اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
138981 |
نام:
مهرم
شهر:
اصفهان
تاریخ:
1/23/2018 2:59:56 AM
کاربر مهمان
|
الان ساعت 3نصفه شبه.نتایج قراره فردا بیاد.من از خدایِ خودم دور بودم:( امروز تازه یادش افتادم...خدایا...نمیدونم چی قراره بشه ولی... میترسم میسپارم خودمو بهت...کمکم کن(: چ قبول شم چ نشم...روتو ازم برنگردون:(
|
|
138980 |
نام:
حسنا
شهر:
گرمسار
تاریخ:
1/23/2018 1:00:26 AM
کاربر مهمان
|
بیایید دردوروزه عمر با هم خوب باشیم ومهربان قدر زندگی وبا هم بودن را بدانیم چرا که خیلی زود دیر می شود ونگاه می کنیم می بینیم به پایان خط رسیده ایم بیایید ادم بودن را با هم تمرین کنیم
|
|
138979 |
نام:
فخرالدین
شهر:
تهران
تاریخ:
1/23/2018 12:26:29 AM
کاربر مهمان
|
برای سرکار خانم بهار: من مطالب شما را مطالعه کردم؛ راستش نمی دونم چه سری هست که همه ی ارومیه ای ها مثل هم هستند؛ استثناء هم ندارد. یا لااقل من ندیده ام. راستش را بخواهید، من با اینکه خودم اصالتاً آذری هستم و پدر و مادرم آذری هستند، ولی بزرگ شده تهران هستم. حتی تو عمرم یک بار هم مشتاق نشده بودم از ارومیه عبور کنم. منتها دوستی از ارومیه داشتم. اینقدر به من محبت کرد که من شگفت زده شدم. فکر کردم شاید محبت، از خودگذشتگی، ایثار، دلسوزی، صداقت و اعتماد، از ویژگی های شخصی این دوستم باشه. ولی وقتی برای اولین بار به ارومیه سفر کردم، به عینه دیدم تمام مردم این شهر، از کورد و تورک، چقدر انسان های راستگو، شریف، مهربان و دلسوزی هستند. حالا هر جا از ارومیه کسی را می بینم (مثل شما) باز همین ویژگی ها در گفتار یا رفتارش نمودار است. متن های پر از امید و انرژی مثبت می نویسید... خدا خیرتون بده. گاه با خودم می گم، بزار مثل این متن ها فکر کنم.. ولی آدمی که سرتاسر وجودش آکنده از غم هست، نمی تونه بغض هاش را فراموش کنه. خواستم به این وسیله هم از شما تشکر کنم، هم از تمام ارومیه ای ها، برای من که راه و دیدگاهم به انسان و زندی را عوض کردند. مرسی
|
|
138978 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
1/22/2018 10:48:58 PM
کاربر مهمان
|
ﺍﮔﺮﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺩﺭﺧﺘﯽراﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﺍﮔﺮﺍﻣﯿﺪﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺩﺭﯾﺎﺭﺍﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ! ﻭﺍﮔﺮﺩﻭﺳﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ،
ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ.
|
|
138977 |
نام:
طلوع
شهر:
عشق
تاریخ:
1/22/2018 6:10:48 AM
کاربر مهمان
|
هوالحق
نماز تکرار نیست بلکه معراج است پله های یک نردبان همه مثل هم است اما هر پله یک قدم انسان را رو به بالا می برد چنانکه ، کسی که چاه حفر می کند در ظاهر کاری تکراری می کند و همواره کلنگ می زند ، اما در واقع با هر کلنگی که می زند به عمق بیشتری می رسد
رکعات نماز در ظاهر تکراری اند اما در واقع پله های بالا رفتن از نردبان کمال و عمق دادن به معرفت و ایمان اند .
|
|
138976 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
1/21/2018 9:03:40 PM
کاربر مهمان
|
از غصهها دست بکش. کمی لبخند به لبهایت بزن. پاهـایت را بـردار و راه بیفت! زندگی پر از زیباییهای بیانتهاست ؛ لذت ببر. این لحظهها حق توست. تو را که برای گریستن نیافریدهاند...! نگران آدمهایی نباش که مدام شاخ و برگت را میریزند. آنها غافل هستند که تو ریشه داری و در بدترین شرایط هم جوانه میزنی! پاهایت را بردار و به کفشهایت ایمان داشته باش؛ آنها تو را از پیچ و خمها عبور میدهند!
|
|
138975 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
1/20/2018 11:50:46 PM
کاربر مهمان
|
♦️عتیقهفروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید كاسهای نفیس و قدیمی دارد كه در گوشهای افتاده و گربه در آن آب میخورد. با خود فکر کرد که اگر قیمت كاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن مینهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند میخری؟ گفت: یك درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقهفروش داد و گفت: خیرش را ببینی. عتیقهفروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممكن است در راه تشنهاش شود بهتر است كاسه آب را هم به من بفروشی. رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروختهام. كاسه فروشی نیست.
⭐️ دیگران را احمق فرض نکنیم ⭐️
|
|
138974 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
1/20/2018 8:16:22 PM
کاربر مهمان
|
آخرین شب دی ماه هم از راه رسید...
خوب یا بد تمام شد.
الهی "بهمن" براتون برکت، شادی، آرامش، خوشبختی، موفقیت
و "نگاه خدا" را به همراه داشته باشه...
|
|
138973 |
نام:
ناکام
شهر:
اصفهان
تاریخ:
1/20/2018 7:05:00 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه دوستان,آیا اینجا کسی هست که چهار سال برای یه آرزو دعا کرده باشه و به خواسته ش نرسیده باشه,طوری که دیگه متاسفانه مثل من در حال از دست دادن امید و ایمانش باشه,سخته واقعا,هر کسی داره مطلب منو میخونه اگه اینطور هست بگه بخدا من در حال نابودی هستم,اخه دیگه باید چیکار کنم؟
|
|
138972 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
1/20/2018 4:48:37 PM
کاربر مهمان
|
پیرمردی با همسرش در فقر زیاد زندگی میکردند.
هنگام خواب ، همسر پیرمرد ازو خواست تا شانه برای او بخرد تا موهایش را سرو سامانی بدهد. پیرمرد نگاهی حزن امیز به همسرش کرد و گفت که نمیتوانم بخرم حتی بند ساعتم پاره شده و در توانم نیست تا بند جدیدی برایش بگیرم. پیرزن لبخندی زد و سکوت کرد.. پیرمرد فردای انروز بعد از تمام شدن کارش به بازار رفت و ساعت خود را فروخت و شانه برای همسرش خرید .. وقتی به خانه بازگشت شانه در دست با تعجب دید که همسرش موهایش را کوتاه کرده است و بند ساعت نو برای او گرفته است . مات و مبهوت اشکریزان همدیگر را نگاه میکردند. اشکهایشان برای این نیست که کارشان هدر رفته است برای این بود که همدیگر را به همان اندازه دوست داشتند و هرکدام بدنبال خشنودی دیگری بودند. به یاد داشته باشیم. اگر کسی را دوست داری یا شخصی تو را دوست داشته باشد باید برای خشنود کردن او سعی و تلاش زیادی انجام دهی..
عشق و محبت به حرف نیست باید به آن عمل کرد...
|
|