اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
139071 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/12/2018 12:54:29 PM
کاربر مهمان
|
همہ مشکل دارند… من دارم، شما هم دارید… همہ بدبختی داریم، گرفتارے داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایے آدمہا هم نیست…
یاد بگیرید بخندید… بہ ریش دنیا و مشکلات بخندید…
بہ بدبختےها بخندید…
بہ خودتان بخندید… دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت مےکنید و مےبینید کہ رابطہء خنده و گرفتارے، مثل رابطہء خیار است و سوختگے پوست… درمانش نمےکند، اما دردش را کم مےکند ********* خنده باید زد به ریش روزگار ورنه دیر یا زود پیرت می کند سنگ اگر باشی خمیرت می کند شیر اگر باشی پنیرت می کند باغ اگر باشی کویرت می کند شاه اگر باشی حقیرت می کند ثروت اگر داری فقیرت می کند **** فارغ از دوست داشتن اینکه اون دو نفر،چه موقعی بهم برخورده باشن خیلی مهمه! منظورم زمان و شرایط هر دوشونه! تو نمیتونی،آدمی رو که از دل یه رابطه دیگه بیرون اومده و وانمود میکنه همه چیزو فراموش کرده،دچار خودت کنی! تا وقتی بهش فکر میکنه و تو رَدشو توی حرفاش و عملش حس میکنی! نمیتونی،کسی که تو رو توی اولویت بندی هاش گذاشته وسط یا اخر،تحمیل کنی و به امید بهتر شدنش خودتو گول بزنی...! نمیتونی،آدم ترسویی که هنوز از دل به دریا زدن و دیونگی،فقط یه چیزی شنیده و علاقش نصف و نیمه است رو،پایبندش کنی! نمیتونی،کسی که با هوس اومد جلو و توی سرش هزارتا نقشه و دوروغ رو باور کنی و خودتو بزنی بخواب! نمیتونی،به کسی که،هنوز براش تصمیم میگیرن بقیه و ازت میخواد همه چیز پنهون بمونه اعتماد کنی! . میدونی،باید هر چیزی سر وقتش رخ بده!حتی عاشقی! تا حال گذشته ات خوب نشده،به امید فراموش کردنش،نخواه وارد رابطه جدیدی بشه... واسه،قوی بودنت دنبال بهتر از اون نباش.... یا اگه دیدی از هر چیزی همیشه ناراحتی و استاندارهات اومده پایین،خودتو نجات بده! نذار از شرایط آرمانی و حال خوش،دور بمونی! . ما هیچ وقت نمیدونیم چی در انتظارمونه ولی زمان چون بزرگترین مرهم درده،بهترین ها رو با صبر میده حتی اگه خیلی دیر بشه... شاید مردی که امروز،توی ایستگاه کنارت بود یه روز،نیمه گمشده ات بشه... و زنی که،باهاش توی خیابون چشم تو چشم شدی،یه معشوقه!
|
|
139070 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/12/2018 11:44:53 AM
کاربر مهمان
|
ﻗـﺼـﺎﺑـﯽ ﺑـﻮﺩﻡ ﮐـﻪ ﯾـﻪ ﭘـﯿـﺮﺯﻥ ﺍﻭﻣـﺪ ﺗـﻮ ﻭ ﯾـﻪ ﮔـﻮﺷـﻪ ﻭﺍﯾـﺴـﺘـﺎﺩ ... ﯾـﻪ ﺁﻗـﺎﯼ ﺧـﻮﺵ ﺗـﯿـﭙـﯽ ﻫـﻢ ﺍﻭﻣـﺪ ﺗـﻮ ﮔـﻔـﺖ : ﺍِﺑـﺮﺍﻡ ﺁﻗـﺎ ﻗـﺮﺑـﻮﻥ ﺩﺳـﺘـﺖ ﭘـﻨـﺞ ﮐـﯿـﻠـﻮ ﻓـﯿـﻠـﻪ ﮔـﻮﺳـﺎﻟـﻪ ﺑـﮑـﺶ ﻋـﺠـﻠـﻪ ﺩﺍﺭﻡ ...
ﺁﻗـﺎﯼ ﻗـﺼـﺎﺏ ﺷـﺮﻭﻉ ﮐـﺮﺩ ﺑـﻪ ﺑـﺮﯾـﺪﻥ ﻓـﯿـﻠـﻪ ﻭ ﺟـﺪﺍ ﮐـﺮﺩﻥ ﺍﺿـﺎﻓـﻪﻫـﺎﺵ ... ﻫـﻤـﯿـﻨـﺠـﻮﺭ ﮐـﻪ ﺩﺍﺷـﺖ ﮐـﺎﺭﺷـﻮ ﻣـﯽﮐـﺮﺩ ﺭﻭ ﺑـﻪ ﭘـﯿـﺮﺯﻥ ﮐـﺮﺩ ﮔـﻔـﺖ :
ﭼـﯽ ﻣـﯿـﺨـﻮﺍﯼ ﻧـﻨـﻪ؟؟ ! ﭘـﯿـﺮﺯﻥ ﺍﻭﻣـﺪ ﺟـﻠـﻮ ﯾـﮏ ﭘـﻮﻧـﺼـﺪ ﺗـﻮﻣـﻨـﯽ ﻣـﭽـﺎﻟـﻪ ﮔـﺬﺍﺷـﺖ ﺗـﻮ ﺗـﺮﺍﺯﻭ ﻭ ﮔـﻔـﺖ : ﻫَـﻤـﯿـﻨـﻮ ﮔـﻮﺷـﺖ ﺑـﺪﻩ ﻧـﻨـﻪ ... ﻗـﺼـﺎﺏ ﯾـﻪ ﻧـﮕـﺎﻫـﯽ ﺑـﻪ ﭘـﻮﻧـﺼـﺪ ﺗـﻮﻣـﻨـﯽ ﮐـﺮﺩ ﻭ ﮔـﻔـﺖ :
ﭘـﻮﻧـﺼـﺪ ﺗـﻮﻣـﻦ ﻓـﻘـﻂ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﮔـﻮﺷـﺖ ﻣـﯿـﺸـﻪ ﻧـﻨـﻪ، ﺑـﺪﻡ؟؟ ! ﭘـﯿـﺮﺯﻥ ﯾـﻪ ﻓـﮑـﺮﯼ ﮐـﺮﺩ ﻭ ﮔـﻔـﺖ : ﺑـﺪﻩ ﻧـﻨـﻪ !!! ﻗـﺼـﺎﺏ ﺁﺷـﻐـﺎﻝ ﮔـﻮﺷـﺖ ﻫـﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺟـﻮﻭﻥ ﺭﻭ ﻣـﯽﮐـﻨـﺪ ﻣـﯿـﺬﺍﺷـﺖ ﺑـﺮﺍﯼ ﭘـﯿـﺮﺯﻥ ...
ﺍﻭﻥ ﺟــﻮﻭﻧـﯽ ﮐـﻪ ﻓـﯿـﻠـﻪ ﺳـﻔـﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﺑـﻮﺩ ﻫـﻤـﯿـﻦ ﺟـﻮﺭ ﮐـﻪ ﺑـﺎ ﻣـﻮﺑـﺎﯾـﻠـﺶ ﺑـﺎﺯﯼ ﻣـﯽﮐـﺮﺩ ﮔـﻔـﺖ : ﺍﯾـﻨـﺎﺭﻭ ﻭﺍﺳـﻪ ﺳـﮕـﺖ ﻣـﯽﺧـﻮﺍﯼ ﻣـﺎﺩﺭ؟؟؟
ﭘـﯿـﺮﺯﻥ ﻧـﮕـﺎﻫـﯽ ﺑـﻪ ﺟـﻮﻭﻥ ﮐـﺮﺩ . ﮔـﻔـﺖ : ﺳَـﮓ؟؟ ﺟـﻮﻭﻥ ﮔـﻔـﺖ ﺁﺭﻩ ..... ﺳـﮓِ ﻣـﻦ ﺍﯾـﻦ ﻓـﯿـﻠـﻪﻫـﺎ ﺭﻭ ﻫـﻢ ﺑـﺎ ﻧـﺎﺯ ﻣـﯽﺧـﻮﺭﻩ .....
ﺳﮓ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ؟ ! ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻨﻪ ... ﺷﮑﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺳﻨﮕﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ... ﺟﻮﻭﻥ ﮔﻔﺖ : ﻧﮋﺍﺩﺵ ﭼﯿﻪ ﻣﺎﺩﺭ؟؟ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﺗﻮﻟﻪ ﺳﮓ ﺩﻭﭘﺎ ﻧﻨﻪ ...
ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ ﺑﺬﺍﺭﻡ. ﺟﻮﻭﻧﻪ ﺭﻧﮕﺶ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ ... ﯾﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﺘﺎﯼ ﻓﯿﻠﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ، ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﮔﻮﺷﺖ ﭘﯿﺮﺯﻥ ... ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﻣﮕﻪ ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﮕﺖ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ؟؟ ﺟﻮﻭﻥ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ...
ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎ ﻏﺬﺍﯼ ﺳﮓ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﯾﻢ ﻧﻨﻪ !! ﺑﻌﺪ ﮔﻮﺷﺖ ﻓﯿﻠﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺍﻭﻥ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﮔﻮﺷﺘﺎﺵ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ...
👈" ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮﺣﺮﻓﯽ ﺭﻭ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﻮﻥ ﻧﯿﺎﺭﯾﻢ "👉
ﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ. ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﺎﺑﺠﺎ ﻗﻠﺐ ﮐﻮﭼﮏ ﺁﺩﻣﯽ بشکند... چه زیبا گفت فروغ فرخزاد اگر مستضعفی ديدی، ولي از نان امروزت
به او چيزی نبخشيدی. به انسان بودنت شک کن
اگر چادر به سر داری، ولي از زير آن چادر
به يک ديوانه خنديدی به انسان بودنت شک کن
اگر گفتی خدا ترسي، ولي از ترس اموالت
تمام شب نخوابيدي. به انسان بودنت شک کن
اگر هر ساله در حجّي، ولي از حال همنوعت
سوالي هم نپرسيدي. به انسان بودنت شک کن
اگر مرگِ کسی ديدي، ولي قدرِ سَري سوزن
ز جاي خود نجنبيدي به انسان بودنت شک کن...
|
|
139069 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/12/2018 11:20:17 AM
کاربر مهمان
|
اگر روزی ترسیدی، خسته شدی، شکست خوردی، دلت لرزید، کارَت را از دست دادی، غم به سراغت آمد، مضطرب و نگران شدی... اهمیتی ندارد! برای همه پیش می آید...
تنها کاری که باید انجام دهی، این است که نگذاری این وضعیت بر تو غلبه کند.
کمی توقف و استراحت...
بعد شروعی دوباره و با تمام قدرت... ******* ده جمله کوتاه و تاثیر گذار از استاد دکتر الهی قمشه ای
1-قرار نیست در کاری عالی باشید تا آن را شروع کنید..قرار است آن را شروع کنید تا در آن کار عالی شوید...
۲-اعتماد ساختنش سالها طول میکشد ، تخریبش چند ثانیه و ترمیمش تا ابد...
۳- ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛شمع های افتاده خاموش می شوند...
۴- دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد؛دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد...
۵- هیچ کدام از ما با "ای کاش”، به جایی نرسیدهایم...
۶- "زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه "زبان” ...
۷- همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم …
۸- خودبینی، دیدن خود نیست،خودبینی، ندیدن دیگران است...
۹- هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوشاند !
۱۰- آدمـها را به انــدازه لــیاقــت آنها دوست بدار و به انــدازه ظــرفــیت آنها ابراز بدار ****** تصادف هم که میکنی، مقصر باشی یا نباشی، باید افسر بیاد... کروکی بکشه... صحنه تصادف رو تحلیل کنه... شرایطِ جسمی راننده ها رو ارزیابی کنه... خسارت بدی، خسارت بگیری، شهر هرت نیست که! حالا تو حساب کن دل بشکونی... به همین راحتی؟ بزنی و بری؟ بی خسارت؟ بی دغدغه؟! ******* ازخانومی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ؟ ﺧﺎﻧﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺷﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . ﺍﺑﺪﺍ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ . ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ . ﺑﻌﺪ ﺍﻇﻬﺮﻫﺎ ﻫﻢ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﺪ . ﻋﺼﺮ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﺵ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺷﺐ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺗﯽ ﻣﺜﻞ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﻭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻣﺎﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ چنین ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺳﻌﺎﺩﺗﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ ! ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻭﺿﻊ ﭘﺴﺮﺕ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ ؟ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻩ ﺍﻭﻩ !!! ﺧﺪﺍ ﻧﺼﯿﺐ ﻧﮑﻨﺪ ! ﺑﻼ ﺑﺪﻭﺭ ، ﯾﮏ ﺯﻥ ﺗﻨﺒﻞ ﻭ ﻭ ﻭﺍﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻨﺒﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺳﻔﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ . ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺑﺨﻮﺭﺩ . ﺗﺎ ﻇﻬﺮ ﺩﻫﻦ ﺩﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﺑﻌﺪ ﺍﻇﻬﺮ ﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺧﺒﺮ ﻣﺮﮔﺶ ﮐﭙﯿﺪﻩ ! ﻋﺼﺮ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮔﺮﺩﺵ ﺍﺳﺖ . ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ، ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺪﺑﺨﺖ شده...
يك ضرب المثل فارسى مى گويد: آنچه به خود نمى پسندى، به ديگران روا مدار.
|
|
139068 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/12/2018 10:57:38 AM
کاربر مهمان
|
دیروز به مادرم زنگ زدم؛ بعد از مرگش تلفن ثابت خانهاش را جمع نکردیم ...!!
نمیخواهم ارتباطمان قطع شود. هروقت دلم هوایش را میکند بهش زنگ میزنم... تلفنش بوق میزند ... بوق میزند ... بوق میزند ... وقتی جواب نمیدهد با خودم فکر میکنم یا برای خرید رفته بیرون یا خانه همسایه است... الان چند سال میشود هروقت دلم هوایش را میکند دوباره زنگ میزنم. شماره “بیرون” را هم ندارم زنگ بزنم بگویم:” به مادرم بگید بیاد خونهاش، دلم براش تنگ شده.... دوست من اگر مادر تو هنوز خانه است و نرفته “بیرون” ... امروز بهش زنگ بزن ... برو پیشش ... باهاش حرف بزن ... یک عالمه بوسش کن ... صورتتو بچسبون به صورتش ... محکم بغلش کن... بگو که دوستش داری ... وگرنه وقتی بره” بیرون” خیلی باید دنبالش بگردی ... باور کنید “ بیرون” شماره ندارد ... **** دختری با پدرش میخواستند از یک پُل چوبی رد شوند...
پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر...
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم...
دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم، اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد! **** آرامش یعنی میان صدها مشکل خیالت نباشد...
لبخند بزنی چون می دانی خدایی داری که هوایت را دارد که با بودنش همه چیز حل می شود...
|
|
139067 |
نام:
مهدی
شهر:
ماهشهر
تاریخ:
2/11/2018 6:15:54 PM
کاربر مهمان
|
💎ما آدم ها خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی دیگران در دلمان بگوییم: اگر من بودم هرگز این کار را نمی کردم. اما بی برو برگرد روزی خواهد رسید که آن " هرگزِ با اطمینان " ما را وسط همان داستان پرت می کند و مشغولِ همان عملِ نکوهش شده... کاش می دانستیم قصه های زندگی تکراری اند، فقط جای شخصیت ها عوض می شوند ..
|
|
139066 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/11/2018 9:59:03 AM
کاربر مهمان
|
🕊🌸الهی هیچ دلی تنگ نباشد هیچ کسی مریض یا مریضدار نباشد 🕊🌸الهی هیچ کسی محتاج نباشد الهی شفای جسم و روح و فکر، عطاکن 🕊🌸الهی کسی شرمنده نباشد الهی شرف وانسانیت را ، سر مبدأ تمام خواسته هایمان قرار ده 🕊🌸الهی از تکبر و غرور و سوء ظن و نفرت و کینه دورمان کن الهی کلاممان به دروغ، آلوده نباشد 🕊🌸الهى دلامون مهربان تر از ديروز باشد الهى لبمان بيشتر بخندد الهى دلمان آرام باشد و الهی دوستان خوبم همیشه شاد باشند و خوشبخت
|
|
139065 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/10/2018 11:03:49 PM
کاربر مهمان
|
یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید. هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است. مسابقه شروع و بعداز یک دقیقه من و چهار نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم.
سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت: من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد. ما انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده. قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم. می توانیم باهم بخوریم. باهم رانندگی کنیم. باهم شاد باشیم. باهم…باهم… پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟
|
|
139064 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/10/2018 10:18:59 PM
کاربر مهمان
|
آقایون عزیز؛ ما خانمها دوست داریم ابراز احساسات متعادل و به موقع شما رو در عمل ببینیم و بشنویم...
❎ به حساب جذابیت و یا تشنه کردن ما این مساله حیاتی رو از ما دریغ نکنید. اگر به موقع و درست به ما محبت کنید؛ چنان نیرویی به ما میدهید که چند برابرش توی خونه و زندگی برمیگرده و صرف آرامش همه اعضا خانواده میشه.
👈 وقتی توی موقعیتهای مختلف مراقبمون هستین و حواستون به ما هست...
👈 وقتی خوبیهای ما رو جلوی خانوادتون و دیگران میگید و از ما دفاع میکنید....
✅ اینجور مواقع، از چشم ما میشید مرد ایدهآل و جذاب و خانواده دوستت!!!
|
|
139063 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/10/2018 9:02:20 PM
کاربر مهمان
|
برای یه کار اداری رفته بودم شهرداری، توی اون قسمتی که به کار من مربوط میشد یه خانوم جوان کارمند حضور داشت که قبل از هر چیزی، قبل از کارمند بودن، قبل از دختر خانواده بودن و حتی به نظرم قبل از همسر بودن یه مادر بود... یه زن وقتی مادر میشه اولویتش میشه فرزند... این خانوم مجبور بود برای چند ساعت از دخترش توی محل کار نگهداری کنه. اره میدونم اداره جای این کارا نیست اما حتما مجبور شده بود حواسم بهش بود، تمام سعیش رو میکرد یه موقع کارش عقب نیفته آدم خوب رو از حرکات سر و دست و گردن میشه شناخت... یه دختر بچه یکی دو ساله رو با لباس زمستونی صورتی تصور کن، بچه ها همشون شیرینن، خواستنی ان، این بچه هم تو دل برو بود، هر کس میومد داخل نگاهش که میکرد لبخند مینشست روی لبش یه مقدار سرما خورده بود توی اون چند دقیقه ای که اونجا بودم با چشمای خودم دیدم که مادرش با چه سختی داروهاش رو میداد و ازش مراقبت میکرد خیره شدم به چشمهای مهربون و پاک اون دختر بچه میدونی به چی فکر میکردم؟ به اینکه بیست سال دیگه این بچه این روزا رو یادش نمیاد اون شبایی که باعث بی خوابی مادرش شده اون نه ماه که راحتی رو ازش سلب کرده... هزار تا چیز دیگه اینارو یادش میاد؟ نمیاد! آخه پریشب یه دختر بیست ساله دیدم توی همین میدون ولیعصر داشت با یه لحن بد سر مادرش غر میزد که اه، مامان اینجا میدونه، دوتا چهارراه بعدی باید پیاده میشدیم، اونجا میشه چهارراه ولیعصر.... من ذوق رو توی چشمای مادرش دیدم که حالش خوب بود از اینکه با دخترش اومده بیرون... کسی که ذره ذره آب شده تا اون بچه ذره ذره قد بکشه.... خیلی دلم خواست از اون دختر بپرسم اگه با دوستاتم بیرون میومدی از پیاده روی دوتا چهارراه عصبانی میشدی یا خوشحال؟ از کجا میدونی؟ شاید مامانت دلش میخواست چهارقدم باهات راه بره...نگاهت کنه حواست هست رفیق؟ میترسم یه وقتی به خودمون بیاییم که دیر شده ...
|
|
139062 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
2/10/2018 4:46:43 PM
کاربر مهمان
|
اگر به جای گفتن: دیوار موش دارد و موش گوش دارد، بگوییم: "فرشته ها در حال نوشتن هستند..."
نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر دارد!
قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم:
بچه را ول کردی به امان خدا ! ماشین را ول کردی به امان خدا ! خانه را ول کردی به امان خدا !
و اینطور شد که "امانِ خدا" شد: مظهر ناامنی! ای کاش میدانستیم امن ترین جای عالم، امانِ خداست
|
|