شهید آوینی

 

بخش دوم: اسراف در اموال عمومي


حراست از ثروت عمومي.
1. اسراف در منابع طبيعي.
الف) جنگلها.
ب) منابع آبي.
ج) نفت و گاز.
د) ساير موارد.
2. اسراف در بيت المال.


حراست از ثروت عمومي.
ضروري ترين وظيفه هر اجتماع سالم كه خواهان برخورداري از اقتصادي سالم و پررونق باشد، حفاظت و مراقبت جدّي از اموال عمومي و سرمايه هاي ملي است.(1).
مقصود از (ثروت عمومى) تمامي امكانات و سرمايه هاي مادّي يك جامعه كه خداوند آن را مايه حيات و قوام اجتماع قرار داده است؛ از قبيل درياها، رودخانه ها و ساير منابع آبي و آبزيان، جنگل ها و مراتع، پرندگان، معادن وساير منابع ثروت ملّي و بيت المال مردم كه اينها در حقيقت سرمايه هاي اصلي يك ملّت و ضامن بقاي آن به حساب مي آيند و با تأثير مستقيمي كه برحيات اقتصادي جامعه دارند، حفاظت و استفاده صحيح از آن، اجتماع را به سوي رفاه و غناي مادّي پيش مي برد؛ در حالي كه كاهش و فرسايش آن، بنيه اقتصادي كشور را سست و آن را به طرف نابودي و اضمحلال خواهد كشاند.
مرحوم عهمه طباطبائي - قدس سرّه - در تفسير آيه شريفه: (وَلاتُؤْتُوا السُّفَهِاءَ أمْولَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيِاماً...)(2) توضيحي دارند كه مناسب است به عنوان مقدمه اين بخش و همچنين بخش بعدي - كه بحث در (اسراف در اموال شخصي ديگران) است - مطرح شود. ايشان مي فرمايد:.
مقصود از (اموالكم) در آيه شريفه، اموال يتيمان است و اما اين كه خطاب به اولياي آنها مي فرمايد: مال هاي شما، با اين عنايت است كه مجموع ثروت موجود در جهان متعلّق به مجموعه اهل دنياست و مصلحت عمومي اجتماع كه بر پايه مالكيت شخصي استوار است، اقتضا مي كند هر فردي از جامعه مالك جزيي از كلّ مال باشد. پس بر همگان لازم است، توجه داشته باشند كه آنها يك مجتمع واحدند و مجموعه ثروت روي زمين براي تمامي آنهاست و برهر يك وظيفه است تا از آن حفاظت و پاسداري نمايند و از اين كه انسانهاي غيرعاقل و بي كفايت مانند كودك و ديوانه بر آن مسلّط شوند و آن را به تباهي بكشند، ممانعت به عمل آورند.(3).
پس از مقدّمه، بحث در اين موضوع تحت دو عنوان، دنبال مي شود:.

1. اسراف در منابع طبيعي.

خداوند در دل زمين عظيم ترين منابع ثروت را به وديعت گذارده و به انسانها اجازه و قدرت بهره برداري و تسخير آن را عنايت فرموده است. قرآن كريم مي فرمايد:.
(هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مِا في اهَرْضِ جَميعاً...؛(4).
اوست كه تمامي آنچه در درون و روي زمين است براي استفاده شما آفريد.
ولي عالم طبيعت، جهان تقدير و اندازه است و بي نهايت در آن راه ندارد. در اين زمينه قرآن مي فرمايد:.
اِنّا كُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلَقْنِاهُ بِقَدَرٍ؛(5).
ما هر چيزي را به اندازه معيّن آفريديم.
و باز مي فرمايد:.
وإنْ مِنْ شَى‏ءٍ إى عِنْدَنِا خَزائِنُهُ وَمِا نُنَزِّلُهُ إلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛(6).
چيزي از موجودات نيست مگر اين كه خزينه هاي آن در پيش ماست و آن را مگر به اندازه معيّن نازل نمي كنيم.
بر اين اساس، منابع و ذخاير زمين نيز بي نهايت و پايان ناپذير نيست و با مصرف بي رويّه و اسراف گونه آن، به سرعت رو به نقصان خواهد رفت و به زودي به پايان خواهد رسيد.
ويلي برانت مي گويد:.
اكنون برخلاف چند سال پيش، به راحتي مي توان استدلال كرد كه منابع زميني پايان ناپذير نيستند. با اين حال، هم اكنون نيز بسياري از مردم باور ندارند كه اگر همچنان به بهره برداري بي رويّه از اين منابع، به ويژه زغال و نفت ادامه بدهيم اين منابع تنها تا حدود نيم قرن ديگر دوام خواهند آورد.(7).
آيا تاكنون فكر كرده ايد اگر اين اخطارها و هشدارها زماني جامه عمل بپوشد، بشر به چه روزي خواهد افتاد انرژي خورشيدي تا چه اندازه خواهد توانست خلأ ناشي از نبود نفت و فرآورده هاي نفتي را پر نمايد اگر ما اندكي به فكر نسل هاي آتيه - كه كساني به جز فرزندان ما نيستند - نيز باشيم غير از رعايت اعتدال در مصرف و حفاظت از منابع و ذخاير طبيعى، راه ديگري خواهيم داشت.

الف) جنگلها.

از سرمايه هاي بسيار مهم طبيعي بر روي زمين، جنگل ها و مراتع به شمار مي روند كه اضافه بر تأمين چوب مصرفي در صنعت، ساختمان ها و سوخت، تأثير اساسي در تصفيه و پالايش هوا و تنظيم گازهاي موجود در آن دارند كه در اين جا به برخي آثار مثبت جنگل ها اشاره مي شود:.
1. جنگل ها در ميزان بارندگي اثر قاطع دارند. 2. هواي محيط را مرطوب و سالم نگه مي دارند. 3. اكسيژن براي تنفّس انسان ها توليد مي كنند. 4. گازهاي سمّي هوا را جذب مي كنند. 5. گردوغبار هوا را مي گيرند. 6. محيط اطراف خود را ضدّعفوني مي كنند. 7.سيل ها و حركت آنها را كنترل مي كنند. 8. آبها را در لايه هاي خاك و زمين نفوذ مي دهند و ذخيره مي كنند. 9. از تخريب خاكها جلوگيري مي كنند. 10. بادها را كنترل مي كنند. 11.خاك را با ريشه هاي خود، استوار نگه مي دارند. 12. از زهدار شدن زمين جلوگيري مي كنند. 13. مانع لغزش زمين مي شوند. 14. بهمن ها را كنترل مي كنند و....(8).
ولي اكنون در اثر كم توجهي بعضي از دولت ها و بهره برداري بي رويّه بعضي تجاوزپيشگان، اين منبع مهمّ ثروت صدمات فراواني را متحمّل شده است. ويلي برانت مي گويد:.
بنابر برآورد (فائو)(9) از سال 1960 تاكنون نيمي از جنگل هاي جهان از بين رفته است و همه ساله چندين ميليون هكتار از جنگل هاي جهان از بين مي روند... پاره اي از دولت هاي جوامع روبه رشد، خود پيش از ديگران متوجّه مشكل شده اند و (همچون دولت هاي آفريقاي غربى) دست به دامان مردم گشته اند: به محيط زيست خودتان كمك كنيد، تا محيط زيست به شما كمك كند.(10).
اكنون به گزارشي از وضعيت جنگلهاي شمال ايران توجه كنيد:.
به گزارش واحد مركزي خبر از سارى، از يك ميليون و سيصد هزار هكتار از جنگل هاي شمال كشور، كه در برنامه ريزي هاي كلان به عنوان قطب توليد چوب محسوب مي شود سالانه به طور متوسّط، يك ميليون و پانصد هزار متر مكعب چوب صنعتي و غيرصنعتي به صورت تراورس، الوار، كرده بينه، كاتين و هيزم به ارزش اقتصادي 25 ميليارد ريال استحصال مي شود....
در همين گزارش آمده است:.
وسعت جنگل هاي شمال كشور در بيست سال گذشته از سه ميليون و چهار صد هزار هكتار، به يك ميليون و نهصد هزار هكتار (كاهش يافته... متأسفانه روند سريع استفاده و تخريب منابع جنگلي به نحوي بوده كه اقدامات انجام شده در جهت احيا، در مقايسه با روند تخريب و برداشت جنگل بسيار ناچيزاست.(11).
گفتيم سالانه از جنگل هاي شمال حدود 5/1 ميليون متر مكعب چوب برداشت مي شود. دكتر شامخي در مجلّه دانشمند مي گويد:.
اما بهره برداري ثبت نشده و غير رسمي از اين جنگل ها به مراتب بيشتر از اين مقدار است. واقعيّت اين است كه جنگل هاي شمال معاش يك ميليون و شصت و پنج هزار انسان گرد آمده در 165 هزار خانوار را تأمين مي كند اين عده 4/4 ميليون رأس دام متحرك و نيمه متحرك دارند و 4/1 ميليون دام خانگى، يعني جمعاً پنج ميليون و 800 هزار واحد دامي دارند كه از گياهان و بيوماس جنگل تغذيه مي كنند. افزون بر اين سوخت معمول جنگل نشينان و ساكنان حاشيه جنگل ها نيز، در چهار فصل سال چوبي است كه از همين جنگل ها و بي هيچ ترتيب و تدبيري بريده مي شود. مجموع چوبي كه اينان هر سال، از جنگل ها مي برند پنج ميليون متر مكعب برآورد شده است... بهره برداري ما از جنگل هايمان استفاده مسالمت جويانه از مواهب طبيعت نيست تاراج مغولان را يادآور است و غارت وحشيان را. در شرايط فعلى، جنگل هاي شمال، سالانه برداشت يكي - دو ميليون متر مكعب چوب را نمي توانند تحمل كنند در حالي كه ما تبر به دست گرفته ايم و هر سال دست كم‏5/6 ميليون متر مكعب چوب را مي بريم، مي سوزانيم، يا حدّاقل به ثمن بخس مي فروشيم... و اين همان تبري است كه هر سال 5 ميليون متر مكعب چوب را به طور غيرقانوني از درختان جنگل هاي شمال مي برد...(12).
آقاي مهندس (ميرسليم) مشاور تحقيقاتي رئيس جمهور، ضمن ديدار از جنگل هاي مخروبه شمال كشور اين سخنان دريغ انگيز را با خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران در ميان گذاشت كه: اگر در بيست سال گذشته از جنگل هاي چهار ميليون هكتاري شمال كشور بهره برداري صحيح انجام مي گرفت، ما اكنون قادر بوديم از همين جنگل ها سودي معادل درآمد نفت كشور، داشته باشيم.(13).
اكنون آيا ادامه اين حركت و بي توجهي به عواقب زيانبار و خسارت آميز آن در مورد مهم ترين منبع درآمد مادي و معنوي عموم ملّت، رفتاري خيانت آميز نيست.

ب) منابع آبي.

آب، موهبتي الهي است كه كمتر نعمتي با آن برابري و همساني مي كند. آب مايه حيات است و زندگي بدون آن ممكن نيست. قرآن مجيد مي فرمايد:.
وَجَعَلْنِا مِنَ الْمِاءِ كُلَّ شَىْ‏ءٍ حَىٍّ؛(14).
تمام موجودات زنده را از آب قرار داديم.
زندگي انسان نه تنها مستقيماً به آب بستگي دارد؛ بلكه كليّه فرآورده هاي گوشتي و نباتي كه مأكولات او را تشكيل مي دهند، بدان وابسته است. همچنين آفت ها و مزاحمين سلامت انسان توسط آب از محيط زندگي او دور و حيات او از مخاطره هجوم امراض ايمني مي يابد. امام صادق ژ زماني كه نام مبارك پيامبر در حضورشان برده شد، عرض كرد:.
پروردگارا تو مي داني كه رسولت در نزد ما از پدران و مادران و خويشاوندان و آب سرد و گوارا محبوبتر است.(15).
در اين حديث، حضرت صادق ژ براي نشان دادن شدّت علاقه خود به نبي گرامي اسلام ْ در بين نعمت هاي مصرفي بي شمار الهى، نعمتي بالاتر از آب پيدا نمي كند تا عشق خويش و اهل بيت عصمت ه را بدان حضرت، بالاتر از آن معرفي نمايد و اين انتخاب اصلح، متضمّن يك تناسب نيز هست؛ زيرا همان گونه كه آب براي حيات جسمي و طبيعي انسان است رسول اكرم ْ نيز، روح معنوي و حيات جاوداني به بشر مي بخشد.(16).
بديهي است با توجّه به اين كه منابع تأمين آب و به ويژه آب آشاميدنى، محدود و همه ساله در خطر كاهش و كمبود است، زياده روي در مصرف و به هدر دادن آن، نتايج زيانباري در سرنوشت بشر به جاي خواهد گذاشت! ويلي برانت مي نويسد:.
در اواخر سال 1984 يكي از مؤسّسات پژوهشي خصوصي آمريكا هشدار داد كه اگر هدر دادن منابع آب همچنان ادامه يابد، جهان دهه آينده با بحران آب شديدي روبه رو خواهد شد... بنا به برآوردهاي سازمان ملل متّحد هم اكنون نيمي از مردم جهان سوم به آب آشاميدني تازه و گوارا دسترسي ندارند و همه ساله حدود بيست ميليون نفر بر شمار اين افراد افزوده مي شود.(17).
همگان شاهد بوديم كه در اواخر پاييز سال 70 با توجه به كمبود بارانهاي پاييزي سازمان آب تهران به طور مكرّر اعلام كرد كه اگر در مصرف آب صرفه جويي نشود، آب تهران جيره بندي خواهد شد، و حتّي در بعضي مناطق، قطع آب را به دنبال خواهد داشت.
گفته مي شود در انگلستان قيمت يك ليتر آب از همان مقدار نفت بيشتر است و اين در حالي است كه بنا به برآورد كارشناسان، متوسّط مصرف سرانه آب تهران در سال 1369 روزانه 225 ليتر و اين ميزان در سال 1350، 150 ليتر بوده است.
حال با توجه به برآورد ياد شده، واقعاً اين افزايش مصرف از چه مسائلي حكايت مي كند و آيا اين نشان دهنده رشد فرهنگ مصرف است يا تنزّل آن.
خواهيد گفت: بالا رفتن ميانگين مصرف آب نمايانگر ارتقاي سطح بهداشت در جامعه و رعايت آن ازسوي مردم است. در صورتي كه همگان مي دانيم، بهداشت كامل از زياده روي در مصرف آب نيست؛ بلكه ناشي از استفاده به جاي آن است. و به اعتقاد ما مصرف مفيد آب، بسيار كمتر از كل مصرف آن است و اگر احتياط و دقت كافي در مصرف اين نعمت بي همتاي الهي از سوي مردم به عمل آيد و به جا از آن بهره برداري شود، پس از مدتي هم شاهد كاهش چشمگير ميزان سرانه مصرف خواهيم بود و هم بهداشت در بهترين سطح خود رعايت خواهد گرديد.
در حالات امام خميني - رضوان الله تعالي عليه - نقل شده كه ايشان در فاصله هاي بين اعمال وضو، شيرآب را باز نگه نمي داشتند و نيز در روايات، حضرات معصومين ه اسراف آب در وضو و نيز دور ريختن اضافه آب آشاميدني را تقبيح و از آن نكوهش به عمل آورده اند كه در بخش پيش نمونه آن ذكر شد.

ج) نفت و گاز.

نفت، مهم ترين منبع تأمين انرژي در جهان معاصر است. گذشته از آن به جهت فرآورده هاي بي شمار حاصله از آن در زمينه هاي گوناگون، نقش اساسي و بي همتا در بهبود زندگي و رفاه انسان دارد و به همين خاطر از آن به عنوان (طلاي سياه) ياد مي شود.
منابع نفتى، گرچه در سطح دنيا و در نقاط مختلف زمين پراكنده است؛ به لطف الهي كشورهاي اسلامي از اين نظر از غنا و بقاي بيشتري برخوردارند و منابع ديگران به پايان خود نزديك تر از آنهاست.
مسلمين، با توجه به نياز مبرم دنياي استكبار به اين كالاي ارزشمند و با در دست داشتن اين سرمايه هنگفت، قادرند به اهداف سياسي و اقتصادي عظيمي دست يابند و استقلال و رهايي از چنگال سلطه گران و عزّت اسلامي را براي خويش به ارمغان آورند.
مدتي است محافل جهاني با حساسيّت، متوجه اين موضوعند كه منابع و ذخاير نفتي رو به پايان است و اگر اين روند مصرف بي رويّه ادامه پيدا كند، بشر در مدّت كوتاهي اين سرمايه عظيم را از دست داده، به عواقب سخت آن دچار خواهد شد.
اكنون كه به شكر الهى، انقلاب اسلامي در ايران تحقق يافته و اسراف و تبذيرهاي بي شمار و حاتم بخشي هاي طاغوت به قدرت هاي خارجي در نفت و گاز و غير آن به پايان رسيده است، اين سرمايه بزرگ ملّت ايران ده ها سال بر عمرش افزوده گشته و مرحله پاياني آن سال هاي متمادي به تأخير افتاده است؛ ولي بايد توجه داشت به خصوص در اين زمان كه به بركت انقلاب، گاز رساني به نقاط مختلف كشور گسترش يافته، نفت و گاز اين سرمايه بزرگ، امانتي الهي در دست ماست كه وظيفه نگهباني و ردّ آن به نسل هاي آتيه بر عهده دولت و ملّت است و حراست از آن تكليف الهي و فرمان خداوند است. قرآن كريم مي فرمايد:.
إنَّ اللّه يَأْمُرُكُمْ أنْ تُؤَدُّوا اهَمِانِاتِ إِلي أهْلِها...؛(18).
خداوند به شما فرمان مي دهد تا امانت ها را سالم به اهل آن بسپاريد.
حفاظت از آن جز با احتياط و مراقبت كامل در مصرف، امكان پذير نخواهد بود و در نتيجه همين صرفه جويي است كه فرزندان و اعقاب اين ملّت نيز، فرصت استفاده و برخورداري از آن را پيدا خواهند نمود.

د) ساير موارد.

بحث در حراست از منابع طبيعي منحصر به آنچه گفته شد نيست؛ بلكه موارد بسياري را در بر مي گيرد: حفاظت از دريا، رودخانه ها، حيوانات آبزى، زمين هاي مرغوب براي كشت، مراتع و مناظر سبز، پرندگان و حتّي هوا كه ضروري ترين وسيله حيات و بقاي بشر است از آن قبيل است.
آيا به راستي آلوده كردن هوا با ماشين ها و وسايل دودزا و غير آن و از بين بردن گازهاي مفيد و حياتي آن و پركردن هوا از گازهاي سمّي - كه چه بسا جان عدّه اي را نيز به مخاطره اندازد - اسراف و تجاوز از حد در استفاده از اين نعمت بزرگ الهي نيست!.
مي گويند شهر تهران اوّلين يا دومين شهر آلوده جهان است و بسياري اوقات، وزارت بهداشت براي بيماران ريوي و قلبي اعلام خطر مي كند. در اين شرايط آلوده كردن هوا از روي بي توجّهي تجاوز و اضرار به ديگران است و با مباني اسلامي و انساني سازگار نيست.

2. اسراف در بيت المال.

از زشت ترين و معصيت بارترين جلوه هاي اسراف، زياده روي و تضييع در بيت المال مسلمين است. قبل از هر چيز، شما را به مطالعه سخنان اميرالمؤمنين ژ در نامه اي خطاب به يكي از كارگزاران خود دعوت مي كنيم:.
تو در اين مالياتي كه مي گيري حقّ معيني داري و با فقرا و مستمندان شريك هستى. ما حقّ تو را خواهيم داد و تو نيز حقّ آنان را بپرداز و اگر چنين نكني از كساني به شمارخواهي رفت كه بيشترين دشمن را در قيامت داراست و واي بر كسي كه دشمن او در نزد خداوند فقيران و نيازمندان و درخواست كننده ها و پس خوردگان از حقوق خويش و ضرر ديده ها و در راه مانده ها باشند. و آن كس كه امانت را كوچك شمرد و تن به خيانت دهد و جان و دين خود را از آن پاك نگه ندارد، خويش را در مذلّت و بيچارگي دنيا گرفتار ساخته و خواري شديرتر و سخت تر آخرت، در انتظار اوست. همانا بزرگ ترين خيانت،خيانت به امّت و زشت ترين ناخالصي ها، ناخالصي پيشوايان و كارگزاران امور است.(19).
حفاظت از اموال عمومي و بيت المال، نشانه فرهنگ بالا و تعهّد ملّت است و بر عكس عدم رعايت و بي توجهي به مسائل حفاظتي و نگهداري اموال بيت المال و يا استفاده شخصي از آن، علامت عدم تعهّد و رشد لازم است.
جامعه رشيد و پيشرو، معمولاً در موضوع حفاظت از بيت المال - حتي بيشتر از اموال شخصي - از خود حساسيّت و دقّت نشان مي دهد و بدان پايبند است؛ به ويژه در جامعه انقلابي ما اين يك وظيفه اي است كه همگان در قبال آن مسؤوليم؛ نخست بر دولت اسلامي است كه با وضع قوانين شديد و تعهّدات محكم و نظارت دقيق از فرسايش بيت المال جلوگيري نمايد و از تضييع آن به دست عدّه اي ناآگاه و بي مسؤوليت جلوگيري به عمل آورد. و اين هيچ گاه به معني سخت گيري و محدوديّت در استفاده صحيح و به موقع از وسايل بيت المال نيست؛ بلكه تضميني در راستاي حفاظت و نگهداري حريم بيت المال از دستبرد خاينان و جاهلان محسوب مي شود. ولي پايه و اساس تمام طرح ها و برنامه ها در اين خصوص، آگاهي و توجه هر چه بيشتر عموم مردم؛ به ويژه كارمندان ادارات و نهادها به اين مسأله است. جامعه بايد بپذيرد كه بي توجّهي به اموال عمومي و بيت المال عملي ضدّ اسلامي و ملّي و مخالف با معيارهاي حكومت علوي است و از همين رو عملي ضدّ انقلابي است و تناسبي با سازمان ها و نهادهاي انقلابي و دولتي ندارد.
به طور مثال، وقتي وسيله نقليه اي به عنوان ملك شخصي در اختيار فردي قرار مي گيرد، حدّاكثر استفاده در طولاني ترين مدّت قابليّت كارى، از آن مي شود و حتّي پس از سال هاي دراز، باز هم با قيمتي مناسب دربازار به فروش مي رسد؛ ولي چرا همين وسيله نقليه اگر در خدمت مؤسسه اي دولتي باشد در مدّتي كوتاه فرسوده و از بهره برداري خارج مي شود و چرا بايد وسايل و لوازم مورد نياز اين گونه مؤسّسه ها در كمترين مدّت فرسوده شوند و مسؤولان آن مرتّب تقاضاي ابزار جديد بنمايند.
اسراف در بيت المال ممكن است از جهت اتلاف و تبذير باشد، همچنان كه ممكن است از نظر تجاوز در بهره برداري از آن از حدّ عرفي و موقعيّت اجتماعي باشد.
به عنوان مثال، رئيس يك اداره، براي دفتر كار خود وسايلي نياز دارد كه بنابر موقعيّت و حجم كار خود، حدّ خاصّي براي آن مقرّر شده است كه خروج از اين حدّ و فراهم كردن محيطي تشريفاتي و لوكس اضافه بر حدّ لازم از بيت المال، نوعي اسراف و خيانت در اموال عمومي محسوب مي شود.
همچنين مخارج تشريفات كنفرانس ها و سمينارهايي كه به مناسبت هاي مختلف در گوشه و كنار كشور برگزار مي شود حدّ معيّن و مقبولي دارد كه چنانچه از آن بگذرد و اين گونه محافل آلوده به اسراف و تبذير شوند اضافه بر اين كه موجبات بدبيني مردم فراهم خواهد شد، غضب الهي نيز در پي آن خواهد بود و اين دو، اين گونه نشست ها را از دستيابي كامل به اهداف خود دور خواهد كرد.
فاحش ترين نوع اسراف در اموال عمومي و بيت المال مسلمين، استفاده از آن در راه گناه، تفرقه، تهمت، سودجويي و افشاگري هاي مخرّب است كه بايد از آن به خداي بزرگ پناه برد.

1. نساء (4) آيه 5.
2. نساء (4) آيه 5.
3. الميزان، ج‏4، ص‏182.
4. بقره (2) آيه 29.
5. قمر (54) آيه 49.
6. حجر (15) آيه 21.
7. جهان مسلح، جهان گرسنه، ص‏135.
8. مجله دانشمند، سال 27، شماره 10، ص‏37 و 38.
9. سازمان خوار و بار و كشاورزي جهانى.
10. جهان مسلح، جهان گرسنه، ص‏137.
11. روزنامه رسالت، 21 ديماه 1368. ص‏11.
12. مجله دانشمند، سال 27، شماره 10، ص‏38 و 40؛ از سخنان دكتر شامخى، استاد دانشكده منابع طبيعي كرج.
13. همان، ص‏37.
14. انبياء(21) آيه 30.
15. سفينة البحار، ج‏2، ص‏559.
16. يِا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ ولِلرَّسُولِ إِذا دَعِاكُمْ لِمِا يُحْييكُم...؛ اي مؤمنين اجابت كنيد خدا و رسول را وقتي دعوت كند شما را به چيزي كه زنده مي كند شما را. (انفال (8) آيه 24).
17. جهان مسلح، جهان گرسنه، ص‏139.
18. نساء (4)، آيه 58.
19. نهج البلاغة، تحقيق صبحي صالح، نامه 26.
logo