بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
 
 



عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِينِنا وَاَصْلَحَ ماكانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا وَبِمُوالاتِكُمْ

خداوند به ما ياد داد دستورات دينمان را و اصلاح كرد آنچه را كه از دنياى ما تباه گشته بود و بوسيله شما كلمه (توحيد و

تَمَّتِ الْكَلِمَةُ وَعَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ وَبِمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ

معارف دين ) كامل شد و نعمت بزرگ گشت و جدائى و اختلاف مبدل به الفت و اتحاد گرديد و بوسيله موالات شما پذيرفته

الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَلَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ وَالدَّرَجاتُ الرَّفيعَةُ

گردد فرمانبردارى واجب و (تنها) دوستى شما است كه بر خلق لازم و فرض است و از آن شما است درجات بلند

وَالْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَالْمَكانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالْجاهُ الْعَظيمُ

و مقام شايسته و جايگاه معين و معلوم در نزد خداى عزوجل و منزلت عظيم

وَالشَّاْنُ الْكَبيرُ وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ رَبَّنا آمَنّا بِما اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا

و رتبه بزرگ و شفاعت پذيرفته ، پروردگارا ما ايمان داريم بدانچه نازل فرمودى و پيروى كرديم

الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا

از پيامبرت پس نام ما را با گواهان (به اين حقايق ) ثبت فرما، پروردگارا منحرف مكن دلهاى ما را پس از آنكه راهنمائيمان

وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ سُبْحانَ رَبِّنا اِنْ كانَ

كردى و ببخش به ما از نزد خويش رحمتى كه براستى توئى بخشايشگر منزه است پروردگار ما كه براستى

وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً يا وَلِىَّ اللَّهِ [در گفتن يا وَلِىَّ اللَّهِ امامى را كه زيارت

وعده او انجام شدنى است اى ولى خدا * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مى كندمخاطب سازد وممكن است كه همه مُراد باشند بر سبيل بدليّت يا جنسيّت واگر بعنوان جميع بگويد بهتر است كه ((يا اَوْلِياءَ اللَّهِ)) بگويد ((ذلك نقل من شرح المجلسى الا ول ))]

اِنَّ بَيْنى وَبيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لا يَاْتى عَلَيْها

همانا ميان من و خداى عزوجل گناهانى است كه محو و پاك نكند آنها را

اِلاّ رِضاكُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلى سِرِّهِ وَاسْتَرْعاكُمْ

جز رضايت شما پس به حق آن خدائى كه شما را امين به راز خود كرده و سرپرستى

اَمْرَ خَلْقِهِ وَقَرَنَ طاعَتَكُمْ بِطاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبى وَكُنْتُمْ

كار خلق خود را به شما واگذارده و فرمانبردارى شما را به فرمانبردارى خود كه شما بخشش گناهانم را (از خدا) بخواهيد

شُفَعاَّئى فَاِنّى لَكُمْ مُطيعٌ مَنْ اَطاعَكُمْ فَقَدْ اَطاعَ اللَّهَ وَمَنْ عَصاكُمْ

و شفيعان من گرديد زيرا كه من فرمانبردار شمايم ، هر كه از شما فرمانبردارى كند خداى را فرمانبردارى كرده و هر كه نافرمانى شما

فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَمَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللَّهَ وَمَنْ اَبْغَضَكُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ

كند خداى را نافرمانى كرده و هر كه شما را دوست دارد خداى را دوست داشته و هر كه شما را دشمن دارد خداى را دشمن داشته ،

اللَّهَ اَللّهُمَّ اِنّى لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاَّءَ اَقْرَبَ اِلَيْكَ مِنْ مُحَمِّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ

خدايا اگر من شفيعانى را مى يافتم كه نزديكتر باشند بدرگاهت از محمد و خاندان

الاَْخْيارِ الاَْئِمَّةِ الاَْبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعاَّئى فَبِحَقِّهِمُ الَّذى اَوْجَبْتَ لَهُمْ

نيكويش آن پيشوايان نيكوكار بطور مسلم آنها را شفيعان خود قرار مى دادم پس از تو مى خواهم بدان حقى كه براى ايشان

عَلَيْكَ اَسْئَلُكَ اَنْ تُدْخِلَنى فى جُمْلَةِ الْعارِفينَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ وَفى

بر خود واجب كردى كه مرا در زمره عارفان به مقام آنها و به حق آنها قرارم ده و نيز

زُمْرَةِ الْمَرْحُومينَ بِشَفاعَتِهِمْ اِنَّكَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى

در زمره كسانى كه بوسيله شفاعت آنها مورد مهر قرار گرفته اند كه تو مهربانترين مهربانانى و درود خدا بر

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً وَحَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ

محمد و آل پاكش و سلام مخصوص و بسيارى بر آنها باد و بس است ما را خدا و نيكو

الْوَكيلُ مؤ لّف گويد كه اين زيارت را شيخ نيز در تهذيب نقل كرده و بعد از اين دعاى و داعى

وكيلى است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نقل كرده اند كه ما به ملاحظه اختصار آنرا ذكر ننموديم و اين زيارت چنانكه علاّمه مجلسى فرموده بهترين زيارات جامعه است از جهت متن و سند و فصاحت و بلاغت و والد ماجدش در شرح فقيه فرموده كه اين زيارت احسن و اكمل زيارات است و من تا در عتبات عاليات بودم زيارت نكردم ائمّه عليهم السلام را مگر به اين زيارت
حكايت سيد رشتى
شيخ ما در نجم ثاقب حكايتى نقل كرده كه از آن ظاهر مى شود كه بايد به اين زيارت مواظبت كرد و از آن غفلت ننمود و آن حكايت چنين است جناب مستطاب تقىّ صالح سيّد احمد بن سيّد هاشم بن سيّد حسن موسوى رشتى تاجر ساكن رشت ايّده الله در هفده سال قبل تقريبا به نجف اشرف مشرّف شد و با عالم ربّانى و فاضل صمدانى شيخ على رشتى طاب ثراهُ كه در حكايت آينده مذكور خواهند شد انشاءالله به منزل حقير آمدند و چون برخاستند شيخ از صلاح و سداد سيّد مرقوم اشاره كرد و فرمود كه قضيّه عجيبه دارد و در آن وقت مجال بيان نبود پس از چند روزى ملاقات شد فرمود كه سيّد رفت و قضيّه را با جمله اى از حالات سيّد نقل كرد بسيار تاءسّف خوردم از نشنيدن آنها از خود او اگر چه مقام شيخ رحمه الله اَجَلّ از آن بود كه اندكى خلاف در نقل ايشان برود و از آن سال تا چند ماه قبل اين مطلب در خاطر بود تا در ماه جمادى الا خره اين سال از نجف اشرف برگشته بودم در كاظمين سيّد صالح مذكور را ملاقات كردم كه از سامرّه مراجعت كرده عازم عجم بود پس شرح حال او را چنانكه شنيده بودم پرسيدم از آنجمله قضيّه معهوده همه را نقل كرد مطابق آن و آن قضيّه چنان است كه گفت در سنه هزار و دويست و هشتاد به اراده حجّ بيت الله الحرام از دارالمرز رشت آمدم به تبريز و در خانه حاجى صفر على تاجر تبريزى معروف منزل كردم چون قافله نبود متحيّر ماندم تا آنكه حاجى جبّار جلودار سدهى اصفهانى باربرداشت بجهت طرابوزن تنها از او مالى كرايه كردم و رفتم چون به منزل اوّل رسيديم سه نفر ديگر به تحريص حاجى صفرعلى به من ملحق شدند يكى حاجى ملاّ باقر تبريزى حجّه فروش معروف علماء و حاجى سيّد حسين تاجر تبريزى و حاجى ملاّ على نامى كه خدمت مى كرد پس به اتفاق روانه شديم تا رسيديم به ارزنة الروم و از آنجا عازم طرابوزن و در يكى از منازل مابين اين دو شهر حاجى جبّار جلودار به نزد ما آمد و گفت اين منزل كه در پيش داريم مخوف است قدرى زود بار كنيد كه به همراه قافله باشيد چون در ساير منازل غالباً از عقب قافله به فاصله مى رفتيم پس ما هم تخميناً دو ساعت و نيم يا سه به صبح مانده به اتفاق حركت كرديم به قدر نيم يا سه ربع فرسخ از منزل خود دور شده بوديم كه هوا تاريك شد و برف مشغول باريدن شد بطورى كه رفقا هر كدام سر خود را پوشانيده تند راندند من نيز آنچه كردم كه با آنها بروم ممكن نشد تا آنكه آنها رفتند من تنها ماندم پس از اسب پياده شدم در كنار راه نشستم و به غايت مضطرب بودم چون قريب ششصد تومان براى مخارج راه همراه داشتم بعد از تاءمّل و تفكّر بنابراين گذاشتم كه در همين موضع بمانم تا فجر طالع شود به آن منزل كه از آنجا بيرون آمديم مراجعت كنم و از آنجا چند نفر مستحفظ به همراه برداشته به قافله ملحق شوم در آن حال در مقابل خود باغى ديدم و در آن باغ باغبانى كه در دست بيلى داشت كه بر درختان مى زد كه برف از آنها بريزد پس پيش آمد به مقدار فاصله كمى ايستاد فرمود تو كيستى عرض كردم رفقا رفتند و من ماندم راه را نمى دانم گم كرده ام فرمود به زبان فارسى نافله بخوان تا راه را پيدا كنى من مشغول نافله شدم بعد از فراغ از تهجّد باز آمد و فرمود نرفتى گفتم واللّه راه را نمى دانم فرمود جامعه بخوان من جامعه را حفظ نداشتم و تاكنون حفظ ندارم با آنكه مكرّر به زيارت عتبات مشرّف شدم پس از جاى برخاستم و جامعه را بالتّمام از حفظ خواندم باز نمايان شد فرمود نرفتى هستى مرا بى اختيار گريه گرفت گفتم هستم راه را نمى دانم فرمود عاشورا بخوان و عاشورا را نيز حفظ نداشتم و تاكنون ندارم پس برخاستم و مشغول زيارت عاشورا شدم از حفظ تا آنكه تمام لعن و سلام و دعاى علقمه را خواندم ديدم باز آمد و فرمود نرفتى هستى گفتم نه هستم تا صبح فرمود من حال تو را به قافله مى رسانم پس رفت و بر الاغى سوار شد و بيل خود را بدوش گرفت و فرمود به رديف من بر الاغ سوار شو سوار شدم پس عنان اسب خود را كشيدم تمكين نكرد و حركت ننمود فرمود جلو اسب را به من ده دادم پس بيل را بدوش چپ گذاشت و عنان اسب را بدست راست گرفت و براه افتاد اسب در نهايت تمكين متابعت كرد پس دست خود را بر زانوى من گذاشت و فرمود شما چرا نافله نمى خوانيد نافله نافله نافله سه مرتبه فرمود و باز فرمود شما چرا عاشورا نمى خوانيد عاشورا عاشورا عاشورا سه مرتبه و بعد فرمود شما چرا جامعه نمى خوانيد جامعه جامعه جامعه و در وقت طىّ مسافت بنحو استداره سير مى نمود يك دفعه برگشت و فرمود آنست رفقاى شما كه در لب نهر آبى فرود آمده مشغول وضو بجهت نماز صبح بودند پس من از الاغ پايين آمدم كه سوار اسب خود شوم و نتوانستم پس آن جناب پياده شد و بيل را در برف فرو كرد و مرا سوار كرد و سر اسب را به سمت رفقا برگردانيد من در آن حال به خيال افتادم كه اين شخص كى بود كه به زبان فارسى حرف مى زد و حال آنكه زبانى جز تركى و مذهبى غالباً جز عيسوى در آن حدود نبود و چگونه به اين سرعت مرا به رفقاى خود رساند پس در عقب خود نظر كردم احدى را نديدم و از او آثارى پيدا نكردم پس به رفقاى خود ملحق شدم .
زيارت جامعه ديگر
زيارت سوّم زيارتى است كه علامه مجلسى آن را در تحفة الزّائر زيارت هشتم جوامع قرار داده و فرموده كه اين زيارتى است كه سيّد بن طاوس در ضمن ادعيه عرفه روايت كرده از حضرت صادق عليه السلام و در هر وقت و هر موضع كه باشد مى توان كردن

خصوصاً در روز عرفه و زيارت اين است : اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسوُلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * سلام بر تو اى رسول خدا سلام

عَلَيْكَ يا نَبِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ وَاَمينَهُ عَلى

بر تو اى پيغمبر خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا از خلقش و امين او بر

وَحْيِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا

وحيش سلام بر تو اى سرور من اى امير مؤ منان سلام بر تو اى

مَوْلاىَ اَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ وَبابُ عِلْمِهِ وَوَصِىُّ نَبِيِّهِ وَالْخَليفَةُ

مولاى من ، توئى حجت خدا بر خلق او و درگاه علم و دانش او و وصى پيامبرش و جانشين

مِنْ بَعْدِهِ فى اُمَّتِهِ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً غَصَبَتْكَ حَقَّكَ وَقَعَدَتْ مَقْعَدَكَ اَ نَا

پس از او در ميان امتش خدا لعنت كند مردمى كه حق تو را غصب كردند و بجاى تو نشستند، من

بَرَّئٌ مِنْهُمْ وَمِنْ شي عَتِهِمْ اِلَيْكَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ الْبَتوُلُ

از آنها و از پيروانشان بدرگاه تو بيزارى جويم سلام بر تو اى فاطمه بتول

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَيْنَ نِسآءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسوُلِ

سلام بر تو اى زينت زنان جهانيان سلام بر تو اى دختر رسول

اللَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَعَلَيْهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ

خدا پروردگار جهانيان درود خدا بر تو و بر او باد سلام بر تو اى مادر حسن

وَالْحُسَيْنِ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً غَصَبَتْكِ حَقَّكِ وَمَنَعَتْكِ ما جَعَلَهُ اللَّهِ لَكِ

و حسين خدا لعنت كند مردمى كه حق تو را غصب كردند و محرومت كردند از آن حق حلالى كه

حَلالاً اَ نَا بَرَّئٌ اِلَيْكِ مِنْهُمْ وَمِنْ شي عَتِهِمْ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا

خداوند برايت مقرر داشته بود من بيزارم به پيشگاه تو از آنها و از پيروانشان ، سلام بر تو اى مولاى من اى

اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ الزَّكِىَّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ

ابا محمد حسن ((زكى )) سلام بر تو اى سرور من ، خدا لعنت كند مردمى كه تو را كشتند

وَبايَعَتْ فى اَمْرِكَ وَشايَعَتْ اَ نَا بَرَّئٌ اِلَيْكَ مِنْهُمْ وَمِنْ شي عَتِهِمْ

و در كار (گرفتن خلافت از) تو با همديگر بيعت كرده و همكارى كردند من بيزارم به پيشگاه تو از آنها و از پيروانشان

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا عَبْدَاللَّهِ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِي صَلَواتُ اللَّهِ

سلام برتو اى مولاى من اى ابا عبداللّه (اى ) حسين بن على درودهاى خدا

عَلَيْكَ وَعَلى اَبيكَ وَجَدِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً

بر تو و بر پدرت و بر جدت محمد صلى اللّه عليه و آله خدا لعنت كند مردمى كه

اسْتَحَلَّتْ دَمَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكَ وَاسْتَباحَتْ حَريمَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ

خون تو را حلال شمردند و خدا لعنت كند مردمى كه تو را كشتندو هتك حرمت تو را مباح دانستند و خدا لعنت كند

اَشْياعَهُمْ وَاَتْباعَهُمْ وَلَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ

همراهان و پيروانشان را و خدا لعنت كند آنانكه اسباب كار را فراهم كردند تا آنها نيروى نبرد با شما را پيدا كنند،

اَ نَا بَرَّئٌ اِلَى اللَّهِ وَاِلَيْكَ مِنْهُمْ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ

من بيزارم به پيشگاه خدا و به پيشگاه تو از ايشان سلام بر تو اى مولاى من اى ابامحمد:

عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ

على بن الحسين سلام بر تو اى مولاى من اى ابا جعفر محمد بن

عَلِي اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا عَبْدِاللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلسَّلامُ

على سلام بر تو اى مولاى من اى ابا عبداللّه جعفر بن محمد سلام

عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا

بر تو اى مولاى من اى ابا الحسن موسى بن جعفر سلام بر تو اى

مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ موُسى اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا

مولاى من اى ابا الحسن على بن موسى سلام بر تو اى مولاى من اى ابا

جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ

جعفر محمد بن على سلام بر تو اى مولاى من اى اباالحسن على بن

مُحَمَّدٍ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي اَلسَّلامُ

محمد سلام بر تو اى مولاى من اى ابا محمد حسن بن على سلام

عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَبَا الْقاسِمِ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ صاحِبَ الزَّمانِ

بر تو اى مولاى من اى ابا القاسم محمد بن الحسن صاحب الزمان

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَعَلى عِتْرَتِكَ الطّاهِرَةِ الطَّيِّبَةِ يا مَوالِىَّ كوُنوُا

درود خدا بر تو و بر خاندان پاك پاكيزه ات اى سروران من شما

شُفَعآئى فى حَطِّ وِزْرى وَخَطاياىَ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَبِما اُنْزِلَ اِلَيْكُمْ

شفيعان من باشيد در ريختن بار گران گناه و خطاهايم ايمان دارم به خدا و بدانچه بر شما نازل شده

وَاَتَوالى آخِرَكُمْ بِما اَتَوالى اَوَّلَكُمْ وَبَرِئْتُ مِنَ الْجِبْتِ وَالطّاغوُتِ

و دوست دارم آخرين فرد شما را به همان دليل كه دوست دارم اولين شخص شما را و بيزارم از جبت و طاغوت

وَاللاّتِ وَالْعُزّى يا مَوالِىَّ اَ نَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ

و لات و عزى (يعنى خلفاى ناحق ) اى سروران و بزرگانم من در صلح و سازشم با هر كه با شما در صلح است و در جنگم

حارَبَكُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداكُمْ وَوَلِىُّ لِمَنْ والاكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ

با هر كس كه با شما در جنگ است و دشمنم با كسى كه با شما دشمنى كند و دوستم با كسى كه شما را دوست دارد تا روز قيامت ،

وَلَعَنَ اللَّهُ ظالِميكُمْ وَغاصِبيكُمْ وَلَعَنَ اللَّهُ اَشْياعَهُمْ وَاَتْباعَهُمْ وَاَهْلَ

و خدا لعنت كند ستمگران شما و غاصبين حقوق شما را خدا لعنت كند پيروان و همراهان و هم

مَذْهَبِهِمْ وَاَبْرَءُ اِلىَ اللَّهِ وَاِلَيْكُمْ مِنْهُمْ
مسلكان آنها را و بيزارى جويم بدرگاه خدا و به پيشگاه شما
زيارت اءمين الله
زيارت چهارم زيارت معروفه به امين اَللَّه است كه اولش اين است ((اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ اَشْهَدُ اَنَّكَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ)) تا آخر زيارت كه گذشت در زيارات حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام زيرا كه ما آنرا زيارت دويّم حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام قرار داديم .
زيارت پنجم زيارت ((اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَشْهَدَنا مَشْهَدَ اَوْلِيآئِهِ فى رَجَبٍ)) است كه در اعمال ماه رجب گذشت پس آنچه از زيارات جامعه در اين كتاب مبارك است پنج زيارت است و كفايت مى كند انشاء اللَّه .
مقام دوّم دعاى بعد از زيارات
-------
در دعائى كه بعد از زيارت هر يك از ائمه عليهم السلام خوانده مى شود سيد بن طاوس ره فرموده كه

مستحبّ است اين دعا خوانده شود عقب زيارت ائمه عليهم السلام اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ ذُنوُبى

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا اگر گناهان آبرويم

قَدْ اَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَكَ وَحَجَبَتْ دُعآئى عَنْكَ وَحالَتْ بَيْنى

را در پيشگاه تو برده و دعايم را از تو پوشانده و ميان من و تو حائل

وَبَيْنَكَ فَاَسْئَلُكَ اَنْ تُقْبِلَ عَلَىَّ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ وَتَنْشُرَ عَلَىَّ رَحْمَتَكَ

گشته پس از تو خواهم كه رو آرى بر من به روى گراميت و بگسترانى رحمت خود را بر من

وَتُنَزِّلَ عَلَىَّ بَرَكاتِكَ وَاِنْكانَتْ قَدْ مَنَعَتْ اَنْ تَرْفَعَ لى اِلَيْكَ صَوْتاً اَوْ

و فروبارى بركاتت را بر من و اگر گناهان من مانع از اين است كه آوازى از من بسوى تو بالا آيد يا

تَغْفِرَ لى ذَنْباً اَوْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطيئَةٍ مُهْلِكَةٍ فَها اَ نَاذا مُسْتَجيرٌ بِكَرَمِ

از اينكه گناهى از من بيامرزى يا از خطاى نابودكننده اى درگذرى پس من نيز پناه جسته ام به بزرگوارى

وَجْهِكَ وَعِزِّ جَلالِكَ مُتَوَسِّلٌ اِلَيْكَ مُتَقَرِّبٌ اِلَيْكَ بِاَحَبِّ خَلْقِكَ اِلَيْكَ

ذاتت و عزت جلالت و بدرگاهت توسل جسته و به پيشگاهت تقرب و نزديكى جويم به محبوبترين خلق تو در نزدت

وَاَكْرَمِهِمْ عَلَيْكَ وَاَوْلاهُمْ بِكَ وَاَطْوَعِهِمْ لَكَ وَاَعْظَمِهِمْ مَنْزِلَةً

و گرامى ترين آنها بر تو و شايسته ترين آنها به تو و فرمانبردارترينشان براى تو و بزرگترين آنها نزد تو در منزلت

وَمَكاناً عِنْدَكَ مُحَمَّدٍ وَبِعِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ الاَْئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَهْدِيّينَ

و مقام (يعنى ) محمد و عترت پاكيزه اش آن پيشوايان راهنماى راه يافته

الَّذينَ فَرَضْتَ عَلى خَلْقِكَ طاعَتَهُمْ وَاَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَجَعَلْتَهُمْ

آنانكه واجب كردى بر خلق خويش فرمانبرداريشان را و دستورشان دادى به دوستى آنها و گردانيدى

وُلاةَ الاَْمْرِ مِنْ بَعْدِ رَسوُلِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يا مُذِلَّ كُلِّ جَبّارٍ

آنها را زمامداران پس از رسولت كه درود تو بر او و آلش باد اى خوار كننده هر گردنكش

عَنيدٍ وَيا مُعِزَّ الْمُؤْمِنينَ بَلَغَ مَجْهوُدى فَهَبْ لى نَفْسِىَ السّاعَةَ

ستيزه جو و اى عزت بخش مؤ منان تاب و توانم رفته پس ببخش مرا در همين ساعت

وَرَحْمَةً مِنْكَ تَمُنُّ بِها عَلَىَّ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ پس ضريح را ببوس و هر

و رحمتى از خودت به من ده كه منت نهى بر من اى مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * * * *

دو طرف رو را بر ضريح بگذار و بگو: اَللّهُمَّ اِنَّ هذا مَشْهَدٌ لا يَرْجوُ مَنْ فاتَتْهُ

* * * * * * * * * * * * * * * * خدايا براستى اينجا زيارتگاهى است كه اگر كسى

فيهِ رَحْمَتُكَ اَنْ يَنالَها فى غَيْرِهِ وَلا اَحَدٌ اَشْقى مِنِ امْرِءٍ قَصَدَهُ

رحمتت دراينجا به او نرسد اميدنداردكه در جاى ديگرى نصيب او گردد و كسى بدبختر نيست از آن شخصى كه از روى اميدوارى آهنگ

مُؤَمِّلاً فَآبَ عَنْهُ خآئِباً اَللّهُمَّ اِنّى اَعوُذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الاِْيابِ وَخَيْبَةِ

اين درگاه كند ولى نااميد برگردد خدايا به تو پناه برم از بدى و شر چنين بازگشتى و از نوميدى در

الْمُنْقَلَبِ وَالْمُناقَشَةِ عِنْدَ الْحِسابِ وَحاشاكَ يا رَبِّ اَنْ تَقْرِنَ طاعَةَ

هنگام رجوع و سخت گيرى در هنگام حساب و دور است از تو اى پروردگار من كه مقرون سازى فرمانبردارى

وَلِيِّكَ بِطاعَتِكَ وَمُوالاتَهُ بِمُوالاتِكَ وَمَعْصِيَتَهُ بِمَعْصِيَتِكَ ثُمَّ

ولى خود را به فرمانبردارى خودت و دوستيش را بدوستى خودت و نافرمانيش را به نافرمانى خودت آنگاه

تُؤْيِسَ زآئِرَهُ وَالْمُتَحَمِّلَ مِنْ بُعْدِ الْبِلادِ اِلى قَبْرِهِ وَعِزَّتِكَ يا رَبِّ لا

ماءيوس گردانى زائرش را و آنكه رنج سفر را براى زيارت قبرش از راههاى دور بر خود تحمل كرده به عزت تو سوگند پروردگارا

يَنْعَقِدُ عَلى ذلِكَ ضَميرى اِذْ كانَتِ الْقُلوُبُ اِلَيْكَ بِالْجَميلِ تُشيرُ پس

كه دل من به چنين مطلبى گواهى ندهد زيرا كه دلها بسوى تو به نيكى اشاره كند (و گواهى دهد) * * *

نماز زيارت كن و چون خواهى وداع كنى و برگردى بگو: اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سلام بر شما اى خاندان

بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنَ الرِّسالَةِ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا سَئِمٍ وَلا قالٍ وَرَحْمَةُ اللَّهِ

نبوت و مركز رسالت سلام خدا حافظى كه نه از روى خستگى است و نه از روى خشم و رحمت خدا

وَبَرَكاتُهُ الخ و شيخ مفيد نيز اين دعا را نقل كرده و لكن بعد از بِالْجَميلِ تُشيرُ فرموده

و بركاتش بر شما باد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پس بگو: يا وَلِىَّ اللَّهِ اِنَّ بَيْنى وَبَيْنَ اللَّهِ عَزَوَجَلَّ ذُنوُباً لا يَاْتى عَلَيْها اِلاّ

* * * اى ولى خدا همانا ميان من و خداى عزوجل گناهانى است كه محو نكند آنها را جز

رِضاكَ فَبحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكَ عَلى سِرِّهِ وَاسْتَرْعاكَ اَمْرَ خَلْقِهِ وَقَرَنَ

رضا و خوشنودى تو پس به حق آن خدائى كه تو را امين بر راز خود قرار داده و سرپرستى كار خلقش را به تو واگذارده و مقرون ساخته

طاعَتَكَ بِطاعَتِهِ وَمُوالاتَكَ بِمُوالاتِهِ تَوَلَّ صَلاحَ حالى مَعَ اللَّهِ

فرمانبردارى تو را به فرمانبردارى خود و دوستى تو را به دوستى خود، در دست بگير اصلاح كردن وضع مرا با خداى

عَزَّوَجَلَّ وَاجْعَلْ حَظّى مِنْ زِيارَتِكَ تَخْليطى بِخالِصى زُوّارِكَ

عزوجل و بگردان بهره مرا از زيارت خود آميخته شدن مرا به زيارت كنندگان خالص خود

الَّذينَ تَسْئَلُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فى عِتْقِ رِقابِهِمْ وَتَرْغَبُ اِلَيْهِ فى حُسْنِ

آنانكه درخواست كنى از خداى عزوجل آزادى آنها را (از عذاب دوزخ ) و از روى ميل و اشتياق پاداش

ثَوابِهِمْ وَها اَ نَا الْيَوْمَ بِقَبْرِكَ لاَّئِذٌ وَبِحُسْنِ دِف اعِكَ عَنّى ع آئِذٌ

نيكويشان را از او خواهانى و من اينك به قبر تو پناهنده گشته و به دفاع كردن نيكويت از خود پناه جسته ام

فَتَلافَنى يا مَوْلاىَ وَاَدْرِكْنى وَاسْئَلِ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فى اَمْرى فَاِنَّ لَكَ

پس تدارك كارم را بفرما اى مولاى من و دريابم و از خداى عزوجل اصلاح كارم را بخواه زيرا كه براى تو

عِنْدَ اللَّهِ مَقاماً كَريماً وَجاهاً عَظيماً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَسَلَّمَ تَسْليماً

در نزد خدا منزلتى گرامى و مقامى بزرگ است درود خدا و سلام مخصوصش بر تو باد

مؤ لف گويد كه بهتر آن است كه زائر چون خواهد دعا كند در مشاهد مشرّفه بلكه هر دعا كننده در هر كجا كه باشد براى هر مطلب و حاجتى آنكه مقدّم دارد بر دعاى خود دعا بر سَلامتى وجود مقدّس ‍ حجت عصر حضرت صاحب الامرعليه السلام را و اين مطلب بسيار مُهم و داراى فوايد مهمّه است كه شرحش مناسب اينجا نيست و شيخ مرحوم در باب دهم كتاب
نجم ثاقب اين مطلب را مشروحاً ذكر نموده و بعضى از ادعيه مخصوص به اين مقام را ذكر فرموده هر كه خواهد به آنجا رجوع كند و مختصرترين آنها دعائى است كه در اعمال شب بيست و سيّم ماه رمضان در ضمن دعاهاى شبهاى دهه آخر ذكر شد و ما در ذكر آداب زائر امام حسين عليه السلام دعائى نقل كرديم كه در همه مشاهد مشرّفه خوانده مى شود.
مقام سوّم صلوات بر حجج طاهره عليهم السلام
صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله
در صلوات بر حجج طاهره عليهم السلام است شيخ طوسى در مصباح در اعمال روز جمعه فرموده خبر داد ما را جماعتى از اصحاب ما از ابوالمفضّل شيبانى كه گفت حديث كرد ما را از لفظ خود ابو محمّد عبداللّه بن محمّد عابد بداليه گفت سؤ ال كردم از مولاى خود امام حسن عسكرى عليه السلام در منزل آن حضرت بسرّ من راءى سنه دويست و پنجاه و پنج كه املاء فرمايد بر من يعنى كلمه كلمه بفرمايد كيفيّت صلوات فرستادن بر پيغمبر و اوصياء آن حضرت صلوات اللّه عليهم را و حاضر كرده بودم با خود كاغذ بزرگى پس املاء كرد بر من از لفظ خود بدون اينكه از كتابى به بيند فرمود:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما حَمَلَ وَحْيَكَ وَبَلَّغَ رِسالاتِكَ وَصَلِّ

خدايا درود فرست بر محمد چنانچه وحى تو را متحمل شد و پيامهايت را رسانيد و درود فرست

عَلى مُحَمَّدٍ كَما اَحَلَّ حَلالَكَ وَحَرَّمَ حَرامَكَ وَعَلَّمَ كِتابَكَ وَصَلِّ

بر محمد چنانچه حلال كرد حلال تو را و حرام كرد حرام تو را و به مردم ياد داد كتاب تو را و درود فرست

عَلى مُحَمَّدٍ كَما اَقامَ الصَّلوةَ وَ اتَى الزَّكاةَ وَدَعا اِلى دينِكَ وَصَلِّ

بر محمد چنانچه برپاداشت نماز را و زكات داد و بدين تو دعوت فرمود و درود فرست

عَلى مُحَمَّدٍ كَما صَدَّقَ بِوَعْدِكَ وَاَشْفَقَ مِنْ وَعيدِكَ وَصَلِّ عَلى

بر محمد چنانچه وعده تو را تصديق كرد و ترسانيد (مردم را) از تهديد تو و درود فرست بر

مُحَمَّدٍ كَما غَفَرْتَ بِهِ الذُّنوُبَ وَسَتَرْتَ بِهِ الْعُيوُبَ وَفَرَّجْتَ بِهِ

محمد چنانچه آمرزيدى بوسيله اش گناهان را و پوشاندى بدو عيوب را و برطرف كردى بدو

الْكُروُبَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما دَفَعْتَ بِهِ الشَّقآءَ وَكَشَفْتَ بِهِ الْغَمّآءَ

گرفتاريها را و درود فرست بر محمد چنانچه دفع كردى بدو بدبختى را و زدودى بدو غمها را

وَاَجَبْتَ بِهِ الدُّعآءَ وَنَجَّيْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاَّءِ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَم ا

و اجابت كردى بدو دعا را و نجات دادى به بركت او از بلا و درود فرست بر محمد چنانچه

رَحِمْتَ بِهِ الْعِبادَ وَاَحْيَيْتَ بِهِ الْبِلادَ وَقَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَةَ وَاَهْلَكْتَ

رحم كردى بدو بندگان را و زنده كردى بدو شهرها و بلاد را و شكستى بدو گردنكشان را و هلاك كردى

بِهِ الْفَراعِنَةَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ كَما اَضْعَفْتَ بِهِ الاَْمْوالَ وَاَحْرَزْتَ بِهِ

بدو فرعونها (و مدّعيان خدايى ) را و درود فرست بر محمد چنانچه چند برابر كردى بدو اموال را و پناه دادى بدو



 
 
 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved