شهید آوینی

 


 

جنگ 33 روزه نشان داد اسراييل قادر به انجام بسياري از ماموريت هايش، نيست

بوش رژيم صهيونيستي را به جبهه جنگ فرستاد با اين اطمينان كه قادر است وظيفه محوله را ظرف چند روز به انجام رساند. انتظار مي رفت كه كار حزب الله تمام شود و لبنان به دست حاميان آمريكا بيفتد، ايران تضعيف شود و چه بسا راه براي سقوط حكومت سوريه هموار گردد.

جنگ رژيم صهيونيستي با لبنان در حالي با پيروزي حزب الله و مقاومت لبنان به پايان رسيد كه بسياري از ناظران امور و حتي شماري از نويسندگان، تحليلگران و مورخين رژيم صهيونيستيي چندين روز پيش از پايان اين جنگ و برقراري آتش بس با صدور قطعنامه 1701 شوراي امنيت سازمان ملل متحد از شكست زود هنگام ارتش رژيم صهيونيستي سخن گفته بودند.

 پس از اعلام تشكيل دولت رژيم صهيونيستي اولين بار بود كه رژيم صهيونيستيي ها ناگزير شدند براي مدت هاي طولاني در پناهگاه ها بمانند و اولين بار بود كه رژيم صهيونيستي از درون متحمل محنت و خسارت شد. اما كارشناسان امور راهبردي يقين دارند كه پيامدهاي بلند مدت اين جنگ بسيار عميق تر و فراتر از آن چيزي است كه تحليلگران سياسي از آن سخن مي گويند.

شبكه تلويزيوني الجزيره در گفت وگو با "عبدالوهاب المسيري" از قاهره و يكي از برجسته ترين كارشناسان جنبش صهيونيسم و نويسنده بزرگترين "دايره المعارف درباره صهيونيسم"، برخي از اين پيامدهاي بلندمدت را مورد بررسي قرار داده و تاثير آن را بر آينده رژيم صهيونيستي و صهيونيست ها و بالاخص نسل جديد مورخين اين رژيم كه ديدگاهي انتقادي دارند به بحث گذاشته است. در اين گفت وگو كه پيش از پايان جنگ و در آستانه صدور قطعنامه 1701 شوراي امنيت صورت گرفته، المسيري شكست رژيم صهيونيستي را حتمي مي داند و پيش بيني مي كند كه اين رژيم بلافاصله پس از آتش بس خود را پيروز اعلام خواهند كرد، اتفاقي كه در عمل شاهدش بوديم. ترجمه اين گفت وگو را در زير مي خوانيد:

** بسياري از تحليلگران رژيم صهيونيستيي آشكارا از شكست اين رژيم در اين جنگ اخير مي گويند، برداشت شما از نتايج جنگ بين رژيم صهيونيستي و مقاومت لبنان و فلسطين چيست؟
-در ابتدا بگذاريد به مقالات «اوري اونري» كه با عنوان "خنجري از پشت" در پايگاه اينترنتي با همين نام منتشر شده اند، اشاره كنم.

** اين شخص از برجسته ترين تحليلگران رژيم صهيونيستيي به شمار مي آيد.
-همين طور است. او در ابتدا طرفدار صهيونيسم بود و در جنگ 1948 حضور داشت ولي در سال 1950 به اين نتيجه رسيد كه اين منطقه شهرك نشين رژيم صهيونيستي كه در محاصره اعراب قرار دارد نمي تواند بدون تفاهم با آنها باقي بماند. او پس از مطالعه ساير مناطقي كه وضعيتي مشابه رژيم صهيونيستي دارند و پس از بررسي اوضاع خاورميانه به چنين نتايجي رسيد و از آن لحظه به بعد وارد كنست( مجلس رژيم صهيونيستي) شد و مجله اي با نام "اين جهان" منتشر كرد و از آن زمان تاكنون پيوسته در برابر انديشه صهيونيستي موضع گرفته و حتي به عنوان يك راه حل پيشنهاد كرده كه صهيونيسم به يك ايدئولوژي با اصولي نظير فلسفه پيوريتن براي آمريكايي ها تبديل شود.

** مهم ترين چيزي كه وي در اظهارات اخيرش به آن اشاره مي كند چيست؟
-او بر اين باور است كه رژيم صهيونيستي به هيچ يك از اهداف نظامي اش دست نيافته است. به عبارت ديگر ارتشي كه در سال 1967 ظرف شش روز بر سه ارتش عربي پيروز مي شود اكنون در مدتي كه حتي از زمان جنگ اكتبر1973 نيز تجاوز كرد نتوانست بر يك سازمان به اصطلاح تروريستي غلبه پيدا كند. وي ادعاي سخنگويان ارتش رژيم صهيونيستي را كه مدعي هستند 200 يا 300 يا 400 نفر از رزمندگان حزب الله را كشتيم يك دروغ بزرگ مي داند.

** شواهد زيادي اين موضع را تائيد مي كند. خلاصه برداشت شما از نتايج اين جنگ چيست؟
-اين جنگ در نهايت براي اين بود كه رژيم صهيونيستي نقشي را كه در جنگ با تروريسم بر عهده آن گذاشته شده است حفظ كند چنانكه شارون موفق شد اين رژيم را به بخشي از جنگ عليه تروريسم تبديل كند. من همواره به اين نكته اشاره كرده ام كه اسراييل يك دولت مزدور است كه براي خدمت به منافع غرب و در حال حاضر آمريكا بنيان نهاده شده است.

** در همين چارچوب برخي از مورخين جديد ابراز عقيده كرده اند كه برخي از جنگ هايي كه رژيم صهيونيستي عليه اعراب راه انداخت براي خدمت به منافع كشورهاي ديگر بوده است مثل جنگ 1956 كه براي منافع فرانسه بود، جنگ 1967 براي منافع انگليس بود و جنگ1982 در لبنان و جنگ كنوني نيز براي منافع آمريكا است. شما با اين ديدگاه موافقيد؟
-همين طور است. اين جنگ در عمل جنگ آمريكايي است و برخي از محافظه كاران جديد نيز گفته اند كه پس از شكست آمريكا در عمليات هاي ديگر، اين يك فرصت جديد براي آمريكا است كه بتواند بار ديگر ابتكار عمل را در منطقه به دست گيرد. به عبارت ديگر طرح خاورميانه جديد كه محافظه كاران جديد از آن سخن گفته اند و اكنون نيز كاندوليزا رايس از آن سخن مي گويد در عراق و فلسطين شكست خورده و خشم توده ها را در جهان عرب و اسلامي عليه آمريكا برانگيخته است. بنابراين آنها خواستند از طريق حمله به لبنان و تخريب آن و سپس ايجاد دموكراسي به شيوه عراق، آن را به نمونه اي براي بقيه جهان عرب تبديل كنند.

** آنها تصور اين را داشتند كه جنگ به چنين نتيجه اي منجر شود.
-نه، هيچ كس چنين تصوري نداشت.

** آمادگي قبلي براي اين جنگ وجود داشت؟
-بله. مقالات زيادي هست مبني بر اينكه آنها از دو سال قبل براي اين اقدام تمرين كرده بودند.آمادگي رژيم صهيونيستيي همواره به معناي آمادگي آمريكايي است زيرا اين آمريكا است كه رژيم صهيونيستي را تغذيه تسليحاتي و استراتژيكي مي كند.

** به نظر شما نقش آمريكا در اين جنگ آشكارتر از نقش آن در جنگ هاي قبلي رژيم صهيونيستي بوده است؟
-همين طور است و فكر مي كنم اين ديدگاه كه برخي مي گفتند رژيم صهيونيستي به آمريكا جهت و نيرو مي دهد و نه برعكس، اكنون ديگر بي اعتبار شده است. اكنون ديگر روشن است كه آمريكا رژيم صهيونيستي را به خدمت گرفته است. حتي در برخي از روزنامه هاي رژيم صهيونيستيي مطرح شده است كه آمريكا در عراق شكست خورده است و اين كشور را ترك خواهد كرد ولي اينجا را ترك نمي كند.

** واشينگتن پست روز چهارم آگوست مقاله اي در اين باره به قلم چارلز كروتمر نويسنده آمريكايي منتشر كرد كه در آن ضمن اشاره به احتمال شكست رژيم صهيونيستي در اين جنگ، چنين عنوان شده بود كه در اين صورت ممكن است رژيم صهيونيستي خسارت بزرگ تري را نيز متحمل شود و آن تخريب رابطه اش با آمريكا است. به نظر شما ممكن است در آينده آمريكا ديگر نتواند مثل گذشته به رژيم صهيونيستي تكيه و اعتماد كند؟

-همين طور است زيرا رابطه ميان رژيم صهيونيستي و آمريكا رابطه يك عضو با بدن نيست بلكه رابطه مبتني بر سود است يعني تا زماني كه رژيم صهيونيستي قادر به انجام خدمت براي آمريكا باشد از آن مراقبت مي كند و به همين خاطر هميشه گفته ام استراتژي اعراب بايد بر اين متمركز باشد كه هزينه رژيم صهيونيستي براي آمريكا را بالا ببرند. به عبارت ديگر اگر موضع اعراب مبتني بر اعمال فشار بر آمريكا باشد و اين البته الزاما به معني رويارويي نظامي نيست من بر اين باورم كه در اين صورت آمريكا پي خواهد برد كه هزينه حمايت از رژيم صهيونيستي بالا است ولي در طول سال هاي گذشته عملا آمريكا بهاي حمايتش از رژيم صهيونيستي را نپرداخته است.

** اين بها چه چيزي است؟
-مثلا اگر جهان عرب متقاعد شود كه آمريكا شايسته ميانجيگري نيست...

** دقيقا مقصودتان متقاعد شدن چه كسي است؟
-توده هاي مردم.

** آنها كه از قبل هم چنين باوري داشتند.

-اين باور اكنون افزايش يافته است.

** ولي حكومت ها مشروعيت خود را از آمريكا مي گيرند بنابراين چندان تفاوتي در مسئله ايجاد نمي شود.
-اما به رغم اين، دولت ها فشار مردمي را احساس مي كنند و به همين دليل بود كه ديديم پس از موضع اوليه آنها در قبال حزب الله كه آن را به انجام ماجراجويي حساب نشده و نظير آن متهم كردند، موضعشان تغيير يافت و بر تحرك خود در شوراي امنيت افزودند. به عبارت ديگر آنها درد و التهاب مردم عادي را درك كردند و بنابراين ديگر نمي توانند به وضعيت خفت بار خويش و شتافتن به سوي آمريكا ادامه دهند.

** اگر نتايج نهايي اين جنگ چنانكه پيش بيني شده، حاصل شود ممكن است قواعد راهبردي روابط ميان اعراب و رژيم صهيونيستي را تغيير دهد؟
-همه اينها بستگي به نظام هاي عربي دارد يعني حزب الله و مقاومت خواه در فلسطين يا در لبنان ثابت كرد كه قادر است در برابر دشمن صهيونيستي كه داراي يكي از قدرتمندترين ارتش هاي دنيا است بايستد و به اين ترتيب بسياري از توهمات رژيم صهيونيستي فرو ريخت يعني توهم ايجاد ديوار حائل يا عقب نشيني يك جانبه و اموري از اين قبيل همگي به خاطر موفقيت نيروهاي مقاومت در تداوم مقاومت بي اعتبار شد زيرا ادامه مقاومت به خودي خود به معني پيروزي است. دولت هاي عربي مي توانند اين پيروزي را به دستاوردهاي سياسي تبديل كنند به شرطي كه از آن حمايت كنند.

** در سخنراني معروف رژيم صهيونيستيي به نام "تسيفيا فلدان" كه در سي ام جولاي در هاآرتص منتشر شد گفته شد كه بزرگترين ناكامي رژيم صهيونيستي در اين جنگ فقدان قدرت بازدارندگي آن بود و به همين دليل دچار مصيبت و فاجعه شد. اين فقدان قدرت بازدارندگي رژيم صهيونيستي به چه معنا است در حالي كه رژيم صهيونيستي در طول دوران گذشته با همين سلاح با اعراب رفتار مي كرده است؟
-بله اين موضوع در تمام روزنامه هاي رژيم صهيونيستي تكرار شد كه در نهايت امر هدف اصلي از اين جنگ اين بود كه اسراييل پيش از اين پيوسته بر قدرت بازدارندگي خودش تاكيد مي كرد ولي اين بار نتوانست زيرا حزب الله توانست به مواضع آنها حمله و سربازان آنها را اسير كند.

** يعني مي گوييد در اينجا ابتكار عمل در دست طرف ديگر بود و نه رژيم صهيونيستي، در حالي كه پيش از اين همواره اين رژيم صهيونيستي بود كه ابتكار عمل را در دست داشت و در هر اقدامي پيش دستي مي كرد. آيا چنانكه برخي مي گويند اين بار نقشه رژيم صهيونيستي كمي عقب بود و ناگزير در اين مرحله به جنگ كشيده شد؟
-بله همين طور است. نقشه از قبل وجود داشت و از دو سال قبل در سرزمين هاي اشغالي مانورهاي نظامي صورت گرفته بود و فقط منتظر يك بهانه بودند.

** اين نقشه محدود به لبنان بود يا ممكن است از لبنان فراتر رفته و با وارد شدن سوريه به آن در پي يك جنگ منطقه اي باشد تا بتواند به عنوان يك جزء مكمل ماموريت آمريكا در عراق عمل كند؟
-من فكر نمي كنم اين نيز بخشي از اين نقشه بوده است زيرا اين يك جنگ منطقه اي است و هيچ كس نمي داند كه چگونه مي توان آن را كنترل كرد و پيامدهايش چه خواهد بود زيرا آنها مي دانند كه قدرت محدوديت هايي نيز دارد.

** آيا اين جنگ بخشي از طرح صهيونيستي در منطقه است؟
-طرح صهيونيستي همان طرح آمريكايي است كه در حال حاضر نوعي همسويي نيز به وجود آمده است.

** اين طرح داراي چه ابعادي است؟
-چكيده اين طرح از نيمه قرن نوزدهم به اين سو «تقسيم منطقه» بوده است.

** چرا اين منطقه چرا تقسيم؟
-اين منطقه در مركز جهان واقع شده و مشرف بر درياي مديترانه است و با اروپا و درياي سرخ مجاورت دارد. اين منطقه مركز جهان اسلام است و زماني كه دولت عثماني هنوز در قيد حيات بود به رغم ضعيف بودنش، جبهه واحدي را در برابر غرب تشكيل مي داد و به همين دليل مي بينيم كه استعمار پيوسته به آن چشم دوخته بود. يعني آنها هند، بخش هايي از آفريقا، آمريكاي شمالي و جنوبي را تحت استعمار درآوردند ولي جهان اسلام از غارت استعمار به دور ماند تا اينكه سرانجام دولت عثماني سقوط كرد.

**نقشه هايي در برخي پايگاه هاي اينترنتي منتشر شده است كه از تقسيم عربستان سعودي به چند دولت كوچك و تقسيم مصر به چند دولت و تقسيم سودان حكايت مي كند. آيا واقعا در اين خصوص برنامه ريزي صورت گرفته است
-اين چيزي است كه درصدد انجام آن هستند ولي اينكه موفق مي شوند يا نه، مسئله ديگري است. اما آنچه كه به آن اشاره كرديد درست است و من هم مقالاتي در اين باره خوانده ام و رژيم صهيونيستي طرح هايي براي اجراي اين مقاصد جنون آميز دارد ولي مهم آن است كه چگونه از اين كار جلوگيري كنيم.

** غير از مسئله تقسيم، طرح صهيونيستي چه اهداف و اغراض ديگري را دنبال مي كند؟
-به نظرم استعمار مي خواهد جهان را به يك ماده مصرفي تبديل كند تا قدرت هاي معين يعني آمريكا و رژيم صهيونيستي آن را در خدمت منافع خود قرار دهند. آنها قصدشان تبديل جهان عرب به يك ماده مصرفي است. وقتي كه سخن از خاورميانه بزرگ بود شيمون پرز به گونه اي لب مطلب را بيان كرد و گفت كه اين طرح با سرمايه خليج فارس، آب هاي تركيه، كارگران عرب يا مصري و عقل و تدبير رژيم صهيونيستيي امكان پذير است.

** چه نشانه هايي مبني بر شكست طرح صهيونيستي وجود دارد؟
-نشانه هاي بسياري هست. از جمله اشاره اي كه به مورخين جديد كرديد به خودي خود نشان دهنده عقب نشيني است.

** ممكن است بسياري از مردم چندان آگاهي از موضوع مورخين جديد نداشته باشند. ممكن است بيشتر توضيح دهيد؟
-بگذاريد به يك مفهوم وسيع تر اشاره كنم و آن چيزي است كه "پس از صهيونيسم يا مابعد صهيونيسم" ناميده مي شود. اين مفهوم اكنون در رژيم صهيونيستي وجود دارد و كلمه "مابعد" در گفتمان فلسفي غربي به معني پايان است.

** ولي صهيونيست ها هنوز هم حضور و نفوذ دارند و همچنان صحنه گرداني مي كنند.
-اما حداقل ديگر در ايدئولوژي صهيونيسم سخن از نيل تا فرات يا حرف هاي مشابه آن نيست. در همين چارچوب مكاتبي پيدا شده از جمله مورخين جديد و نيز جامعه شناسان جديد كه اقدام به باز كردن پرونده جنگ هاي 1948 كرده و كشتارها را يادآور شده اند يعني آنها روايتي متفاوت با روايت صهيونيست ها از رويدادهاي 1948 ارائه مي دهند.

** بسياري از ناظران امور معتقدند كه رژيم صهيونيستيي ها دچار مشكل تصميم گيري هستند. روزنامه هاآرتص در 31 جولاي گزارش داد كه نظاميان صهيونيست از افسران عالي رتبه گرفته تا سربازان عادي انتقادات شديدي درباره روند جنگ دارند و براي مثال فرمانده منطقه شمال تغيير كرد و معاون رئيس ستاد مشترك راسا هدايت امور را به دست گرفت. تفسير شما از اين سردرگمي ها چيست؟
-آنها در ابتدا همان اشتباهي را مرتكب شدند كه رامسفلد در عراق شده بود. رامسفلد تصور كرده بود كه هواپيماها و سلاح هاي هوشمند قادر خواهند بود عمليات را به فرجام رسانند و ديگر نيازي به اعزام سربازان نيست. به همين دليل شمار محدودي سرباز اعزام كردند ولي به تدريج دريافتند كه اين تعداد كافي نيست. همين مسئله در رژيم صهيونيستي اتفاق افتاد زيرا دان حالوتس از فرماندهان نيروي هوايي است و اين نخستين بار در تاريخ رژيم صهيونيستي است كه فرمانده ارتش از نيروي هوايي انتخاب مي شود.

** به نظر شما ممكن است پس از پايان جنگ شاهد زمين لرزه سياسي در داخل رژيم صهيونيستي باشيم چنين تحولي به چه شكل صورت خواهد گرفت و ممكن است در نهايت رژيم صهيونيستي را با چه فرجامي مواجه كند؟
-اين امر بلافاصله اتفاق نمي افتد. معتقدم اتفاقي كه مي افتد اين است كه رژيم صهيونيستي اعلام پيروزي خواهد كرد.

** اين اعلام پيروزي بر چه مبنايي خواهد بود؟
-اين تنها راه پيش روي آنها است. آنها خواهند گفت كه ما به لبنان رفتيم تا حزب الله را از جنوب برانيم و اين امر با استقرار ارتش لبنان در جنوب تحقق پيدا كرد و در نتيجه ما پيروز شديم. توجه داشته باشيد كه در طول جنگ سقف مطالبات رژيم صهيونيستي به تدريج كاهش يافت و در نهايت به اين خواسته رسيد.

** دانيل شور نويسنده آمريكايي در 4 آگوست در كريستين ساينس مانيتور مقاله اي نوشت و گفت كه با گذشت تنها سه هفته از جنگ، معلوم شد كه توازن قوا در خاورميانه به هم خورده است. نظر شما در اين خصوص چيست؟
-بله در مورد رژيم صهيونيستي چنانكه اشاره شد ميزان قدرت بازدارندگي آن آشكار شد، يعني مشخص شد كه قادر به بازدارندگي نيست. اما در مورد آمريكا معتقدم كه اين كشور دريافت كه رژيم صهيونيستي قادر به انجام بسياري از وظايفي كه بر عهده اش گذاشته شده، نيست يعني اوري آونري در مقاله اش به نقل از گزارشگران مي گويد كه بوش از رژيم صهيونيستي نااميد شده است زيرا نتوانست در اين تجارت سود كسب كند. بوش رژيم صهيونيستي را به جبهه جنگ فرستاد با اين اطمينان كه اين ارتش عظيم و مسلح به بسياري از جديدترين سلاح هاي آمريكايي قادر است وظيفه محوله را ظرف چند روز به انجام رساند. انتظار مي رفت كه كار حزب الله تمام شود و لبنان به دست حاميان آمريكا بيفتد، ايران تضعيف شود و چه بسا راه براي سقوط حكومت سوريه هموار گردد. بنابراين جاي شگفتي نيست كه بوش خشمگين شود و روابط رژيم صهيونيستي و آمريكا نيز از اين تحول تاثير پذيرد. من معتقدم كه بسياري از نظام هاي عربي در نوع رابطه خود با آمريكا و اعتماد به آن تجديد نظر مي كنند.

*منبع: سايت باشگاه انديشه

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo