كمك در بچهدارى
فرزند ثمره مشترك ازدواج زن و مرد است.هر دو نفر در پيدايشكودك دخالت داشتهاند،و در منافع و زيانهايش نيز شريك ميباشند.
بنابراين بچهدارى نيز يك وظيفه مشترك زن و شوهر است.نه وظيفه زنتنها.درست است كه مادران با ميل و رغبت از بچه نگهدارى ميكنند وامور نظافت و تر و خشك كردن و تغذيه و شير دادن و ديگر امور مربوط بهكودك را از جان و دل مىپذيرند.و براى پرستارى و نگهدارى او هر گونهرنج و زحمتى را تحمل مينمايند.براى پرستارى از كودك چه شبهائى راتا صبح بيدار ميمانند و گريه و جيغ و شيون و نحسيهاى او را تحملميكنند.ليكن شوهر هم نبايد فداكاريها و زحمات همسرش را ناديده بگيردو بگويد:بچهدارى وظيفه زن است.و من در اين باره مسؤوليتى ندارم.
وقتى ديد بچه آرام نمىگيرد،مادر را با بچه بگذارد و خودش برود در اتاقديگر راحتبخوابد. نه،برادر!اين بچه مشترك بين شما است.پرستارىو نگهدارى از او نيز يك وظيفه مشترك است.مگر تو عاطفه و وجدانندارى؟آيا انصاف است كه تو بروى در گوشهاى استراحت كنى، وهمسرت را در اين غوغا تنها بگذارى؟آيا اين رسم زندارى و مهر و صفاىخانوادگى است؟اگر تو روز كار كرده و خسته هستى همسرت نيز در تمامروز بكارهاى خانهدارى اشتغال داشته و خسته است.اگر تو خوابت مىآيداو نيز خوابش مىآيد.اگر جيغ و شيونهاى بچه اعصاب ترا خسته ميكند، مادر بيچاره هم همينطور است ليكن جز تحمل چارهاى ندارد.
برادرم!انصاف و عاطفه و اخلاق اسلامى و رسم همسردارىاقتضا دارد كه در چنين مواقع حساسى در بچهدارى همسرت را كمككنى.يا با هم بچه را آرام كنيد سپس بخوابيد.يا مقدارى از شب را توبخواب و همسرت از بچه پرستارى كند آنگاه تو از بچه پرستارى كن وهمسرت بخوابد.و اگر همسرت در اثر كم خوابى،بعد از نماز صبحاستراحت كرده انتظار نداشته باش مانند ديگر روزها صبحانه را برايتحاضر كند.چه مانع دارد خودت چاى و صبحانه حاضر كنى،خودت ميلكنى و بيرون بروى و براى همسرت نيز آماده باشد.وقتى مىخواهيد بهسفر يا مهمانى برويد ضرورت ندارد كه هميشه همسرت بچه را بغل كند،در جاهاى مناسب تو اين عمل را انجام بده و در اين باره همكارى نمائيد.وبطور كلى در همه حال در پرستارى و نگهدارى از كودك تعاون و همكارىداشته باشيد.رسم زندارى و اخلاق اسلامى چنين است.به زندگى شماصفا و محبت و رونق ميدهد.
البته به بانوان نيز توصيه ميشود كه در اين باره از شوهرانشانانتظارات زياده از حد نداشته باشند.گرفتاريها و مشكلات كسب و كار وتامين نيازمنديهاى زندگى را همواره منظور داشته باشند.و بدانند كه مرددر خارج منزل با صدها مشكل روبروست و با اعصاب خسته،و بمنظوراستراحتبمنزل مىآيد.و انتظار نداشته باشند كه وقتى بمنزل آمدلباسهايش را در آورد و فورا مشغول بچهدارى و امور خانهدارى شود.دراين مورد بيش از مقدار ضرورت و در مواقع غير عادى،توقع كمك نداشتهباشند.
زود به منزل بيا
مرد ماداميكه زن نگرفته آزاد است.مىتواند دير به خانه بيايد يازود.اطلاع بدهد كجا مىروم يا نه.اما هنگامى كه ازدواج كرد خواه ناخواهبايد برنامهاش را تغيير دهد و زودتر به منزل بيايد.
بايد توجه داشته باشد كه همسرش از صبح تا غروب در منزلزحمت كشيده خانه را مرتب نموده،غذا پخته،لباس شسته،منزل را تميزكرده اكنون چشم براه است كه شوهرش به منزل بيايد،با هم بنشينندصحبت كنند و از انس و محبت لذت ببرند.بچههايش نيز همين انتظار رادارند.دور از انسانيت و انصاف است كه مرد شب دنبال خوشگذرانى وشبنشينى برود و همسر بيچاره و كودكانش را در انتظار بگذارد!!
مگر زندارى فقط به اين است كه غذا و لباسش را بدهى؟زنشريك زندگى است نه لفتبدون مزد و مواجب.به خانه شوهر نيامده كهشبانهروز زحمتبكشد و لقمه نانى بخورد. بلكه بدان اميد آمده كه انيس وهمنشين دائم داشته باشد.
بعض مردها واقعا انصاف و عاطفه و شعور ندارند.زن پاكدامن وعفيف و فرزندان معصوم خويش را در خانه ميگذارند و شب تا به سحردنبال عياشى و ولگردى ميروند.
پولهايى را كه بايد در خانه خرج كنند در خارج منزل بيهوده تلفميكنند.اين بيچارهها هنوز لذت انس و محبت را درك نكردهاند كهعياشيهاى كثيف را خوشگذرانى مىشمارند.هيچ فكر نمىكنند كه با اينرفتار آبرو و حيثيتخويش را از دست ميدهند.و در نزد مردم، افرادىهوسباز و سبك مغز معرفى مىشوند.خودشان را بدبخت و بيچاره و زن و فرزندشان را بدبختتر ميگردانند.كارى ميكنند كه همسرانشان از دردناچارى تقاضاى طلاق و جدايى ميكنند و كاخ زناشويى را متلاشىمىسازند.
به داستانهاى زير توجه فرماييد:
مردى كه زنش را طلاق داده بود در دادگاه گفت:در ابتداى ازدواجبه خاطر جوانى و معاشرت با دوستان بد هر شب همسرم...را تنها در خانهميگذاشتم و براى تفريح و خوشگذرانى از خانه بيرون مىرفتم و نزديكصبح به خانه مىآمدم.همسر جوانم كه از رفتار من ناراحتبود عاقبتبستوه آمده طلاق گرفت.ده فرزند داشتيم قرار شد ماهى دو مرتبه آنها راببينم.مدتى بدين نحو گذشت ولى اكنون مدتى است از من مخفى شدهاند.
براى ديدن فرزندانم خيلى ناراحت هستم. (1)
زنى مىگويد:از تنهايى ديگر حوصلهام سر رفته دارم دق ميكنم.
شوهرم اصلا به فكر من و تنهايى كشنده من نيست،هر شب تا بعد از نيمهشب در پى تفريح و شادى خودش است. (2)
آقاى محترم،تو كه داراى زن و بچه هستى ديگر حق ندارى مانندسابق بىقيد و بند باشى.به فكر آينده خودت و خانوادهات باش.دست ازولگردى و عياشى بردار.دوستان ناباب را رها كن. از كار كه فارغ شدىيك سر به خانه بيا.با زن و فرزندانتبنشين،كانون خانوادگى را گرم وبا صفا كن و از لذت انس و محبتبرخوردار شو.ولگردى و شبنشينى برفرض اينكه سالم و بدون مفسده هم باشد باز به حال تو سودى ندارد وزندگىات را متلاشى مىسازد.
باوفا باش
وقتى ميان زن و مرد پيمان زناشويى بسته شد زندگى انفرادى آنانبه يك زندگانى مشترك اجتماعى تبديل مىشود.آن پيمان مقدس بدانمعنا است كه زن و شوهر قول ميدهند كه تا آخر عمر با هم باشند.در ادارهزندگى تشريك مساعى كنند.براى رفاه و آسايش همديگر كوشش نمايند.
يار و مونس و غمخوار هم باشند.در جوانى و پيرى،در توانايى و ناتوانى،در موقع سلامت و بيمارى،در سختيها و خوشيها،در حال فقر و غنا،در همهحال با هم باشند.
انسانيت و شرافت اقتضا دارد كه زن و شوهر تا آخر عمر بدينپيمان مقدس وفادار باشند.و در مشكلات زندگى و حوادث روزگار عهدخويش را فراموش نكنند.دخترى كه در موقع جوانى و شادابى خواهاندارد دست رد به سينه همه مىزند و هستى خويش را تنها در اختيار شوهرقرار ميدهد بدان اميد كه تا آخر عمر در پناه او زندگى كند.رسم مردانگىنباشد كه در موقع پيرى و زوال شادابى همسرش را تنها بگذارد و به فكرتجديد فراش يا ولگردى برآيد.
در موقع ندارى و تنگدستى با شوهرش مىسازد و در خانهاشزحمت مىكشد و بخور و نخور ميكند بدان اميد كه زندگى آنانسر و صورتى پيدا كند و تا آخر عمر در رفاه و آسايش باشند، رسم وفانباشد كه مرد وقتى وضع اقتصادى خويش را مرتب ديد و ثروتى ذخيره كردبه فكر زن گرفتن بيفتد يا همسرش را در خانه گذاشته دنبال خوشگذرانىبرود.
در موقع سلامت و توانايى بدون مزد و مواجب به اندازه چند كلفتدر خانه شوهر زحمت مىكشد بدان اميد كه بهنگام ناتوانى و بيمارى ازكمكها و پرستاريها و دلجوييهاى او برخوردار گردد نه اينكه او را رها كندو به فكر خوشگذرانى خودش باشد.
بعضى مردها واقعا عاطفه و مردانگى ندارند.در موقعى كههمسرشان جوان و شاداب و سالم است از او استفاده ميكنند ليكن بعدا اورا رها كرده دنبال خوشگذرانى مىروند.يا به بهانههاى بسيار پوچ او راطلاق ميدهند.به نمونههاى زير توجه فرماييد:
مردى زنش را به بهانه شومى طلاق ميدهد.زيرا بعد از عروسى پدرشوهر وفات ميكند و دايى او به ورشكست مبتلا ميگردد. (3)
مردى در بيان علت طلاق زنش ميگويد:چه علتى بهتر از اينكه ترادوست ندارم.با اينكه قبلا به عنوان عشق با او ازدواج نموده بود (4) .
زنى به نام...عليه شوهرش شكايت كرد كه مدتها با بود و نبودشوهرم ساختم و با نهايت تلاش به او خدمت كردم.اما حالا كه بيمار شدهاممرا از خانه بيرون كرده ميگويد:زن بيمار نمىخواهم (5) .
آقاى محترم،تو حيوان نيستى كه جز خودخواهى و خوردن وشهوترانى چيزى سرش نمىشود.تو انسان هستى.انسان بايد وجدان ورحم و عاطفه و از خودگذشتگى داشته باشد.
دختر معصومى بخاطر تو دست از پدر و مادر و تمام خويشان برداشت و جوانى و شادابى و سرمايه عفتخويش را در اختيار تو نهاد.
بهتر از كلفت در خانهات زحمت كشيد،با دار و ندار تو ساخت و هر گونهرنج و محروميتى را تحمل كرد،آيا سزاوار است او را رها كنى و دنبالعياشى بروى؟بدين عمل به او ستم ميكنى و ستمكار در همين دنيا سزاىاعمالش را خواهد ديد.اگر تجديد فراش كنى در مقابل چند دقيقه لذت،آسايش روحى و آسودگى خاطر را از دست ميدهى.به صدها گرفتارى وفشارهاى روحى مبتلا خواهى شد.آبروى خويش را از دست ميدهى و درنزد مردم مردى خودخواه و بىعاطفه معرفى خواهى شد.
فرزندانت از اين كار رنجيده خاطر مىشوند و هر روز به يك جوراسباب مزاحمت و ناراحتى برايت فراهم خواهند ساخت.اگر همسرتبيمار است معالجهاش كن تا سالم شود و از فرزندانش پرستارى كند.اگرهم قابل علاج نيست مردانگى و فداكارى نشان بده و تا زنده است زنديگر نگير.وجدانت راضى نشود آن بيچاره را آزرده خاطر گردانى.اگرخودت جاى او بودى و به بيمارى سختى مبتلا مىشدى چه انتظارى از اوداشتى؟او هم همين انتظار را از تو دارد.
اگر موقع بيمارى تو همسرت بناى ناسازگارى را بگذارد و تقاضاىجدايى كند آيا كار خوبى ميكند؟يا اينكه نزد تو و سايرين زن خودخواه وبىوفايى معرفى مىشود؟
اگر وفادارى و از خودگذشتگى خوب است تو هم وفادار باش.
تعليم و تربيت
دخترى كه وارد خانه شوهر مىشود مسؤوليت اداره يك منزل بر عهدهاش مىافتد.و براى اداره يك منزل اطلاعات مختلفى لازم است.
بايد غذا پختن،لباس شستن،روفت و روب،اتو كردن،دوخت و دوز،مرتب كردن اثاث منزل، آداب مهماندارى،آداب معاشرت و رفت و آمد،شوهردارى،و بالاخره بچهدارى،و دهها مانند اينها را بداند.مرد از همسرتازه واردش انتظار دارد همه اينها را بداند و يك زن تربيتيافته كاملعيار باشد.ليكن متاسفانه اين همه انتظار جامه عمل نمىپوشد و تازهعروس يا اصلا آداب زندگى را بلد نيستيا اگر چيزى بلد باشد خيلىمحدود است.
چه كنيم؟اين هم يكى از نواقص اجتماعى ما است.نه پدر و مادرمقيد هستند آداب زندگى را به دخترشان ياد بدهند،نه برنامه آموزش وپرورش دختران چنان است كه به جاى مطالب بىثمر،آداب زندگى را بهدختران بياموزد.به هر حال چارهاى نيست،بايد در صدد علاج بر آمد.
مرد چون مىخواهد عمريرا با همسرش زندگى كند ناچار است درتعليم و تربيت او كوشش نمايد تا نواقص و عيوبش را برطرف سازد.اتفاقامرد هم از جهتسن بر همسرش فزونى دارد هم از لحاظ تجربيات واطلاعات.
اگر قدرى صبر و حوصله بخرج بدهد مىتواند نواقص او رابرطرف سازد و مطابق دلخواه تربيت كند.كارهايى را كه خودش بلد استبا زبان خوش و نرمى به او ياد بدهد.در اين باره مىتواند از زنان كاردان وبا تجربهاى كه در خانه هستند مانند مادر و خواهر و عمه و خاله، استفاده كندو از راهنماييهاى آنان بهرهمند گردد.مىتواند كتابهايى را كه در فنطباخى، خانهدارى،مهماندارى،شوهردارى،آداب معاشرت،نوشته شده تهيه كند و در دسترسش قرار دهد.
كتابهاى اخلاقى را خريده به خواندن تشويقش نمايد.آدابمعاشرت و رفت و آمد را به او ياد بدهد.اگر بد اخلاقى و خلاف ادب ديد بازبان خوش و دلسوزى متذكرش سازد.ليكن بايد از روى تفاهم و بهصورت دلسوزى و مهربانى باشد نه به عنوان اعتراض و ايراد و نق نق و الاممكن است عكس العمل خوبى نداشته باشد.
مرد اگر در يكى دو سال اول زناشويى صبر و حوصله به خرج بدهدو با عقل و تدبير به تعليم و تربيت همسرش همت گمارد مىتواند او رامطابق دلخواه تربيت كند اگر هم موفقيت او صد در صد نباشد اما بدونشك مىتواند تا حدودى او را تكميل كند.
درست است كه براى اين كار صرف وقت و صبر و حوصله لازماست ليكن هر چه در اين باره عنايتبخرج بدهد ارزش دارد.زيرا شريكزندگى و مربى فرزندانش را تكميل نموده و تا آخر عمر از ثمرات اين كاربهرهمند خواهد شد.
يكى از موضوعات مهمى كه مرد بايد بدان توجه داشته باشد اينستكه همسر تازه عروسش كه يك نفر مسلمان است و قاعدتا بايد احكام وقوانين دين اسلام را بداند غالبا از آنها بىاطلاع است.حتى احكام ودستورات ابتدائى اسلام مانند وضو و نماز و غسل و تيمم را بلد نيست.
البته قبلا پدر و مادر وظيفه داشتند كه دخترشان را با احكام و قوانين اسلامآشنا سازند و وظائف دينى را به او ياد بدهند ليكن اكنون كه آنان در انجاموظيفه كوتاهى نمودهاند و دوشيزه سادهلوح بيگناهى را به خانه بختفرستادهاند اين وظيفه سنگين بر عهده تو مىافتد. بايد او را به وظائف دينى آشنا سازى و واجبات و محرمات اسلام را يادش بدهى.عقائد و اخلاقاسلامى را به طورى كه مطابق فهم او باشد تعليمش كنى.اگر خودتمىتوانى اين كار را بر عهده بگيرى چه بهتر.و الا بايد با مشورت اهلاطلاع كتابها و مجلات سودمند علمى و اخلاقى اسلام را تهيه نموده دراختيارش بگذارى و به خواندن تشويقش كنى.
رساله عمليه سادهاى را در اختيارش بگذارى.و در صورت لزوممىتوانى يك شخص متدين مورد اعتماد اهل اطلاع را براى تعليم وتربيتش انتخاب كنى.
به هر حال،امر به معروف و نهى از منكر و ارشاد و راهنمايى زنوظيفه حتمى شوهر است.اگر بدين وظيفه عمل كرد همسرى متدين وعفيف و مهربان و خوش اخلاق و دانا و زندگى كن خواهد داشت كه علاوهبر ثوابهاى اخروى در همين دنيا نفعش عائد او خواهد شد.و اگر در انجاموظيفه كوتاهى نمود در اين دنيا همسر بىاطلاع و ضعيف الايمانى خواهدداشت كه مصونيت دينى و اخلاقى ندارد و در قيامت نيز مورد بازخواستخداوند قهار قرار خواهد گرفت.
خداوند بزرگ در قرآن مجيد مىفرمايد:
اى كسانى كه ايمان داريد خودتان و خانوادهتان را از آتشى كههيزم آن انسانها و سنگ است محفوظ بداريد. (6)
امام صادق عليه السلام فرمود:وقتى آيه مذكور نازل شد يكى ازمسلمانان گريه مىكرد و مىگفت:من عاجزم كه نفس خودم را از آتشمحفوظ بدارم در عين حال مامور شدهام كه اهل بيتم را نيز از دوزخ نگهدارم!!پيغمبر اكرم (ص) فرمود:همين مقدار كافى است كه آنان را امركنى به كارهايى كه خودت ماموريت دارى آنها را انجام دهى و نهى كنى ازكارهايى كه خودت بايد آنها را ترك كنى. (7)
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:مرد به سرپرستى خانوادهگمارده شده است و هر سرپرستى نسبتبه زيردستانش مسؤوليت دارد (8) .
رسول خدا (ص) زنها را ياد نموده فرمود:پيش از اينكه شما را بهكارهاى بد وادار كنند،به كارهاى نيك دعوتشان كنيد (9) .
پىنوشتها :
1-اطلاعات 11 تير ماه 1349.
2-و نميدانند چرا؟ص 138.
3-اطلاعات 25 ديماه 1350
4-اطلاعات 26 شهريور 1348.
5-اطلاعات 18 ارديبهشت 1351.
6-سوره تحريم آيه 6
7-وسائل ج 11 ص 417.
8-مستدرك ج 2 ص 550
9بحار ج 103 ص 227