شهید آوینی

"حاج رضوان روح معنویت جنگ ۳۳ روزه لبنان‌ بود"

"زمانی كه اولین موشك‌ها را به سوی حیفا شلیك كردیم و قلب تل‌آویو را هدف قرار دادیم، طعم پیروزی را با همه‌ی خستگی چشیدیم. قیافه‌ی خسته و درهم شكسته‌ی سربازان اسراییلی، مرگ و شكست آنها را در برابر چشمانمان مجسم می‌ساخت. از مرگ سربازان اسراییلی لذتی نمی‌بردیم زیرا كه برای ارضای حس انتقام به میدان جنگ نیامده بودیم. بسیاری از ما عزیزی،‌ دوستی و برادری را در این جنگ از دست داده بودیم. دیگر به صحنه‌ی پر كشیدن و رفتن عادت كرده بودیم. خبر شهادت هم‌سنگرانمان به همان اندازه‌ای كه ما را غمگین می‌ساخت حسرت را در دل و روانمان می‌كاشت. باور كنید رسیدن به لقاء‌الله بزرگترین عامل نشاط و شادی رزمندگان حق در برابر ارتش اسطوره‌یی اسراییل بود."

ابراهیم الامین، مدیر مسوول روزنامه‌ی الاخبار -چاپ مصر- در گزارشی به نقل از خاطرات یكی از رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان در جنگ ۳۳ روزه‌ با رژیم صهیونیستی می‌نویسد: "در این میان مردی از جنس نور، مردی از افسانه‌ها‌ی دور، مردی از رخسار حق، مردی از لبخند صبح پا به پای ما جوانان مقاومت در جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان می‌آمد.

 او كسی جز شهید عماد مغنیه نبود. مثل همیشه ساكت و كم حرف بود، سكوتش نیز معنویت بود. همه‌ی ما به گروه‌های هشت الی ده نفر تقسیم شده بودیم وتنها آرزوی ما آن بود كه حاج رضوان شبی هم سنگر ما باشد. تیزبین، كوشا و دقیق عمل می‌كرد. همیشه نقطه‌ی قوت دشمن را برای ما نشانه‌ می‌گرفت و از پیروزی سخن نمی‌گفت.

او معتقد بود پیروزی همیشه از آن حق است و مردان حق نباید به كسب میدان بیاندیشند زیرا كه همیشه پیروزند.
او می‌گفت، باید تلاش كرد كه حق را از ظالم ستاند اما نباید ظلمی در این میان به دشمن روا شود زیرا كه حق ستاندن از ضعیفانی كه خود طعمه‌ی ظلم شده‌اند، كمتر از ظلم روا كردن نیست. با دشمن سرسخت بود و با دوستان مهربان. حاج رضوان گاهی كه جنگ و ستیز با دشمن به طول می‌كشید ضعف و درد جسم بی‌رمغ خود را با تكیه به دیوار و اندكی تامل و سكوت از ما پنهان می‌ساخت.

حاج رضوان روح معنویت جنگ ۳۳ روزه‌ی حزب‌الله لبنان بود. هیچ كس نمی‌دانست كه این نماد عشق، این نور آفتاب، همان عماد مغنیه بود عمادی كه دشمن سالها بود از خیال او خواب‌های آشفته می‌دید. عمادی كه با زیركی‌اش، یادگارها بر سینه‌ی دشمن نوشت. عمادی كه تاریخ مقاومت نامش را با كلك حقیقت نوشت، حقیقتی كه چون آفتاب سوزان بود و چون مهتاب تابان. همه‌ی رزمندگان جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان شهید مغنیه را به عنوان فرماندهی عملیات می‌شناختند. هیچ كس نمی‌دانست كه همسنگرش حاج رضوان، همان شبحی بود كه دشمن سالهاست به دنبال اوست، همان شبحی كه اسطوره‌ی جاودان ایستاگی حق در برابر باطل را رقم زد."

رزمنده‌ی حزب‌الله در خاطراتش گفته است: "اواخر جنگ كه دیگر پیروزی حزب‌الله و مقاومت اسلامی لبنان ورد زبان همه‌ی دنیا بود، كسی از دور با ماشینی در كنار یكی از سنگرها ایستاد. حاج رضوان در این لحظه دستش در دست یكی از بچه‌ها گره خورده بود. آن غریبه فریاد زد حاج عماد آمده‌ایم كه برویم به ستاد فرماندهی كل، سید حسن در انتظار شما است. همه‌ی نگاه‌ها به هم گره خورد، همه با سكوت از یكدیگر می‌پرسیدیم این همان عماد مغنیه، شبح دست نیافتنی است؟ هیچ كس جرات نداشت این را از حاج رضوان بپرسد. او با لبخندی آكنده از امید به ما گفت بچه‌ها ما پیروز شدیم، شما از همان اول هم به حضور من نیازی نداشتید، عقاب‌های تیزبین صحرا به بادیه گردی چون من نیاز نداشتند. درود بر شما رزمندگان اسلام، سرافراز باشید كه سرافرازی اسلام در دستان شماست. با لبخندی گرم و روحی آكنده از اعتماد به آرامی از ما جدا شد تا بار دیگر یك افسانه‌ی دست نیافتنی شود.

دقت عمل و برنامه‌ریزی حاج رضوان در جنگ ۳۳ روزه‌ی لبنان بی‌نظیر بود، همیشه پیش‌بینی‌های او درباره‌ی دشمن درست از آب در می آمد و ما بعد از كسب هر پیروزی به او می‌گفتیم حاجی باز هم پیش‌بینی كردی، الحق كه علم غیب داری، او با لبخندی در پاسخ می‌گفت برای رویارو‌یی با دشمن نیازی به علم غیب نیست، كافی است به ضعف دشمن و به قدرت خود بیندیشیم. آن روز بعد از رفتن حاج رضوان هیچ كس تا صبح سخن نمی‌گفت، هر كس با خیال خود شب را به صبح رساند."
ابراهیم الامین نوشته است: "عماد مغنیه، افسانه‌ی حق و حقیقت، هرگز برای مردن به دنیا نیامده بود، او مردی از تبار حق بود، مردی از جنس باران، مردی كه تنها برای شهادت آمده بود. اشتباه نكنید، شهید مغنیه دست راست سید حسن نبود. عماد مغنیه نیروی اصلی و راهبردی حزب الله نبود، او تنها یك مرد بود، مردی كه سنگینی غم را بر دوش می‌كشید تا داد آه و ناله‌ی كودكان فلسطینی را، آه و اشك مادران و كودكان لبنانی را از اسراییل و از آمریكا و از همه‌ی هم‌پیمانانشان بستاند. او همان‌طوری كه برای ما یك هم سنگر و دوست بود، برای سید حسن یك برادر بود.

 باور كنید سید حسن این داغ را پیش از این چشیده است؛ سید حسن برای مغنیه نمی‌گرید، سید حسن برای خود می‌گرید كه با نبود مردان بزرگی چون مغنیه بار غم را به تنهایی به دوش خواهد‌ كشید و سفر را بار دیگر با نبود یكی دیگر از رهروان حق به تنها‌یی خواهد پیمود. فراموش نكنید نبود مغنیه هرگز ضربه‌ی دردناكی به پیكر مقاومت لبنان نیست چرا كه همه‌ی مقاومت لبنان در راس آن سید حسن، مردان مقاومت هستند. مغنیه رفت كه مغنیه‌ی دیگر‌ی از مقاومت جایش را بگیرد و راه او را در تاریخ ادامه دهد. و داغ‌های دیگر بر قلب دشمن بنشاند."

تحلیل: خبرگزارى ايسنا

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo