بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
 
 



دعاى امان از سوختن
سى و يكم شيخ ابن فهد روايت كرده است كه روزى ابوالدَّرْداء را خبر دادند كه خانه ات سوخته است گفت نسوخته است ديگرى خبر داد باز چنين گفت تا سه مرتبه پس معلوم شد كه خانه هاى اطراف همه سوخته خانه او نسوخته گفتند از چه راه دانستى كه خانه تو نسوخته است گفت زيرا كه شنيدم از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه هر كه در صبح اين دعا بخواند در آن روز بدى به او نمى رسد و اگر در شام بخواند در آن شب بدى به او نمى رسد و من اين دعا را خوانده بودم

اَللّهُمَّ اَنْتَ رَبّى لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ اَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَ لا

خدايا تويى پروردگارم معبودى جز تو نيست بر تو توكل كنم و تويى پروردگار عرش بزرگ و

حَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّبِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ ما شاءَاللَّهُ كانَ وَ مالَمْ يَشَاءْلَمْ يَكُنْ اَعْلَمُ اَنَّ

جنبش و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ آنچه خدا خواهد شود و آنچه نخواهد نشود، مى دانم كه

اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْئٍ قَديرٌ وَ اَنَّ اللَّهَ قَدْ اَحاطَ بِكُلِّ شَيْئٍ عِلْماً اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ

خدا بر هر چيز توانا است و علم خدا به همه چيز احاطه دارد خدايا به تو پناه برم از شر خودم و

مِنْ شَرِّ نَفْسى وَ مِنْ شَرِّ قَضاءِ السُّوءِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ذى شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ

از شر قضاى بد و از شر هر صاحب شرى و از شر جن و انس و از

الاِْنْسِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتَها اِنَّ رَبّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ

شر هر جنبنده اى كه اختيارش بدست تو است همانا پروردگارم به راه راست است

دعاء در زمان غيبت و امتحان شيعه
سى و دوّم شيخ كلينى و غير او روايت كرده اند از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه اين دعا را تعليم زُراره فرمود كه در زمان غيبت و امتحان شيعه بخواند:

اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى

خدايا خودت را به من بشناسان كه اگر خودت را نشناسانى پيامبرت را نشناسم خدايا

رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ

رسولت را به من بشناسان كه اگر رسولت را نشناسانى حجتت را نشناسم خدايا حجتت را به من بشناسان

فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى

كه اگر نشناسانى از دين خود گمراه گردم

دعاء وقت خواب
سى و سوّم در عدة الدّاعى است كه از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مرويست كه
هرگاه يكى از شما اراده كرد بخوابد بگذارد دست راست خود را در زير صورت

راست خود و بگويد: بِسْمِ اللَّهِ وَضَعْتُ جَنْبِى لِلَّهِ عَلى مِلَّةِ اَبْرهيمَ وَ دينِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله

* * * * * * * * * بنام خدا گذاردم پهلويم را به زمين براى خدا و بر كيش ابراهيم و دين محمّد(ص )

وَ وِلايَةِ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ ما شآءَ اللَّهُ كانَ وَ مالَمْ يَشَاْ لَمْ يَكُنْ

و دوستى كسى كه واجب كرده خدا فرمانبرداريش را هرچه خدا خواهد شود و هر چه نخواهد نشود

پس هر كسى كه بگويد اين را در نزد خواب حفظ كند حق تعالى او را از دزد غارت كننده و از خراب شدن و طلب آمرزش كند براى او ملائكه
سى و چهارم و نيز در عدّة الدّاعى است كه خواندن اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ بر هر چيزى كه ذخيره و پنهان مى كنند حرز است از براى او بنابر آنچه روايت شده از ايشان عليهم السلام
سى و پنجم و نيز از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل كرده كه هر كه بخواند صد آيه از قرآن از هرآيه كه باشد پس بگويد هفت مرتبه يا اللَّهُ پس اگر بخواند بر سنگى خدا بشكافد آن را
فضيلت خواندن سوره توحيد
سى و ششم و نيز از آن حضرت نقل كرده كه كسى كه بخواند قُلْ هُوَ اللَّهَ اَحَد را در وقتى كه به خوابگاه خود رود سه مرتبه موكّل فرمايد حق تعالى به او پنجاه هزار فرشته كه پاسبانى كنند او را در آن شب و ازحضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه بگذرد بر او يك روز و در نماز خود قُلْ هُوَاللَّهُ اَحَد نخواند روز قيامت به او گويند اى بنده خدا نيستى تو از نماز گذارندگان و نيز از آن حضرت منقولست كه كسى كه بگذرد بر او جمعه يعنى هفته ونخواند درآن قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَد پس بميرد بدين ابى لَهَب و نيز از آن جناب مرويست كه كسى كه برسد به او مرضى يا شدّتى و نخواند در آن حال قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَد و بميرد در آن مرض يا شدّت پس او از اهل آتش است
دعاء بجهت حفظ زراعت از آفات
سى و هفتم و نيز در عدّة الدّاعى نقل كرده كه اين رقيه را براى حفظ زراعت خربزه و خيار و ساير زراعتها از ضرر كرم و جانورى كه آن را فاسد مى كند و كيفيّت آن چنانست كه بنويسد بر چهار پارچه نى يا چهار رقعه و بگذارد در چهار نى و بگذارد آنها را در چهار طرف مزرعه :

اَيُّهَا الدُّودُ اَيُّهَا الدَّوابُّ وَالْهَوامُّ وَالْحَيْواناتُ اُخْرُجُوا مِنْ هذِهِ

اى كرمها و اى جانورها و حشرات و حيوانات بيرون رويد از اين

الاَْرْضِ وَالزَّرْعِ اِلَى الْخَرابِ كَما خَرَجَ ابْنُ مَتّى مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ فَاِنْ لَمْ

زمين و درخت به زمين ويرانه اى چنانچه برون رفت يونس از شكم ماهى و اگر بيرون

تَخْرِجُوا اَرْسَلْتُ عَلَيْكُمْ شُواظاً مِنْ نارٍ وَ نُحاسٍ [ساً] فَلا تَنْتَصِرانِ اَلَمْ تَرَ

نرويد مى فرستم بر شما شعله اى از آتش و دود كه يارى نشويد آيا نديدى آنانكه

اِلَى الَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ اُلْوُفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا

بيرون رفتند از خانه هاشان از ترس مرگ و هزاران نفر بودند خدا بديشان گفت بميريد

فَماتُوا اُخْرُجُوا مِنْها فَاِنَّكَ رَجيمٌ فَخَرَجَ مِنْها خآئِفاً يَتَرَقَّبُ سُبْحانَ الَّذى

و مردند بيرون رويد كه تو رانده اى ، پس ترسان و نگران بيرون رفت منزه است خدائى كه

اَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصى كَاَنَّهُمْ يَوْمَ

برد بنده اش را شبانه از مسجدالحرام تا مسجداقصى ، گويا روزى كه

يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا اِلاّ عَشِيَّةً اَوْضُحيها فَاَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ

آنها رستاخير را ببينند بسر نبرده اند جز شبانگاه يا بامدادى ، پس بيرون كرديم آنان را از باغها و چشمه ها و

زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَريمٍ وَ نَعْمَةٍ كانُوا فيها فاكِهينَ فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ

زراعتها و مقام گرامى و نعمتى كه در آن كامياب بودند و گريه نكرد بر آنها آسمان

وَالاَْرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرينَ اُخْرُجْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ اَنْ تَتَكَبَّرَ فيها فَاخْرُجْ

و زمين و مهلت داده نشدند، بيرون رو كه نباشد تو را كه تكبّر ورزى در آن بيرون رو

اِنَّكَ مِنَ الصّاغِرينَ اُخْرُجْ مِنْها مَذْؤ ماً مَدْحُوراً فَلَنَاءتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لاقِبَلَ

كه تو از زبونانى بيرون شو از آن مذموم و مطرود كه سپاهيانى بسويشان آريم كه تحمل آن نيارند

لَهُمْ وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها اَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِروُنَ

و از آنجا به ذلت بيرونشان كنيم كه زبون شوند * * * * * * * * * * * *

دعاء هنگام نظر كردن به انگشتر عقيق
سى و هشتم سيّد بن طاوس از
حضرت امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه هر كه صبح كند و در دستش انگشتر عقيقى باشد و در انگشت دست راست كرده باشد و پيش از آنكه نظرش بر كسى بيفتد نگين آن را به جانب كف دست بگرداند و به آن نظر كند و سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ تا آخر بخواند پس بگويد:

آمَنْتُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لاشريكَ لَهُ وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَ آمَنْتُ بِسِرِّ آلِ

ايمان دارم به خداى يگانه اى كه شريك ندارد و كافرم به جبت و طاغوت (خلفاى ناحق ) و ايمان دارم به راز آل

مُحَمَّدٍ وَ عَلانِيَتِهِمْ وَ ظاهِرِهِمْ وَ باطِنِهِمْ وَ اَوَّلِهِمْ وَ آخِرِهِمْ پس چون چنين كند

محمّد و نهان و آشكار و باطن و اول و آخرشان * * * * *

خداوند عالميان او را نگاه دارد در آن روز از شرّ آنچه از آسمان نازل مى شود و آنچه بالا مى رود بسوى آسمان و آنچه در زمين فرو مى رود و آنچه بيرون مى آيد از زمين و در حِرز و حمايت خدا و دوستان
خدا باشد تا شام
دعاى دفع فراموشى
سى و نهم شيخ كفعمى از كتاب جمع الشتّات از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده كه هرگاه خواستى از ما حديثى نقل كنى و شيطان تو را فراموشى داده

بگذار دست خود را بر جبهه خود و بگو: صَلَّىَ اللَّهُ عَلى مَحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ

* * * * * * * * * * * * * درود خدا بر محمّد و آلش خدايا از تو خواهم

يا مُذَكِّرَ الْخَيْرِ وَ فاعِلَهُ وَالاْمِرَ بِهِ ذَكِّرْنى ما اَنْسانيهُ الشَّيْطانُ

اى به ياداندازه خير و انجام دهنده اش و دستور دهنده اش يادم آر آنچه را شيطان از يادم برده * * * * * *

و در كتاب من لايحضره الفقيه از حضرت صادق عليه السلام نقل است كه كسى كه بسيار باشد سهو او در نماز پس

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بگويد در وقتى كه داخل خلاء شود: بِسْمِ اللَّهِ اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الرِّجْسِ النَّجِسِ الْخَبيثِ

* * * * * * * * * * * * * * به نام خدا پناه برم به خدا از پليد نجس و خبيث

الْمُخْبِثِ الشَّيطانِ الرَّجيمِ

ناپاك كننده (يعنى ) شيطان رانده * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مؤ لّف گويد كه كسى كه مى خواهد حافظه اش زياد شود مسواك كند و روزه بگيرد و قرآن بخواند و خصوص آية الكرسى و اِدْمان خوردن مويز ناشتا خصوص اگر سرخ و بيست و يك دانه باشد براى فهم و ذهن و حافظه نافع است و خوردن حلوا و گوشت نزديك گردن و عسل و عدس نيز مورث حفظ است و نقل شده كه از دواهائى كه به تجربه رسيده است آن است كه كُندر و سَعْد و شكر طبرزد را مساوى با هم گرفته و نرم بكوبند و سُفوف كرده روزى پنج درهم بخورند لكن سه روز متوالى بخورند و پنج روز ترك كنند و هكَذا و بگويند هر روزى بعد از نماز صبح پيش از آنكه تكلّم كنند:

يا حَىُّ يا قَيُّومُ فَلا يَفُوتُ شَيْئاً عِلْمُهُ وَلا يَؤُدُهُ

اى زنده اى پاينده كه در نرود از علم او چيزى و نه بر او سنگينى كند * * * * * * * * * * * *

و هم بخوانند عقب نمازها دعاى
سُبْحانَ مَنْ لايَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَكَتِهِ را و بخوانند نمازى را كه در باب دوّم بجهت قوّت حافظه نقل كرديم و غير ذلك و اجتناب كنند از چيزهايى كه سبب نسيان مى شود و آن خوردن سيب ترش و گشنيز سبز و پنير و پس خورده موش و بول در آب ايستاده و خواندن اَلْواحِ قبرها و رفتن از بين دو زن و دور افكندن شپش زنده و نچيدن ناخنها و ترك قيلوله و كثرت معاصى و كثرت هموم و احزان در امر دنيا و كثرت اشتغال و علائق و نظر افكندن به دار كشيده و مُرور از بين قطار شتر
دعاى تمجيد
چهلم شيخ ابن فهد نقل كرده از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود هر دعائى كه پيش از آن تمجيد نباشد پس آن ابتر است اوّل تمجيد است پس ثنا راوى گفت كمتر چيزى كه كفايت مى كند از تمجيد چيست فرمود مى گوئى :

اَللّهُمَّ اَنْتَ الاَْوَّلُ فَلَيْسَ قَبْلَكَ شَيْئٌ وَ اَنْتَ الاْ خِرُ فَلَيْسَ بَعْدَكَ شَيْئٌ وَ اَنْتَ

خدايا توئى اول كه نيست پيش از تو چيزى و توئى آخر كه نيست بعد از تو چيزى و توئى

الظّاهِرُ فَلَيْسَ فَوْقَكَ شَيْئٌ وَ اَنْتَ الْباطِنُ فَلَيْسَ دُونَكَ شَيْئٌ وَ اَنْتَ

ظاهر كه نيست برتر از تو چيزى و توئى درون كه نيست وراى تو چيزى و توئى

الْعَزيزُ الْحَكيمُ.

عزيز و فرزانه .

خاتمه
در بعضى از آداب و اءدعيه موت
آداب اموات
در بعضى از آداب و ادعيه متعلّق به موت است بدانكه چون بر كسى آثار موت ظاهر شود اوّل كسى كه بايد به احوال او بپردازد آن شخص خودش است كه سفر ابدى آخرت در پيش دارد و در خُورِ آن سفر او را توشه مى بايد پس اوّل چيزى كه او را ضرور است اِقرار به گناه و اعتراف به تقصير و ندامت از گذشته ها و توبه كامل كردن است و تضرّع و زارى به جناب مقدّس ايزدى كردن كه از گناهان گذشته او درگذرد و در احوال و اهوالى كه در پيش دارد او را به خود و ديگران وانگذارد پس متوجّه وصيت شود و حقوق خدا و خلق آنچه در ذمّه او باشد ادا كند و به ديگران وانگذارد كه بعد از مردن اختيار از دستش بدر رود و به حسرت در اموال خود نگرد و شياطين جنّ و انس وسوسه ها كنند اوصياء و وارثان او را و مانع شوند كه ذمّه او را بَرى سازند و او را چاره اى نباشد و گويد كه برگردانيد مرا آنقدر كه آنچه از اعمال شايسته خواهم در مال خود بكنم و از او نشنوند و حسرت و ندامت سود نبخشد پس به قدر ثلث مال خود از براى خويشان و تصدّقات و خيرات و آنچه مناسب حال خود داند وصيّت كند كه زياده از ثلث را اختيار ندارد پس اِبراء ذمّه از برادران مؤ من خود بطلبد و هر كه را كه غيبت كرده باشد يا اهانتى يا آزارى به او رسانيده باشد اگر حاضر باشند از ايشان التماس كند كه او را حلال كنند و اگر حاضر نباشند از برادران مؤ من التماس كند كه براى او اِبراء ذمّه بخواهند پس امور اطفال و عيال خود را بعد از توكّل بر جناب مقدّس الهى به اَمينى بگذارد و وصىّ براى اولاد صغير خود تعيين كند پس كفن خود را مهيّا نمايد و از شهادتين و عقايد و اذكار و ادعيه و آيات آنچه در كتب مبسوطه مذكور است و اين رساله گنجايش ذكر آنها ندارد به تربت حضرت امام حسين عليه السلام بفرمايد بنويسند و اين در صورتيست كه پيشتر غافل شده باشد و كفن را مهيّا نكرده باشد و اگر نه مؤ من مى بايد كه هميشه كفنش مهيّا باشد و نزد او حاضر باشد چنانچه از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه كفنش با او باشد در خانه اش او را از غافلان ننويسند و هرگاه كه نظر كند به آن كفن ثواب يابد و بايد كه بعد از آن ديگر در فكر زن و فرزند و مال نباشد و متوجّه جناب مقدّس ايزدى شود و به ياد او باشد و تفكّر كند كه اين امور فانى بكار او نمى آيد و به غير لطف و رحمت پروردگار در دنيا و آخرت چيزى به فرياد او نمى رسد و بداند كه چون توكل بر حق تعالى كند امور بازماندگان او به احسن وجوه صورت خواهد يافت و بداندكه اگر خود باقى بماند بدون مشيّت الهى نفعى به ايشان نمى تواند رسانيد و از ايشان ضررى دفع نمى تواند كرد و آن
خداوندى كه ايشان را آفريده است از او به ايشان مهربانتر است و بايد كه در آن حال در مقام رجاء و اميد باشد و از رحمت الهى بسيار اميدوار باشد و از شفاعت رسول خدا صلى الله عليه و آله و حضرات ائمّه معصومين عليهم السلام اميد عظيم داشته باشد و منتظر قُدُوم شريف ايشان باشد و بداند كه همگى در آن وقت حاضر مى شوند و شيعيان خود را بشارتها مى دهند و ملك موت را سفارشها مى كنند
تاءكيد در اءمر وصيّت
شيخ طوسى در مصبّاح متهجّد فرموده مستحب است براى انسان وصيّت و اخلال نكردن به آن ، چه آنكه روايت شده كه سزاوار است براى آدمى كه شب به روز نياورد مگر آنكه وصيّت نامه اش زير سرش باشد و مؤ كد است در حال مرض و نيكو وصيّت كند و خلاص كند خود را از حقوقى كه مابين او و خدا است و از مظالم عباد
عهد نامه ميّت
و به تحقيق روايت شده از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه هر كه نيكو نكند وصيّت را در نزد مرگ خود اين نقص در عقل و مروّت او بوده است گفتند يا رسول اللَّه صلى الله عليه و آله چگونه است آن وصيّت نيكو فرمود چون حاضر شود وفات او و جمع شده باشند مردم نزد او بگويد:

اَللّهُمَّ فاطِرَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنَ الرَّحيمَ اِنّى

خدايا اى آفريننده آسمانها و زمين و داناى غيب و شهود و بخشاينده مهربان من

اَعْهَدُ اِلَيْكَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّاللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَى اللَّهُ

عهد مى كنم با تو كه براستى گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد و به اينكه محمّد صلى اللَّه

عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَ اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ

عليه و آله بنده و رسول او است و به اينكه قيامت خواهد آمد شكى در آن نيست و خدا برانگيزد هر كه

فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّ الْحِسابَ حَقُّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ اَنَّ ما وُعِدَ فيها مِنَ النَّعيمِ

در گور است و حساب حق است و بهشت حق است و هرچه نويد داده شده از نعمتها

مِنَ الْمَاْكَلِ وَ الْمَشْرَبِ وَ النِّكاحِ حَقُّ وَ اَنَّ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ الاْيمانَ حَقُّ وَ اَنَّ

از خوراكى و نوشيدنى و ازدواج حق است و دوزخ حق و ايمان حق است و دين همانست

الدّينَ كَما وَصَفَ وَ اَنَّ الاِْسْلامَ كَما شَرَعَ وَ اَنَّ الْقَوْلَ كَما قالَ وَ اَنَّ الْقُرآنَ كَما اَنْزَلَ وَ اَنَّ اللَّهَ هُوَ

كه او وصف كرده و اسلام چنانست كه او مقرر داشته و گفته همان گفته او است و قرآن همانگونه است كه نازل گشته و خدا

الْحَقُّ الْمُبينُ وَ اَنّى اَعْهَدُ اِلَيْكَ فى دارِ الدُّنْيا اَنّى رَضيتُ بِكَ رَبّاً وَ بِاْلاِسْلامِ

بر حق و آشكار است و من عهد كنم با تو در دنيا كه من خوشنودم به پروردگارى تو و به دين اسلام

ديناً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّاً وَ بِعَلِي وَلِيّاً وَ بِالْقُرْآنِ كِتاباً وَ اَنَّ اَهْلَ

و به پيامبرى محمّد صلى الله عليه و آله و به ولايت على و به كتابم قرآن و به اينكه خاندان

بَيْتِ نَبِّيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ اَئِمِّتى اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى عِنْدَ شِدَّتى وَ

پيامبرت كه بر او و بر ايشان سلام باد امامانند خدايا تويى تكيه گاهم در سختى و

رَجائى عِنْدَ كُرْبَتى وَ عُدَّتى عِنْدَ الاُمُورِ الَّتى تَنْزِلُ بى وَ اَنْتَ وَلِيّى فى

اميدم در گرفتارى و ذخيره ام در پيش آمدها و تويى ولى

نِعْمَتى وَ اِلهى وَ اِلهُ آبائى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاتَكِلْنى اِلى نَفْسى

نعمت من و معبود پدرانم درود فرست بر محمّد و آلش و مرا به خودم وامگذار

طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَداً وَ انِسْ فى قَبْرى وَحْشَتى وَاجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْدَاً يَوْمَ اَلْقاكَ

چشم برهم زدنى هرگز و در وحشت قبرم انيس من باش و قرار ده برايم در پيش خود پيمانى گسترده در روز

مَنْشُوراً پس اين عهد ميّت است در روزى كه وصيّت مى كند به حاجت خود و وصيّت حقّ

ديدارت * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

است بر هر مسلمانى
نسخه اى كه با ميّت گذارند
فرمود حضرت صادق عليه السلام كه تصديق اين در سوره مريم است قول خداوند تبارك و تعالى :

لايَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً يعنى مالك نمى شوند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شفاعت را مگر كسى كه فراگرفته از نزد خداى بخشنده عهد و پيمان را و اين همان عهد است و فرمود رسول خدا صلى الله عليه و آله به اميرالمؤ منين عليه السلام كه بياموز آن را و تعليم كن آن را به اهل بيت و شيعه خود فرمود آن حضرت كه آموخت آن را به من جبرئيل پس شيخ فرموده نسخه آن نوشته كه گذارده مى شود با ميّت در نزد جريده بگويد پيش از نوشتن :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ

بنام خداى بخشاينده مهربان گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد و گواهى دهم كه

مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ اَنَّ النّارَ حَقُّ وَ

محمّد بنده و رسول او است درود خدا بر او و آلش و به اينكه بهشت حق است و دوزخ حق است و

اَنَّ السّاعَةِ حَقُّ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَ اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ آنگاه بنويسد:

قيامت حق و آمدنى است كه شكى در آن نيست و به اينكه خدا برانگيزد آنانكه در گورند # * * * * *

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ شَهِدَ الشُّهُودُ الْمُسَمَّوْنَ فى هذَا الْكِتابِ اَنَّ اَخاهُمْ

بنام خداى بخشاينده مهربان گواهى دهند نامبردگان در اين نامه كه برادر

فِى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ (فلان بن فلان ) بجاى اين اسم آن شخص ذكر شود: اَشْهَدَهُمْ

ايمانى ايشان فلان پسر فلان * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گواه گرفته آنها را

وَاسْتَوْدَعَهُمْ وَاَقَرَّ عِنْدَهُمْ اَنَّهُ يَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَنَّ

و سپرده به آنها و اقرار كرده نزدشان و گواهى دهد كه معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد و به اينكه

مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّهُ مُقِرُّ بِجَميعِ الاَْنْبِيآءِ

محمّد صلى الله عليه وآله بنده و رسول او است و به همه پيمبران

وَالرُّسُلِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ اَنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللَّهِ وَ اِمامُهُ وَ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ

و رسولان عليهم السلام اقرار دارد و به اينكه على ولى خدا و امام او است و امامان از فرزندان او

اَئِمَّتُهُ وَ اَنَّ اَوَّلَهُمُ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِي وَ

پيشوايان اويند كه اولشان حسن و سپس حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و

جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَلِىُّ بْنُ مُوسى وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِي وَ عَلِىُّ

جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و على

بْنُ مَحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِي وَالْقائِمُ الْحُجَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ

بن محمّد و حسن بن على و قائم حجت عليهم السلام مى باشند و به اينكه بهشت حق است

وَالنّارَ حَقُّ وَالسّاعَةَ آتِيَةٌ لارِيْبَ فيها وَ اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّ

و دوزخ حق است و قيامت آمدنى است و شكى در آن نيست و خدا برانگيزد هر كه در گورها است و

مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ [عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ] جآءَ بِالْحَقِّ وَ اَنَّ عَلِيّاً وَلِىُّ اللَّهِ

محمّد صلى اللَّه عليه وآله بنده و رسول او است كه به حق آمده و به اينكه على ولى خدا

وَالْخَليفَةُ مِنْ بَعْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مُسْتَخْلَفُهُ فى اُمَّتِهِ مُؤَدِّياً

و جانشين پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه او را در ميان امتش جانشين كرده و

لاَِمْرِ رَبِّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى وَ اَنَّ فاطِمَةَ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنَيْهَا الْحَسَنَ

دستور پروردگارش تبارك و تعالى را مى رساند و فاطمه دختر رسول خدا و فرزندش حسن

وَالْحُسَيْنَ اِبْنا رَسُولِاللَّهِ وَسِبْطاهُ [وَ] اِمامَا الْهُدى وَ قائِداَ الرَّحْمَةِ وَ اَنَّ عَلِيّاً

و حسين فرزندان و دو نوه رسول خدا و دو رهبر هدايت و پيشواى رحمت و نيز على

وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسى وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ حَسَناً وَالْحُجَّةَ عَلَيْهُم

و محمّد و جعفر و موسى و على و محمّد و على و حسن و حضرت حجت عليهم

السَّلامُ اَئِمَّةٌ وَقادَةٌ وَ دُعاةٌ اِلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَلا وَ حُجَّةٌ عَلى عِبادِهِ پس بگويد: يا

السلام پيشوايان و رهبران و دعوت كنندگان بسوى خدا جل وعلا هستند و حجت بر بندگان اويند * * * * * *

شُهُودُ اى فلان و اى فلان كه نام برده شده ايد در اين نوشته ثابت كنيد براى من اين شهادت را نزد خودتان تا ملاقات كنيد به آن مرا در نزد حوض كوثر پس شهود بگويند اى فلان :

نَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَالشَّهادَةُ وَالاِْقْرارُ وَ الاِْخآءُ مَوْدُوعَةٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى

اى فلانى تو را به خدا مى سپاريم و گواهى و اقرار و برادرى سپرده است در نزد رسول خدا صلى

اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَنَقْرَءُ عَلَيْكَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ پس به هم پيچند آن

اللَّه عليه وآله و بر تو سلام مى رسانيم و رحمت خدا و بركاتش بر تو باد * * * * * * * * * *

صحيفه را و مُهر كنند او را و بايد مختوم شود به مُهر شهود و مُهر ميّت و گذاشته شود در طرف راست ميّت با جريده و نوشته شود صحيفه با كافور با سَرِ چوبى و معطّر و خوشبو نباشد
آداب محتضر و تلقين او به كلمات فرج
و سزاوار است كه در وقتى كه مرگ حاضر مى شود باطن قدمهاى محتضر را رو به قبله كنند و بوده باشد نزد او كسى كه بخواند سوره يسَّ و صافّات و ذكر كند خدا را و تلقين كند او را شهادتين و اقرار به يك يك از امامان عليهم السلام و تلقين كند او را كلمات فَرَج :

لا اِلهَ اِلا اللَّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ

معبودى نيست جز خداى بردبار كريم معبودى نيست جز خداى والاى بزرگ منزه است خدا پروردگار

السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاَْرَضينَ السَّبْعِ وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ ما تَحْتَهُنَّ

آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه و آنچه در آنها و مابين آنها و آنچه زير آنها است

وَ رَبِّ الْعَرشِ الْعَظيمِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَالصَّلوةُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

و پروردگار عرش بزرگ و ستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است و درود بر محمّد و آل

الطَّيِبينَ و حاضر نشود نزد او جُنُب و حايض و چون از دنيا گذشت فرو خوابانند چشمانش را

پاكش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

و بكِشند دستهايش را و بهم گذارند دهانش را و بكِشند ساقهايش را و ببندند چانه اش را
كفن ميّت
و شروع كنند در تحصيل كفن او و كفن واجب او سه پارچه است لُنگ و پيراهن و اِزار كه سرتاسرى باشد و مستحبّ است كه زياد شود بر اين پارچه ها حِبَره يَمَنِيّه و آن جامه اى است كه از يمن مى آورند يا اِزار ديگر و زياد كنند پارچه پنجمى كه به پيچند به آن رانهاى ميّت را و مستحبّ است كه علاوه بر اينها عمامه براى او قرار دهند پس تحصيل كنند براى او مقدارى از كافور كه آتش به آن نرسيده باشد و افضل آن وزن سيزده درهم و ثلث است و اوسط آن چهار مثقال و اَقلّ آن يك درهم است و اگر دشوار باشد هر قدر كه ممكن است تحصيل كنند و سزاوار است كه بنويسد بر همه كفنها يعنى بر هر پارچه اى از آن :

فُلانٌ يَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ اَنَّ

فلانى گواهى دهد كه معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد و به اينكه محمّد رسول خدا است و

عَلِيّاً اَميرُ الْمُؤْمِنينَ وَ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ (و يك يك امامان را ذكر كند) (پس بنويسد)

على اميرمؤ منان است و امامان از فرزندانش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اَئِمَّتُهُ اَئِمَّةُ الْهُدَى الاَْبْرارُ و بنويسد اين را به تربت امام حسين عليه السلام يا به انگشت و

امامان او و پيشوايان هدايت و نيكان هستند * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ننويسند به سياهى
در كيفيت و آداب غسل ميّت
و بايد غسل دهند ميّت را به سه غسل اوّل به آب سِدر دوّم به آب كافور سيّم به آب خالص و كيفيّت غسلش مثل غُسل جنابت است ابتدا مى كند اوّل به شستن دستهاى ميّت سه مرتبه پس مى شويد عورت او را به كمى از اِشنان سه مرتبه پس غسل مى دهد سَر او را با كف سدر سه مرتبه پس جانب راست و بعد جانب چپ را به همين نحو و مى كشد دست خود را بر جميع بدن ميّت و بايد اين شستنها به آب سدر باشد پس بشويد ظرفها را تا اثر سدر برود و بريزد در ظرف آب ديگرى و بيندازد در آن كمى از كافور پس غسل دهد او را به آب كافور مثل غسل به آب سدر و بريزد بقيّه آب را و بشويد ظرفها را پس آب خالص بياورد و غسل سيّم بدهد به همان نحو و بايستد غسل دهنده بر جانب راست او و بگويد هر زمانى كه غسل دهد از او عضوى را عَفْواً عَفْواً و چون از غسل دادن فارغ شود بخشكاند بدن ميّت را به جامه نظيفى و واجب است بر غسل دهنده غسل در اين حال يا در مابعد و مستحبّ است مقدّم داشتن وضو بر غسلهاىِ ميّت



 
 
 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved