بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
 
 



مُسْتَقيمٍ # پس حاجات خود را از خدا بطلب كه برآورده خواهد شد انشاء اللَّه تعالى

راست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زيارت ديگر

از براى آن حضرت روايت شده : اَلسَّلامُ عَلَى الْبابِ الاَْقْصَدِ وَالطَّريقِ

* * * * * * * * * * * سلام بر محكمترين درگاه و راستترين راه

الاَْرْشَدِ وَالْعالِمِ الْمُؤَيَّدِ يَنْبُوعِ الْحِكَمِ وَمِصْباحِ الظُّلَمِ سَيِّدِ الْعَرَبِ

و بر آن دانشمند تاءييد شده (از جانب پروردگار) سرچشمه حكمتها و چراغ تاريكيها آقاى عرب

وَالْعَجَمِ الْهادى اِلَى الرَّشادِ الْمُوَفَّقِ بِالتَّاْييدِ وَالسَّدادِ مَوْلاىَ

و عجم راهنماى راه رشد و هدايت و موفق به تاءييد و استقامت (حق ) سرور و مولايم حضرت

اَبى جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي الْجَوادِ اَشْهَدُ يا وَلِىَّ اللَّهِ اَنَّكَ اَقَمْتَ الصَّلوةَ

ابى جعفر محمد بن على جواد گواهى دهم اى ولىّ خدا كه براستى تو برپاداشتى نماز را

وَآتَيْتَ الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَجاهَدْتَ

و بدادى زكات را و امر به معروف و نهى از منكر كردى و جهاد كردى

فى سَبيلِ اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ

در راه خدا آنطور كه بايد و خدا را از روى اخلاص پرستش كردى تا رحلتت فرا رسيد،

فَعِشْتَ سَعيداً وَمَضَيْتَ شَهيداً يا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ فَاَفُوزَ فَوْزاً

سعادتمند زيستى و شهيد از جهان رفتى اى كاش من هم با شما بودم و به رستگارى بزرگى نائل

عَظيماً وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ # پس ببُوس تربت شريف را و بگذار صورت راست

مى شدم و رحمت خدا و بركاتش نيز بر تو باد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

را بر آن و دو ركعت نماز زيارت را بجا آور و دعا كن بعد از آن هرچه بخواهى .
زيارت براى امام زادگان
سوّم سيّد اجلّ علىّ بن طاوس رضى اللّه عنه در مصباح الزائر دو زيارت از براى امام زادگان نقل نموده كه به آن زيارت كرده مى شوند و نقلش در اينجا مناسب است فرموده كه چون قصد كردى زيارت كنى يكى از ايشان را مثل قاسم فرزند حضرت كاظم عليه السلام يا عبّاس فرزند اميرالمؤ منين عليه السلام يا علىّ بن الحسين عليه السلام را كه مقتول بطَفّ است و هركه جارى مجراى

ايشان باشد در حكم پس بايست بر سَرِ قبرشان و بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِّدُ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سلام بر تو اى آقاى

الزَّكِىُّ الطّاهِرُ الْوَلِىُّ وَالدّاعِى الْحَفِىُّ اَشْهَدُ اَنَّكَ قُلْتَ حَقّاً وَنَطَقْتَ

پاك و پاكيزه و سرور من و اى دعوت كننده (به حق ) به مهربانى ، گواهى دهم كه تو حق گفتى و

حَقّاً وَصِدْقاً وَدَعَوْتَ اِلى مَوْلاىَ وَمَوْلاكَ عَلانِيَةً وَسِرّاً فازَ مُتَّبِعُكَ

به حق و راستى سخن كردى و (مردم را) آشكارا و نهان بسوى مولاى من و مولاى خودت دعوت فرمودى رستگار شد پيرو تو

وَنَجى مُصَدِّقُكَ وَخابَ وَخَسِرَ مُكَذِّبُكَ وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ اِشْهَدْ لى

و نجات يافت تصديق كننده ات و نوميد و زيانكار شد تكذيب كننده ات و آنكس كه با تو مخالفت كرد گواه باش براى من

بِهذِهِ الشَّهادَةِ لاَِكُونَ مِنَ الْفائِزينَ بِمَعْرِفَتِكَ وَطاعَتِكَ وَتَصْديقِكَ

اين گواهى را تا من بوسيله معرفت و اطاعت تو و تصديق و پيروى كردنت

وَاتِّباعِكَ وَالسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدى وَابْنَ سَيِّدى اَنْتَ بابُ اللّهِ

از زمره رستگاران باشم و سلام بر تو اى آقاى من و اى فرزند آقاى من توئى درگاه خدا

الْمُؤْتى مِنْهُ وَالْمَاْخُوذُ عَنْهُ اَتَيْتُكَ زائِراً وَحاجاتى لَكَ مُسْتَوْدِعاً

كه از آن درآيند و(معالم دين را) از آن بگيرند آمده ام به درگاهت براى زيارت و حاجتهاى خود را به تو سپرده ام

وَها اَ نَا ذا اَسْتَوْدِعُكَ دينى وَاَمانَتى وَخَواتيمَ عَمَلى وَجَوامِعَ

و من اكنون به تو مى سپارم دينم و امانتم و سرانجام كارهايم و همه

اَمَلى اِلى مُنَتَهى اَجَلى وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ

آرزوهايم را تا پايان عمرم و بر تو باد سلام و رحمت خدا و بركاتش

زيارت ديگر
از براى اولاد ائمّه عليهم السلام مى گوئى :

اَلسَّلامُ عَلى جَدِّكَ الْمُصْطَفى اَلسَّلامُ عَلى اَبيكَ الْمُرْتَضَى [الرِّض ا]

سلام بر جدّ تو حضرت مصطفى سلام بر پدرت امام مرتضى (و پسنديده )

اَلسَّلامُ عَلَى السَّيِّدَيْنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ اَلسَّلامُ عَلى خَديجَةَ اُمِّ

سلام بر دو آقاى بزرگوار حسن و حسين سلام بر خديجه مادر

سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَ اُمِّ الاَْئِمَّةِ الطّاهِرينَ

بانوى زنان جهانيان سلام بر فاطمه مادر امامان پاكيزه

اَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْفاخِرَةِ بُحُورِ الْعُلُومِ الزّاخِرَةِ شُفَعآئى فِى

سلام بر بزرگواران با افتخار آن درياهاى مواج علم و دانش شفيعان من در

الاَّْخِرَةِ وَاَوْلِيآئى عِنْدَ عَوْدِ الرُّوحِ اِلَى الْعِظامِ النّاخِرَةِ اَئِمَّةِ الْخَلْقِ

آخرت و سروران من هنگام بازگشت روح به استخوانهاى پوسيده ، پيشوايان خلق

وَوُلاةِ الْحَقِّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّخْصُ الشَّريفُ الطّاهِرُ الْكَريمُ

و زمامداران حق سلام بر تو اى شخص شريف پاكيزه بزرگوار

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَمُصْطَفاهُ وَاَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّهُ

گواهى دهم كه معبودى جز خدا نيست و اينكه محمد بنده و برگزيده او است و على ولى او

وَمُجْتَباهُ وَاَنَّ الاِْمامَةَ فى وُلْدِهِ اِلى يَوْمِ الدّينِ نَعْلَمُ ذلِكَ عِلْمَ

و انتخاب شده از طرف او است و به اينكه منصب امامت تا روز قيامت در اولاد او است و اين مطلب را

الْيَقينِ وَنَحْنُ لِذلِكَ مُعْتَقِدُونَ وَفى نَصْرِهِمْ مُجْتَهِدُونَ

به يقين مى دانيم و بدان معتقديم و در ياريشان كوشائيم

دعاء در اعمال روز عرفه
چهارم دعائى است كه در اعمال روز عرفه در ذيل تسبيح سُبْحانَ اللَّهِ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَسُبْحانَ اللَّهِ بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ كه در مفاتيح مذكور است بعد از تَبارَكَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخالِقينَ بخوان :

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ مَعَ كُلِّ

و ستايش خداى را پيش از هر كس و ستايش خداى را بعد از هركس و ستايش خداى را با هر

اَحَدٍ وَالْحَمْدُ للَّهِ يَبْقى رَبُّنا وَيَفْنى كُلُّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ للَّهِ حَمْداً يَفْضُلُ

كس و ستايش خداى را كه باقى است پروردگار ما و فانى شود هركس و ستايش خداى را ستايشى كه فزونى جويد

حَمْدَ الْحامِدينَ حَمْداً كَثيراً قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ للَّهِ حَمْداً يَفْضُلُ

برستايش ستايش كنندگان ستايش بسيارى پيش از هركس و ستايش خداى را ستايشى كه فزونى جويد

حَمْدَ الْحامِدينَ حَمْداً كَثيراً بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ للَّهِ حَمْداً يَفْضُلُ

ستايش ستايش كنندگان را ستايشى بسيار پس از هركس و ستايش خداى را ستايشى كه فزونى جويد

حَمْدَ الْحامِدينَ حَمْداً كَثيراً مَعَ كُلِّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ للَّهِ حَمْداً يَفْضُلُ

ستايش ستايش كنندگان را ستايشى بسيار با هركس و ستايش خداى را ستايشى كه فزونى جويد

حَمْدَ الْحامِدينَ حَمْداً كَثيراً لِرَبِّنَا الْباقى وَيَفْنى كُلُّ اَحَدٍ وَالْحَمْدُ للَّهِ

ستايش ستايش كنندگان را ستايشى بسيار براى پروردگار ما كه باقى است و فانى شود هركس و ستايش خداى را

حَمْداً لا يُحْصى وَلا يُدْرى وَلا يُنْسى وَلا يَبْلى وَلا يَفْنى وَلَيْسَ

ستايشى كه بشماره درنيايد و مقدارش دانسته نشود و فراموش نگردد و كهنه نشود و فنا نپذيرد

لَهُ مُنْتَهى وَالْحَمْدُ للَّهِ حَمْداً يَدُومُ بِدَوامِهِ وَيَبْقى بِبَقائِهِ فى سِنىِ

و نهايت نداشته باشد و ستايش خداى را ستايشى كه دوام يابد به دوام او و باقى بماند به بقاى او در طول ساليان

الْعالَمينَ وَشُهُورِ الدُّهُورِ وَاَيّامِ الدُّنْيا وَساعاتِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ

(بى شمار) جهانيان و ماههاى روزهاى اين جهان و ساعتهاى شب و روز

وَالْحَمْدُ للَّهِ اَبَدَ الاَْبَدِ وَمَعَ الاَْبَدِ مِمّا لا يُحْصيهِ الْعَدَدُ وَلا يُفْنيهِ

و ستايش خداى را به هميشگى هميشه و تا ابد بدان حدّ كه شماره اش نكند شماره و عدد و تمامش نكند

الاَْمَدُ وَلا يَقْطَعُهُ الاَْبَدُ وَتَبارَكَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخالِقينَ (بعد بگو) لا اِلهَ

زمان و مدت و قطع نكند دنباله اش را ابد (و هميشگى ) و بزرگ است خدا كه بهترين آفرينندگان است * * * ((معبودى

اِلا اللَّهُ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ مَعَ

نيست جز خدا)) پيش از هركس و ((معبودى نيست جز خدا)) پس از هركس و ((معبودى نيست جز خدا)) با

كُلِّ اَحَدٍ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ يَبْقى رَبُّنا وَيَفْنى كُلُّ اَحَدٍ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ

هر كس و ((معبودى نيست جز خدا)) كه باقى است پروردگار ما و فانى شود هر كس و ((معبودى نيست جز خدا))

تَهْليلاً يَفْضُلُ تَهْليلَ الْمُهَلِّلينَ فَضْلاً كَثيراً قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَلا اِلهَ اِلا

به يكتا خوانى آن چنانى كه فزونى جويد يكتاخوانى يكتاخوانندگان را فزونى بسيارى پيش از هركس و ((معبودى نيست جز

اللَّهُ تَهْليلاً يَفْضُلُ تَهْليلَ الْمُهَلِّلينَ فَضْلاً كَثيراً بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ وَلا اِلهَ

خدا)) به يكتاخوانى آنچنانى كه فزونى جويد يكتاخوانى يكتاخوانان را فزونى بسيارى بعد از هركس و ((معبودى نيست

اِلا اللَّهُ تَهْليلاً يَفْضُلُ تَهْليلَ الْمُهَلِّلينَ فَضْلاً كَثيراً مَعَ كُلِّ اَحَدٍ وَلا

جز خدا)) به يكتاخوانى آنچنانى كه فزونى جويد يكتاخوانى يكتاخوانان را فزونى بسيار با هركس و ((معبودى

اِلهَ اِلا اللَّهُ تَهْليلاً يَفْضُلُ تَهْليلَ الْمُهَلِّلينَ فَضْلاً كَثيراً لِرَبِّنَا الْباقى

نيست جز خدا)) به يكتاخوانى آنچنانى كه برترى جويد يكتاخوانى يكتاخوانان را فزونى بسيارى براى پروردگار ما كه باقيست

وَيَفْنى كُلُّ اَحَدٍ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ تَهْليلاً لا يُحْصى وَلا يُدْرى وَلا

و فانى شود هركس و ((معبودى نيست جز خدا)) به يكتاخوانى آنچنانى كه شماره نشود مقدارش و دانسته نشود و

يُنْسى وَلا يَبْلى وَلا يَفْنى وَلَيْسَ لَهُ مُنْتَهى وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ تَهْليلاً

فراموش نگردد و كهنه نشود و فنا نپذيرد و انتها نداشته باشد و ((معبودى نيست جز خدا)) به يكتاخوانى آنچنانى

يَدُومُ بِدَوامِهِ وَيَبْقى بِبَقآئِهِ فى سِنىِ الْعالَمينَ وَشُهُورِ الدُّهُورِ

كه ادامه يابد به دوام او و باقى ماند به بقاى او در طول ساليان جهانيان و ماههاى روزگاران

وَاَيّامِ الدُّنْيا وَساعاتِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ اَبَدَ الاَْبَدِ وَمَعَ

و روزهاى اين جهان و ساعتهاى شب و روز و ((معبودى نيست جز خدا)) به هميشگى هميشه و تا

الاَْبَدِ مَمّا لا يُحْصيهِ الْعَدَدُ وَلا يُفْنيهِ الاَْمَدُ وَلا يَقْطَعُهُ الاَْبَدُ وَتَبارَكَ

اَبد بدان حد كه شماره اش نكند عدد و فانيش نكند مدت و دنباله اش را قطع نكند اَبد و بزرگ است

اللَّهُ اَحْسَنُ الْخالِقينَ (پس بگو) وَاللَّهُ اَكْبَرُ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ وَاللَّهُ اَكْبَرُ بَعْدَ

خدا كه بهترين آفرينندگان است * * * و ((خدا بزرگتر است )) پيش از هر كس و ((خدا بزرگتر است )) بعد

كُلِّ اَحَدٍ وَاللَّهُ اَكْبَرُ مَعَ كُلِّ اَحَدٍ وَاللَّهُ اَكْبَرُ يَبْقى رَبُّنا وَيَفْنى كُلُّ اَحَدٍ

از هر كس و ((خدا بزرگتر است )) با هركس و ((خدا بزرگتر است )) كه باقى ماند پروردگار ما و فانى شود هركس

وَاللَّهُ اَكْبَرُ تَكْبيراً يَفْضُلُ تَكْبيرَ الْمُكَبِّرينَ فَضْلاً كَثيراً قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ

و ((خدا بزرگتر است )) بزرگى آنچنانى كه فزونى جويد بر تكبير تكبيرگويان (بزرگ شمردن بزرگ شمارندگان ) فزونى بسيارى پيش از

وَاللَّهُ اَكْبَرُ تَكْبيراً يَفْضُلُ تَكْبيرَ الْمُكَبِّرينَ فَضْلاً كَثيراً بَعْدَ كُلِّ اَحَدٍ

هر كس و ((خدا بزرگتر است )) به تكبيرى كه فزونى جويد بر تكبير تكبيرگويان فزونى بسيارى پس از هركس

وَاللَّهُ اَكْبَرُ تَكْبيراً يَفْضُلُ تَكْبيرَ الْمُكَبِّرينَ فَضْلاً كَثيراً مَعَ كُلِّ اَحَدٍ

و ((خدا بزرگتر است )) به تكبيرى كه فزونى جويد بر تكبير تكبيرگويان فزونى بسيارى با هركس

وَاللَّهُ اَكْبَرُ تَكْبيراً يَفْضُلُ تَكْبيرَ الْمُكَبِّرينَ فَضْلاً كَثيراً لِرَبِّنَا الْباقى

و ((خدا بزرگتر است )) به تكبيرى كه فزونى جويد تكبير تكبيرگويان را فزونى بسيارى براى پروردگار ما كه باقيست

وَيَفْنى كُلُّ اَحَدٍ وَاللَّهُ اَكْبَرُ تَكْبيراً لا يُحْصى وَلا يُدْرى وَلا يُنْسى

و فانى شود هركس و ((خدا بزرگتر است )) به تكبيرى كه به شماره درنيايد و مقدارش دانسته نشود و فراموش نگردد

وَلا يَبْلى وَلا يَفْنى وَلَيْسَ لَهُ مُنْتَهى وَاللَّهُ اَكْبَرُ تَكْبيراً يَدُومُ بِدَوامِهِ

و كهنه نشود و فنا نپذيرد و نهايت نداشته باشد و ((خدا بزرگتر است )) تكبيرى كه دوام يابد به دوام او

وَيَبْقى بِبَقآئِهِ فى سِنىِالْعالَمينَ وَشُهُورِ الدُّهُورِ وَاَيّامِ الدُّنْيا وَساعاتِ

و باقى ماند به بقاى او در طول سالهاى جهانيان و ماههاى روزگاران و روزهاى دنيا و ساعتهاى

اللَّيْلِ وَالنَّهارِ وَاللَّهُ اَكْبَرُ اَبَدَ الاَْبَدِ وَمَعَ الاَْبَدِ مَمّا لايُحْصيهِ الْعَدَدُ

شب و روز و ((خدا بزرگتر است )) به هميشگى هميشه و تا اَبد بدان حد كه شماره اش نكند هيچ عددى

وَلا يُفْنيهِ الاَْمَدُ وَلا يَقْطَعُهُ الاَْبَدُ وَتَبارَكَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخالِقينَ

و فانيش نكند مدت و زمانى و قطع كند دنباله اش را اَبد و بزرگ است خدا بهترين آفرينندگان

دعاى مكارمُ الا خلاق

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَبَلِّغْ بِايمانى اَكْمَلَ الاْيمانِ وَاجْعَلْ

خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و برسان ايمان مرا به كاملترين درجات ايمان و بگردان

يَقينى اَفْضَلَ الْيَقينِ وَانْتَهِ بِنِيَّتى اِلى اَحْسَنِ النِّيّاتِ وَبِعَمَلى اِلى

يقينم را بهترين يقينها و نيتم را به بهترين نيتها منتهى گردان و عملم را به

اَحْسَنِ الاَْعْمالِ اَللّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتى وَصَحِّحْ بِما عِنْدَكَ يَقينى

بهترين اعمال خدايا شايان كن به لطف و كرمت نيتم را و درست كن بوسيله آنچه در پيش تو است يقينم را

وَاسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ ما فَسَدَ مِنّى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ

و اصلاح كن به نيروى خودت مفاسد كار مرا خدايا درود فرست بر محمد و آلش

وَاكْفِنى ما يَشْغَلُنِى الاِْهْتِمامُ بِهِ وَاسْتَعْمِلْنى بِما تَسْئَلُنى غَداً عَنْهُ

و كفايت كن از من آنچه را اهتمام بدان مرا بخود مشغول كرده و بگمارم بدانچه فرداى قيامت مرا بدان بازخواست كنى

وَاسْتَفْرِغْ اَيّامى فيما خَلَقْتَنى لَهُ وَاَغْنِنى وَاَوْسِعْ عَلَىَّ فى رِزْقِكَ

و روزهايم را تنها براى آنچه بخاطر آن خلقم كرده اى فارغ ساز و بى نيازم كن و وسيع گردان بر من روزيت را

وَلا تَفْتِنّى بِالنَّظَرِ وَاَعِزَّنى وَلا تَبْتَلِيَنّى بِالْكِبْرِ وَعَبِّدْنى لَكَ وَلا

و مرا در فتنه نگاه (يا انديشه هاى بيهوده يامهلت دادن ) مينداز و عزيزم گردان و به بزرگمنشى مبتلايم مكن و به عبادت خودت

تُفْسِدْ عِبادَتى بِالْعُجْبِ وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلى يَدَىَّ الْخَيْرَ وَلا تَمْحَقْهُ

وادارم كن و تباه مكن عبادتم را بخودبينى و بدست من كار خير مردم را اجرا كن ولى با منت گذارى

بِالْمَنِّ وَهَبْ لى مَعالِىَ الاَْخْلاقِ وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ اَللّهُمَّ صَلِّ

من از بينش نبرى و برسانم به پايه هاى بلند اخلاق و نگاهم دار از فخر كردن و به خود باليدن خدايا درود فرست

عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا تَرْفَعْنى فِى النّاسِ دَرَجَةً اِلاّ حَطَطْتَنى

بر محمد و آلش و بالا مبر مرا در ميان مردم به درجه اى جز آنكه پائينم آرى

عِنْدَ نَفْسى مِثْلَها وَلا تُحْدِثْ لى عِزّاً ظاهِراً اِلاّ اَحَدَثْتَ لى ذِلَّةً

در پيش خودم به همان مقدار و پيش نياور براى من عزتى در ظاهر جز آنكه پيش آورى برايم خوارى

باطِنَةً عِنْدَ نَفْسى بِقَدَرِها اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

در باطن در پيش خودم به همان اندازه خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد

وَمَتِّعْنى بِهُدىً صالِحٍ لا اَسْتَبْدِلُ بِهِ وَطَريقَةِ حَقٍّ لا اَزيغُ عَنْها وَنِيَّةِ

و بهره مند ساز مرا به هدايت شايسته اى كه چيزى را با آن تبديل نكنم و راه حقى كه منحرف نشوم از آن و نيت درستى

رُشْدٍ لا اَشُكُّ فيها وَعَمِّرْنى ما كانَ عُمْرى بِذْلَةً فى طاعَتِكَ فَاِذا

كه شك نكنم در آن و عمرم بده تا وقتى كه عمرم در راه طاعت تو صرف گردد و هرگاه (ديدى )

كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْنى اِلَيْكَ قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ

عمر من چراگاه شيطان شد جانم را بگير پيش از آنكه خشم تو بر من سبقت جويد

اِلَىَّ اَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَىَّ اَللّهُمَّ لا تَدَعْ خَصْلَةً تُعابُ مِنّى اِلاّ

يا غضبت درباره من محقق گردد خدايا وامگذار براى من خصلتى را كه مورد نكوهش باشد جز آنكه

اَصْلَحْتَها وَلا عآئِبَةً اُؤَنَّبُ بِها اِلاّ حَسَّنْتَها وَلا اُكْرُومَةً فِىَّ ناقِصَةً اِلاّ

اصلاحش كنى و نه عيبى كه مايه سرزنش باشد جز آنكه نيكويش گردانى و نه كرامتى كه در من ناقص باشد جز

اَتْمَمْتَها اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَبْدِلْنى مِنْ بِغْضَةِ

آنكه كاملش گردانى خدايا درود فرست بر محمد وآل محمد و مبدل كن براى من كينه

اَهْلِ الشَّنَانِ الْمَحَبَّةَ وَمِنْ حَسَدِ اَهْلِ الْبَغْىِ الْمَوَدَّةَ وَمِنْ ظَنَّةِ اَهْلِ

كينه توزان را به محبت و حسد ستمكاران را بدوستى و بدگمانى مردمان

الصَّلاحِ الثِّقَةَ وَمِنْ عَداوَةِ الاَْدْنَيْنَ الْوَِلايَةَ وَمِنْ عُقُوقِ ذَوِى

شايسته را به اطمينان و وثوق و دشمنى نزديكانم را بدوستى و نافرمانى و مخالفت خويشاوندان را

الاَْرْحامِ الْمَبَرَّةَ وَمِنْ خِذْلانِ الاَْقْرَبينَ النُّصْرَةَ وَمِنْ حُبِّ الْمُدارينَ

به نيكى كردن و احسان و خوار كردن نزديكان مرا به يارى دادن و دوستى ظاهرى مدارا كنندگان را

تَصْحيحَ الْمِقَةِ وَمِنْ رَدِّ الْمُلابِسينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ وَمِنْ مَرارَةِ خَوْفِ

به دوستى حقيقى و دور ساختن آميزش كنندگان مرا به خوش رفتارى و تلخى +ترس +

الظّالِمينَ حَلاوَةَ الاَْمَنَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ لى

مرا از ستمكاران به شيرينى امنيت مبدل فرما خدايا درود فرست بر محمد و آلش و قرار ده برايم

يَداً عَلى مَنْ ظَلَمَنى وَلِساناً عَلى مَنْ خاصَمَنى وَظَفَراً بِمَنْ

دست نيرومندى بر هر كه به من ستم كند و زبان گويائى بر هر كه با من ستيزگى كند و پيروزى به هر كس

عانَدَنى وَهَبْ لى مَكْراً عَلى مَنْ كايَدَنى وَقُدْرَةً عَلى مَنِ

كه با من دشمنى كند و حيله اى در مقابل حيله كنندگانم به من بده و نيروئى بر كسى

اضْطَهَدَنى وَتَكْذيباً لِمَنْ قَصَبَنى وَسَلامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنى وَوَفِّقْنى

كه در تنگنايم گذارد و تكذيب گفتار هر كه عيبجوئى و بدگوئيم كند و تندرستى از شر كسى كه مرا تهديد كند و موفقم بدار

لِطاعَةِ مَنْ سَدَّدَنى وَمُتابَعَةِ مَنْ اَرْشَدَنى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

براى فرمانبردارى كسى كه كمكم كند و پيروى كسى كه به راه راستم وادارد خدايا درود فرست بر محمد

وَآلِهِ وَسَدِّدْنى لاَِنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنى بِالنُّصْحِ وَاَجْزِىَ مَنْ

و آلش و پابرجايم كن تا پاسخ دهم خيانت كسى را كه به من خيانت كرده به خيرخواهى و پاداش دهم كسى

هَجَرَنى بِالْبِرِّوَاُثيبَ مَنْ حَرَمَنى بِالْبَذْلِ وَاُكافِىَ مَنْ قَطَعَنى بِالصِّلَةِ

كه ترك مرا كرده به نيكى و عوض دهم كسى كه محرومم كرده به بذل و بخشش و مكافات كنم هر كه پيوندش را از من بريده

وَاُخالِفَ مَنِاغْتابَنى اِلى حُسْنِ الذِّكْرِ وَاَنْ اَشْكُرَ الْحَسَنَةَ وَ اُغْضِىَ

به پيوستن و مخالفت كنم با هر كه پشت سرم بدگويد به اينكه بخوبى يادش كنم و سپاسگزارى كنم از نيكى و احسان و چشم پوشى

عَنِ السَّيِّئَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَحَلِّنى بِحِلْيَةِ الصّالِحينَ

كنم از بدى ديگران خدايا درود فرست بر محمد و آلش و بيارايم به زيور شايستگان

وَاَلْبِسْنى زينَةَ الْمُتَّقينَ فى بَسْطِ الْعَدْلِ وَكَظْمِ الْغَيْظِ وَاِطْفاَّءِ

و در برم كن زينت پرهيزكاران را در عدالت گسترى و فرو بردن خشم وخاموش كردن آتش (فتنه و آشوب )

النّاَّئِرَةِ وَضَمِّ اَهْلِ الْفُرْقَةِ وَاِصْلاحِ ذاتِ الْبَيْنِ وَاِفْشآءِ الْعارِفَةِ

و گردآوردن مردم پراكنده و اصلاح ميان مردم و آشكار ساختن كارهاى خوب

وَسَِتْرِ الْعاَّئِبَةِ وَلينِ الْعَريكَةِ وَخَفْضِ الْجَناحِ وَحُسْنِ السّيرَةِ

و پوشاندن عيوب و نرم خوئى و فروتنى وخوشرفتارى

وَسُكُونِ الرّيحِ وَطيبِ الْمُخالَقَةِ وَالسَّبْقِ اِلىَ الْفَضيلَةِ وَايثارِ

و نداشتن باد و نخوت و خوش خلقى و سبقت گرفتن بسوى فضيلت و از خودگذشتگى

التَّفَضُّلِ وَتَرْكِ التَّعْييرِ وَالاِْفْضالِ عَلى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ وَالْقَوْلِ

در احسان و بخشش و ترك كردن سرزنش مردم و بخشش بر غير مستحق و سخن كردن

بِالْحَقِّ وَاِنْ عَزَّ وَاسْتِقْلالِ الْخَيْرِ وَاِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلى وَفِعْلى

بحق و راستى و اگر چه گران و سخت باشد و كم شمردن كار خيرم را اگر چه گفتار و كردارم

[وَاسْتِكْثارِ الشَّرِّ وَ اِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلى وَفِعْلى ] وَاَكْمِلْ ذلِكَ لى بِدَوامِ

زياد باشد (و زياد شمردن كار شرّ را از گفتار و كردارم اگرچه كم باشد) و كامل كن اينها را برايم بوسيله

الطّاعَةِ وَلُزُومِ الْجَماعَةِ وَرَفْضِ اَهْلِ الْبِدَعِ وَمُسْتَعْمِلِى الرَّاْىِ

طاعت هميشگى و ملازمت با جماعت (اهل حق ) و واگذاردن بدعتگزاران وآنانكه راءى ساختگى خود را

الْمُخْتَرَعِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ اَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَىَّ

بكار بندند خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و مقرر دار فراخترين روزيت را بر من آنگاه

اِذا كَبِرْتُ وَاَقْوى قُوَّتِكَ فِىَّ اِذا نَصِبْتُ وَلا تَبْتَلِيَنّى بِالْكَسَلِ عَنْ

كه پير شوم و نيرومندترين نيرويت را در من هنگامى كه از كار افتاده و وامانده شدم و گرفتارم مكن به بيحالى

عِبادَتِكَ وَلاَ الْعَمى عَنْ سَبيلِكَ وَلا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلافِ مَحَبَّتِكَ وَلا

در عبادتت و نه به كورى و گمراهى از راهت و نه بدست زدن آنچه مخالف دوستى تو است و نه

مُجامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ وَلا مُفارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ اِلَيْكَ اَللّهُمَّ

به همراه شدن با كسى كه از تو جدا شده و نه جدا شدن از آن كس كه با تو همراه گشته خدايا

اجْعَلْنى اَصُولُ بِكَ عِنْدَ الْضَّرُورَةِ وَاَسْئَلُكَ عِنْدَ الْحاجَةِ وَاَتَضَرَّعُ

چنانم كن كه در هنگام بيچارگى و گرفتارى به تو رو كنم و در هنگام حاجتمندى از تو درخواست كنم

اِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ وَلا تَفْتِنّى بِالاِْسْتِعانَةِ بِغَيْرِكَ اِذَا اضْطُرِرْتُ وَلا

و در هنگام ندارى بدرگاه تو زارى كنم و دچارم مكن به كمك خواهى از غير خودت در هنگام ناچارى و نه

بِالْخُضُوعِ لِسُؤ الِ غَيْرِكَ اِذَا افْتَقَرْتُ وَلا بِالتَّضَرُّعِ اِلى مَنْ دُونَكَ

به خضوع و كرنش براى درخواست غير تو گاهى كه نيازمند گشتم و نه به زارى كردن بدرگاه ديگرى جز تو

اِذارَهِبْتُ فَاَسْتَحِقَّ بِذلِكَ خِذْلانَكَ وَمَنْعَكَ وَاِعْراضَكَ يا اَرْحَمَ

هنگام هراسم كه در نتيجه سزاوار خذلان و خوارى تو گردم و مستحق منع لطف و اعراض تو شوم اى مهربانترين

الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ ما يُلْقِى الشَّيْطانُ فى رُوْعى مِنَ الَّتمَنّى

مهربانان خدايا چنان كن كه آنچه را شيطان در دلم و خاطرم اندازد از آرزو

وَالتَّظَنّى وَالْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ وَتَفَكُّراً فى قُدْرَتِكَ وَتَدْبيراً عَلى

و بدگمانى و حسد همه مبدل به تذكر عظمت تو و تفكر در قدرت تو و تدبيرى براى از بين بردن

عَدُوِّكَ وَما اَجْرى عَلى لِسانى مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ اَوْ هَجْرٍ اَوْشَتْمِ

دشمنت گردد و آنچه را بر زبانم جارى سازد از تلفظ به فحش يا هرزه گوئى

عِرْضٍ اَوْشَهادَةِ باطِلٍ اَوِ اغْتِيابِ مُؤْمِنٍ غآئِبٍ اَوْ سَبِّ حاضِرٍ وَما

يا بى عرضِى يا شهادت ناحق يا غيبت مؤ منى كه غائب است يا دشمنام به مؤ منى كه حاضر است و امثال اينها را همه

اَشْبَهَ ذلِكَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ وَاِغْراقاً فِى الثَّناَّءِ عَلَيْكَ وَذَهاباً فى

را مبدل كن به ذكر حمد و ستايش خودت و ثناگوئيت به حدّ اغراق و ورود در

تَمْجيدِكَ وَشُكْراً لِنِعْمَتِكَ وَاِعْتِرافاً بِإِحْسانِكَ وَاِحْصاَّءً لِمِنَنِكَ

تمجيدت و سپاسگزارى نعمتت و اعتراف به احسان و لطفت و شماره كردن بخششهايت

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا اُظْلَمَنَّ وَاَنْتَمُطيقٌ لِلدَّفْعِ عَنّى

خدايا درود فرست بر محمد و آلش و چنان كن كه من مورد ستم واقع نشوم با اينكه تو قادر بر دفع آن هستى

وَلا اَظْلِمَنَّ وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنّى وَلا اَضِلَّنَّ وَقَدْ اَمْكَنَتْكَ

و مورد ستم واقع نشوم با اينكه تو قادرى كه آن را از سر من بگيرى و گمراه نشوم با اينكه به هدايت كردنم امكان دارى

هِدايَتى وَلا اَفْتَقِرَنَّ وَمِنْ عِنْدِكَ وُسْعى وَلا اَطْغَيَنَّ وَمِنْ عِنْدِكَ

و نيازمند نشوم با اينكه وسعت روزيم از نزد تو است و طغيان نكنم با اينكه هستى

وُجْدى اَللّهُمَّ اِلى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ وَ اِلى عَفْوِكَ قَصَدْتُ وَاِلى

(يا نشاط) از جانب تو است خدايا بسوى آمرزش تو وارد گشتم و به جانب گذشت تو آهنگ كردم و بسوى

تَجاوُزِكَ اِشْتَقْتُ وَبِفَضْلِكَ وَثِقْتُ وَلَيْسَ عِنْدى ما يُوجِبُ لى

چشم پوشى تو بار شوق خود را بستم و به فضل و كرم تو اعتماد كردم و چيزى كه موجب

مَغْفِرَتَكَ وَلا فى عَمَلى ما اَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ وَمالى بَعْدَ اَنْ حَكَمْتُ

آمرزش تو باشد در نزد من نيست و نه در كردارم چيزى است كه مستحق عفو تو گردم و چيزى براى من نمانده پس از اينكه

عَلى نَفْسى اِلاّ فَضْلُكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ اَللّهُمَّ

خود را محكوم كردم جز فضل تو پس درود فرست بر محمد و آلش و بر من تفضل فرما خدايا



 
 
 
 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved