شهید آوینی

 
شكست سياست ضد علوى

سؤال :
پاسخ :
مهمتر از همه آنكه :
تشيّع و دوستى با علويان
خطر واقعى
اكنون سئوال ديگر:

سؤال :

اكنون پس از آنكه موضوع عباسيان را در برابر علويان شناختيم و ديديم كه رفتارشان بـا تـوده مردم نيز هرگز بهتر از آن نبود كه با علويان مى كردند، بويژه آنكه در آغاز حـكـومـت ، گـروهـى را بـر جـانـشـان مـسـلط كـرده بـودند كه براى رحم معنايى نشناخته ، مـهـربـانـى نـيز راهى به دلهايشان نبرده بود، و پيوسته جز براى دنيا و بهره مندى از لذايـذ آن نـمـى كـوشيدند و از سوى خلفا نيز بى چون و چرا حمايت مى شدند.. چه خلفا خـود نـيـز هـمـيـن خـصلتها و شيوه ها را داشتند و هرگز انحرافشان كمتر از آنان نبود و از تعاليم آسمانى و اخلاق انسانى دورى گزيده بودند..
پس از همه اينها، پرسشى كه براى ما پيش مى آيد اينست :
پـى آمدها و آثار اين سياست عباسيان چه بود؟ آيا توانستند مردم را از سياست خود راضى گـردانـنـد؟ آيـا تـوانـسـتـنـد بـر گـرده مـردم آن هـمـه هـتـك حـرمـتـهـا و پـشـت پـا زدن بـه فضايل اخلاقى را هموار بنمايند؟
پس از آن همه كارها كه بر سر ملت و خاندان پيغمبرشان آورند، آيا توانستند توجه مردم را به خود جلب كنند؟

پاسخ :

حـقـيـقـت ايـنست كه اين كارها سرانجام شومى براى عباسيان به ارمغان آورد. مردم از رفتار زشـت آنـان و رفـتار حكمرانانشان براستى متنفّر شده بودند. كار خليفه به جايى كشيده بود كه خود را از مردم پنهان مى داشت تا به شهوترانى و كامجويى بپردازد. رشيد خدا را شـكـر مـى كـرد از ايـنكه برمكيها با تصدى امور، بار حكومت را از شانه اش برداشته بـودنـد[149] و او ديـگـر مـى تـوانـسـت بـه چـيـزهـايـى مـشـغـول شـود كه پيشانى انسان آزاده را از شرم عرق آلود مى ساخت .

پدرش مهدى نيز از قـبـل همينطور بود و فرزندش امين و ديگران و ديگران نيز همينگونه ، كه نيازى به ذكر تـك تـك نـامهايشان نيست . شواهد تاريخى بسيارى وجود دارد و هر برگى از تاريخ كه بـه شـرح حـال خـلفـا پـرداخته چيزهايى را نيز بازگو كرده كه مايه افسردگى خاطر انسان است .
يـكـى از چـيـزهـايـى كـه مردم را به درون واقعى عباسيان آگاهى داد و آنان خود بسيار در پنهان نگاه داشتنش مى كوشيدند، رفتارشان با عموزادگان خود، خاندان ابوطالب ، بود. از مشاهده آن ، مردم ديگر ترديد نكردند كه عباسيان در راه دين از هيچ فداكارى فروگذار نـكـرده و هـمـه چـيز خود، حتى جانشان را نيز در راه ملت ، از كف باخته بودند. آنان آرزوى زنـده ايـن امـت رنـجـديـده و شـكـسـت خـورده بـشـمـار مـى رفـتـنـد. در سـيـمـايـشـان هـمـه فـضايل و كمالهاى انسانى موج مى زد. كسى نبود كه نداند عباسيان حكومت خود را بيش از هر كس ديگر، به آنان مديونند.
با اينوصف ، مردم مى ديدند كه بنى عباس ـ حتى ماءمون ـ بر دشمنى با اهلبيت پا فشرده ، بـر خـود لازم مـى ديدند كه آنان را از خود طرد كنند. در اين امر همه اتفاق نظر داشتند و اخـتـلاف مـيـان خـلفـا فـقـط در شـيـوه هـايـى بـود كه هر يك از آنان در برابر اين مساءله برگزيده بود. خلفاى پيش از ماءمون بطور كلى شيوه زور و قساوت داشتند ولى ماءمون هـرگـز ايـنـطـور نبود، بلكه روش تازه و نحصر به فردى را براى نابودى علويان و رهايى از نفوذشان در پيش گرفته بود.
اينگونه اتخاذ موضع فاجعه اى عظيم براى ملت تلقى شد، و بنابراين طبيعى بود كه عـكـس العـمـل شـديـدى را در نـهاد و وجدان مردم برانگيزد و آنان را از ايشان سخت ماءيوس گرداند.
هـمـيـن مـوضـوع سـبب تفاهم بيشتر مردم با اهلبيت و احترام نهادن بيشتر به آنان ـ ولو به انـگـيـزه انـسانى فقط ـ گرديد. از اينرو مى بينيم در بسيارى از مواردى كه براى وزرا، كـارگـزاران و حـتـى عـلمـا توليد اشكال و دشوارى مى شد، موقعى بود كه آنان يكى از عـلويـان را پناه داده و يا از زندان رهائيش داده و يا راه گريز از زندان را به او نمايانده بـودنـد. چـنـيـن فـضـيـلتى را براى امام احمد بن حنبل ذكر كرده اند[150]. اما مـوضـع ابـوحـنيفه ، شافعى و علماى ديگر مشهورتر از آن است كه نيازى به ذكر داشته باشد.

مهمتر از همه آنكه :

شـايـد از هـمـه مـهـمـتـر ايـن باشد كه مردم در برابر رفتار عباسيان با همه عموما، و با عـلويـان ، بـويـژه ائمـه عـليـهـم السـلام ، تـقوا و پاكدامنيشان در برابر كارهاى زشت و ناپسند، بودند. اين بود كه بى اختيار به سوى آنان كشيده مى شدند. مى ديدند كه آنان داراى همه شايستگيها و بهره مند از همه فضايل و مزايايى هستند كه جانشينى محمد(ص) و رهبرى امت ايجاب مى كند. يعنى يك رهبرى وارسته و سالم همانگونه كه پيغمبر خود از آن برخوردار بود.
بـديهى است كه اينگونه فضايل و شايستگيهايى كه ائمه داشتند و آن رفتار نمونه اى كـه تـوجـه عـموم را به خود جلب كرده بود، عباسيان را به سختگيرى و دشمنى با آنان وامى داشت ، حسودان را به سعايت و خلفا را هم به عقوبت و آزارشان بر مى انگيخت .
از ايـنـرو مـى بـيـنـيـم خلفا از هيچگونه كوششى در دستگيرى ، آزار و زندانى كردن آنها دريـغ نـمـى كـردنـد و اگـر هـم دسـتشان مى رسيد از راههايى كه سوءظن مردم را تحريك نكنند، به نابودشان اقدام مى كردند.

تشيّع و دوستى با علويان

بـا تـوجـه بـه ايـن حـقـايـقى كه ياد كرديم ، ديگر طبيعى مى نمايد كه علويان از سوى گـروهـهـا و طبقات مختلف جامعه مورد ستايش و احترام روزافزون قرار گيرند. اين دوستى ريـشـه دار و صـمـيـمانه باعث وحشت عباسيان شده بود، تا جائيكه ديديم رشيد ـ طغيانگر بـى رقـيب بنى عباس ‍ ـ نزد بزرگ خاندان برامكه ، يحيى بن خالد، با لحنى شكوه آميز انـدوه خـود را ناشى از وجود امام موسى عليه السلام باز مى گفت . يحيى نيز به نوبه خـود اظـهـار مـى داشـت كـه آن امـام ((زنـدانـى )) دلهـاى دوسـتـانـشـان را گـمـراه كـرده !![151]
نـبـايـد از ايـن شـكـوه رشـيـد يـا اعـتـراف يـحـيـى تـعـجـب كـنـيـم ، چـه تـشـيـّع [152] راه خـود را بـه تـمـام دلهـا گـشـوده بـود، حـتـى دل وزرا، فرماندهان ، و حتى به قلب زنان خلفا نيز اين فروغ تابيده بود.

مثلا ما در خليفه مهدى مخفيانه خدمتگزارى را بر قبر امام حسين (ع) گماشته بود و ماهيانه سى درهم به او مى پرداخت [153].
دخـتـر عـمـوى مـاءمـون كـه نـفـوذ بـسيارى هم در او مى داشت ، بنابه گفته مورخان به امام رضا(ع) ابراز علاقه مى نمود.
حتى گفته اند كه زبيده ، همسر رشيد و نوه منصور و بزرگترين زن عباسى ، شيعه شده بود و چون رشيد آن را دانست سوگند خورد كه طلاقش ‍ بدهد...[154] و شايد هـمـيـن امـر عـلت سـوزانـدن گـورش بـود كـه در آشـوب بـزرگ سـنـى و شـيـعـه در سـال 443 هـمـراه بـا گـورهـاى آل بـويـه و مـرقـد امـام كـاظـم (ع) بـه آتـش كـشـيـده شد[155].

امـا وزراى بـنـى عـبـاس كـه داسـتـان عـلاقـه شـان نسبت به علويان روشنتر از آن است كه توضيح دهيم . تاريخ براى ما بازگو كرده كه چگونه عباسيان ، از همان آغاز كار يعنى از زمان سفاح ، غالبا وزراى خود را پس از اطلاع از دوستى و مساعدتشان نسبت به علويان ، شـديـدا مـؤ اخـذه مـى كـردنـد. نـخـسـت ابـوسـلمه بود كه دچار چنين مخمصه اى شد و بعد ابـومـسـلم ، يـعـقـوب بـن داود.. تـا آنـكـه نـوبـت فـضـل بـن سهل و ديگران رسيد. حتى مى گويند علت فاجعه اى كه بر سر برمكيان آمد اين بود كه آنان تشيع علويان را پذيرفته بودند!!..


امـام دربـاره فـرمـانـدهـان و حكمرانان كه ماجرا از اين هم روشنتر است . پيوسته واليان و فـرمـانـدهـانـى بودند كه از گوشه و كنار به نفع علويان قيام مى كردند و يا از اطاعت خـليـفـه سـر بـاز زده بـه حـمـايت از خاندان على مى پيوستند. عده اى هم كه جراءت اظهار دوسـتـى و تـفـاهـم با علويان را نداشتند، همچنان احساس خود را مكتوم نگاه مى داشتند.

قيام فـرماندهان عليه عباسيان از زمان سفاح شروع شد. نخست ((ابن شيخ مهرى )) بر سفاح شوريد، سپس در زمان منصور فرماندهانى عليه او برخاسته داعيه دوستى با خاندان على را داشـتـنـد. حـتـى در خـراسـان قـيـام ضـد مـنـصـور بـه نـفـع عـلويـان بـه سـال 140 بوقوع پيوست . آنگاه در زمان مهدى شورش ديگرى در خراسان به جانبدارى از خـانـدان ابـوطـالب بـه رهـبـرى ((صـالح بـن ابـى حـبـال )) در گـرفـت و چـنـان مـهـم بـود كـه جـز بـه نـيـرنـگ مـمـكـن نـشـد آن را خـامـوش كـنـنـد[156]. در زمـان رشـيـد نـيـز آشوبى بزرگ بر پا شد كه ((النّجوم الزاهره )) آن را شورش ميان سنيان و رافضيبان ناميده است .

خطر واقعى

آنـچـه كـه مـتـضـمـّن يـك خـطـر واقـعـى بود و اركان دولت عباسى را به لرزه درانداخت ، شـورشـهـاى خـود عـلويـان بـود. مـثـلا مـى گـفـتـنـد در بـيـشـتـر شـهـرهـا بـه سـال 145 مـردم با ((محمد بن عبدالله بن حسن )) بيعت كرده بودند، و اين پس از حادثه مـشـهـور ((فـخ )) روى داد. دامـنـه ايـن قـيام چنان گسترش يافت كه عباسيان با هر يك از عـلويـان كـه روبـرو مـى شـدند، او را يا شورشگر و يا آرزومند به راه انداختن قيامى مى يـافـتـند. در اوايل ايام ماءمون وضع به نهايت سستى و وخامت كشيده شده بود. مى گويند شـمـار شـورشـهـاى عـلوى كـه بـيـن ايـام سـفـاح و اوايـل روزهـاى خـلافـت مـاءمـون حـدود سـال 200 رخ داد، بـه سـى مـى رسـيـد. يـعـنـى سـى انـقـلاب در زمـانـى كـمـتـر از هـفتاد سال و تازه اين آمار، آن دسته از شورشهايى را كه به نفع علويان از سوى غير علويان بر پا مى شد، در بر نمى گرفت .

مـــا بـعـدا بـه بـرخـى از قـيـامـهـاى علوى ، بر ضد ماءمون بويژه ، اشاره خواهيم كرد و خـواهيم ديـد كـه حـتـى فـرمـانـده بـزرگ وى ، طـاهـر بـن حـسين ـ و بلكه تمام افراد خـانـدان طـاهـر[157]ـ و هـــمـــيـــنـــطـــور وزيـــرش فـــضـــل بـــن سـهـل ، هـرثـمـة بـن اعـيـن و ديگران چگونه به شيعه بودن متهم شده بـودنـد. بـاز چـنـانكه خـواهـد آمـد، در زمـان مـاءمـون جـو سـياسى كشور تا حد زيادى شـبيه به جو غالب در زمان امـويـان شـده بـود. تنها فرقش با آن زمان اين بود كه مردم بسيارى كه فريب تبليغات عـبـاسـيـان را خـورده بـودنـد، ايـن زد و بـرخـوردها را بـراى كـسـانـى كـه شـايـسـتـگـى خـلافـت داشـتـنـد، طـبـيـعـى مـى دانـسـتـند.

اكنون سئوال ديگر:

چرا انقلاب يا قيامهاى علويان يا شورشهايى كه به نفع ايشان صورت مى گرفت ، به پيروزى نمى رسيد؟ در حالى كه مى دانيم آنها از تاءييد گسترده مردم و گروهها و طبقات مختلف جامعه ، بهره مند بودند.

پـاسـخ بـه ايـن سؤ ال اينست : هر كه به تاريخ مراجعه كند بدون شك به بى نقشه و طـرح بـودن اين قيامها و عدم آمادگى كافى از سوى طرفدارانشان پى مى برد. از اينرو عـبـاسـيـان نيز به آنان مجال نمى دادند كه وارد مرحله نقشه ريزى و آمادگى لازم بشوند بـه گـونـه اى كـه بـتـوانـنـد در نـابـودى حـكـومـت سـتـمـگـران ، تـوفـيـق حاصل كنند.

افـزون بـر ايـن ، در رهـبـرى قـبـايـل آن زمـان نـابـسـامـانـى وجـود داشت و اين خود نخستين عـامـل بـراى پـيـروزى يـا شـكـسـت هـر نـهـضـتـى بـشمار مى رود.. در اين باره به گونه مفصل و كافى در فصل ((تا چه حد پيشنهاد خلافت جدى بود؟)) سخن خواهيم راند.
كوتاه سخن آنكه دانستيم : سياستهاى بنى عباس نتوانست هدفهايى را كه آرزو مى داشتند، بـه تـحـقيق برساند. برعكس ، پى آمد اين سياستها پيش از آنكه دشمنانشان را به ويژه عـمـوزادگـان عـلويشان را از پاى در آورد، بر ضد خودشان و در راه نابوديشان ، نمودار گرديد.

149- الوزراء و الكتاب / ص 225.
150- رجـوع كـنـيـد بـه كـتـاب شـيـخ الامـة ، الامـام احـمـد حنبل ، از عبدالعزيز سيد الاهل .
151- الغيبة ، شيخ طوسى / ص 20 ـ بحار.
152- واژه ((تـشـيع )) كه در اين كتاب به كار مى رود در بيشتر موارد مقصود از آن تـشـيـع بـه مـعـنـاى خـاص و آن مـذهـب معروف نيست . بلكه مجرد دوستى با علويان و تاءييد ايشان در برابر دشمنانشان را ما تشيع ناميده ايم . پس معناى اين واژه اعم است از تـشـيـع راسـتـيـن كـه فـرقـه مـعـروفـى را در بـرابـر سـايـر فـرقـه هـاى اسـلامـى تشكيل مى دهد.
153- طبرى / 11 / ص 752 (چاپ ليدن ).
154- ايـن را صـدوق در امـالى آورده اسـت . بـه رجال ما مقانى زير عنوان ((زبيده )) مراجعه كنيد.
155- الكـنـى و الانـقـاب / 2 / ص 289 بـه نقل از ابن شحنه در روضة المناظر.
156- رجوع شود به : لطف التدبير / ص 105.
157- الكامل ، ابن اثير / حوادث سال 250 هجرى .

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo