اسلامی را از معارف قرآنی و از ساير متون اسلامی اعم از حديث و خطبه و
دعا توضيح دادهايم و در اينجا لزومی به توضيح بيشتر نمیبينيم .
حكمای اسلامی ، با آشنائی با اصول صحيح برهانی از يك طرف ، و
الهامگيری از معارف اسلامی از طرف ديگر ، در اثر مجاهدات هزار ساله ،
موفق شدند " الهيات بالمعنی الاخص " را بر پايه بس استواری بنا كنند
.
از نظر حكمای الهی اسلامی ، عدل به عنوان حقيقتی واقعی تفسير میشود بدون
آنكه مستلزم اين باشد كه ذات اقدس الهی محكوم يك جبر و يك قانون بوده
باشد و بر قاهريت علی الاطلاق ذات باری ، خدشهای وارد آيد . حسن و قبح
عقلی نيز به گونهای د يگر تفسير شد ، از حوزه معقولات نظری كه ارزش كشف
و ارائه حقيقت دارد خارج گرد يد و جزء انديشههای ضروری عملی اعتباری
قرار گرفت و به همين دليل به هيچوجه به عنوان معيار و مقياس برای افعال
باری تعالی پذيرفته نشد . حكماء بر خلاف متكلمين هرگز از اين مفاهيم در
سطح معارف ربوبی استفاده نكردند .
مسأله غايت و غرض نيز پس از تقسيم غايت به غايت فعل و غايت فاعل
و اينكه مفهوم حكمت درباره باری تعالی مساوی است با مفهوم عنايت و
ايصال اشياء به غايات آنها ، تكليف روشنی پيدا كرد . از نظر حكماء هر
فعلی غايتی دارد و ذات اقدس الهی غايت كل يعنی غاية الغايات است ،
اشياء همه از او و به سوی او است .
« و ان الی ربك المنتهی »( 1 )
البته هر يك از مباحث نامبرده ، دامنه درازی دارد و در اين مقدمه
بيش از اين نتوان از اين مقولات سخن گفت .
طرح اصل عدل در حوزه فقه
ريشه طرح مسأله " عدل " را در جهان اسلام ، تنها در علم كلام و در ميان
متكلمان نبايد جستجو كرد ، ريشهای هم در جای ديگر دارد و آن فقه اسلامی
است .
جامعه اسلامی از بدو تشكيل ، بر محور كتاب و سنت تأسيس شد . اين
جامعه مقررات و قوانين خود را اعم از عبادی يا تجاری يا مدنی يا جزائی
يا سياسی از منبع
پاورقی :
. 1 نجم / . 42