را جلب كند؛
این حمایت در قالب «اعلامیه بالفور» كه در دوم نوامبر 1917م. به شكل نامهای از
«بالفور» وزیر خارجه انگلستان به «لرد روچیلد» ثروتمند یهودی انگلیس صادر شد، تبلور
یافت. در «اعلامیه بالفور» آشكارا آمده است:
«دولت شاهنشاهی انگلستان، نظر لطف مخصوصی به تشكیل وطن ملی یهود در فلسطین دارد و
در آیندهای نزدیك، نهایت سعی و كوشش در راه رسیدن به این هدف و تسهیل وسایل آن
مبذول خواهد شد.»
2-3- صهیونیزم سیاسی و سوء استفاده از تورات
صهیونیستها جهت همراه سازی همه یهودیان با اهداف و سیاستهای خویش، در پروتكلها و
مكالمات خود عموما از واژه یهود بهره میگیرند و سنگ ملت یهود را بر سینه میزنند و
چنین القا میكنند كه منافع ملت یهود را دنبال میكنند؛ در حالی كه جنبش صهیونیزم،
جنبشی سیاسی و فرزند استعمار انگلیس و امریكا است؛ هر چند مبانی فكری نژاد پرستانه
خود را از كتابهای تحریف شده یهود گرفتهاند.
خانم «گلدمایر» و «بگین» میگویند:
«این زمین به ما وعده داده شده بود و ما بر آن حق داریم.»
«موشه دایان» نیز میگوید:
«اگر بر تورات مسلطیم، اگر خود را قوم تورات میدانیم، بایستی بر سرزمین توراتی نیز
مسلط شویم. سرزمینهای قضات و ریش سفیدان، بیت المقدس، حبرون، اریحا و باز هم جاهای
دیگر.»
آنان پیوسته یك ادعای ارضی و یك «حق الاهی» مالكیت بر فلسطین را ادعا میكنند. آنان
میگویند همه چیز بر ما مجاز میشود. وقتی «قوم برگزیده» خداوند و عامل مطلق باشیم،
بر این اساس شكنجه و بدرفتاری، تروریسم، تهدید ارعاب و دستگیریها، نقل و انتقال
اجباری و تبعید دسته جمعی، انهدام اموال و مصادره آنها و قتلهای دسته جمعی را
برای خود محفوظ میدارند. بارزترین نمونه، همانا كشتار «دیریاسین» است. در نهم
آوریل 1948م. با روش خاص نازیها در «اورا دور»، 254 نفر سكنه این دهكده (مردها،
زنها، كودكان و سالمندان) به دست گروه مسلح «ایرگون» به ریاست «مناخم بگین» كشته
شدند.
این مفهوم و وعدهها و حربههای تحقق آن، مثل واژه «قوم برگزیده» و «اسرائیل بزرگ،
از نیل تا فرات»، اساس ایدئولوژیك صهیونیزم سیاسی را تشكیل میدهد. استعمار گران
همه زمانها و همه اقوام، همواره برای ضمیمه سازیها، غصب، تصرفات و سلطهگریهای
خود، توجیهی تراشیدهاند. معمولا بهانه آنان یك «برتری فرهنگی» بوده است كه به
مهاجم و غاصب، به اصطلاح «یك ماموریت تمدن بخش از طرف نژاد خود برای دیگران» را
اعطا میكرده است و بهانه مذهبی، پوششی برای سلطه یك گروه اجتماعی بر دیگری بوده
است.
اندیشه «قوم برگزیده» از نظر تاریخی و سیاسی جنایت آفرین است؛ چه همواره تهاجمات،
توسعه طلبیها و سلطه گریها را مقدس وانموده كرده است. اندیشه قوم برگزیده از نظر
مذهبی غیر قابل تحمل است؛ چه هر جا كه برگزیدگان باشند، «طرد شدگان» نیز هستند.
3- نژاد پرستی یهود
نژاد پرستی از مهمترین تعالیم یهود شمرده میشود؛ به گونهای كه «یهود» و «نژاد
پرستی» در طول تاریخ هیچ گاه از یكدیگر جدا نبوده است؛ بلكه پیوند عمیقی با یكدیگر
داشتهاند. اكنون به برخی از نمودهای نژاد پرستی یهود اشاره میكنیم:
3-1- یهود، فرزندان و دوستان خاص خداوند!
قرآن كریم درباره این ویژگی یهود میفرماید:
«قل یا ایها الذین هادوا این زعتم انكم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان
كنتم صادقین»
بگو: ای یهودیان! اگر گمان میكنید كه (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس
آرزوی مرگ كنید، اگر راست میگویید، (تا به لقای محبوبتان برسید)
خداوند متعال این ادعای دورغین آن را رد میكند و میگوید؛ همین كه شما این قدر از
مرگ وحشت دارید، دلیل بر آن است كه در این ادعا خود صادق نیستند.
«مهمتر این كه آیین خویش را تنها آیین حق دانسته و دیگران را پیروان خدایان دروغین
و محكوم به نابودی و فنا میدانستهاند و حتی حاضر به انعقاد پیمان با مخالفان خود
نبودهاند. از این جهت، كمترین لطف و ترحمی نسبت به آنان توصیه نشده و در مواقع
جنگ، كمترین حقوقی برای آنان قایل نبودهاند.»
قرآن كریم در آیهای دیگر، از زبان یهود و نصارا چنین میگوید:
«یهود و نصارا گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم. بگو: پس چرا شما را
در برابر گناهانتان مجازات میكند؟! بلكه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی كه آفریده؛
هر كه را بخواهد (و شایسته بداند)، میبخشد و هر كه را بخواهد و (مستحق بداند)،
مجازات میكند.»
در روایات اسلامی نیز در حدیثی از «ابن عباس» میخوانیم:
«پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جمعی از یهود را به دین اسلام دعوت كردند و
آنها را از مجازات خدا بیم دادند. گفتند: چگونه ما را از كیفر خدا میترسانی، در
حالی كه فرزندان خدا و دوستان او هستیم؟»
همچنین در تفسیر «مجمع البیان» در ذیل آیه 18 سوره مائده، حدیثی شبیه حدیث مزبور
نقل شده است كه جمعی از یهود در برابر تهدید پیامبر (صلی الله و علیه و آله) به
مجازات الاهی گفتند:
«ما را تهدید مكن؛ ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم. اگر خشم بر ما كند، هماند
خشمی است كه انسان نسبت به فرزند خود دارد؛ یعنی به زودی این خشم فرو مینشیند!»
با توجه به آیه شریفه، فقط یهود ادعای دوستی و فرزندی خدا را نمیكرد، بلكه مسیحیان
نیز در این عقیده با یهود شریكند. شك نیست كه آنها خود را حقیقتا فرزند خدا
نمیدانستند، آنان تنها حضرت عیسی (ع) را فرزند حقیقی خدا میدانند و به آن تصریح
دارند؛ ولی منظورشان از انتخاب این نام و عنوان برای خود، این بود كه بگویند رابطه
خاصی با خدا دارند و گویا هر كه در نژاد آنها یا جزء جمعیت آنها میشد، بدون این
كه اعمال صالحی داشته باشد، از دوستان و گروه فرزندان خدا میگردید!
قرآن كریم با تمام این امتیازات موهوم مبارزه میكند و امتیاز هر كس را تنها در
ایمان و عمل صالح و پرهیزگاری او میشمارد؛ از این رو در این آیه، برای ابطال این
ادعا چنین میگوید:
«... قل فلم یعذبكم بذنوبكم...»
«جوزف گئر»، از این كه دین یهود در مقایسه با دیگر ادیان جهان دارای پیروان كمتری
است، اظهار شگفتی میكند. زیرا دین یهود آیینی جهانی بوده است. دلیل این موضوع همان
امتیازات ویژهای است كه این گروه برای خود قائلند. ولی میگوید:
«شگفت آن كه این مذهب توحیدی و آیین جهانی به علت حوادث تاریخی، به یك قوم خاص
منحصر گردید؛ زیرا با سرنوشت این قوم مخلوط و مربوط شد؛ و گرنه میبایستی مقبول
بسیاری از اقوام میگردید.»
3-2- یهود؛ ملت برگزیده!
یكی از دلایل خودخواهی ملت یهود و اعتقاد آنان به برتری این است كه آنان خود را
تافتهای جدا بافته میدانند و معتقدند كه گنهكاران ملت یهود، فقط چند روز مجازات
خواهند شد و سپس بهشت الاهی تا ابد در اختیار آنان خواهد بود. این امتیاز طلبی با
هیچ منطقی سازگار نیست؛ زیرا هیچ تفاوتی بین انسانها از نظر كیفر و پاداش اعمال در
پیشگاه خدا وجود ندارد.
قرآن كریم به یكی از گفتههای بیاساس یهود كه آنان را به خود مغرور ساخته و سرچشمه
قسمتی از انحرافات آنها شده است، اشاره میكند، میفرماید:
«و گفتند: هرگز آتش دوزخ جز چند روزی به ما نخواهد رسید بگو: آیا پیمانی از خدا
گرفتهاید - پس خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمیورزد - یا چیزی را كه نمیدانید به
خدا نسبت میدهید؟»
مگر یهود چه كرده بودند كه میبایست تبصرهای به سود آنها بر قانون كلی مجازات زده
شود؟ به هر حال، آیه فوق با یك بیان منطقی، این پندار غلط را ابطال میكند و
میگوید: این گفتار شما از دو حال خارج نیست: یا باید عهد و پیمان خاصی از خدا در
این زمینه گرفته باشید - كه نگرفتهاید - و یا دروغ و تهمت به خدا میبندید!
از آیات مورد بحث استفاده میشود كه روح تبعیض نژادی یهود - كه امروز نیز در دنیا
سرچشمه بدبختیهای فراوان شده - از آن زمان در یهود بوده است و امتیازات موهومی
برای نژاد بنیاسرائیل قایل بودهاند. متاسفانه بعد از گذشت هزاران سال هم آن روحیه
بر آنها حاكم است و در واقع، پیدایش كشور غاصب اسرائیل نیز همین روح نژاد پرستی
است.
آنها نه فقط در این دنیا برای خود برتری قایل هستند، بلكه معتقدند كه این امتیازات
نژادی در آخرت نیز به كمك آنها میشتابد و گنهكارانشان برخلاف افراد دیگر، تنها
مجازات كوتاه مدت و خفیفی خواهند دید و همین پندارهای غلط، آنها را آلوده انواع
جنایات و بدبختیها و سیه روزیها كرده است.»
در تفسیر مجمع البیان و تفاسیر دیگر آمده است كه مسلمانان و اهل كتاب، هر كدام بر
دیگری افتخار میكردند. اهل كتاب میگفتند: «پیامبر ما پیش از پیامبر شما بوده و
كتاب ما از كتاب شما سابقهدارتر است». مسلمانان هم میگفتند:
«پیامبر ما خاتم پیامبران و كتابش آخرین و كاملترین كتب آسمانی است، بنابراین بر
شما امتیاز داریم».
طبق روایت دیگری یهود میگفتند: «ما ملت برگزیدهایم و آتش دوزخ جز روزهای معدودی
به ما نخواهد رسید». و مسلمانان میگفتند: «ما بهترین امتها هستیم؛ زیرا خداوند
درباره ما گفته است: كنتم خیر امه.»
در بطلان ادعاهای مزبور، آیه ذیل نازل گردید:
«(فضیلت و برتری» به آرزوهای شما و آرزوهای اهل كتاب نیست؛ هر كس بد كند، كیفر داده
میشود و كسی را جز خدا ولی و یاور خود نخواهد یافت.»
3-3- نبود عذاب برای قوم یهود، از نظر تورات
همین ادعا - یعنی نبود عذاب برای قوم یهود - در كتاب تورات مشاهده میشود:
«خداوند، رحمان و كریم است، دیر غضب و بسیار رحیم تا به ابد محاكمه نخواهد نمود و
خشم را همیشه نگاه نخواهد داشت، با ما موافق گناهان عمل ننموده و به ما به حسب
خطایای ما جز نداده است؛ زیرا آن قدر كه آسمان از زمین بلندتر است، به همان قدر
رحمت او بر ترسندگانش عظیم است. به اندازه مشرق از مغرب دور است و به همان اندازه
گناهان ما را دور كرده است، چنان كه پدر بر فرزندان خود رئوف است؛ هم چنان خداوند
بر ترسندگان خود رافت مینماید؛ زیرا جبلت ما را میداند و یاد میدارد كه ما خاك
هستیم.»
همچنین در بخشی از تورات آمده است:
«ارتداد ایشان (بنی اسرائیل) را شفا داده، ایشان را مجانا دوست خواهم داشت؛ زیرا
خشم من از ایشان برگشته است. برای اسرائیل مثل شبنم خواهم بود و او مانند سوسنها،
گل خواهد كرد و مثل لبنان ریشههای خود را خواهد دوانید، شاخههایش منتشر شده
زیبایی او مثل درخت زیتوان و عطرش مانند لبنان خواهد بود. آنانی كه زیر سایهاش
ساكن میباشند مثل گندم زیست خواهند كرد و مانند موها گل خواهند آورد.»
3-4- نجات دست جمعی یهود!
از اعتقادات یهود این است كه سعادت و نجات ابدی به صورت جمعی است، نه فردی! و مجرد
انتساب به فرزندان حضرت ابراهیم (ع) برای شخص، نجات جاودانی را تضمین میكند. این
توهم باطل، قرنهای متمادی بر افكار یهود سایه افكنده بود و موجب شد آنها را به
صورت گنهكارترین مردم از نظر انحرافات اخلاقی و زشت كاریهای در آورد. در نتیجه از
طرف تمام اقوام و مللی كه با آن همزیستی داشتند، مورد تحقیر و اهانت قرار گرفتند.
خداوند متعال این اندیشه گمراه كننده را مورد تعرض قرار داده و در رد آن آیات 168 و
169 سوره اعراف را نازل كرده كه در بخشی از آن آمده است:
«یهود میگویند: (اگر ما گنه كاریم) خداوند به زودی ما را میبخشد.»
3-5- پول پرستی یهود
در تاریخ بشر، در پول پرستی و جمع آوری مال همچون یهود دیده نشده است. آنها برای
رسیدن به این مقصود، تمام راههای مشروع و غیر مشروع را پیموده و تا حد پرستش با
حرص و ولع خاص به جمع آوری مال پرداختهاند؛ تا جایی كه حضرت عیسی مسیح (ع) - كه
خداوند او را برای هدایت بنیاسرائیل فرستاده بود - آنان را مورد خطاب قرار داده و
فرمود:
«لا تعبدوا ربین: الله و المال» دو پرودگار را بفرستید خدا و پول را.
شاید این مساله به طرز عقیده یهود - كه خود را ملت برگزیده خدا میپندارند - ارتباط
داشته باشد؛ بدین دلیل میخواهند بر جهان برتری داشته باشند؛ البته مال و ثروت از
عوامل مهمی است كه آنها را به هدف و مقصود خواهد رسانید. شاید هم دلیل تفكر مادی
این دین این باشد كه یهود به جز مظاهر زندگی مادی به چیزی دیگر ایمان ندارد و
زندگانی جاویدان سرای دیگر از نظر آنها بیمفهوم است. قرآن كریم در این باره
میفرماید:
«ای كسانی كه ایمان آوردهاید، با قومی كه خداوند آنها را مورد غضب قرار داده
دوستی نكنید، آنها از آخرت مایوسند. همان گونه كه كفار از مردگان مدفون در قبرها
مایوس میباشند.»
با وجود این، در آغاز ظهور اسلام، بعضی از یهودیان مدعی بودند كه ثواب و پاداش روز
رستاخیز مختص آنها است. قرآن كریم درباره صدق ادعایشان از آنها خواست تقاضا مرگ
كنند تا آنان را به نعیم خالص خدا برساند:
«بگو: اگر «آن چنان كه مدعی هستید) سرای دیگر در نزد خدا مخصوص شما است نه سایر
مردم، پس آرزوی مرگ كنید، اگر راست میگویید.»
یهود با گفتن این سخنان كه بهشت مخصوص ما است یا چند روزی بیش در آتش نمیسوزیم،
میخواستند مسلمانان را نسبت به آیینشان دلسرد كنند؛ ولی قرآن پرده از روی دروغ و
تزویر آنان برمیدارد؛ زیرا آنان به هیچ وجه حاضر به ترك دنیا نیستند و این خود،
دلیل محكومی بر كذب ادعای آنها است. راستی اگر انسان چنان ایمانی به سرای آخرت
داشته باشد، چرا این قدر به زندگی این جهان دل ببندد و برای وصول به آن، مرتكب هزار
گونه جنایت شود؟
در آیات بعد، قرآن مجید میافزاید:
«ولی آنها به خاطر اعمال بدی كه پیش از خود فرستادهاند، آرزوی مردن نخواهند كرد و
خداوند از ستمگران آگاه است. آنها را حریصترین مردم، حتی حریصتر از مشركان بر
زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آن جا) كه هر یك از آنها دوست
دارد هزار سال عمر كند؛ در حالی كه این عمر طولانی، او را از عقاب خداوند باز
نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است.»
بیشك سرچشمه بسیاری از جنگها و خونریزیها در طول تاریخ بشر، برتری جویی نژادی
بوده است؛ به ویژه در جنگ جهانی اول و دوم - كه بزرگترین رقم تلفات و ویرانی را در
تاریخ، به همراه داشت - عامل نژاد پرستی آلمانها یا حزب نازی، عامل غیر قابل
انكاری بود.
اگر بنا شود نژاد پرستان جهان را رده بندی كنیم، بدون شك یهود در ردههای بالا قرار
خواهد گرفت. هم اكنون كشوری را كه آنها به نام «اسرائیل» تشكیل دادهاند، بر مبنای
همین مساله نژاد پرستی تاسیس شده است، چه جنایاتهای هولناكی كه برای آن مرتكب شدند
و چه جنایتهای وحشتناكی كه برای نگهداری آن مرتكب میشوند! آنها حتی آیین موسی (ع)
را در نژاد خود محصور ساختهاند و اگر كسی از غیر نژاد یهود بخواهد این آیین را
بپذیرد، برای آنها جالب نیست؛ به همین دلیل تبلیغ و دعوت به سوی آیین خود را در
میان اقوام دیگر انجام نمیدهند.
3-6- گوشهای از تعالیم تلمود
در تلمود - كه شرح تورات یا «عهد قدیم» است و مهمترین كتاب «آداب و تعالیم» یهود
به شمار میرود - آماده است:
1- امتیاز ارواح یهود از غیر یهود به این است كه ارواح یهود، جزئی از خدا است؛ هم
چنان كه پسر جزئی از پدر است. ارواح یهود، خدا نسبت به ارواح دیگران عزیز است؛ زیرا
ارواح غیر یهود، ارواح شیطانی و شبیه ارواح حیوانات است. نطفه غیر یهودی مانند نطفه
دیگر حیوانات است.
2- بر فرد یهودی لازم است تمام كوشش خود را مصروف جلوگیری از حیات و پیشرفت دیگر
ملتها نماید تا قدرت مطلقه تنها برای آنها باشد ... پیش از آن كه یهود بر همه
ملتها پیروز شد، لازم است جنگ به حالت خود باقی باشد.
3- یهودی پیش خدا از ملائكه بالاتر است. هر گاه غیر یهودی، یهودی را بزند، مثل این
است كه عزت الاهی را زده و مستحق مرگ خواهد بود. اگر یهودی آفریده نشده بود، بركت
از زمین میرفت و باران نمیبارید و خورشید آفریده نمیشد.
- فرق میان انسان و حیوان، مانند فرق میان یهودی و دیگر ملتها است. نطفهای كه
دیگر ملتها از آن آفریده میشوند، نطفه چهار پا است.
- ملتهای دیگر مانند سگ هستند. اعیاد مقدسه برای آنها و برای سگها آفریده نشده
است. سگ از غیر یهودی بالاتر است؛ زیرا در اعیاد جایز است به سگها غذا دادن، اما
به غیر یهودی جایز نیست.
- هیچ گونه خویشاوندی میان یهود و غیر یهود نیست؛ زیرا آنها به خرها شبیهترند تا
به انسانها. خانههای غیر یهود پیش یهودیان، به منزله طویله حیوانات است. غیر
یهود، خوكهای نجسی هستند كه برای خدمت یهودیان آفریده شدهاند.
4-افراد صالح غیر یهودی را بكش و بر یهودی حرام است كه غیر یهودی را از مرگ و یا
چاهی كه افتاده نجات بدهد، بلكه سزاوار است كه جلوی آن را با سنگ بگیرد.
5- بر اسرائیلیها، كشتن و غصب كردن و دزدی نمودن مال غیر اسرائیلی جایز، بلكه واجب
است.
6- املاك غیر یهودی، مانند مال متروك است؛ یهودی حق دارد آن را تملك نماید.
7- خداوند به یهودیان اجازه داده است كه فراوردههای غیر یهودی را مالك شوند.
8- كشتن افراد مسیحی از اموری است كه لازم است از ناحیه یهودیان عملی گردد.
9- ما تنها ملت برگزیده خدا در زمین هستیم... خداوند به خاطر لطفی كه به ما داشته
است حیواناتی از جنس انسان - كه عبارت از سایر ملل باشند - برای ما آفریده و آنها
را مسخر ما ساخته است؛ زیرا خداوند به خوبی دانسته است كه ما نیازمند به دو حیوان
هستیم: یك نوع حیوان لال، مانند چهارپایان و پرندگان و یك نوع (حیوان) ناطق، مانند
مسیحیها، مسلمانها، بوداییها و سایر از شرق و غرب. آنها را به خاطر خدمتگذاری
ما آفریده است و ما را در زمین متفرق ساخته است تا پشتهای آنان را لگدكوب كرده و
زمام اختیار آنان را در دست داشته و از فنون آنان برای منافع خود بهرهبرداری
نماییم.
به همین جهت است كه بر ما واجب است دختران زیبایی خود را به ازدواج پادشاهان، وزرا
و بزرگان درآوریم و فرزندان خود را میان پیروان مذاهب دیگر داخل كرده تا در صورت
مقتضی، آنها را وادار به جنگ نموده، قدرت نهایی را در دست داشته و بهرهبرداری
كامل از آنها نموده باشیم.»
4- اعمال یهود در برابر ادیان دیگر
یكی از مباحث مهم میان پیروان ادیان، امكان گفت و گو و همزیستی میان آنان است. این
امر از نظر تعالیم هر یك از ادیان، مهم و قابل بررسی است. آیا تعالیم یهود، اجازه
همزیستی مسالمتآمیز و تعامل میان پیروان یهود با پیروان سایر ادیان را میدهد یا
نه؟ از گذشته تا حال، رفتار و عملكرد آنها چگونه بوده است؟ در این جا به طور
مختصر، عملكرد گذشته پیروان دین یهود با پیروان ادیان دیگر را مورد توجه قرار
میدهیم:
4-1- اعمال یهود در برابر اسلام
عدم پذیرش اسلام از سوی یهود در آغاز بعثت، سبب دشمنی میان مسلمانان و آنان گردید؛
همچنین یهودیان میدیدند كه پیامبر اسلام (ص) با تبلیغ رسالتش، الفت و برادری در
دلهای مردم ایجاد میكند و چنان توده واحد و یكپارچهای از آنها میسازد كه ممكن
است قدرت و حكم روایی آنان را تهدید كند، بدین روی به مخالفت با پیغمبر (ص)
برخاستند. قرآن كریم بعضی از نیات آنان را در مبارزه با اسلام آشكار كرد تا
مسلمانان از آسیبشان بر حذر بمانند در این جا به بعضی از اعمال آنان اشاره میشود:
4-1-1- محاصره اقتصادی
گروهی از یهودیان برای منصرف كردن مسلمانان از آیین خود، به كار جدیدی دست زدند.
آنها با خودداری از پرداخت هر گونه دین یا امانت یا انجام معاملاتی كه بر ذمه
آنها بود، برای افرادی كه به دین مقدس اسلام مشرف میشدند، مشكل اقتصادی ایجاد
میكردند و به آنها میگفتند: حقوقی كه شما بر ما داشتید، پیش از اسلام بود و
اكنون كه مسلمانان شدهاید، این حقوق از بین رفته است. قرآن كریم در این باره
میفرماید:
«و دین میان اهل كتاب (از انصارا) كسانی هستند كه اگر ثروت زیادی به رسم امانت به
آنها بسپاری، به تو باز میگردانند؛ و برخی دیگر از اهل كتاب (از یهود)، كسانی
هستند كه اگر یك دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند، مگر تا زمانی كه
بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی. این بدان روست كه میگویند: ما در
برابر امیین (غیر یهود)، مسئول نیستیم. و بر خدا دروغ میبندند، در حالی كه
میدانند (این سخن دروغ است).
گروهی از مردمان عصر جاهلیت پیش از اسلام، كالایی را به یهودیان فروختند و پس از
فروش كالا، مسلمان شدند. هنگامی كه پول كالا را از آنان درخواست كردند، یهودیان
گفتند: نزد ما امانت و دینی نسبت به شما نیست؛ زیرا شما آیینی را كه بر آن بودید،
ترك كردید، آنها ادعا كردند كه این دستور در كتابشان آمده است. میگفتند:
«ما اهل كتاب هستیم و پیامبر و كتاب آسمانی در میان ما بوده است؛ بنابراین اموال
دیگران برای ما احترامی ندارد.»
این مطلب به قدری نزد آنان مسلم بود كه جنبه اعتقادی و مذهبی به خود گرفته بود،
یهودیان میگفتند:
«ما در تصرف و غصب اموال عرب مجاز و ماذون هستیم؛ زیرا آنان مشركند و پیروی از مرام
موسی ندارند.»
4-1-2- فتنه انگیزی در میان مسلمانان
یكی از یهودیان به نام «شاس بن قیس» كه پیرمردی تاریك دل و در كفر و عناد كم نظیر
بود، روزی از كنار مجمع مسلمانان میگذشت، مشاهده كرد كه جمعی از طایفه اوس و خزرج
- كه سالها با هم جنگهای خونینی داشتند - در نهایت صفا و صمیمیت گرد هم نشسته،
مجلس انسی به وجود آوردهاند و آتش اختلافات شدیدی كه در جاهلیت در میان آنها
شعلهور بود. به كلی خاموش شده است. از دیدن این صحنه بسیار ناراحت شد و با خود
گفت: اگر اینها تحت رهبری محمد (ص) از همین راه پیش برود، موجودیت یهود به كلی در
خطر است. در این حال، نقشهای به نظرش رسید، به یكی از جوانان یهودی دستور داد به
جمع آنان بپیوندد و حوادث خونین بغاث را - محلی كه جنگ شدید اوس و خرزج در آن نقطه
واقع شد - به یاد آنها بیاورد و آن حوادث را پیش چشم آنها مجسم كند.
اتفاقا این نقشه - كه با مهارت آن جوانان یهودی پیاده شد- موثر واقع گردید و جمعی
از مسلمانان از شنیدن این جریان به گفت و گو پرداختند؛ حتی بعضی افراد طایفه اوس و
خزرج یكدیگر را به تجدید آن صحنهها تهدید كردند.
چیزی نمانده بود كه آتش خاموش شده دیرین بار دیگر شعله ور گردد. خبر به پیامبر (ص)
رسید. به سرعت با جمعی از مهاجران به سراغ آنها آمدند و با اندرزهای مؤثر و سخنان
تكان دهنده خود، آنها را بیدار ساختند.
وقتی جمعیت سخنان آرام بخش پیامبر (ص) را شنیدند، از تصمیم خود برگشتند، سلاحها را
بر زمین گذاشتند، دست در گردن هم افكندند، به شدت گریستند و دانستند این از
نقشههای دشمنان اسلام بوده است و صلح، صفا و آشتی بار دیگر كینههایی را كه
میخواست زنده شود، شست و شو داد.
در این هنگام چهار آیه 98 - 101 از سوره آل عمران نازل شد. در دو آیه نخست، یهودیان
اغوا كننده را نكوهش میكند و در دو آیه بعد، به مسلمانان هشدار میدهد:
«بگو: ای اهل كتاب! چرا به آیات خدا كفر میورزید؟! و خدا گواه است بر اعمالی كه
انجام میدهید. بگو ای اهل كتاب! چرا افرادی را كه ایمان آوردهاند؛ از راه خدا
باز میدارید و میخواهید این راه را كج سازید در حالی كه شما (به درستی این راه)
گواه هستید؟! خدا از آن چه انجام میدهید، غافل نیست؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید!
اگر از گروهی از اهل كتاب (كه كارشان نفاق افكنی و شعله ور ساختن آتش كینه و عداوت
است) اطاعت كنید، شما را پس از ایمان، به كفر باز میگردانند و چگونه ممكن است شما
كافر شوید، با این كه آیات خدا بر شما خوانده میشود و پیامبر او در میان شماست؟! و
هر كس به خدا تمسك جوید، به راهی راست هدایت شده است.»
4-1-3 شبهه افكنی در میان مسلمانان
دشمنان اسلام، به ویژه یهود، برای دور كردن مسلمانان از هیچ كوششی فروگذار نبودند؛
حتی درباره یاران نزدیك پیامبر (ص) نیز چنین طمعی داشتند كه بتوانند آنها را از
اسلام بازگردانند و مسلما اگر میتوانستند در یك یا چند نفر از یاران نزدیك پیامبر
اكرم (ص) نفوذ كنند، ضربه بزرگی به اسلام وارد و برای تزلزل دیگران نیز زمینه كامل
مساعدی فراهم میشد.
بعضی از مفسران نقل كردهاند: جمعی از یهود میكوشیدند تا افراد سرشناس و مبارزی از
مسلمانان پاكدل چون: «معاذ» و «عمار» و بعضی دیگر را به سوی آیین خود دعوت كنند و
با وسوسههای شیطانی از اسلام بازگردانند؛ در نتیجه این آیه نازل شد و به همه
مسلمانان در این زمینه هشدار داد:
«جمعی از اهل كتاب (از یهود) دوست داشتند شما را گمراه كنند. (اما آنها باید
بدانند كه نمیتوانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمیكنند، مگر خودشان را و
نمیفهمند.»
4-1-4- مبارزه یهود برای تغییر عقیده مسلمانان
خداوند در قرآن كریم میفرماید:
«بسیاری از اهل كتاب از روی حسد - كه در وجود آنها ریشه دوانده - آرزو میكردند
شما را پس از اسلام و ایمان، به حال كفر بازگردانند، با این كه حق برای آنها كاملا
روشن شده است. شما آنها را عفو كنید و گذشت نمایید تا خداوند، خود (فرمان جهاد)
بفرستد. خداوند به هر چیزی توانا است.»
یهود به این قناعت نمیكردند كه خود آیین اسلام را نپذیرند، بلكه اصرار داشتند
مؤمنان نیز از ایمانشان بازگردند و انگیزه آنها در این كار، چیزی جز حسد نبود.
بنابراین، دستور مزبور یك دستور مبارزاتی است كه به مسلمانان داده شده تا در برابر
فشار شدید دشمن در آن شرایط خاص، از سلاح «عفو و گذشت» استفاده كنند و به ساختن
خویشتن و جامعه اسلامی بپردازند و در انتظار فرمان خدا باشند.
مسلمانان، حتی در آن زمان، آن قدر قوت و قدرت داشتند كه عفو و گذشت نكنند و به
مقابله با دشمنان بپردازند، ولی برای این كه دشمن - اگر قابل اصلاح است - اصلاح
شود، خداوند نخست دستور «عفو و گذشت» میدهد، به تعبیر دیگر، در برابر دشمن، هرگز
نباید «خشونت» نخستین برنامه باشد، بلكه اخلاق اسلامی ایجاب میكند كه نخستین
برنامه «عفو و گذشت» باشد؛ اگر فایده نداشت، آن گاه به خشونت متوسل شوند.
4-2- اعمال یهودیان در برابر مسیحیان
با وجود آن كه آیین یهود از آغاز پیدایش، مبتنی بر تبلیغ و توسعه طلبی نبوده و تنها
به قوم یهود و بنیاسرائیل اختصاص داشته، به همین دلیل، جنگ و تعرض به اقوام دیگر
در آن پیشبینی نشده بوده است؛ ولی یهود به این عنوان كه «قوم برگزیده خدا» است و
نژاد شان بر دیگر نژادها برتری دارد، از هیچ گونه كینه توزی و فتنهانگیزی دریغ
نكردهاند و در هر كجا كه سكونت داشتهاند. ملتی ستیزه جو و خرابكار به شمار
آمدهاند و تا آن جا كه قدرت داشتهاند، در زجر، آزار و اعدام پیروان ادیان دیگر
میكوشیده و از هر گونه حركت فكری و دینی با كمال قساوت ممانعت میكردهاند و
پیغمبران الاهی (ع) را - كه آنان را به راه راست دعوت میكردند - به قتل
رسانیدهاند و در شكنجه و آزار پیروان انبیا، نهایت كوشش را به عمل میآوردند.
داستان حضرت مسیح (ع) و حوادث رقت بار زندگی آن پیغمبر بزرگ و شكنجه و آزاری كه
حواریان آن حضرت از قوم یهود دیدند و سرانجام آوارگی پیروان آیین مسیح (ع) نموداری
از رفتار قساوت بار یهودیان و تعصبات جنایات آمیز آنان است. مسیحیان تا زمانی كه
آیین مسیحیت از طرف دولت روم به رسمیت شناخته نشده بود، همواره در زیر شكنجه و آزار
یهودیان و حكومت یهودی به سر میبردند.
تنها در طلیعه قرن چهارم م . بود كه به موجب فرمانی كه در سال 311م. از سوی
امپراتوری روم صادر شد، مسیحیان آزادی اندك یافتند و از شكنجه و تعصب ورزی آشكار
یهودیان نجات یافتند.
یهودیان حتی پس از آن كه قدرت و استقلال سیاسی خود را در پی همین تعصبات و فتنه
جوییهای از دست دادند و شیرازه اجتماعشان از هم پاشیده شد، باز دست از تحركات
خصمانه و بد رفتاری نسبت به مخالفان، به ویژه مسیحیان، برنداشتند و در فرصتهای
مناسب، فتنههایی به پا كردند و كشتارهایی به راه انداختند.
در زمان «هرقل»، امپراتور روم، با وجود این كه مذهب رسمی حكومت، مسیحیت بود، یهویان
در «انطاكیه» فتنه خونینی به راه انداختند و با وضع فجیعی، اسقف بزرگ شهر را قطعه
قطه كردند. در شهر «صور» پایتخت «فنیقیها» والی شهر را به قتل رسانیدند؛ سپس با
یهود فلسطین هم داستان شده، قرار بر آن گذاشتند كه شبانه بر شهر صور حمله ور شوند و
مسیحیان را قتل عام كنند؛ ولی چون توطئه آنان عقیم ماند و سپاهیان روم طبق اطلاع
قبلی، از هجوم وحشیانه آنان جلوگیری به عمل آوردند، یهودیان - كه از خشم، حالت
سبعیت پیدا كرده بودند، به سوی دیرها و كلیساهای اطراف شهر سرازیر شده، آنها را
با خاك یكسان و روستاهای مجاور را به خاك و خون كشیدند.
در یكی از جنگها - كه میان دو دولت ایران و روم در گرفته بود - یهودیان هشتاد هزار
اسیر مسیحی را از ایرانیان خریدند و از روی كینه و انتقام، همه را مانند گوسفند سر
بریدند.
گویند: نقشه این جنگ از سوی یهودیها بوده است و ایرانیان به تحریك یهود به این جنگ
خونین دست زدند.
در عصر امپراتوری «نیرون» یهودیها در شهر قدس فتنهای به پا كردند و فرماندار شهر
را كشتند و آشوبی به راه انداختند كه در پی آن از طرف امپراتوری رومیان، شهر قدس
محاصره و در سال 70م. یهودیان قدس قتل عام شدند و معابد یهود ویران و كهنه و روسای
مذهبیشان به وضع فجیعی كشته شدند. همین حادثه باعث جنبش یهودیها شد و حس
انتقامجویی آنان را بیش از پیش تشدید كرد و سبب جنگها و خونریزیهای فراوانی
گردید.
تا آن كه در میانه قرن چهارم م. یكی از پادشاهان ایران یهود را در صورت وفاداری و
كمك به ایرانیان، وعده آزادی داد و دیری نپایید كه بر اثر خیانت و تمرد، مورد غضب
پادشاه ایران واقع شدند؛ عدهای مقتول و جمعی محبوس و گروهی تبعید و مورد شكنجه
قرار گرفتند.
در عصر حاضر نیز جنایات و تجاوزات و توطئههای تجاوزكارانه صهیونیسم بینالمللی بر
همه مكشوف و اغراض و مقاصد شوم آنها بر ضد ملتهای غیر یهودی كاملا روشن گردیده
است؛ تا آن جا كه ایادی این حزب متعصب ضد انسانی در بیشتر مراكز بینالمللی رخنه
كرده و در بیشتر خرابكاریها و تشنجات و كشتارهای عمده جهان، از عوامل موثر شمرده
میشوند.
یهودیها در جنگهای جهانی دست داشتند و پس از جنگ نیز براساس اصل كینه توزی،
شبكههای جاسوسی بینالمللی را به نفع استعمارگران اداره میكردند و این حقیقت
ننگین با دستگیر شدن یكی از عناصر خطرناك این باند كه ریاست شبكه جاسوسی را به عهده
داشت، فاش گردید. وی اعتراف كرد كه بنابر معاهده سری - كه در سال 1947م. در مورد
تشكیل دولت اسرائیل بین دولت امریكا و صهیونیستها منعقد شده بود - یهودیها انجام
این وظایف را در قبال كمك امریكا به عهده گرفتند و از آن به بعد شبكه جاسوسی آمریكا
را اداره میكنند.
دولت آمریكا نیز در مقابل خوش خدمتی آنها، به وعده خود وفا كرد و سرانجام
«صهیونیسم» توانست بخشی از فلسطین را اشغال و نزدیك به یك میلیون مسلمان فلسطینی را
از خانه و وطن آواره كند.
از جمله مظاهر ننگین تعصبات مذهبی یهودیان، میتوان به كشتار فجیع مسیحیان یمن به
دست حكومت یهودی آن سرزمین اشاره كرد. در این كشتار هولناك، دهها هزار نفر از
مسیحیان با وضع فجیعی به قتل رسیدند و در آتش سوزانیده شدند.
قرآن كریم نیز به شكنجه،آزار و قتل مسیحیان به دست یهودیها اشاره دارد:
«مرگ و عذاب بر شكنجه گران صاحب گودال (آتش) باد؛ گودالهایی پر از آتش شعلهور،
هنگامی كه (یهود) در كنار آن نشسته بودند و آن چه را نسبت به مؤمنان (مسیحی) انجام
میدادند، با خونسردی تماشا میكردند!»
در این كه این ماجرا مربوط به چه زمانی و مربوط به چه قومی است و آیا این یك ماجرای
خاص و معین بوده یا اشاره به ماجراهای متعدد از این قبیل در مناطق گوناگون جهان
دارد، در میان مفسران و مورخان گفت و گو است. معروفتر از همه، مربوط به «ذونواس»
آخرین پادشاه «حمیر» در سرزمین «یمن» است.
«ذونواس» كه آخرین نفر از سلسله گروه «حمیر» بود، به آیین یهود درآمد و گروه «حمیر»
نیز از او پیروی كردند. او نام خود را «یوسف» نهاد و مدتی بر این منوال گذشت؛ سپس
به او خبر دادند كه در سرزمین نجران، در شمال یمن، هنوز گروهی بر آیین نصرانیت باقی
هستند. هم مسلكان ذونواس او را وادار كردند كه اهل نجران را به پذیرش آیین یهود
مجبور كند. او به سوی نجران حركت و ساكنان آنجا را جمع كرد و آیین یهود را بر
آنها عرضه داشت و اصرار كرد كه آن را پذیرا شوند؛ ولی آنها نپذیرفتند.
ذونواس دستور داد خندق بزرگی كندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند. گروهی را زنده
زنده به آتش سوزاند و گروهی را با شمشیر كشت و قطعه قطعه كرد، به گونهای كه عدد
مقتولان و سوختگان به بیست هزار نفر رسید.
این كورههای آدم سوزی كه به دست یهود به وجود آمد، احتمالا نخستین كورههای آدم
سوزی در طول تاریخ بوده است. آنها مؤمنان مسیحی را وادار میكردند دست از ایمان
خود بردارند و هنگام كه با مقاومت آنان روبه رو میشدند، آنها را در این كورههای
آدم سوزی انداخته، به آتش میكشیدند! گروهی نیز با كمال خونسردی نشسته بودند و
صحنههای شكنجه را تماشا میكردند و لذت میبردند كه این مساله، نهایت قساوت آنها
را نشان میدهد. بعضی نیز گفتهاند: این گروه مامور بازجویی و اجبار مؤمنان مسیحی
به ترك مذهب حق بودند.
در این گیرودار، یك تن از نصارای نجران فرار كرد و به سوی روم و درباره قیصر شتافت
و از ذونواس شكایت كرد و یاری طلبید. قیصر گفت: سرزمین شما از من دور است؛ اما
نامهای به پادشاه حبشه مینویسم. او مسیحی و همسایه شما است. از او میخواهم شما
را یاری دهد؛ سپس نامهای نوشت و از پادشاه حبشه، انتقام خون مسیحیان نجران را
درخواست كرد.
مرد نجرانی نزد سلطان حبشه، نجاشی، آمد و ماجرا را بازگفت. نجاشی از شنیدن این
داستان سخت متاثر شد و از خاموشی شعله آیین مسیح (ع) در سرزمین نجران افسوس خورده و
تصمیم به انتقام شهیدان گرفت.
لشكریان حبشه به جانب یمن تاختند و در یك پیكار سخت، سپاه ذونواس را شكست دادند و
گروه بسیاری از آنان را كشتند و طولی نكشید كه مملكت یمن به دست نجاشی افتاد و به
صورت ایالتی از ایالات حبشه درآمد.
«جان ناس» در مورد رفتار یهودیان نسبت به مسیحیان میگوید:
«رابطه یهودیان و مسیحیان از ابتدا خصمانه بوده است، زیرا از قرون اول میلادی به
بعد، ربانیون و احبار یهود، منكر مسیح بودند و آن را طرد مینمودند، گرچه پیروان
عیسی تا حدی همیشه مساعی جمیله مبذول میداشتند.»
ضدیت یهود با حضرت مسیح (ع) در فرازهایی از انجیل منعكس شده است.
5- جنگ نزد یهود
هنگامی كه بحث «جنگ در ادیان» را ملاحظه میكنیم، هیچ جنگی در قساوت و شدت همانند
«جنگ در دین یهود» نیست. یهود براساس شریعت خود، در طول تاریخ، به جنگ و خونریزی
فراوان میپرداختهاند و در این راه به اطفال و زنان نیز رحم نمیكرده و خود را
«ملت برگزیده خدا» میدانند. یهود، رهبران تخریب و نابودی در این عامل بودهاند.
یكی از بزرگان یهود به نام «ارنست رینان» عقیده دارد:
«وقتی عدل در عالم تحقق پیدا نكند، پس بهتر است كه كل عالم تخریب گردد.»
یكی دیگر از بزرگان یهود میگوید:
«ما یهود نیستیم مگر آقای عالم و فاسد كننده عالم، ایجاد كننده فتنه در عالم و جلاد
عالم باشیم.»
قرآن كریم، یهود و مشركان را در یك ردیف قرار میدهد و آنان را دشمنترین افراد
نسبت به مسلمانان معرفی مینماید:
«به طور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشركان خواهی یافت. و
نزدیكترین دوستان به مؤمنان را كسانی مییابد كه میگویند: ما نصارا هستیم این
بدان روست كه در میان آنها، افرادی عالم و تارك دنیا هستند و آنها (در برابر حق)
تكبر نمیورزند.»
تاریخ اسلام به خوبی گواه این حقیقت است؛ زیرا در بسیاری از نبردهای ضد اسلامی،
یهود به طور مستقیم دخالت داشته و از هیچ گونه كارشكنی و دشمنی خودداری نكردهاند.
افراد بسیار كمی از آنها به اسلام گرویدهاند؛ در حالی كه در غزوات اسلامی،
رویارویی مسلمانان با مسیحیان را كمتر شاهدیم و نیز افراد فراوانی از آنها را
مشاهده میكنیم كه به صفوف مسلمانان پیوستهاند.
این مقایسه بیشتر درباره یهود و مسیحیان معاصر پیامبر اسلام (ص) است؛ زیرا یهود با
این كه دارای كتاب آسمانی بود، به دلیل دلبستگی بیش از اندازه به مادیات، در صف
مشركانی قرار گرفته بودند كه از نظر مذهبی با آنها هیچ اشتراكی نداشتند. در آغاز،
یهودیان مبشران اسلام محسوب میشدند و انحرافاتی همانند «تثلیت» نداشتند؛ اما دنیا
پرستی شدید، آنها را به كلی از حق بیگانه كرد؛ در حالی كه مسیحیان آن عصر چنین
نبودهاند.
البته مسیحیان قرون بعد نسبت به اسلام و مسلمانان مرتكب جنایاتی شدند كه دست كمی از
یهود نداشت؛ جنگهای طولانی و خونین صلیبی در گذشته و تحریكات فراوانی كه امروز از
ناحیه استعمار كشورهای مسیحی بر ضد اسلام و مسلمانان میشود، امری نیست كه بر كسی
پنهان باشد.
اما عجیب این كه یهودیان، همه این جنگ طلبیها را با استناد تورات انجام میدهند؛
برای نمونه، در متن تورات چنین میخوانیم:
«چون به شهری نزدیك آیی تا با آن جنگ نمایی، آن را برای صلح ندا كن و اگر تو را
جواب صلح بدهد و دروازهها را برای تو بگشایند، آن گاه تمام قومی كه در آن یافت
شوند، به تو جزیه دهند و تو را خدمت نمایند و اگر با تو صلح نكرده، با تو جنگ
نمایند، پس آن را محاصره كند و چون یهوه - خدایت - آن را به دست تو بسپارد، جمیع
ذكورانش را به دم شمشیر بكش - لیكن زنان و اطفال و بهایم و آن چه در شهر باشد -
یعنی تمام غنیمتش را - برای خود به تاراج ببر و غنایم دشمنان خود را كه یهوه -
خدایت به تو دهد، بخور. به همه شهرهایی كه از تو بسیار دورند كه از شهرهای این
امتها نباشند، چنین رفتار نما؛اما از شهرهای این امتهایی كه یهوه - خدایت- را به
ملكیت می دهی، هیچ ذی نفسی را زنده مگذار، بلكه ایشان را ... چنان كه یهوه - خدایت
- تو را امر فرموده است، بالكل هلاك ساز.»
همچنین در تورات میخوانیم:
«یهوه، خدای ما، او (سرزمین سیحون و ملك حشبون) را به دست ما تسلیم نموده، او را با
پسرانش و جمیع قومش زدیم و تمامی شهرهایش را در آن وقت گرفته، مردان و زنان و اطفال
هر شهر را هلاك كردیم كه یكی را باقی نگذاشتیم، لیكن بهایم را با غنیمت شهرهایی كه
گرفته بودیم، برای خود به غارت بردیم.»
و در جای دیگر تورات آمده است:
«پس یهوه، خدای ما، عوج ملك باشان و نیز تمامی قومش را به دست ما تسلیم نموده، او
را به حدی شكست دادیم كه احدی از برای وی باقی نماند و در آن وقت، همه شهرهایش را
گرفتیم و شهری نماند كه از ایشان نگرفتیم... و آنها را بالكل هلاك كردیم؛ چنان كه
با سیحون و ملك حشبون كرده بودیم. هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاك ساختیم و
تمامی بهایم و غنیمت شهرها را برای خود به غارت بردیم.»
و نیز آمده است:
«و هر آن چه در شهر بود، از مرد و زن و جوان و پیر، حتی گاو و گوسفند و الاغ را به
دم شمشیر هلاك كردند.»
در این میان، قرآن كریم عدهای از یهودیان را میستاید؛ همانهایی كه از غرور،
خودپرستی و تكبر خودداری میكنند و همواره حقیقت را مد نظر دارند:
«آنها همه یكسان نیستند؛ از اهل كتاب جمعیتی هستند كه (به حق و ایمان) قیام
میكنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را میخوانند در حالی كه سجده مینمایند؛
به خدا و روز واپسین ایمان میآورند، امر به معروف و نهی از منكر میكنند و در
انجام كارهای نیك، پیشی میگیرند و آنها از صالحانند، و آن چه از اعمال نیك انجام
دهند، هرگز كفران نخواهد شد (و پاداش شایسته آن را میبینند) و خدا از پرهیزگاران
آگاه است.»
و به این ترتیب، قرآن كریم از این كه نژاد یهود را به كلی محكوم كند یا خون آنها
را كثیف بشمرد، خودداری كرده و تنها بر اعمال آنها انگشت میگذارد و با تجلیل و
احترام از افرادی كه به اكثریت فاسد نپیوستند و در برابر ایمان و حق تسلیم شدند، به
نیكی یاد میكند و این روش اسلام است كه در هیچ موردی، مبارزهاش رنگ نژادی و
قبیلهای ندارد و تنها بر محول عقاید، اعمال و رفتار میگردد.
6- یهود و همزیستی مسالمت آمیز با مسلمانان!
با توجه به آن چه گذشت، براساس تعالیم تورات موجود و عملكرد یهودیان، در طول تاریخ،
جایی برای «همزیستی مسالمت آمیز» و «حقوق بینالملل» وجود ندارد. آنان خود را «ملت
برگزیده خدا» میدانند و برای تحقق این نظر، همواره در فكر سلطه بر دیگر ادیان و
ملل بودهاند و در مواردی نیز كه به پیشنهادات دیگران تن دادهاند، جز از روی ضعف و
ناتوانی نبوده و هر موقع قدرتی یافتهاند، كشتار گستردهای به راه انداختهاند؛ در
گذشته با مسیحیان و امروز با مسلمانان.
اكنون گروهی از قوم یهود - یعنی صهیونیستها - اقدام به غصب سرزمینهای دیگران و
آواره كردن آنها از وطن خود و كشتن و نابود كردن فرزندانشان كردهاند؛ حتی احترام
خانه خدا - بیتالمقدس - را نیز رعایت نمیكنند.
آنها در برخورد با مسائل جهانی، عملا نشان دادهاند كه پیرو هیچ قانون و معیار
بینالمللی نیستند. هر گاه به فرض، یك جنگجوی فلسطینی به سوی آنها شلیك كند، در
مقابل، اردوگاههای آوارگان، كودكستانها و بیمارستانهای آنان را بمباران میكنند
و در ازای كشته شدن یك نفر از خودشان، گاهی صدها نفر بیگناه را به قتل میرسانند و
خانههای فراوانی را منفجر میكنند.
«تاریخ شاهد فجایع این گروه به «مسجد الاقصی» از زمان اشغال آن در سال 1967م. بوده
است. در سال 1969م. شخصی به نام «مایكل رومان» آتشی در مسجد برافروخت كه نزدیك به
1500 متر مربع از مساحت مسجد را در برگرفت. در این آتش سوزی، منبر «صلاح الدین»،
گنبد مسجد - كه دارای آثار معماری اسلامی با ارزشی بود - و نیز «مسجد عمر» در داخل
مسجد الاقصی و «محراب زكریا» و بعضی چیزهای دیگر در آتش سوخت. در سال 1969م. گروهی
از یهودیان، مراسم مذهبی خود را در مسجد الاقصی به جای آوردند و این عمل را چندین
بار تكرار كردند و هنگامی كه با اعتراض مسلمانان رو به رو شدند، قاضی یهود به محق
بودن یهود حكم صار كرد! در سال 1982م. یك یهودی امریكایی، مسجد و نمازگراران در
مسجد را با آتش سلاح مورد تعرض قرار داد و در همان سال، فرد دیگری با مواد منفجره
بخشی از حرم را تخریب كرد. عده فراوانی از یهود نیز اعلان كردند كه باید مسجد خراب
شود و به جای آن، معبد یهودیها ساخته شود.»
یكی از نویسندگان عرب درباره رفتار جنگ طلبانه صهیونیستها میگوید:
«ما دارای دلیل واضح بر توحش یهود طی جنگهای فلسطین از سال 1948م. به بعد
بودهایم؛ به گونهای كه در توحش و خونریزی ضرب المثل هستند؛ كشتارهای آنها در
دیریاسین، الخلیل، رام الله، غزه و دیگر شهرهای فلسطین.»
آنها خود را به هیچ یك از مصوبات بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل، پایبند
نمیدانند و آشكارا همه را زیر پا میگذارند. بدون شك این همه قانون شكنی، بیداد
گری و اعمال ضد حقوق بینالملل، ناقض اصل همزیستی مسالمت آمیز است و جایی برای
تعاون و همكاری بین المللی براساس حقوق پذیرفته شده جهانی باقی نمیگذارد.
منابع:
-قرآن كریم.
- انجیل (عهد جدید)
- تورات (عهد عتیق) و تلمود، شرح تورات.
- دهخدا، علی اكبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
- عمید زنجانی، عباس علی، اسلام و همزیستی مسالمت آمیز، تهران، دارالكتاب الاسلامیه
1344.
- شلبی، احمد، مقارنه الادیان: المسیحیه، قاهره، مكتبه النهضه العربیه، 1993.
- همان، مقارنه الادیان: الیهود، همان، 1993.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعونه الطباعه و النشر، 1986.
- طباره، عفیف عبد الفتاح، یهود از نظر قرآن ترجمه علی منتظمی، تهران، بعثت، 1353.
- قربانی، زین العادبدین، اسلام و حقوق بشر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1375.
- قاسمی، مهدی، قدس موطن آرزوهای مسلمین، ره توشه راهیان نور، ویژه نامه ماه مبارك
رمضان 1378ش.
- گارودی، روژه، پرونده اسرائیل و صهینونیزم سیاسی، ترجمه دكتر نسرین حكمی، تهران،
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369.
- گئر، جوزف حكمت ادیان، ترجمه و تالیف محمد حجازی، تهران، كتابخانه ابن سینا،
1373.
- موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی (ره)، فلسفه حقوق، جزوه آموزشی.
- مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1366.
- ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حكمت، تهران، پیروز، 1354، چ3.
پی نوشتها:
1- ر.ك. به: علی اكبر دهخدا، «لغتنامه دهخدا» تهران، دانشگاه تهران 1373، ج 14،
«یهود».
2- ر.ك. به: همان، ج 5، ص 6240، ماده «تورات».
3- مكارم شیرازی و دیگران، ناصر، «تفسیر نمونه»، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1366،
ج 2، ص 310، از الهدی الی دین المصطفی، الرحله المدرسیه؛ رهبر سعادت و قرآن و آخرین
پیامبر.
5- گارودی، روژه «اسرائیل و صهیونیزم سیاسی» ترجمه دكتر نسرین حكمی، تهران، وزارت
فرهنگ و ارضاد اسلامی، 1369، ص 37.
6- گارودی، روژه، همان، ص 37.
7- همان، ص 38، از روزنامه ساندی تایمز، 15 ژوئن 1969.
8- گارودی، روژه، همان، ص 39.
9- قاسمی، مهدی، «ره توشه راهیان نور» ص 252.
10- گارودی، روژه، همان، ص 39.
11- همان.
12- جمعه (62): 6.
13- موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی (ره)، «فلسفه حقوق» جزوه آموزشی، ص 240.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع:فصلنامه كتاب نقد،شماره 32،پاییز 1383