ديناميكی حركتی را می‏گويند كه تابع يك علت درونی است ، [ ناشی ] از
علت درونی است . اينها می‏گويند " درونی " ، مقصودشان همان خود به‏
خودی است . بدون شك همان‏طور كه گفتم ماركسيسم اينجا سكوت كرده است ،
يعنی اين مطلب از نظر ماركسيسم شكافته‏شده نيست كه در مساله ماده و قوه‏
چه می‏گويد ؟ يا بايد بگويد ماده عين قوه است و قوه عين ماده . آيا چنين‏
چيزی می‏گويد و می‏تواند بگويد ؟ يعنی نيروی جاذبه عين جسم است ، اصلا ما
دو چيز نداريم ، جسمی و نيروی جاذبه‏ای ، اين اسم‏گذاری است . نيروی‏
مغناطيسی و نيروهای ديگر همين‏طور . ناچار بايد چنين چيزی بگويد ، بايد
بگويد ماده عين نيروست ، نيرو عين ماده ، اينها دو چيز نيستند كه بعد ما
دنبال اين حرف برويم . صحيح‏ترين توجيه حرفشان همين است . اينجا كه‏
برسند ، كه عالی‏ترين حرفشان خواهد بود ، تازه باز حرف فلاسفه زنده می‏شود
كه يك شی كه روی يك شی اثر می‏كند و از يك شی اثر می‏پذيرد آيا می‏تواند
از حيثيت واحد ، در آن واحد ، هم اثرپذير باشد و هم اثردهنده ؟ يا از آن‏
حيث كه اثر می‏پذيرد يك چيز است و از آن حيث كه اثر می‏بخشد چيز ديگری‏
است ؟ از آن حيث كه اثر می‏پذيرد فاقد است ، يعنی چيزی را ندارد ، و از
آن حيث كه اثر می‏بخشد واجد است ، [ يعنی چيزی را دارد . ] بسيار حرف‏
منطقی و درستی است . اين همان حرف معروف ماده و صورت است . اين كه‏
می‏گويند فلاسفه قائل به ماده و صورتند ، حرفشان اين است ، يعنی با يك‏
تحليل عقلی به ماده و صورت رسيده‏اند ، نه اين كه ماده و صورت را در
لابراتوار بشود تجزيه كرد [ و از هم تفكيك نمود . ] (اينها هم كه می‏گويند
قوه ، مگر قوه را در لابراتوار می‏شود از ماده تفكيك كرد ؟ قابل تفكيك كه‏
نيست . )فلاسفه اين‏طور می‏گويند : شيئی كه هم اثر می‏كند و هم اثر می‏پذيرد
، امكان ندارد كه از حيثيت واحد بتواند چنين باشد ، چون حيثيت اثربخشی‏
حيثيت وجدان است و حيثيت اثرپذيری حيثيت فقدان . مثل اين است كه شما
بگوييد يك ذات ، يك انسان در آن واحد يك چيز را مثلا علم را هم می‏دهد
هم می‏پذيرد . نه اين كه اول می‏پذيرد بعد می‏دهد . بديهی است بعد كه‏
پذيرفت واجد می‏شود ، بعد كه واجد شد می‏دهد . اين مانعی ندارد . بلكه مثل‏
اين كه شما بخواهيد بگوييد به خودش می‏دهد ، چون اگر به خودش می‏دهد بايد
در آن واحد ، [ هم واجد باشد هم فاقد ، ] در همان آنی كه واجد است فاقد
باشد . به دستی گرفتن به دستی دادن ، فاقد بودن بعد واجد شدن بعد بخشيدن‏
، آن كه مانعی ندارد . پس اگر بخواهد در آن