شهید آوینی
 
متن کامل گفتگو ، با خانواده عبدالله عرفانی جانباز شیمیایی و اعصاب و روان

عبدالله عرفانی یکی از جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان است که در شرایطی بسیار سخت و تأسف‌آور زندگی می‌کند . درصد جانبازی شناسنامه او شده است . و کسی دیگر کاری به آن ندارد که او زمانی تمام هست و نیست خود را فدای آسایش و امنیت و اقتدار و سربلندی امروز ما کرده است . آنچه در پی می‌آید متن کامل گفتگوی مهر است با عبدالله عرفانی و همسرش .

جانبازان با شرافت و عزت نفس در برابر مشکلات صبر پیشه کرده اند و نمی خواهند سر بار جامعه باشند، بلکه حاضرند هر کاری انجام دهند اما خود را درگیر مسائل دنیوی نکنند. آنها با وجود تمام جراحتها و معلولیتها ومحرومیتها از آنچه که رنج می برند از بین رفتن ارزشهای انسانی و اخلاقی و اسلامی است. از این رنج می برند که بعد از اینهمه صدمات باید برای گرفتن حقی که بیت المال و بودجه کشور برای این عزیزان در نظر گرفته زیر منت افرادی باشند که حتی نمی توانند تصور کنند آنان درچه وضعیت بد معیشتی گذران می کنند و به قول معروف با سیلی صورت خود را سرخ نگه می‌دارند.         

متن ذیل گفتگوی گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر است با عبدالله عرفانی یکی از جانبازان این مرز و بوم . کسی که  با داشتن مصدومیتهای فراوان تنها از 20% جانبازی برخوردار است و این در شرایطی است که دربدترین وضعیت معیشتی وامکانات رفاهی و در یک زیرزمین نمورشش متری با همسر و تنها دخترش زندگی می کند و از بنیاد جانبازان هیچ حقوقی نمی گیرد.

« عرفانی » در دوران دفاع مقدس حضور فعالی درمناطق عملیاتی داشته که گواه آن ترکشهای به جا مانده در بدن ، مشکلات اعصاب و روان و زخمهای ناشی از گازهای شیمیایی است که با هیچ دارویی درمان نمی شود.

آقای عرفانی از چه تاریخی در جبهه ها حضور داشتید؟

از سال 62 به عنوان بسیجی از پادگان مالک اشتر اعزام شدم که در بیشتر مناطق جنگی چه جنوب و چه در جبهه های غرب ودربیشترعملیاتها حضور داشتم.

از چه ناحیه ای و در کجا مجروح شدید؟

درعملیتهای مختلف بارها بر اثر اصابت ترکش یا موج انفجارمجروح شدم در جزیره مجنون بر اثر موج انفجار یا در ارتفاعات 1904،درمرحله1،2،3،4والفجر4حضور داشتم ومجروح شدم که آخرین بار در عملیات خیبر شیمیایی هم اضافه شد.

چه زمانی برای تشکیل پرونده در بنیاد اقدام کردید؟

بعد ازجنگ بود آن هم حدود هشت ماه طول کشید تا پرونده تشکیل دادند چون می گفتند یکسری پرونده ها گم شده یا سوخته است.در آن زمان مواقعی بود که اصلاً به این فکر نمی کردیم که پلاک داشته باشیم یا نه با گروهی از دوستانم بدون هیچ مدرکی می رفتیم منطقه و درعملیاتها شرکت می کردیم.

آیا بنیاد شهید و امور ایثارگران به شما رسیدگی می‌کند؟

بنیاد هیچ کمکی به ما نمی کند و از این نهاد هیچ حقوقی دریافت نمی کنم،تا قبل از این من قصاب بودم و اموراتم می گذشت اما با عود کردن زخمهای شیمیایی از طرف بهداشت اجازه فعالیت ندادند چون با وجود تاولها و زخمهایی که بر اثر گاز خردل ایجاد می شود نمی توانم قصابی کنم و هم بر اثر موج انفجار مشکل اعصاب و روان پیدا کردم و گاهی دچارحملات عصبی می شوم؛الان شصت سال هم بیشتر دارم دیگر با این شرایط نمی توانم کاری کنم.

ازطرف پزشکان خودشان و کمیسیون پزشکی بنیاد مشکل اعصاب و روان و شیمیایی من تایید شده اما آنها قبول نمی کنند وتنها 20درصد برای من قرار داده اند،شما دستها و پاهای مرا ببینید که چقدر زخم است ،تمام بدنم پر از تاول است که از شدت خارش خون می آید و درد شدیدی تمام وجودم را می گیرد.در تابستان وبا تابش آفتاب روی زخمها دردش تا استخوان بدنم کشیده می شود.آرامش روحی ندارم و نمی توانم اعصابم را کنترل کنم.شبها خوابم نمی برد و زمانی که خواب به چشمهایم می آید با کوچکترین صدا عصبی می شوم و دخترم را می زنم و اصلاً متوجه نیستم که چه کار می کنم؛بعد که حالم بهتر می شود متوجه قضیه می شوم.آنوقت مسئولین بنیاد می گویند مدرک بیاور و ثابت کن که مشکل روانی داری؛چگونه با این وضعیت مدرک بیاورم؟ آنها کجا هستند وقتی که دچارحمله عصبی می شوم و همه چیز را به هم می ریزم و می خواهم همسرم را خفه کنم؟خودشان حرف پزشک خود را قبول ندارند.

 

مرا بیمه خدمات درمانی کرده اند اما باید بیشتر داروها را با این هزینه زیاد خودم تهیه کنم یا 50% هزینه را بنیاد می دهد درحالی که خیرین به ما کمک می کنند تا یک نان بخور نمیری داشته باشیم.

از بنیاد  چه درخواستی دارید؟

من توقعی ندارم و تنها به خاطر زن و فرزندم می گویم مرا به یک آسایشگاه ببرند که به آنها آزار نرسانم؛چشمم به آنها نخورد و شرمنده شان نشوم چون کاری از دستم بر نمی آید؛از اینها خجالت می کشم؛الان هم از اینکه به جبهه رفتم ناراحت نیستم واشتباه نکردم که رفتم؛آن دوران تمام دل خوشی و زندگی من هست. اگرحالا هم جنگی شود چهار تا شاخ شکسته مثل من صف اول جنگ هستند . چون تجربه ای که کسب کردیم به راحتی بدست نیاوردیم.

من دیگر آن احترام گذشته را ندارم. طبیعی هم است من و امثال من با این شرایط دیگر از آن اجر و قرب برخوردار نیستیم . چقدر می توانند با نداری ، با این وضعیت روانی ما صبر کنند. یک سال دوسال چند سال ؟

بنیاد بودجه بیت المال را حرام می‌کند؟ بنیاد موقعی درصد بچه های جانباز را زیاد می کند که بمیرند.کسی که 5%هم جانباز باشد بعد از مرگش 25درصد یا 30%برایش قرارمی دهند؛این یعنی چه؟ من الان احتیاج به حمایت دارم. الان زن و بچه من در فقر و سختی هستند. زن و بچه من چه گناهی کرده که باید مرا با این وضعیت تحمل کند؛اینها الان زجری بدتر از شرایط سخت جنگ و منطقه جنگی را می کشند.

توکل ما برخداست . نمی دانم چه دست نامرئی در کار است که به بچه های جانباز خیانت می کند و اگرهم نیست، ندانسته ضربه می زنند و کسی هم صدایش در نمی آید.

مهر : این ترکشها و جراحات به یادگار مانده از دورانی است که عبدالله عرفانی آنرا دوران هم نشینی با کروبیان می داند.این زخمها برای او دردآور نیست،بلکه آنچه که سینه‌اش را از درد می فشارد بی توجهی و بی محبتی کسانی است که از یاران وهمرزمانش بودند وحالا آنها را فراموش کرده اند.

توصیف درد و رنجی که در چهره این جانباز وهمسر و فرزندش دیدیم قابل بیان نیست؛ آنها در زیرزمینی شش متری درجنوبی ترین منطقه تهران و در بدترین وضعیت اقتصادی وروحی زندگی می کنند. و با همه این مشکلات فقط یک خواسته دارد . می‌خواهد که او را به آسایشگاه ببرند تا به زن و بچه‌اش آسیبی نرساند . شاید برای کسی باورکردنی نباشد - همانطور که برای خودش این حرف دردآور است - او در یکی از حملات عصبی‌اش تنها فرزندش را کنار حوض آب می‌برد تا سر ببرد. اینها را همسرش گفت .

زهرا سنبل زاده ، که با همسرجانباز و تنها دخترش در یک زیرزمین شش متری نمور زندگی می‌کند ، با تمامی مشکلات زندگی‌ فقط یک خواسته دارد : « همسرش آرامش روحی داشته باشد »

زهرا سنبل زاده همسر جانباز شیمیایی و اعصاب و روان عبدالله عرفانی کرباسی است . کسی که مدت‌هاست بار سنگین نگهداری از همسرجانبازش را یک‌تنه به دوش می‌کشد . شاید او از همه بهتر می‌داند که این بیمار رنجور امروز ، شیرمرد غیور دیروز بوده است . به همین خاطر ، علیرغم تمام رنج ها و مصیبت‌ها دانسته و به دخترش نیز آموخته است که جانباز عبدالله عرفانی مایه افتخار است .متن ذیل گفتگوی گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر است با این ایثارگر گمنام .

خانم سنبل زاده چند فرزند دارید ؟

ما یک دختر داریم که اسمش فاطمه است.

از وضعیت زندگیتان بگویید . از شغل همسرتان .

همسرم قبلاً قصاب بود و زندگیمان را به هر ترتیب می چرخاند ولی حدود 4سال است که دیگر نمی تواند کار کند هم مجروح شیمیایی است وهم با داشتن مشکلات اعصاب و روان ناشی ازموج انفجارقادر به کارکردن نیست؛چند سال بود که خودم خانه های مردم کار می کردم یا سبزی و باقالی پاک می کردم،تا چند ماه پیش در یک مهد کودک خصوصی 90 تا بچه را نگهداری می کردم و فقط ماهانه 25هزار تومان به من می دادند. بعد از مدتی دچارسکته قلبی شدم ونتوانستم کار کنم؛بنیاد جانبازان هم مراجعه

کردم جوابی به من نمی دهند؛با این وجود باز هم حاضر هستم خودم کار کنم وگله ای ندارم فقط شوهرم از این وضعیت نجات پیدا کند و حداقل یک آرامش روحی داشته باشد. 

وقتی همسرتان دچار حملات عصبی می شود چه کار می کنید؟

کاری نمی توانم انجام دهم. بالاخره با صحبت سرش را گرم می کنیم وسریع با پزشکش تماس می گیرم . همین تابستان گذشته پزشک اعصاب و روان یکسری دارو داد که شب اول که داروها را خورد راحت خوابید. اما شب دوم از ساعت یک نیمه شب تا 5بعد از ظهرروز بعد یک لحظه نخوابید و مدام از پله ها با سر می آمد زمین یا فریاد می کشید و یا سیگار روشن را در گوشش می گذاشت. ایشان را به حیاط بردیم و دستانش را گرفتیم تا آرام شود. اما دستانش را دور گردن من آورد تا مرا خفه کند که دخترم جیغ کشید و همسایه ها متوجه شدند و کمک کردند تا من رفتم منزل یکی از همسایه ها و به بیمارستان صدر تلفن کردم وگفتم: همسرم بر اثر این داروها دچار جنون شده و حالش بدتر شده است ومسولین بیمارستان گفتند سریع بیاوریدش بیمارستان وبعد از آن دربیمارستان صدر بستری شد. حدود ده روز دربیمارستان صدر بستری بود تا اینکه دچار سکته قلبی شد و ایشان را به بیمارستان ساسان منتقل کردند.

به بنیاد جانبازان مراجعه کرده اید؟

هر دفعه که رفته ام و از آنها کمک خواسته ام تا درصد جانبازی همسرم را بیشتر کنند که بتواند ازخدمات بیشتری استفاده کند وفشارزندگی بر ما کمتر شود ، به هیچ عنوان قبول نمی کنند. با وجود اینکه ازطرف نیروی مقاومت بسیج و پادگانی که همسرم از آنجا اعزام شده تاییدیه ای مبنی برمجروحیت شیمیایی واعصاب و روان ایشان به بنیاد جانبازان فرستاده اند ، فقط 20درصد به ایشان جانبازی داده اند وفاقد کارت جانبازی است ، گویا به جانبازان 25% به بالا حقوق پرداخت می شود درصورتی که همسرم

با این شرایط هیچ حقوقی دریافت نمی کند. آقای عرفانی در دوران جنگ و درجبهه دچارموج گرفتگی شده و حالا با حملات عصبی وزخمهای شیمیایی مواجه است ؛ آیا کسی که 5ـ 4 سال در جبهه بوده و دندانهایش در شکمش ریخته وتمام وجودش چه روحی و چه جسمی زخمی است حقی ندارد؟ 

مخارج درمان و هزینه های دیگر زندگی را چگونه در می آورید؟

مواقعی یکی ازهمسران جانباز و یکی از دوستان همسرم به ما کمک می کنند. فقط همسرم بیمه خدمات درمانی است که هزینه داروهایش را باید خودمان بپردازیم و تنها50درصد هزینه دارو را بنیاد جانبازان می پردازد . ما درپرداخت کم هزینه ترین مایحتاج زندگیمان مثل آب، برق درمانده ایم. دخترم نوجوان است با اینکه دختر ساده و بی توقعی است اما به هر حال کفش ،لباس ، دفتر و...می خواهد ولی من نمی توانم تهیه کنم؛یک اتاق داریم که تلویزیون درآن است و پدر و مادر شوهرم زندگی می کنند و این زیرزمین 7ـ 6 متری که هم آشپزخانه است و هم محل زندگیمان است. اگر دخترم بخواهد تلویزیون ببیند با پدرش درگیر می شود چون همسرم با کوچکترین صدایی ممکن است عصبی شود . مثلاً دخترم می خواهد یک برنامه ای را ببیند،پدرش مخالفت می کند و عصبی می شود. حتی یکبار که ناراحت شده بود قیچی را به طرف دخترم پرتاب کرد که خدا رحم کرد و به چشمش نخورد و فقط دست دخترم سوراخ شد . یا یکبار که دچار حمله عصبی شده بود کارد سلاخی را برداشت ودخترمان را لب حوض آورد تا سرش را ببرد . فکر می کرد دخترمان گوسفند است . تا اینکه رسیدم و با بهانه اینکه « آب بهش دادی یا نه؟ » حواسش را پرت کرده و کارد را روی پشت بام حمام انداختم . این درحالی بود که یک ساعت بعد اصلاً چیزی به یاد نمی آورد.همسرم تقصیری ندارد این تشنجات خارج از اختیارش است و باید مدام تحت درمان باشد و به یک جای آرام نیاز دارد. 

دخترم با اینکه سن کمی دارد اما صبور است الان دخترم دچار انحراف بینی است به خاطر اینکه همسرم دچار حمله عصبی شد و بینی دخترم را شکست وقتی برای درمان به بیمارستان مراجعه کردیم دکتر از دخترم پرسیده بود که کتک خورده ای دخترم گفته بود نه زمین خورده ام!

من خودم حاضرم الان کار کنم و محتاج کسی نشوم اما تا کی بگویم قناعت قناعت!چیزی نداریم که قناعت کنیم کسی که از سال 62درجبهه بوده و بارها مجروح شده و از کارافتاده است باید درچنین وضعی باشد؟حالا که کشوربه خاطر گذشت و فداکاری اینها درامنیت و آرامش است نباید به یک جانباز از کار افتاده رسیدگی کنند؟! 

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo