اصل عدل در حوزههای اجتماعی و سياسی
آنچه تا كنون گفته شد مربوط به طرح علمی مسأله عدل در جو فكری و علمی جهان اسلام بود ، همه مربوط به اين بود كه چگونه شد كه مسأله " عدل الهی " در نظام تكوين و يا نظام تشريع ، از قرون اوليه اسلامی وارد علوم اسلامی شد و تا آنجا اهميت يافت كه بعضی فرق ، خود را " عدليه " خواندند و " عدل " را يكی از اصول اعتقادی و مايه امتياز اعتقادی خود از ساير فرق بشمار آوردند ، چنانكه ما شيعيان ، اصول اعتقادی اسلامی خود را كه میشماريم " عدل " را به عنوان يكی از اصول دين نام میبريم . علاوه بر طرح علمی ، به نوعی ديگر نيز اين مسأله از صدر اسلام در جامعه اسلامی و در سطح عامه مردم مطرح بوده است ، و آن مرحله اجرائی عدل است . يك نفر مسلمان ، از بديهيات اوليه انديشههای اسلامی اجتماعی اش ، اين بوده كه امام و پيشوا و زعيم بايد عادل باشد ، قاضی بايد عادل باشد ، شاهد محكمه بايد عادل باشد ، شاهد طلاق يا رجوع بايد عادل باشد ، و از نظر يك مسلمان شيعی ، امام جمعه و جماعت نيز بايد عادل باشد . هر مسلمان همواره در برابر پستهايی كه يك مقام عادل بايد اشتغال كند احساس مسؤوليت میكرده است . اين جمله رسول اكرم زبانزد خاص و عام بود : « افضل الجهاد كلمة عدل عند امام جائر » ( 1 ) و چه شهامتها و حماسهها كهپاورقی : . 1 كافی ، ج 5 ، ص . 60