اشاعره داشتند كميت خودشان هم در توحيد صفاتی لنگ بود ، زيرا اگر چه‏
معتزله به صفات مغاير با ذات قائل نبودند ، اما از عهده اثبات عينيت‏
صفات با ذات نيز بر نيامدند . آنها مسأله " نيابت " ذات از صفات‏
را طرح كردند كه نقطه ضعف بزرگی در مكتب معتزله است .
اشاعره نقاط ضعف ديگری داشتند . گذشته از اينكه مكتب اشعری نتوانست‏
مسائل : عدل ، عقل ، اختيار ، حكمت را توجيه كند ، در مسأله توحيد كه‏
حساسيت زيادی نسبت به آن نشان می‏داد نيز سخت درماندگی پيدا كرد .
اشاعره مجبور شدند كه به بهانه توحيد افعالی ، نظام ذاتی سببی و مسببی را
انكار كنند و هر چيز را مستقيما و بلا واسطه و بدون دخالت هيچ شرط و
واسطه ای منبعث از اراده خداوند بدانند . اهل فن می‏دانند كه چنين‏
عقيده‏ای بر ضد بساطت و علو و شموخ ذات مقدس الهی است .
هر دو مكتب ، خود را ميان عدل و توحيد افعالی مردد ديدند . معتزله‏
توحيد افعالی را به خيال خود فدای عدل كردند ، و اشاعره به گمان خود عدل‏
را فدای توحيد افعالی نمودند . اما در حقيقت نه معتزله توانستند عدل را
به شكل صحيحی توجيه كنند و نه اشاعره به عمق توحيد افعالی رسيدند .
اگر چه مسائل مورد اختلاف اشاعره و معتزله زياد است ، ولی عمده ، دو
مسأله است : توحيد ، عدل . بحثهای كلامی چنانكه در پيش ديديم ، از مسائل‏
مربوط به عدل آغاز شد و سپس دامنه‏اش به مسائل مربوط به توحيد كشيده شد
. توحيد مراتبی دارد : توحيد ذات ، توحيد صفات ، توحيد افعال ، توحيد