بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

عمليات شهيد «سيدعلى حسين صفى‏الدين»

زادگاه
ديِر قانون اَلنَهر از جمله روستاهاى بخش «صور» مى‏باشد كه ساكنان شيعه و انقلابى آن، از اولين روزهاى تهاجم اسرائيل و اشغال جنوب لبنان، همواره مقاومت سرسختى از خود نشان داده‏اند. هر چه دشمن بيش‏تر بر اين روستا فشار مى‏آورد، ميزان مقاومت مردم بالاتر مى‏رفت؛ تا حدى كه در سال‏هاى 1362-63ه.ش (84-1983م) ديرقانون شاهد بيش‏ترين عمليات، عليه اشغال‏گران بود. دير قانون زادگاه «امير الاستشهاديين» شهيد «احمد قصير» بود و اين افتخار همچون ستاره‏اى فروزان بر تارك آن‏جا مى‏درخشد.

شخصيت شهيد
صبحدم روز چهارشنبه 1363/1/22 ه.ش (9رجب 1404ه.ق، 11آوريل 1984م) در آستانه‏ى سالروز ولادت امام على بن ابى‏طالب‏عليه السلام، جوانى از شيعيان خطه‏ى جنوب لبنان، با حمله به كاروانى از نيروهاى گشتى رژيم صهيونيستى، با عملياتى شهادت‏طلبانه، لرزه‏اى ديگر بر روحيه‏ى متزلزل متجاوزان وارد آورد. «سيدعلى‏حسين صفى‏الدين» شهيد اين عمليات بود.
روبرت فيسك خبرنگار انگليسى مجله‏ى «تايمز» و «اينديپِندِنت» در خلال گزارش‏ها و خاطرات خود از مقاومت مسلمانان در برابر تجاوزگران، به معرفى شهيد على صفى الدين پرداخته و درباره‏ى او نوشته است:
«... او دانش‏آموز مدرسه بود و سن و سالش از 20 سال تجاوز نمى‏كرد××× 1 شهيد صفى‏الدين به هنگام شهادت 18 سال داشت. ××× درباره‏ى او قصه‏اى بر سر زبان‏ها بود كه مايه‏ى عبرت دشمن است: اسرائيلى‏ها در سال 1362ه.ش (1983م) برادرِ على را بازداشت كردند و او را در مركز بازجويى فرماندهى نظامى در جنوب لبنان در شهر صور زندانى كرده بودند؛ در حالى كه او همراه ديگر اسرا و بازداشت شدگان لبنانى و فلسطينى، در زير زمين ساختمان «مدرسه الشجره» قرار داشت. يكى از نيروهاى مقاومت شيعى، در يك عمليات انتحارى آن ساختمان را منفجر كرد.در آن عمليات، برادرِ على همراه تعداد ديگرى از زندانى‏ها در حالى كه دست‏هايشان توسط اسرائيلى‏ها بسته شده بود كشته شدند؛ ولى على، اسرائيل را مسئول دستگيرى و قتل برادرش مى‏دانست و به هيچ وجه اين مسئوليت را به‏گردن مقاومت نمى‏انداخت و سرانجام انتقام خون برادرش را با عملياتِ پلِ‏دير قانون گرفت».

عمليات
على صفى الدين كه ساكن شهرك «حَلوسيِّه» در نزديكى دير قانون بود، روز چهارشنبه، از ساعت 8/30 صبح در مدخل غربى شهرك، سوار بر ماشين «رنو 12« سبز رنگ خود، در كنار جاده ايستاده بود. براى اين‏كه كسى به حضور او شك نكند، گاه پايين مى‏آمد، كاپوت جلوى ماشين را بالا مى‏زد و وانمود مى‏كرد كه مشغول تعمير اتومبيل خويش است.رهگذرانى كه در آخرين لحظات على را در آن‏جا ديده بودند، اظهار مى‏دارند: او در حالى كه اشك در چشمانش حلقه زده بود، حالت خاصى داشت. به كسى نگاه نمى‏كرد و پشت فرمان ماشين به انتظار نشسته بود. در آن حالت،صداى تلاوت آيات قرآن كه از ضبط صوت داخل ماشين پخش مى‏شد، توجه رهگذران را به او جلب مى‏كرد ولى كسى نمى‏دانست در ذهن او چه مى‏گذرد.
روبرت فيسك در ادامه‏ى مطلب خود درباره‏ى اين عمليات مى‏نويسد:
«على صفى الدين سوار بر ماشين سبزرنگ خود، بر روى پل كوچكى به فاصله‏ى كمى واقع در غرب روستاى دير قانونِ اشغال شده، نشسته بود كه يكى از آشنايانش وى را ديد و از او پرسيد كه آيا از چيزى ناراحت است كه با حالت محزون آن‏جا داخل ماشين نشسته است؟ على در جواب او فقط گفت: «به خانواده‏ام سلام مرا برسان» و او با تعجب خداحافظى كرده و رد شده بود. لحظاتى بعد، دختر دانش‏آموز 15 ساله‏اى به نام «دولت هَرمَنانى» كه از خانه‏ى فاميل‏شان به خانه‏ى خودشان در دير قانون برمى گشت، از كنار ماشين على رد شد و او را در آن لحظه ديد كه سخت غرق در تفكر است؛ ولى بعد به ياد آورد كه على در آن لحظات، آرام مى‏گريسته است. چند ثانيه بعد دو وسيله‏ى نقليه‏ى ارتش اسرائيل مخصوص پاكسازى جاده‏هايى كه توسط مردم سد مى‏شدند به طرف روستاى دير قانون آمدند. على، ماشين را به طرف آن‏ها راند و آن را منفجر كرد. بدن على صفى الدين در آن انفجار تكه تكه شد. يكى از ماشين‏هاى اسرائيلى كه حامل مهمات و مواد منفجره بود، به جهنمى از آتش مبدل شد. اين اولين عملياتى بود كه هويت كسى كه آن را انجام داده بود، معرفى مى‏شد. آيا على صفى‏الدين آخرين نفر از گروهى بود كه اسرائيل آن‏ها را گروه‏هاى تروريستىِ تندرو و عصبى معرفى مى‏كند؟ يقيناً روزهاى ديگرى مثل آن، همچنان باقى مانده است».
آن عده از اهالى دير قانون كه بر حسب اتفاق، در آن ساعتِ روز، در اطراف محل انفجار، شاهد عمليات شهادت‏طلبانه بوده‏اند، اين گونه تعريف مى‏كنند: «على پياده و در كنار ماشين ايستاده بود. ساعت 10 صبح بود كه كاروان نظامى اسرائيل از دور نمايان شد. على به سرعت پشت فرمان نشست و ماشين را روشن كرد. در آن لحظات با دقت اطراف را مى‏پاييد. احتمالاً مى‏خواست مطمئن شود كسى از مردم عادى آن اطراف نيست. كاروان همچنان نزديك مى‏شد. اولين ماشين كه متعلق به نيروهاى امنيتى اطلاعاتى صهيونيست‏ها بود، رد شد و على كه آرام بر روى قسمت خاكى كنار جاده، در جهت مخالف كاروان مى‏راند، ناگهان بر سرعت خود افزود. بلافاصله فرمان را چرخاند و ماشين خود را به وسط كاروان اسرائيل برد كه در يك لحظه انفجارى عظيم رخ داد.يكى از نفربرها كه سربازان داخلش بودند، واژگون شد و نفربر ديگر غرق در آتش شد».

تلفات
انفجار ماشين حاوى 150 كيلوگرم مواد منفجره در وسط كاروان صهيونيست‏ها، در نوع خود بزرگ‏ترين ضربه‏اى بود كه اسرائيل نتوانست به تلفات خود در آن حمله اعتراف نكند. بر اساس بيانيه‏اى كه سخنگوى نظامى ارتش اسرائيل از راديو اعلام كرد، در اين حمله 6 سرباز كشته شدند.
براساس گفته‏ى شاهدان عينى، و مردمى كه بلافاصله از روستا بيرون آمده و به طرف محل حادثه شتافتند، ساعتى بعد هلى كوپترهاى ارتش اشغال‏گر در محل فرود آمدند و نيروهاى امدادى 6 جسد متلاشى شده را داخل كيسه‏هاى مشكى قرار دادند كه توسط هلى‏كوپترها به داخل فلسطين اشغالى منتقل شدند. بيست سربازى هم كه به شدت مجروح شده بودند، همراه كشته‏ها اعزام شدند.
منابع امنيتى مقاومت اعلام كردند: «در اين عمليات دو دستگاه نفربر به طور كامل منهدم شدند و با مرگ 6 تن از مجروحين حادثه در ساعات بعد، آمار تلفات دشمن به 12 كشته و 14مجروح افزايش يافت».
حزب‏اللَّه لبنان، در بيانيه‏اى رسمى، مسئوليت اين عمليات را بر عهده گرفت.

 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved