. 2 شفاعت نه تنها با توحيد در پرستش نمیسازد ، بلكه با توحيد ذاتی
نيز ناسازگار است زيرا لازمه اعتقاد به شفاعت اين است كه رحمت و شفقت
شفيع ، بيشتر و وسيعتر از رحمت خدا دانسته شود ، چه ، مفروض اين است
كه اگر شفاعت نباشد خدا گناهكار را عذاب میكند .
. 3 اعتقاد به شفاعت موجب تجری نفوس مايل به گناه ، بلكه موجب
تشويق آنها به ارتكاب گناه است .
. 4 قرآن كريم شفاعت را باطل شناخته و مردود دانسته است . قرآن روز
رستاخيز را چنين معرفی میكند : در آن روز هيچكس از ديگری دفاع نمیكند و
شفاعتی هم در كار نيست ( 1 ) .
. 5 شفاعت با اصلی كه قرآن كريم تأسيس فرموده و سعادت هر كسی را
وابسته به عمل خودش دانسته و فرموده : « و ان ليس للانسان الا ما سعی
( 2 ) منافات دارد .
. 6 لازمه صحت شفاعت اين است كه معتقد شويم خدا تحت تأثير شفيع قرار
میگيرد و خشمش تبديل به رحمت میگردد ، در حالی كه خدا انفعال پذير
نيست ، تغيير حالت بر او راه ندارد و هيچ عاملی نمیتواند در او اثر
بگذارد ، تغيير پذيری مخالف با وجوب ذاتی ذات الهی است .
. 7 شفاعت يك نوع استثناء قائل شدن و تبعيض و بی عدالتی است ، در
حالی كه در دستگاه خدا ، بی عدالتی وجود ندارد . به تعبيری ديگر : شفاعت
، استثناء در قانون خداست و حال آنكه قانونهای خدا كلی و لا يتغير و
استثناء ناپذير است : « و لن تجد لسنة الله تبديلا »( 3 ) .
اين اشكال است كه بحث شفاعت را با عدل الهی مرتبط میسازد ، و از
همين نظر است كه مسأله شفاعت ، يكی از مباحث كتاب حاضر قرار داده شد
.
توضيح اشكال اين است كه : مسلما شفاعت ، شامل همه مرتكبين جرم
نمیگردد زيرا در اين صورت ديگر نه قانون معنی خواهد داشت و نه شفاعت .
طبيعت شفاعت ملازم با تبعيض و استثناء است ، ايراد هم از همين راه
است كه چگونه رواست كه
پاورقی :
> و خواجه نصير و صدرالمتألهين در ميان آنها ظهور كرده و مسائل توحيدی
را در عالیترين شكل خود غور و بررسی نمودهاند امروز افرادی يافت میشوند
كه تازه میخواهند درس توحيد را از امثال ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب
فرا گيرند .
. 1 بقره / 48 و . 123
. 2 نجم / . 39
. 3 فتح / . 23