بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

علماء قرن 10

291 - كمال الدين - حسين بن معين الدين يزدى - ميبدى شارح ديوان منسوب به امير المومنين عليه السلام در سال 890 شرح مزبور را نوشته و كتابى در حكمت و فلسفه در سال 897 تاليف نموده، و در شرح حديث غدير كتابى دارد كه در سال 908 آنرا تاليف نموده، و بنابراين تاريخ وفات او را كه در بعضى از كتب تذكره و شرح حال بسال 870 اشعار داشته اند بى مورد است، و تاليفات او نمودار از مشاركت و اطلاع او است بر علوم، اشاره بحديث او در موضوع غدير در صفحه 46 و 68 گذشت و در داستان تهنيت و آيه اكمال دين خواهد آمد.

292 - حافظ - جلال الدين عبد الرحمن بن كمال الدين مصرى - سيوطى شافعى متوفاى 911، عبد الحى در جلد 8 " شذرات " ص 55 - 51 شرح حال او را ثبت و درباره او گويد : مسند محقق با دقت، صاحب تاليفات عالى و سودمند، بسيار او را ستوده و تاليفاتش را تعداد نموده و گفته : نامبرده هفتاد و چند بار پيغمبر صلى الله عليه و آله را در بيدارى ديده و كرامت طى الارض براى او قائل و حكايت نموده كه همسفر خود را از قرافه بمكه برد و رفتن و برگشتن او با برداشتن چند گام انجام يافت : و ابن عيدروس در " النور المسافر " ص 57 - 54 او را نام برده و مورد ستايش قرار داده و بعض از كرامات و تاليفات او را ذكر نموده، اشاره بحديث او در داستان غدير در صفحات 40 و 45 و 48 و 53 و 55 و 60 و 61 و 72 و 83 و 86 و 98 88 و 100 و 102 و 109 گذشت و حديث او در موضوع مناشده اميرالمومنين عليه السلام در روز شورى و در رحبه بحديث غدير و در باب نزول آيه تبليغ و آيه اكمال دين درباره على عليه السلام پيرامون واقعه غدير خواهد آمد.

293 - نور الدين - على بن عبد الله بن احمد حسنى - مدنى - سمهودى - شافعى - متوفاى 911، عبد الحى در جلد 7 " شذرات الذهب " ص 50 شرح حال او را ثبت و گفته : نامبرده بمدينه منوره آمده و در آنجا سكنى گرفته و عالم و مفتى و مدرس و مورخ شافعى و پيشواى مورد احترام و حجت صاحب فنون در مدينه بوده سپس استادان و تاليفات او را تعداد نموده و آنها را ستوده، و ابن عيدروس در " النور السافر " ص 60 - 58 او را نام برده و استادان او را ذكر و تاليفات او را تعداد و مورد ستايش قرار داده، و شوكانى در جلد 1 " النور الطالع " ص 470 شرح حال او را درج نموده. اشاره به حديث او در صفحات 41 و 42 و 44 و 50 و 56 و 62 و 88 و 90 و 93 و 101 گذشت و روايت او در احتجاج عمر بن عبد العزيز بحديث غدير و در داستان تهنيت خواهد آمد.

294 - حافظ - احمد بن محمد بن ابى بكر - ابو العباس قسطلانى - مصرى - شافعى متوفاى 926، شرح حال او در " النور السافر " ص 115 - 113 - موجود است و استادان و تاليفات او تعداد و ذكر شده، و گويد : نامبرده پيشوائى بوده و حافظ و با اتقان و جليل القدر و داراى تقرير و تحرير نيكو و لطف اشاره و عبارات رسا و گردآورى و تاليف او نيكو و منظم و آراسته، نامبرده زينت اهل زمان خود و برگزيده مردم عصر خود بوده و از جمله تاليفات او " المواهب اللدنيه فى المنح المحمديه " و " شرح صحيح بخارى " را نام برده "هر دو كتاب در نزد مولف " الغدير " موجود است"، و شوكانى در جلد 1 " النور الطالع " ص 102 شرح حال او را ذكر نموده، لفظ نامبرده در حديث غدير نقل از " المواهب اللدنيه " در سخنان پيرامون سند حديث غدير خواهد آمد.

295 - سيد عبد الوهاب ابن محمد رفيع الدين احمد حسينى - بخارى متوفاى 932، شرح حال و ستايش او و توصيف او از حيث علم و عمل در " اخبار الاخيار " شيخ عبد الحق دهولى و در " تذكره الابرار " سيد محمد موجود است، روايت او نقل از تفسيرش در نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام پيرامون واقعه غدير خواهد آمد.

296 - حافظ عبد الرحمن بن على - معروف به "ابن الدبيع" ابو محمد شيبانى - شافعى "در سال 866 متولد و در 944 وفات يافته"، ابن عيد روس در " النور السافر " ص 221 - 212 شرح حال او را درج و او را ستايش بسيار نموده و تاليفات او را ذكر و درباره او گفته : امام. حافظ. حجت با اتقان - شيخ الاسلام - علامه الانام - پيشواى دقيق و با تشخيص - مسند دنيا - فرمانده اهل ايمان در حديث سيد المرسلين - خاتمه المحققين - استاد استادان مبرز ما، و شوكانى در جلد 1 " البدر الطالع " ص 335 او را نام برده و استادان او را در فقه و حديث و تفسير و حساب و هندسه تعداد كرده و تاليفات او را در جلد 3 " تيسير الوصول الى جامع الاصول " ص 271 ذكر نموده.

297 - حافظ - شهاب الدين احمد بن محمد بن على بن حجر هيتمى - سعدى - انصارى - شافعى "در سال 909 متولد و در سال 974 در مكه مكرمه وفات يافته"، ابن عيدروس در " النور السافر " ص 292 - 287 در شرح حال او بسط كلام داده و درباره او گويد : شيخ - پيشوا - شيخ الاسلام - خاتمه اهل فتوى و تدريس، در علم فقه بمنزله دريائى است كه با دلو جد و جهد نميتوان از زلال تحقيق او بهره گرفت - بطوريكه عارفين اجماع و اتفاق بر آن دارند، كه نامبرده امام الحرمين است و فضايل او در ميان هر گروه مشهور و تعداد شده، پيشوائى است كه پيشوايان باو اقتدا نموده اند، بزرگوارى است كه قلوب عموم مردم اقليم حجاز متوجه و منصرف باو بوده تصنيفات او در زبان خود آيتى است كه هم عصران او از آوردن مانند آن ناتوانند، سپس - استادان او و تاليفاتش را تعداد و آنها را ستوده، و در جلد 1 " البدر الطالع " ص 109 نيز شرح حال او موجود است، حديث او درباره غدير در صفحه 59 گذشت و تفصيل آنچه كه در سخنان پيرامون سند حديث غدير از او ذكر شده خواهد آمد.

298 - متقى - على بن حسام الدين بن قاضى عبد الملك قرشى - هندى، به مكه مشرفه آمده و در آنجا در سال 975 وفات يافته، صاحب كتاب گرانبها و بزرگ " كنز العمال "، در " النور السافر " ص 319 - 315 شرح حال مفصل و كافى از او موجود است، در آنجا درباره او گويد : نامبرده از علماء عاملين و از بندگان صالح خداوند بوده و از جهت ورع و تقوى و كوشش در عبارت و ترك ما سوى الله مقام بزرگى را دارا بوده، مصنفات عديده دارد و شهرت حالات پسنديده او زبان زد مردم بوده و از جمله مناقب او، گفتار پيغمبر را ذكر نموده، كه در عالم خواب فرموده : او افضل خلق است در زمان خود، سپس گويد : مولفات او بسيار و از كوچك و بزرگ در حدود يكصد مجلد است، محاسن اخلاق و مناقب او بقدرى است كه علامه عبد القادر بن احمد فاكهى مكى تاليف لطيفى مخصوص و مشتمل بر مناقب و فضايل او ترتيب داده و آن را " القول النفى فى مناقب المتقى " ناميده و در آن سيره و روش پسنديده او و رياضت هاى بزرگ و كوششهاى دشوار و حيرت انگيز او را ذكر نموده.. تا آنجا كه گويد : خلاصه سخن آنكه اين مرد - نيست جز يكى از نيكوئى هاى زمان و خاتمه اهل ورع و از مفاخر هند، و شهرت او از توضيح شرح حال مستغنى و بزرگى او در قلوب از ستايش بى نياز، اشاره به حديث او در صفحات 40 و 45 و 48 و 50 و 53 و 55 و 62 و 73 و 86 و 93 و 98 و 103 و 107 گذشت و در موضوع مناشده رحبه بطرق مختلف خواهد آمد.

299 - شمس الدين - محمد بن احمد "در شذرات : محمد ذكر شده" شربينى - قاهرى - شافعى - متوفاى 977، صاحب دو تاليف بزرگ و مهم : تفسير او موسوم به " السراج المنير " كه در سال 968 تاليف شده و در چهار مجلد بچاپ رسيده - و " الاقناع فى حل الفاظ ابى شجاع " كه در دو مجلد بچاپ رسيده - و در كتب تذكره و شرح احوال علماء حديث، تاليفات چاپ شده او هشت جلد تعداد شده - عبد الحى در جلد 8 " شذرات " ص 384 شرح حال او را ذكر كرده و درباره او چنين گويد : خطيب - امام - علامه - شربينى در " الكواكب " گفته : از شيخ احمد برلسى اخذ حديث نموده، سپس استادان او را تعداد كرده تا اينكه گويد : مشايخ او باو اجازه افتاء و تدريس دادند و او در زمان حيات استادانش تدريس نمود و فتوى داد و خلق بى شمارى از وجود او منتفع شدند و همه اهل مصر بصلاحيت او معتقد و او را به علم و عمل و زهد و ورع و بسيارى عبادت و نماز توصيف كردند، سپس بعض از تاليفات و گامهائى را كه در راه اصلاح برداشته ذكر نموده و بالاخره درباره او گويد : او آيتى از آيات الهى و حجتى از حجج خداوند بر خلقش بود، حديث نزول آيه سال سائل درباره على عليه السلام پيرامون واقعه غديرخم نقل از تفسير او خواهد آمد.

300 - ضياء الدين ابو محمد احمد بن محمد وترى - شافعى - در عشره هشتم بعد از سال 900 در مصر وفات يافته، حديث ولايت را در كتاب خود " روضه الناظرين " ص 2 بطور ارسال مسلم ذكر نموده است.

301 - حافظ - جمال الدين - محمد طاهر ملقب به "ملك المحدثين" هندى - فتنى - در سال 986 كشته شد، و از شاگردان ابن حجر هيتمى و استاد - على متقى هندى بوده، ابن عيدروس در " النور السافر " س 361 شرح حال او را ثبت و در ستايش او مبالغه بسيار نموده و گروهى از استادان او را تعداد نموده و گويد : نامبرده در علوم عديده تسلط يافت و بر اقران خود برترى گرفت تا آنجا كه ديگر احدى از علماء گجرات بنظر نرسيد كه در علم حديث بمرتبه او رسيده باشد، بعض از بزرگان ما چنين ذكر كرده اند، نامبرده را تصنيف هاى سودمنديست، از جمله كتاب موسوم به "مجمع بحار الانوار فى غرائب التنزيل و لطايف الاخبار" و شرح حال او در حواشى "الفوايد البهيه" ص 164 موجود است، در آنجا بعد از ستايش نسبت باو گويد : از جمله كتب او كه مطالعه نمودم كتاب " مجمع البحار فى غريب الحديث " و المغنى فى ضبط اسماء الرجال و " قانون الموضوعات فى ذكر الضعفاء و الوضاعين " و " تذكره الموضوعات فى الاحاديث الموضوعه " ميباشد و تمام اين كتب مشتمل بر فوايد بزرگى است، و عبد الحى در جلد 8 " شذرات " ص 410 از او نام برده و استادان او را ذكر نموده و درباره او گويد : نامبرده مردى بوده عالم و عامل و محيط و متبحر در علوم و موصوف بورع و او را مصنفاتى است، كه از جمله آنها مجمع بحار الانوار است : تا آخر... نامبرده آنچه را كه ابن اثير در پيرامون حديث غديرخم در " النهايه " گفته در كتاب مزبور " مجمع البحار " ذكر نموده است.

302 - ميرزا مخدوم بن عبد الباقى متوفاى حدود 995، نامبرده تواتر حديث غدير را در تاليفش " نواقص الروافض " ذكر نموده و جز و قطع بدلالت حديث مزبور را بر امامت اميرالمومنين عليه السلام نفى نموده است.

303 - شيخ عبد الرحمن بن عبد السلام صفورى - شافعى، مولف كتاب " نزهه المجالس " كه در مصر چند بار چاپ شده، روايت او در باب نزول آيه سال سائل درباره على عليه السلام كه نقل از قرطبى نموده خواهد آمد.

304 - جمال الدين عطاء الله بن فضل الله حسينى - شيرازى - متوفاى 1000، كتاب " الاربعين فى مناقب اميرالمومنين عليه السلام و كتاب " روضه الاحباب فى سيره النبى صلى الله عليه و آله و الال و الاصحاب " از او است، كاتب چلبى در جلد 1 " كشف الظنون " ص 582 - تفصيل فصول كتاب اخير الذكر او را ذكر نموده، حديث غدير از نامبرده در ص 98 گذشت كه در " اربعين " خود بلفظ : حذيفه بن اسيد مذكور در ص 56 روايت نموده گذشت، و روايت او در باب نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام و در حديث ركبان و تصريح او بتواتر حديث در كلمات پيرامون سند حديث غدير خواهد آمد.

علماء قرن 11

305 - ملا على بن سلطان محمد هروى معروف به " قارى " حنفى به مكه مشرفه آمده و در آنجا مسكن گزيده و در سال 1014 وفات يافته، تاليفات بسيار گرانبهائى دارد، محبى در جلد 4 " خلاصه الاثر " ص 185 شرح حال او را ذكر و درباره او گويد : يكى از علماء عالى مقام، يگانه زمانش، در تحقيق و تنقيح عبارات "حديث" داراى تسلط و چهره و هيئت روشن و خيره كننده اى بوده، شهرت او كافى است و نيازى بستايش و توصيف ندارد، در هرات متولد شد و بسوى مكه شتافت و در آنجا از استاد ابوالحسن بكرى اخذ حديث نمود، سپس مشايخ و استادان او را تعداد مينمايد، و باز در توصيف او گويد : نام او مشهور گشت و آوازه او در بلاد منتشر گرديد، تاليفات بسيار و داراى لطف و مشتمل بر فوايد بزرگ فراهم ساخت : از جمله آنها : شرح بر " المشكاه " كه چندين مجلد است و نام آن " المرقاه " است، و اين بزرگترين و گرامى ترين تاليفات او است، و " شرح الشفاء " و " شرح الشمائل " - همينطور تاليفات او را تعداد نموده و تاريخ وفات او را ذكر كرده آنگاه گويد : چون خبر در گذشتن او بعلماء عصر و زمان او رسيد - علماء مصر در جامع از هر مجتمع گشتند - جمع كثير شامل چهار هزار تن و بيشتر - و بر او - در حالتيكه بدنش در ميان نبود نماز گزاردند، و زر كلى در جلد 2 " الاعلام " خود ص 697 شرح حال او را ثبت و تاليفات او را تعداد نموده، و در جلد 1 " معجم المطبوعات " ص 1792 بيست مجلد از تاليفات چاپ شده او را تعداد كرده، نامبرده "قارى" در " المرقات فى شرح المشكات " در شرح قول مصنف گويد : "حديث غدير را" احمد و ترمذى - روايت نموده اند، و در " الجامع " : " حديث مزبور را " احمد و ابن ماجه از براء روايت نموده اند، و احمد از بريده، و ترمذى و نسائى و ضياء از زيد بن ارقم، آنگاه "در شرح خود در اين مورد" مينگارد : در اسناد مصنف، حديث از زيد بن ارقم را به احمد و ترمذى مسامحه ايست كه پوشيده نيست، و در روايت منسوب به احمد و نسائى و حاكم از بريده بلفظ : من كنت وليه فعلى وليه ذكر شده و محاملى در آمالى خود از ابن عباس روايت ميكند و لفظ او چنين است : على بن ابى طالب مولى من كنت مولاه، و روايت از او در كلمات پيرامون سند حديث خواهد آمد.

306 - ابو العباس احمد چلبى بن يوسف بن احمد مشهور به " ابن سنان قرمانى " دمشقى - متوفاى 1019، مولف تاريخ مشهور - موسوم به " اخبار الدول و آثار الاول " كه چندين بار بچاپ رسيده است، محبى در جلد 1 خلاصه اش ص 209 شرح حال او را ثبت نموده، اشاره بحديث غدير از نامبرده در صفحه 60 گذشت.

307 - زين الدين- عبد الروف بن تاج العارفين بن على حدادى - مناوى - قاهرى - شافعى "در سال 1031 در سن 79 سالگى وفات يافته" - محبى در جلد 2 " خلاصه الاثر " ص 412 در شرح حال او بسط سخن نموده و درباره او گويد : پيشواى بزرگ، حجت - صاحب دقت نظر - برگزيده در ميان علماء - صاحب تصنيفات مشهور و داير - بزرگوارترين اهل شهرش "بدون ترديد"، نامبرده پيشوائى بوده فاضل، زاهد، عابد، متوجه و خاشع در پيشگاه خداوند، منافع وجودى او بسيار و با كردار پسنديده در طريق قرب بحق به تسبيح و ذكر خدا مشغول بوده، متصف به صبر و صدق بوده، در شبانه روز به يك نبوت غذا اكتفا ميكرده، از علوم متنوعه و معارف بقدرى تحصيل نموده كه احدى از علماء همزمان او در تحصيل آن قادر نبوده، سپس مشايخ و استادان او را در فقه و اصول و تفسير و حديث و ادب و طريقت و خلوت ذكر و تاليفات بسيار او را تعداد و نسبت بانها بسيار ستايش كرده، نامبرده در " كنوز الحقايق " ص 147، اين فرموده پيغمبر صلى الله عليه و آله را : من كنت مولاه فعلى مولاه، و : من كنت وليه فعلى وليه. و : على مولى من كنت مولاه روايت كرده، و حديث نزول آيه سال سائل در واقعه غدير خم نقل از كتاب او " فيض القدير فى شرح الجامع الصغير " خواهد آمد و همچنين افاده او در صحت حديث در باب كلمات پيرامون سند حديث غدير خواهد آمد.

308 - فقيه - شيخ بن عبد الله بن شيخ بن عبد الله بن شيخ بن عبد الله عيد روس - حسينى - يمنى "در سال 933 متولد و در 1041 وفات يافته، محبى در جلد 2 " خلاصه الاثر " ص 235 شرح حال او را ثبت و او را با كلمات : استاد بزرگوار - محدث صوفى - فقيه - ستوده و مشايخ و استادان او را در قرائت حديث - در يمن و در حرمين و در هند تعداد نموده و كرامتى براى او در مورد بهبودى جراحت سلطان ابراهيم "كه زمين گير شده بود" بامر او - حكايت نموده كه در نتيجه سلطان مزبور كه نخست رافضى بوده بمذهب اهل سنت و جماعت درآمده. و سيد محمود قادرى مدنى در كتابش " الصراط السوى " ضمن نقل از كتاب " العقد النبوى و السر المصطفوى " تاليف نامبرده، او را با اين عنوانها و القاب ستوده : شيخ امام و غوث همام، بحر الحقايق و المعارف، السيد السند و الفرد الامجد روايت او در مورد نزول آيه سال سائل پيرامون واقعه غديرخم نقل از كتاب مذكور " العقد النبوى " خواهد آمد.

309 - محمود بن محمد على شيخانى - قادرى - مدنى، مولف كتاب " الصراط السوى. فى مناقب آل النبى صلى الله عليه و آله " و كتاب " حيات الذاكرين " روايت او در مورد نزول آيه سال سائل پيرامون قضيه غدير خم خواهد آمد.

310 - نور الدين، على بن ابراهيم بن احمد حلبى - قاهرى - شافعى، متوفاى 1044، صاحب كتاب مشهور " السيره النبويه " محبى در جلد 3 " الخلاصه " ص 122 شرح حال او را ثبت و درباره او گويد : پيشواى بزرگوار، جليل القدرترين مشايخ اعلام، علامه زمان، كوهى از كوههاى دانش و درياى بى كران آن، داراى منطقه وسيع حلم "بردبارى" دانشمند عالى مقدار، گردآورنده پراكندگيها، كسى كه نقد عمر شريفش را در اندوختن علم نافع و نشر آن صرف نموده، و در اثر رسيدن بمقامات شامخه علوم حظ و نصيبى احراز كرده كه احدى بدان پايه از موفقيت نايل نگشته مجلس درس او مجمع فضلا بوده و خردمندان و شخصيتهاى بزرگ در حريم دانش او بار سفر ميگشودند، منتهاى مراتب تحقيق را پيموده، و با فهم تند و نافذ و نيرومندى فكر، كاوش در فتاوى نموده و بين علم و عمل را جمع كرده، و جد و جهد فراوان در درك حقايق نموده، منافع وجودى و آثار علمى او بهمگان رسيده بطوريكه طالبين علم و فضيلت از هر نقطه و شهرى بسوى او ميشتافتند،... سپس در ثنا و ستايش او سخن بسيار گفته و استادان و تاليفات او را تعداد كرده و تاليفاتش را ستوده، تاليفات بسيارى دارد، روايت او در حديث غدير در صفحه 59 گذشته و در مورد نزول آيه سال سائل در اطراف واقعه غدير و همچنين سخن او در باب كلمات پيرامون سند حديث غدير خم خواهد آمد.

311 - شيخ احمد بن فضل بن محمد باكثير مكى - شافعى - متوفاى 1047، محبى در جلد 1 " خلاصه ص 271 از او نام برده و گويد : او از ادباء و فضلاء با تمكين حجاز بوده، در فضل و ادب داراى مقامى ارجمند بوده، در علوم فلكيه و معرفت آفاق جهان و عالم آفرينش دستى داشته و در ميان بزرگان و اشراف مكه منزلت و شهرت بسزائى داشته.. تا آنجا كه گويد : از جمله مولفات او " حسن المال فى مناقب الال " است، كه آنرا بنام : شريفش ادريس امير مكه قرار داده، سپس قصيده اى از او نقل ميكند كه ضمن آن شريف حسنى - على بن بركات را مدح و ستايش كرده، روايت او در مورد نزول آيه سال سائل در اطراف قضيه غديرخم خواهد آمد و حديث غدير از او در صفحات 44 و 91 و 101 مذكور و نامبرده را در پيرامون صحت حديث غدير و مفاد آن سخنى است كه در باب كلمات پيرامون حديث غديرخم خواهد آمد.

312 - حسين بن امام منصور بالله - قاسم بن محمد بن على يمنى متوفاى 1050، صاحب تاليف گرانبها و وزين كه در دو مجلد ضخيم در هند بچاپ رسيده و آنرا به " غايه السئول فى علم الاصول " ناميده، و شرح آن بنام " هدايت العقول " در سال 1049 از آن فراغت يافته، محبى در جلد 2 " خلاصه " ص 104 شرح حال او را ثبت و از قول قاضى حسينى مهلا گويد كه او در حق نامبرده چنين گفته : پيشواى علوم محمد صلى الله عليه و آله، آنچنان كسى كه اهل تحقيق، اعتراف به مراتب تحقيق او، و ارباب دقت نظر تصديق بدقت نظر او نمودند و در تمام اقطار بلاد يمن بدارا بودن علوم عاليه مشهور گشته، او از پدرش : امام منصور اخذ حديث نموده، سپس بقيه استادان او را ذكر نموده و از جمله تصانيف عاليه او همين كتاب " غايه السئول " و شرح آن : " هدايت العقول " را بشمار آورده و كتابى هم در آداب علماء و متعلمين، سپس گويد : نامبرده كتاب مزبور را از " جواهر العقدين " تاليف سيد سمهودى خلاصه نموده، سپس قطعه اى از نمونه هاى شعر او را ذكر نموده. نامبرده در كتاب خود " هدايت العقول " "كه در نزد مولف معظم " الغدير " موجود است" حديث غدير را بطرق بسيار ذكر نموده كه هر گاه جداگانه آنرا تنظيم ميكرد خود رساله اى مستقل بود، سخن او در باب كلمات پيرامون سند حديث غديرخم خواهد آمد.

313 - شيخ احمد بن محمد بن عمر - قاضى القضات - ملقب به - شهاب الدين - خفاجى - مصرى - حنفى - متوفاى 1069 "كه سن او قريب نود سال بوده"، محبى در جلد 1 " خلاصه الاثر " ص 343 - 331 در شرح حال و ستايش او بسط كلام داده و استادان و تاليفات او را تعداد كرده و اشعار نموده كه نامبرده متصدى قضاوت شد و بدمشق آمد و در آنجا مسكن گرفت، و نمونه اى از شعر او را ذكر كرده و درباره او چنين گويد : داراى - تصنيف هاى حساس و مهم و يكى از شخصيتهائى است، كه در احاطه و تخصص شهرت جهانى يافته، و در عصر خود بمانند ماه آسمان دانش و خورشيد تابان در افق نظم و نثر بوده، بر اهل تاليف و ارباب تصنيف رياست و سرورى داشته و نام و شخصيت او بتمام نقاط منتشر گشته و اخبار او چون ستاره گان درخشان فلك در افق علوم تابيده و هر كه را ديديم و از هر كسى كه ملاقات او را درك كرده - شنيديم، همگان به يگانه بودن و برترى او در تقرير و تحرير و حسن انشاء معترف بودند، و كسى در زمان او بجايگاه بلند او در دانش نرسيده، و تاليفات او بسيار و در خور استفاده عموم و در تمام بلاد منتشر گشته و از اين راه موفقيت و سعادت بزرگى را احراز نموده است، تا آخر... نامبرده حديث غدير را در جلد 3 شرحى كه بنام " نسيم الرياض " بر كتاب " الشفاء " تاليف قاضى عياض نوشته و در چهار مجلد بچاپ رسيده، در ص 456 ذكر نموده، آنجا كه مصنف "قاضى عياض" گويد : رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره على عليه السلام فرمود من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، شارح نامبرده گويد : و اين فرمايش در غديرخم بوده در حاليكه آنحضرت براى مردم خطبه خواند.

314 - عبد الحق بن سيف الدين دهلوى - بخارى - متوفاى 1052، صاحب تاليفات گرانبها، از جمله : " اللمعات فى شرح المشكات "، و " رجال المشكات " و " ترجمه فصل الخطاب "، و " جذب القلوب "، و " اخبار الاخيار " و " مدارج النبوه "، لفظ نامبرده در كلمات پيرامون سند حديث غدير خواهد آمد.

315 - محمد بن محمد مصرى، مولف كتاب " الدرر العوال بحل الفاظ بدء المال "، در كتاب مزبور در ذكر نام اميرالمومنين عليه السلام گويد : در فضل او احاديث بسيار وارد شده، از جمله آنها : فرمايش رسول خدا صلى الله عليه و آله من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.

316 - محمد محبوب العالم ابن صفى الدين جعفر - بدر العالم، مولف تفسير مشهور به "تفسير شاهى"، روايت او در باب نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام و نزول آيه سال سائل پيرامون حديث غدير نقل از تفسير نامبرده خواهد آمد.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved