چرا حق قضاوت، مرجعیت و اجتهاد از زن
سلب شده است؟

موضوع «حق قضاوت، مرجعیت و اجتهاد زن» در اذهان عمومی نیز بیشتر
مستند به شنیدههاست و نه احکام فقهی. و اغلب ضد تبلیغهای رایج در
این زمینه نیز مبتنی بر همین اصول رایج در افواه عمومی است و نه اصول
مبتنی بر احکام و فقه اسلامی.
در میان فقهای اسلامی دو دسته نظر وجود دارد. برخی چون مرحوم شیخ مفید،
شیخ طوسی از متقدمین و برخی از متأخرین شروطی چون: عقل، کمال، علم به
قرآن کریم و سنت نبی اکرم) و معصومین (ع) و هم چنین تقوا را برای قضاوت
لازم دانسته است و هیچ اشاره به جنسیت قاضی (مرد یا زن) نکردهاند و
مرد و زن نیز در حصول این کمالات برابرند. برخی دیگر از متقدمین یا
متأخرین نیز بر ذکوریت نیز تأکید کردهاند که به قول علامه آیت الله
جوادی آملی: «برهان قطعی برای اشتراط مرد بودن ارائه نکردهاند.»
برای شناخت بیشتر از مقوله «حق زن در قضاوت» لازم است ابتدا به دو
نکتهی مهم توجه شود:
الف – واجب عینی و واجب کفایی:
دقت شود که در احکام اسلامی، برخی از امور فردی یا اجتماعی واجب عینی
است، یعنی بر هر مرد و زنی که در شرایطش قرار گیرد، واجب است آن را به
انجام رساند. مثل نماز و روزه. اما برخی دیگر از امور واجب کفایی است،
یعنی ابتدا بر همگان واجب میشود و یک وظیفهی عمومی است، اما اگر شخص
یا عدهای آن را به جا آوردند، وجوبش از بقیه برداشته میشود (چرا که
منظور حاصل و نیاز مرتفع شده است). مثلاً دفن میت مسلمان واجب کفایی
است، یعنی ابتدا بر همگان واجب است نسبت به دفن او اقدام نمایند تا
متوفی روی زمین نماند، اما اگر یک نفر این کار را انجام داد، دیگر بر
همگان نیز واجب نیست که این کار را انجام دهند.
قضاوت نیز از همین مقوله است. در یک جامعه باید حقوق و قضا (قضاوت به
هنگام اختلاف و دعاوی) وجود داشته باشد تا جامعه از نظم و امنیت لازم
برخوردار گردد. این امر واجب است، اما اگر فرد یا عدهای واجد شرایط
این مهم را بر عهده گرفتند، دیگر بر سایر واجدین شرایط واجب نیست که
حتماً به این عرصه وارد شده و به آن اقدام نمایند.
ب – تفاوت سلب تکلیف با سلب حق:
تفاوت است بین «سلب تکلیف با سلب حق». اگر تکلیفی را از عهدهی کسی
برداشتند، دلیل بر این نیست که حق او را در آن باره سلب و ضایع کرده
باشند. و چه بسا «سلب تکلیف» خود نوعی لطف و فضل نیز باشد. اگر به کسی
گفتند: شما امروز مهمان ما هستی و مکلف نیستی که کار کنی و برای معاش
امروز خود تلاش کنی، بدین معنا نیست که حق کار و کسب معاش را از او سلب
کرده باشند، بلکه به دلایل و بر اساس شرایطی به او لطف کرده یا تخفیف
داده و مسئولیت را از دوشش برداشتهاند.
اسلام عزیز برخی از تکالیف را از عهدهی زن برداشته است و نه این که حق
او را در آن سلب نماید و قضاوت از این دسته امور است. اسلام این وظیفه
شاق را از زن که وظایف بسیار شاقتری (در حفظ کانون خانواده و تربیت
نسل بشری) بر عهده دارد برداشته است، نه این که حق او را در این مورد
سلب کرده باشد. لذا اگر شرایط قضاوت را داشته باشد و ضرورت نیز ایجاب
نماید، میتواند قضاوت کند.
علامه آیت الله جوادی آملی در این زمینه پس از تحلیل مفصل فتاوا و
احادیث میفرماید: «مطلب مهم راجع به قضای زن که نباید مورد غفلت قرار
گیرد این است که در حدیث مزبور (که برخی از مؤکدین شرط مرد بودن به آن
استناد کردهاند) تکلیف شاق و صعب قضا از زن برداشته شده نه آن که او
را از حق قضا محروم نموده باشد. توضیح آن که برخی از کارهای دشوار
مانند وجود حضور در نماز جمعه، هر چند از فاصلهی دو فرسخ باشد، تکلیف
مرد است و چنین تکلیف عسیری (سختی) بر زن نیست و هم چنین پذیرفتن
مسئولیت سخت قضا بر مرد واجب است (گاهی عینی و گاهی کفایی)، لیکن بر زن
واجب نیست. و آن چه از حدیث وصیت استظهار میشود، سلب تکلیف است و نه
سلب حق.» (زن در آینه جلال و جمال، ص 350)
ج– اجتهاد و مرجعیت زن:
مسئله مرجعیت نیز به همان مسئله قضا بر میگردد و برخی از محذوریتهای
جانبی بر آن مترتب میگردد و وظایف شاقتر و حساستر زن در جامعه را
تحت الشعاع قرار میدهد و چه بسا مستلزم مسائل دیگری چون حضور و مراوده
بیضرورت در جامعه مردان و اشتغالات و درگیریهایی نماید که با توجه به
کفایت حضور مراجع مرد، ضرورتی به آن وجود ندارد.
اما فقاهت با مرجعیت متفاوت است و در خصوص رسیدن به مقام اجتهاد زن، نه
تنها مانعی نیست، بلکه بر آن تأکید هم هست. چرا که اسلام در کسب علم و
تقوا نه تنها محدودیت و یا امتیازاتی برای مرد و زن قائل نشده است،
بلکه به هر دو امر و تأکید مینماید. لذا در احادیث نیز ذکر شده است که
در زمان حکومت حضرت مهدی (عج) که محدودیتهای تحمیلی برداشته شده و
پرده از گنجهای عقول کنار رفته است، زنان در خانه نیز اجتهاد میکنند.
یعنی علمشان به ویژه در علوم دینی و فقه امامیه به حدی میرسد که برای
اجتهاد دیگر نیاز به گذران دورههای خاص ندارند. و در عصر معاصر نیز
زنان مجتهدی چون مرحومه مجتهده حاجیه خانم امین (ره - اصفهان) را
داشتیم.
*- آیا خطبههای سیدةالنساء حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام به ویژه در
مسجد و در مبحث ارث بردن از نبیاکرم (ص) و نیز مالکیت فدک، یا
خطبههای حضرت زینب علیهاالسلام به ویژه در بارگاه یزید ملعون و یا
هدایت بازماندگان تحت ولایت حضرت سجاد (ع)، خود بهترین نمونهها و
کاملترین جلوهها از اجتهاد و قضاوت زن و حضور فعال اجتماعی و سیاسی
زن و نیز مرجعیت و هدایت نمیباشد.
x-shobhe.com