تاریخی/شبه27

دوست اهل سنت می‌گوید: اگر عمر بر حق نبود، چرا حضرت علی (ع) دخترش را به خلیفه‌ی دوم داد و چرا اسم فرزندش را عمر گذاشت؟ و می‌گویند در خانه علی و فاطمه (ع) از حصیر بوده است؟


هم خودتان به این مهم توجه نمایید و هم دوست عزیز اهل سنت را توجه دهید که مبحث «ولایت» و «امامت»، مقوله‌ و مبحثی در اسلام است که مبتنی بر «وحی» و «سنت» و منطبق با «عقل» به اثبات می‌رسد و یک مسئله‌ی ژرونالیستی یا ظاهری یا مبتنی بر مد و جریانات حاکم نیست که با امور اعتباری مانند نام گذاری اثبات یا نفی گردد و یا فیلم هندی نیست که مبتنی بر عشق‌های مجازی و ازدواج‌ها و طلاق‌ها باشد.

دقت شود که امور اعتباری و رابط شخصی و مقطعی (مثل ازدواج) معمولاً مبتنی بر شرایط، نیازها و ضرورت‌ها انجام می‌پذیرد و هیچ دلیلی ندارد که برهانی برای اثبات یا نفی «حقانیت» یا «بطلان» یک حقیقت و واقعیت باشند.

خداوند متعال در قرآن کریم در طرح موضوع «ولایت»، «امامت»، «حکومت» و «هدایت» مردم نفرمود که هر کس نامش «علی» یا کنیه‌اش «ابوالحسن» باشد امام برحق است و هر کس نامش ابوبکر یا عمر یا عثمان باشد امام برحق نیست. [و یکی از دلایلی که خداوند متعال در قرآن کریم به اصول، رسم‌ها و چارچوب‌ها تأکید می‌نماید و نه اسم‌ها، همین است.] بلکه فرمود: برای هدایت مردم، سه رکن رسول، کتاب و میزان را نازل کرده است و رکن اول نیز قبل از رحلت فرمود: من از میان شما می‌روم و دو رکن دیگر را باقی می‌گذارم.

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاس‏ ...» (الحدید، 25)

ترجمه: ما پيامبران خود را با معجزات فرستاديم و با ايشان كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم براستى و داد برخيزند ...»

و فرمود: همه چیز و از جمله اعمال مردم و آثار آن اعمال را در امام آشکار بر شمرم:

«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ» (یس، 12)

ترجمه: ماييم كه مردگان را زنده مى‏كنيم و آنچه كرده‏اند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز مى‏كند همه را مى‏نويسيم و ما هر چيزى را در امامى مبين برشمرده‏ايم‏.

و فرمود [چون در دنیا هر کسی تابع امامش هست]، در آخرت نیز هر کسی را با امامش صدا کرده و محشور می‌نمایم:

«يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً» (الإسراء، 71)

ترجمه: اى رسول بياد آور روزى را كه هر قومى را با كتاب و امامتشان دعوت كنيم هر كس نامه دعوتش را به دست راستش دهند آنان نامه خود قرائت كنند و كمترين ستمى به ايشان نخواهد رسيد.

و در نهایت آن که به رسولش (ص) فرمود: به رغم معرفی‌های مستقیم و غیر مستقیم قبلی، اینک امام و جانشین خودت را به صورت رسمی و علنی مطرح کن و به امت نیز فرمود که «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» و افزود از خدا و رسول و اولی‌الامر اطاعت کنید و اگر در موردی اختلاف کردید، به کتاب و رسول ارجاع دهید.

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمرِ مِنكُم فَإِن تَنازَعتُم في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً» (النساء، 59)

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد، و رسول و اولی الامر را فرمان ببريد، و هر گاه در امرى اختلافتان شد براى حل آن به خدا و رسول مراجعه كنيد، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد اين برايتان بهتر، و سرانجامش نيكوتر است‏.

از دوست اهل سنت و هر کس دیگر که چنین مباحث اعتباری را دلیل گرفته یا بر اساس آن شبهه می‌کند، سؤال کنیم که اگر حضرت علی علیه‌السلام نام فرزندش را (به هر دلیلی) عمر نمی‌گذاشت و اگر دخترش را به ازدواج عمر در نمی‌آورد (که البته این نقل سند محکمی ندارد)، همه مشکلات، سؤالات و شبهات شما در خصوص مبحث مهم «ولایت»، «امامت» و «حکومت حقه» حلّ بود؟

همین طور است ماجرای غم‌انگیز و تأسف‌بار «خانه‌ی فاطمه». بالاخره این حادثه‌ی قابل تأمل و تأثری است که تاریخ اتفاق افتاده و در تمامی کتب معتبر شیعی و سنی (با کمی اختلاف در اقوال) درج شده و به ثبت رسیده است و چون قابل انکار نیست، به سراغ آنالیز جنس در خانه می‌روند که اثبات کنند از چوب نبوده یا از حصیر بوده و یا ...؟! حالا از هر کدام که باشد چه فرقی می‌کند؟! مثلاً در حصیری چارچوب ندارد، یا میخ ندارد و یا آتش نمی‌گیرد؟! برخی شبهه ایجاد می‌کنند که اصلاً آتش زده نشد، لگدی به در نخورد، فرزندی سقط نشد ... و کلاً می‌خواهند تاریخ را محو کرده و صورت مسئله را پاک کنند. اما در نظر نمی‌گیرند که باز هیچ چیزی فرق نمی‌کرد. حقانیت فاطمه (ع) که با در چوبی یا حصیری یا مسمار و میخ به اثبات نمی‌رسد. مضافاً بر این که ظلم‌هایی که بر ایشان رفته آن قدر زیاد است که هر کدام را حذف کنند، باز مابقی کفایت می‌نماید و مواضع ایشان در برخوردها و بیانات با مخالفان خود آن قدر آشکار است که جای شک و شبهه‌ای باقی نمی‌گذارد.

اما نکته‌ی اساسی همان است که بیان شد: ولایت، امامت، حکومت، عصمت و حقانیت با وحی، سنت و عقل به اثبات می‌رسد و نه با امور اعتباری و حوادث اتفاقیه. چنان چه اگر کربلا اتفاق نمی‌افتد، فرقی در حقانیت امام حسین (ع) و بطلان یزید نمی‌کرد و این حادثه باید غفلت‌زدگان را نیز بیدار کند و حجت دیگری باشد.

البته آن چه بیان گردید، در حوزه‌ی درس، بحث، تحقیق، کنکاش و تبادل آرا و اطلاعات می‌باشد و نباید ضرورت وحدت، آن هم در برهه‌ای که دشمنان اصلی اسلام کمر به قتل عام کلیه مسلمین بسته‌اند، ذره‌ای و لحظه‌ای مورد اهمال قرار گیرد.

x-shobhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات تاریخی

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved