براى اغلب دروغگويان حديث ساز "اگر نگوئيم همه آنها" كتاب
هائى، كه مشتمل بر بسيارى از بافته هايشان كه از حد و اندازه، بيرون است بوده
است، اما تاريخ، براى ما چيزى جز اشاره اى كه در تراحم جمعى از نويسندگان آن
رفته، حفظ نكرده است.چنانكه از گفتارشان در سابق گذشت.
اينك برخى از آنان، ذيلا آورده مى شود:
محمد بن ابراهيم مزنى، داراى نسخه موضوعه و ساختگى است.
احمد بن محمد حمانى، در مناقب ابى حنيفه نوشته كه تمام
مطالب آن ساختگى است.
اسحاق بن محمشاذ، داراى كتابى در باره فضائل ابن كرام است
كه تمامش ساختگى است.
ايوب بن مدرك حنفى، داراى نسخه موضوعه است.
بريه بن محمد البيع، داراى كتابى است كه احاديث آن ساختگى
است.
حسن بن على اهوازى، كتابى تصنيف كرده كه در آن احاديث
موضوعه آورده است.
حسين بن داود بلخى، داراى نوشته اى است كه اكثر آن ساختگى
است.
داود بن عفان، داراى نسخه اى است كه به نام انس، ساخته شده
است.
زكريا بن دريد، داراى نسخه اى است كه همه آن ساختگى است.
عبد الرحمن بن حماد، نزدش نسخه موضوعه اى است.
عبد العزيز بن ابى زواد، پيشش نسخه ساختگى است.
عبد الكريم بن عبد الكريم، داراى كتاب ساختگى است.
عبد الله بن حارث، داراى نسخه اى است كه همه آن موضوعه است.
عبد الله بن عمير قاضى، به نام مالك نسخه ساختگى دارد.
عبد المغيث بن زهير حنبلى، داراى جزوه ساختگى در باره فضائل
يزيد است.
عبيد بن قاسم، داراى نسخه ساختگى است.
علاء بن زيد بصرى، داراى نسخه موضوعه اى است. لاحق بن حسين
مقدسى، از حديث ساختگيش، بيش از پنجاه جزء نوشته است.
محمد بن احمد مصرى، داراى نسخه ساختگى است.
محمد بن حسن سلمى، تاليفاتش از صد كتاب است.
محمد بن عبد الواحد زاهد، داراى جزوه اى در فضائل معاويه
است.
محمد بن يوسف رقى، در حدود شصت نسخه وضع كرده است.
موسى بن عبد الرحمن ثقفى، كتابى در تفسير ساخته است.
و بر شخص خواننده است كه اين را مقياس قرار دهد و بدين
وسيله ساخته هاى جميع دروغ گويان و حديث سازان، چه آنها كه ياد كرديم وچه آنها
كه ياد نكرديم اندازه گيرى نمايد، در آن صورت كه گفته هاى افراد زير را مبالغه
آميز نخواهد دانست:
يحيى بن معين گفته است." از دوغ گويان به قدرى كتاب نوشتيم
كه تنور را با آن افروختيم و نان پخته از آن در آورديم ".
و بخارى، صاحب گفته است: " دويست هزار حديث غير صحيح را حفظ
كردم ".
و اسحاق بن ابراهيم حنظلى، گفته است:" چهار هزار حديث دروغ،
حفظ كرده است ".
و يحيى بن معين گفته است: " كدام صاحب حديث است كه از
كذابى، هزار حديث ننوشته باشد؟ ".
و خطيب بغدادى، گفته است: " براى اهل كوفه و خراسان از
احاديث موضوعه و سندهاى ساختگى نسخه هاى زيادى است و بحمد الله، در ميان محدثين
بغداد چنانكه در ميان غير آنان اشتهار به دروغ در روايت و حديث سازى است، كمتر
وجود دارد.
و ابو بكر بن ابى سبزه وضاع و كذاب گفته است: " پيشم هفتاد
هزار حديث در حلال و حرام است ".
وفيروز آبادى صاحب قاموس، در خاتمه كتابش " سفر السعاده "
نود و يك باب شمرده كه در آنها احاديث زيادى است.و در كتب آنان، از آن احاديث
موجود است آنگاه مى گويد: و در آنها حديث صحيحى وجود ندارد، و پيش بزرگان دانش
صحت آن احاديث، به ثبوت نرسيده است.
و عجلونى در پايان كتابش " كشف الخفا: " قسمتى از احاديث
موضوعه و حديث سازان و كتب دروغين را ياد آور شده ودر صفحه 424- 419 صد باب را
شمرده كه اكثر آنها در فقه است و بعد از هرباب گفته است: در آن حديث صحيحى نيست
و يا نظير آن.
و ابن الحوت بيوتى، در " اسنى المطالب " بيش از سى مبحث را،
از ابو ابى شمرده كه درآنها حتى يك حديث صحيح وجود ندارد.
ائمه حديث كه در تاليفات صحاح و مسانيدشان، از ميان آن همه
احاديث زياد قسمتى از احاديث مورد اعتماد را انتخاب كرده و الباقى را ترك كرده
اند، نشانه زيادى احاديث ساختگى است و پرده از روى اين حقيقت بر مى دارد كه:
ابو داود سجستانى، در سننش 4800 حديث آورده كه آن را ازميان
500000 حديث انتخاب كرده است.
و صحيح بخارى، مشتمل بر 2761 حديث غير مكرر است كه از ميان
بيش از 600000 حديث، انتخاب شده است. و در صحيح مسلم 4000 حديث غير مكرر است كه
از ميان 300000 حديث، انتخاب شده است.
و احمد بن حنبل، درمسندش 30000 حديث آورده كه آنها را از
ميان بيش از 750000 حديث، انتخاب كرده، در صورتيكه 1000000 حديث فراهم كرده
بوده است.
و احمد بن فرات، متوفى در سال 258 ه يك ميليون و پانصد هزار
حديث نوسته و از ميان آنها 300000 حديث را در تفسر و احكام و فوائد و غيره اخذ
كرده است.
اين يك از شئون حديث و در اينجا نواحى ديگرى وجود دارد كه
ناشى از الفاظ جرح غير كذب و وضع است كه زير هر كدام از آنها افراد زيادى از
رجال حديث قرار دارند كه هر فردى از آنها احاديث زيادى روايت كرده اند.
آن الفاظ عبارتند از: روايت از او روا نيست، تمام احاديثش
ساختگى است، چيزهائيكه اصل ندارند روايت ميكند، از ثقات، روايات موضوعه روايت
مى كند، احتجاج بدان روا نيست، سندها را دگرگون ميكرده و بالا مى برده است،
حديث موقوف را بالا برده و وصل، نوشتن حديثش جائز نيست، در هيچكدام از احاديثش
مورد پيروى قرار نمى گيرد، ثقه وامين نيست، تمام اصحاب بر تركش اجماع دارند،
تمام چيزهائى كه روايت مى كند غير محفوظ است، به آن استدلال نمى شود و اعتبارى
به آن نيست، داراى حديث مورد اعتماد نيست، حديثش مضطرب و ناچيز است، از احاديث
نادرست در تالفاتش زياد آورده است، اتفاق بر ترك اوست، احاديث موضوعه مى آورده
است، احاديث دگرگون شده مى آورده، حديث از يادش مى رفته است، از او چيزى نبايد
نوشته شود، فريب خورده، از ناحيه دروغ گويان است، چيزى را دست انجام نمى داده
است، در آوردن مطالب نادرست متفرد بوده است، حجت نيست بطور كلى ضعيف و سست است،
جدا ضعيف است، هلاك شونده است، سقوط كننده است، بدعت گزار است، گول خورده است،
تدليس مى كند، در هم آميخته است، در هم مى آميزد، متهم به دروغ است، متهم بوضع
حديث است، احاديثش دگرگون شده و ناشايسته است، در حديث ناجيز است، از ثقات
مطالب نادرست مى آورد.