بيانات رهبر معظم انقلاب
اسلامى در اجتماع بزرگ مردم قزوين
25 /09 /1382
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمدللَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا
و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين
الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّةاللَّه فىالأرضين.
خداوند متعال را شاكرم كه توفيق ديدار اين شهر تاريخى و كهن و شما مردم
متدين و انقلابى و خونگرم را به بنده عنايت كرد.
مردم قزوين را، چه در قضاياى انقلاب و چه در همهى حوادثِ بعد از انقلاب،
مجموعهيى از انسانهاى وفادار و مؤمن يافتيم؛ مردمى متدين، داراى مناعت طبع،
فداكار، سخاوتمند، اهل شركتِ در كارهاى بزرگ و كارهاى خير. اين مطالب، خُلقيات
مردم قزوين از ديرزمان است؛ مخصوص دورهى خاصى نيست. وقتى به تاريخ مراجعه مىكنيم،
مناقب قزوين و منطقهى قزوين و اهل قزوين را بهصورت چشمگيرى مشاهده مىكنيم؛
اينها اهميت دارد. فرق است بين ملتى كه داراى پيشينهى تاريخى و فرهنگى است و
در تاريخ ريشه دارد، با ملتى كه هيچ ريشهيى در تاريخ ندارد؛ هيچ سابقه و سلسلهى
نسبِ فرهنگىيى ندارد. ملت بزرگ ايران با همين سابقههايى كه نمونهى آن را در
شهر كهن و پُرعمق شما مشاهده مىكنيم، توانسته است در ميان ملتهاى دنيا بهعنوان
يك ملت ريشهدار و كهن معرفى شود.
من وقتى به گذشتهى قزوين نگاه مىكنم، مىبينم هزار سال پيش يك جغرافيدانِ
معروف دنياى اسلام مقدسى كه از شهر قزوين بازديد كرده است، اين شهر را مركز فقه
و فلسفه معرفى مىكند. نهصد سال قبل از اين، شخصيت دانشمند معروفى مثل
عبدالجليل قزوينى از اين شهر برخاسته است. «النقضِ» عبدالجليل قزوينىِ رازى
امروز در دست متكلمين و صاحبان فكر و انديشه، يكى از كتابهاى معتبر و جالب توجه
است. هشتصد سال پيش، دانشمندى دربارهى قزوين كتابى نوشته است به نام «التدوين»
كه سه جلد است. در آن تاريخ، سه جلد كتاب شرح حال شخصيتهاى علمى و فرهنگى و
دينى و سياسىِ قزوين را تهيه كرده است. اين سوابق، خيلى حايز اهميت است. آن
وقتى كه خيلى از شهرهاى ايران روستاى كوچكى بود يا اصلاً نبود، در قزوين آنقدر
عالم و شخصيت و چهرهى معروف وجود داشت كه سه جلد كتاب «التدوين» دربارهى شرح
حال اينهاست. هفتصد سال پيش، يك شخصيت برجسته و يك مورخ بزرگ مثل حمداللَّه
مستوفى از اين شهر برخاسته است. هفتصد سال پيش، يك شاعر بزرگ مثل عبيد زاكانى
از اين شهر برخاسته است. چهارصد و پنجاه سال قبل، مركز سياسى اين كشورِ بزرگ
قزوين بوده است. در جايى خواندم كه نتيجهى آنچه از مطالعات مربوط به قزوين و
استان قزوين بهدست مىآيد، اين است كه به قدرى از اين شهر شخصيتهاى برجسته، از
فقيه و حكيم و طبيب و رياضيدان و مورخ و هنرمند برخاسته كه اگر كسى بخواهد اسم
همهى آنها را بگويد، اقلاً دو سه ساعت وقت لازم است. شما جوانهاى اهل قزوين،
شما دختران و پسرانى كه در اين فضاى اقليمى و فرهنگى تنفس و رشد مىكنيد، به
اين سابقهى كهن تكيه كنيد.
من خودم از دوران جوانى و طلبگى، به مناسبت وجود دو استاد بزرگ در حوزهى علميهى
مشهد، با نام قزوين و قزوينى آشنا شدم؛ شخصيت برجستهى مرحوم حاج شيخ هاشم
قزوينى، و شخصيت ممتاز مرحوم حاج شيخ مجتبى قزوينى؛ دو ستارهى درخشان در حوزهى
علميهى مشهد كه ما از دوران جوانى و نوجوانى نگاهمان به اين دو چهرهى ارزشمند
بود. نام قزوينى در ذهن طلبهى مشهدى، به بركت وجود اين دو شخصيت بزرگوار، يك
نام درخشان و همراه با افتخار تلقى شده است. اين دو نفر بخصوص مرحوم حاج شيخ
مجتبى جزو ارادتمندان و شاگردان يك شخصيت برجستهى ديگر قزوينى بودند؛ مرحوم
سيد موسى زِرآبادى؛ شخصيت عظيمى كه در همين شهر، مركز پرتوفشانىِ معنوى و سلوكى
و عرفانى به شعاع وسيعى از طلاب و جويندگان معرفت محسوب مىشد.
قبل از دورهى ما هم علماى بزرگ فراوانى از اين شهر برخاستهاند؛ شهيد ثالث كه
مقبرهى او همينجاست؛ مرحوم ملامحمد تقى برقانى و برادر او ملامحمدصالح برقانى؛
فقهاى مبارز، نه فقهاى گوشهگير، نه آدمهاى منزوى؛ مردان دين كه به سرنوشت مردم
مىانديشيدند؛ براى آنها مبارزه مىكردند و جان خود را هم در اين راه فدا مىكردند.
وقتى به دورهى انقلاب نگاه مىكنيد، مىبينيد همهى كشور شهداى بزرگى تقديم
كردند؛ اما چهرهى شهدا و برجستگان و ايثارگران قزوينى ممتاز است؛ مثل شهيد
رجايى. در انقلاب، ما مثل شهيد رجايى كم داريم. در ميان رزمندگان چه ارتش و چه
سپاه شهيد بابايى يك انسان بزرگ و يك چهرهى ماندگار و فراموشنشدنى است. در
ميان آزادگان، معلم معنوى آنها، مرحوم ابوترابى هم از اين نمونههاست. من اين
سه چهرهى برجسته را از نزديك مىشناختم؛ با خصوصياتشان آشنا بودم و مىدانم
اينها چقدر ممتاز بودند؛ اينها شهداى قزويناند. شهر قزوين دو هزار، و استان
قزوين نزديك سه هزار شهيد دارد؛ اينها افتخارات مردم قزوين است. دربارهى مردم
قزوين، از قرنها پيش كسانى گفتهاند اينها مردمى هستند ديندار، بلندهمت، با
مناعت، سخاوتمند و قانع.
بعد از انقلاب، نگاه به همهى مناطق كشور از جمله قزوين نگاه ويژهيى بوده و با
دورانهاى گذشته متفاوت بوده است؛ نگاه خدمترسانى. خداى متعال از امكانات طبيعى
به مردم اين منطقه بسيار داده است. همانطور كه امام جمعهى محترم اشاره كردند،
اين استان داراى خاك و استعداد كشاورزى و دشت پُربركت است. آبها را هم بايد
مهار كرد. مقدارى كار كردهاند، مقدارى ديگر هم بايد تلاش و كار كنند. مردم
قزوين مثل بقيهى مناطق كشور از حكومت و مسؤولان توقعاتى دارند؛ توقعاتشان بجا
هم هست و بايد به آنها عمل شود.
من در همهى سفرها قبل از ورود به هر شهرى، نظرات مردم را از راه نظرخواهى و
جستجو و گفتگو، چه با مسؤولان و چه با آحاد مردم بهدست مىآورم. وقتى از مردم
قزوين دربارهى انتظاراتشان از دولت سؤال مىكنند، همان پاسخى را مىدهند كه در
بسيارى از مناطق ديگرِ كشور هم پاسخ همين است. انتظارات مردم، رفع مشكلات
اقتصادى، رفع مشكلات مربوط به جوانان مسألهى تحصيل و مسكن و ازدواج و بيكارى
رفع مسائل مربوط به گرانى و برطرف شدن مسائل مربوط به عمران شهرى و روستايى است.
انتظار از مسؤولان اين است كه به اندازهى توانِ خود و امكانات كشور به نيازهاى
مردم برسند؛ اين انتظار بجاست و من هم آن را تأييد مىكنم. يكى از دلايل سفر ما
به مناطق و شهرهاى مختلف همين است. مقصود اين است كه با رفتن به هر شهر و
استانى، مسائل آن شهر و استان يكبار ديگر با تفصيل و جزييات براى مسؤولان كشور
مطرح شود. مسؤولان در حال خدمتگزارىاند و قصد خدمتگزارى دارند؛ بايد به آنها
كمك كرد تا بتوانند اين خدمات را هرچه بيشتر و سريعتر كنند.
البته در بين پاسخهايى كه مردم به سؤالكنندههاى قبل از سفرِ ما دادهاند، اين
هم هست كه به مسؤولان بخصوص مسؤولانى كه در رابطهى با اين منطقه هستند از طرف
ما تذكر داده شود و به پيگيرى كارها نصيحت شوند، كه البته اين كار را هم مىكنيم.
من در اين چند روزى كه در استان و شهر قزوين هستم، با مسؤولان و جهات مختلف
تماس دايمى خواهم داشت و اميدوارم بسيارى از تذكرات و نصايح و حرفهايى كه بايد
گفته شود، به مسؤولان گفته شود.
آنچه مىخواهم به همهى شما عزيزان و برادران و خواهران و فرزندانِ خودم عرض
كنم، چند نكته است:
نكتهى اول اين است كه در كشور ما بخصوص در سطوح بالاى مسؤوليت نيت، خدمت به
مردم است. البته توان همهى مسؤولان يكسان نيست؛ ممكن است بعضى توان و امكان
بيشتر و بعضى كمتر داشته باشند؛ ولى همه مىخواهند خدمت كنند. مهم اين است كه
نظام جمهورى اسلامى بر پايهى خواست و ميل و گرايش و محبت مردم بنا شده است.
مردم مسؤولان كشور را با ارادهى خودشان انتخاب كردهاند. در صحنهى آزمون هم
نگاه مىكنند، عملكرد مسؤولان را مىبينند، قضاوت مىكنند و ترتيب اثر مىدهند.
نكتهى دوم اين است كه نظام جمهورى اسلامى و كشور عزيز و بزرگ و غنىِ طبيعى ما
در تحولات جهانى، هم با فرصتهايى مواجه است، هم با تهديدهايى. ما فرصتهاى زيادى
در پيش روى خود داشتيم و داريم. براى مسؤولان مهمترين مسأله اين است كه از همهى
فرصتهايى كه پيش مىآيد، با حفظ عزت ملى، براى پيشرفت كشور هم از لحاظ مادى و
هم از لحاظ معنوى استفاده كنند. هدف جمهورى اسلامى فقط اين نيست كه با ارقام و
اعداد، توليد ناخالص ملى را در مجموع رقم بالايى نشان دهد؛ اين كافى نيست. ما
معتقديم در كشور بايد عدالت باشد و ثروت ملى ميان همهى مردم تقسيم شود؛ اين
آرزوى بزرگ ماست و براى آن تلاش و مبارزه مىكنيم.
فلسفهى نظام جمهورى اسلامى اين است كه بتواند همچنان كه اسلام از مسؤولان،
انسانها و ملتها خواسته است، در ميان مردم، هم عدالت، هم اخلاق، هم معنويت و هم
رفاه مادى را بهوجود آورد. اين كار، مقدس و بسيار بزرگ و البته دشوار است. همهى
تلاش جمهورى اسلامى در طول بيست و پنج سال گذشته براى اين بوده است كه به اين
مقصود دست پيدا كند.
كسانى كه راه را عوضى بروند و عدالت را نديده بگيرند، اشتباه مىكنند. كسانى كه
معنويت را نديده بگيرند، اشتباه مىكنند. كسانى كه شايستهسالارى را نديده
بگيرند، اشتباه مىكنند. كسانى كه مردمى بودنِ مسؤولان را فراموش كنند، اشتباه
مىكنند. راه از اين جهت دشوار است، و حركت در اين راه از اين جهت با موانع
بزرگ مواجه است كه در آن بايد همهى اين معيارها رعايت شود.
ما نمىتوانيم دل خود را خوش كنيم به اينكه چيزى بگوييم و چند صباحى را در
مسند مسؤوليت يا به تعبير رايج، در مسند قدرت باقى بمانيم؛ اما فكر حال و آيندهى
كشور و فكر رشد مادى و معنوى ملت را نكنيم؛ اين نمىشود. نظام اسلامى از مسؤول
مىخواهد خود را در مقابل خدا ببيند؛ اين كه مردم خدمت او را بفهمند يا نفهمند،
از او تشكر بكنند يا نكنند، در درجهى بعد باشد. در درجهى اول، مسؤول بايد
احساس كند در مقابل خداى متعال براى خدمت به مردم و استقرار عدالت در ميان آنها
مسؤول است. محاسبهى ما اينطور نشان مىدهد كه نظام جمهورى اسلامى در طول بيست
و پنج سال گذشته در اين راه پيشرفتهاى زيادى كرده است. نمىگوييم تماماً به
هدفهاى خود رسيدهايم؛ نه، باز هم بايد حركت و تلاش كنيم؛ اما مىگوييم و ادعا
مىكنيم كه در اين راه نظام جمهورى اسلامى پيشرفت كرده است.
امروز اعتماد به نفس و اميد ملت ايران از همهى دورههاى گذشته بيشتر و چشمش
بازتر است. اميد و نشاط در ميان ملت بزرگ ايران يكى از دستاوردهاى اسلام و
انقلاب است؛ اين را ما قدر مىدانيم و مغتنم مىشماريم و براى پيشرفت در اين
راه تلاش مىكنيم.
يكى از چيزهايى كه براى مردم ما بسيار مهم است و از مسائل جارىِ امسال ماست و
من بايد روى آن تكيه كنم، مسألهى انتخابات آينده است. انتخابات آينده، مثل همهى
انتخابات دوران بيست و پنج سال گذشته، در زمان خود مهمترين مسألهى كشور است.
انتخابات اگر بهصورت مطلوب انجام بگيرد، آينده را تضمين و امنيت كنونى را هم
تأمين مىكند. انتخابات مطلوب كدام است؟ انتخابات مطلوب انتخاباتى است كه سالم،
آزاد و طبق قانون برگزار شود؛ انتخاباتى كه مردم با شور و نشاط در آن شركت كنند؛
انتخاباتى كه به عنوان وظيفهى دينى، همهى مردم خود را موظف به برگزارى باشكوه
آن بدانند؛ اين انتخابات مىتواند به معناى حقيقى كلمه، مجلسى مطلوب براى كشور
تدارك ببيند.
مجلس جايگاه بسيار مهمى است؛ خانهى ملت است؛ تجليگاه عزت ملى ماست؛ مىتواند
عزت اسلامى و عزت ملى ما را به دنيا نشان دهد؛ تأمينكنندهى منافع عمومى است.
با قوانين مجلس است كه مسؤولان مىتوانند حركت كنند و پيش بروند. مجلس مىتواند
حافظ امنيت ملى باشد؛ مىتواند سد مستحكمى در برابر تعرض دشمنان و طمعورزى
بيگانگان باشد. خصوصيات يك مجلس مطلوب اين است. وقتى مردم در انتخابات شركت
كنند و با چشم باز و با بصيرت، كسى را كه شرايط لازم را در او مىبينند، انتخاب
كنند و به مجلس بفرستند، مجلس خواهد توانست چنين نقش بزرگى را ايفا كند. مجلس
همانطور كه امام فرمودند عصارهى فضايل ملت است. وقتى مردم در انتخابات بيشتر
شركت كنند، كارآمدى و اعتبار مجلس بيشتر مىشود و توان خدمترسانى پيدا مىكند.
دربارهى انتخابات و مجلس، سخن زياد است. من امروز به همين اندازه اكتفا مىكنم
و فقط اين نكته را عرض مىكنم: نمايندهيى كه به مجلس مىفرستيد، بايد اين
خصوصيات را داشته باشد تا بتواند خواستههاى شما را تحقق ببخشد. نماينده بايد
متدين باشد؛ انسانهاى متدين مىتوانند مورد اعتماد قرار بگيرند. نماينده بايد
انقلابى باشد؛ روحيه و نشاط و اميد و قوت و روحيهى انقلابى در او وجود داشته
باشد تا بتواند راههايى را كه به نظر بنبست مىرسد، بشكافد و پيش برود.
نماينده بايد خدوم، امتحان داده، با كفايت، برنامهدار، خوشنام و جوانگرا باشد
و به جوانها اعتقاد داشته باشد. چنين افرادى در هر جاى كشور حضور دارند، بايد
خود را موظف بدانند و بروند نامزد شوند. در اين چند روزى كه از مهلت ثبتنام
نامزدهاى انتخابات باقى مانده، وظيفهى وجدانى و اسلامى و ميهنى هر كسى كه خود
را داراى اين خصوصيات مىداند، اين است كه برود داوطلب شود و به صحنهى
انتخابات بيايد. اگر بعد ديدند افرادِ با صلاحيتتر از آنها هستند، مىتوانند
كنار بروند؛ ليكن الان بايد به صحنه بيايند. مردم چنين افرادى را هرجا ديدند،
بايد از آنها بخواهند كه بروند نامزد شوند. صلاح و آيندهى كشور به اين است كه
انتخابات، پُرشور و با علاقه و حضورِ قاطبهى ملت برگزار شود.
البته نگاه و احساس من اين است كه به توفيق الهى، مردم اين انتخابات را هم علىرغم
ميل دشمنان، بسيار بزرگ و با شكوه برگزار خواهند كرد. البته دشمنان كشور و ملت
ما نمىخواهند انتخابات خوبى در كشور برگزار شود؛ هميشه همينطور بوده است. در
اغلب انتخابها، دشمنان ما همهى تلاش خود را بهكار مىگرفتند تا شايد انتخابات
با گرمى و پُرشور برگزار نشود. بعضى از وابستگان به دشمنان هم در داخل از طرق
مختلف سعى مىكردند مردم را از حضور در پاى صندوقهاى رأى منصرف كنند. البته
الان چون فضاى عمومى كشور ميل به انتخابات است و همهى مسؤولان كشور متفقالكلمه
مردم را به حضور در انتخابات دعوت كردهاند، جرأت نمىكنند؛ از فضاى عمومى و
افكار عمومى مىترسند صريحاً بگويند در انتخابات شركت نكنيد؛ اما بدانيد
مخالفان اين كشور، دشمنان اين ملت، دشمنان بهروزى ايران، دشمنان پيشرفت و ترقى
ملت ايران و دشمنان نظام جمهورى اسلامى هرچه بتوانند، انجام مىدهند تا مردم را
از حضور در صحنهى انتخابات مجلس شوراى اسلامى و هر صحنهى ديگرى باز بدارند.
تا امروز نتوانستهاند، به حول و قوهى الهى در آينده هم نخواهند توانست.
براى ملت ما، بخصوص جوانهاى ما، بسيار مهم است كه به شعارهاى انقلاب نگاه كنند؛
موضعگيريهاى نظام جمهورى اسلامى را مورد مطالعه و مداقه قرار دهند و بعد نگاهى
به فضاى عمومى جهان بيندازند. اگر نگاه كنيد، خواهيد ديد كه در مقابل تعجب
دشمنان، حرف جمهورى اسلامى و نداى انقلاب اسلامى بتدريج دارد مورد قبول مردم
دنيا قرار مىگيرد. خيلى حرفها را ما بيست سال قبل مىگفتيم و اين ملت شعارش را
مىدادند؛ اما امروز همان حرفها را دنيا به رأىالعين مىبيند. از بيست و پنج
سال قبل اين ملت با صداى بلند اعلام مىكرد امريكا جهانخوار و متجاوز و دنبال
دستاندازى به ملتهاست؛ تبليغاتِ رسانهيىِ قوىِ دستگاههاى استكبارىِ وابستهى
به امريكا هم دم از دمكراسى و آزاديخواهى و حقوق بشر مىزدند؛ اما بسيارى در
كشورهاى اسلامى نمىتوانستند بفهمند اين سخن انقلاب و نظام اسلامى به چه معناست؛
ولى امروز با مشاهدهى مواضعى كه امريكا در مسائل دنيا اتخاذ مىكند، همه اين
را قبول مىكنند و باور دارند. ناديده گرفتن حقوق ملتها، بىارزش دانستن مرزهاى
جغرافيايى ملتها، براى خود اين حق را قائل شدن كه به بهانهى منافع نامشروع به
هر جاى دنيا دستاندازى كنند به خليج فارس، اقيانوس هند، كشورهاى خاورميانه،
كشورهاى آسيا، در خود اروپا امروز مردم دنيا دارند اينها را مىبينند؛ اين همان
حرف انقلاب اسلامى و حرف ملت ايران است.
امروز در خيابانهاى بغداد و ديگر شهرهاى عراق، در مناطق مختلف افغانستان، در
بسيارى از نقاط ديگر دنيا، اين چهرهى خشنِ پوشيده شدهى از بزك تبليغاتى دارد
واقعيت خود را نشان مىدهد و مردم دنيا آن را مىبينند. بيست و پنج سال است كه
ملت ايران عليه اسرائيل شعار داده است. بارها ملت ايران در شعار خود گفته است
به نداى صلحطلبانهى رياكارانهى صهيونيستها اعتماد نكنيد. امروز همهى دنياى
عرب و دنياى اسلام صحنهى فاجعهبار فلسطين را در مقابل خود مىبينند. امروز كه
سردمداران دولت غاصب صهيونيستى همهى قرار و مدارهايى را كه با كشورهاى عربى و
طرفهاى فلسطينى گذاشته بودند، زير پاى خود لگد كردهاند؛ به همه بىاعتنايى
كردهاند و به هيچكدام از التزامهاى بينالمللى هم اعتنايى نمىكنند، بقيهى
ملتها به حرف ملت ايران مىرسند. در دوران جنگ تحميلى كه هشت سال ملت ايران را
مشغول كردند، و بعد از جنگ تحميلى، ملت ايران شعار مىدادند و فرياد مىزدند كه
اين صدام بعثى، يك وجود مفسد و يك حيوان وحشى در لباس انسان است؛ اما همين
امريكايىها كه امروز بدگويى صدام را مىكنند و از دستگيرى او خوشحال شدهاند،
با صدام دست مىدادند؛ روابط دوستانه برقرار و به او كمك مىكردند! همين وزير
دفاع كنونى امريكا در بغداد با صدام ملاقات كرد و به او قول كمك داد. به صدام
كمك كردند تا بتواند ايران اسلامى را مورد فشار قرار دهد. خيلى از كشورهاى عربى
و خيلى از كشورهاى منطقه باطن اين موجود ددمنش را نمىشناختند؛ اما ملت ايران
در ميدانهاى جنگ، در بمبارانها و موشكبارانهاى ظالمانه، در حلبچه و آبادان و
دزفول، اين گرگ خونخوار و دستياران خونخوار او را آزموده بود و به دنيا مىگفت.
امروز دنيا دارد اين حقايق را مىفهمد. اين سخنِ حق ملت ايران است كه امروز
براى دنيا آشكار شده است.
عزيزان من! دنيا و تاريخ سرشار از عبرتهاست. امروز وضع صدام حسينِ ظالمِ فتّاكِ
مستكبرِ متكبر به جايى مىرسد كه در يك دخمه زندگى مىكند و براى جان پليد و
ننگين خود حاضر است هر ننگى را تحمل كند. امروز كه او دستگير مىشود، دنياى
اسلام و كسانى كه مىدانند اين حيوان درنده چه بوده است، احساس خشنودى مىكنند.
ملت ايران بخصوص خانوادههاى شهدا هم از خبر دستگيرى صدام بسيار خرسند و خوشحال
شدند. البته ملت عراق از دست اين گرگ خونخوار رنجهاى زيادى كشيدهاند و حالا
بظاهر از دست او خلاص شدهاند. شنيدم رئيسجمهور امريكا خطاب به صدام گفته است
دنيا بدون صدام خيلى بهتر است؛ من مىخواهم به رئيسجمهور امريكا بگويم دنياى
بدون بوش و شارون هم بسيار بهتر است!
كسانى كه خيال مىكنند قدرت آنها دايمى و ابدى است، به صدامحسين و محمدرضا
پهلوى و حكومت شوروى سابق نگاه كنند؛ ببينند چگونه قدرتهاى پوشالى يك پندار محض
است و چطور خداى متعال با دست قدرت خود، اين قدرتهاى پوشالى را نابود مىكند و
از بين مىبرد؛ مثل اينكه در دنيا نبودهاند.
امروز كسانى كه با نام دمكراسى و حقوق بشر، ديكتاتورانه و مستبدانه بر دنياى
بشريت حكمرانى مىكنند مثل رئيسجمهور امريكا و كسانى كه بدون اينكه كمترين
حقى در سرزمينى داشته باشند، مردم آن سرزمين را زير فشار وحشيانه قرار مىدهند
مثل سردمداران صهيونيست كه صاحبان خانه، يعنى مردم فلسطين را اينطور مورد زجر
و شكنجه و قتل و كشتار و سركوب قرار مىدهند بدانند آنها هم عاقبتى بهتر از
صدام نخواهند داشت.
ملتها بيدار شدهاند. امت اسلامى روزبهروز بيدارتر مىشود. اميدهاى امت اسلامى،
اميدهاى خوبى است. افق، روشن است و ملت ايران به فضل پروردگار همچنان پيشتاز
اين صحنه است و به حول و قوهى الهى با رفتار و حركت خود خواهد توانست براى
ملتهاى ديگر يك الگوى زنده و قابل تقليد ارائه دهد.
بنده از همهى شما برادران و خواهران و مردم خونگرم و مؤمن و مهربان قزوين خيلى
تشكر مىكنم؛ از استقبالى كه امروز نشان داديد؛ از محبتهاى پُر شور و خالصانهيى
كه نظير آن را در ميان ملتهاى ديگر هيچ كس سراغ نداده است. اين فقط مخصوص
جمهورى اسلامىِ ماست كه بين مسؤولان و مردم پيوند محبت با اين شدت و خلوص
برقرار است. من از خداى بزرگ مىخواهم ما را لايق اين محبتها كند.
از خداى بزرگ مىخواهم به من و همهى مسؤولان كشور توفيق خدمتگزارىِ روزافزون
به اين ملت را عطا كند. از خداى بزرگ مىخواهم اين ملت را در همهى ميدانها
سرافراز و سربلند كند. از خداى بزرگ مىخواهم شما جوانان و شما مردم مؤمن و
پُرسابقهى قزوين را از فضل و رحمت و نعمت خود آنچنان كه شايستهى آن هستيد
برخوردار كند. پروردگارا! دشمنان اين ملت را منكوب و نااميد كن. پروردگارا! اين
ملت را در همهى ميدانها پيروز كن.
والسّلام عليكم و
رحمةاللَّه و بركاته