2 ريشه‏های فكری فلسفه ماركس

- قسمت اول ، مبانی منطقی‏اش را طرح می‏كند كه همان جدل باشد كه از هگل‏
گرفته . فصل دوم بحث ماديگرايی اين فلسفه را مطرح می‏كند كه بيان می‏كند
چگونه يكی از شاگردان هگل به نام فويرباخ محتوای فكری هگل را تغيير داد و
يك مقدار مادی كرد و بعد ماركس و انگلس كاملا آن را ماديگرا كردند ، و
در قسمت سوم هم جنبه فلسفه پراكسيس ، به اصطلاح فلسفه عمل ، اصالتی را
كه برای عمل قائل شدند بحث می‏كند . در بيان بخش اول مشی‏اش به اين‏
صورت است كه از هگل خيلی تعريف می‏كند و می‏گويد . . .
اجازه بدهيد همين جا من يك توضيحی بدهم . قبل از همين قسمت اول ،
مولف تحت عنوان " جوهر مكتب ماركس " می‏گويد :
" اگر مكتب ماركس را به اجزا اساسی آن خلاصه كنيم چنين جلوه‏گر خواهد
شد :
. 1 به صورت يك ديدگاه كلی درباره تاريخ بشر(فلسفه ماركسی)
. 2 به صورت يك كاربرد خاص اين ديدگاه كلی در مورد رژيم سرمايه‏داری‏