جبر و اختيار
بحثهای كلامی آنچنانكه از تواريخ استفاده میشود ، از نيمه قرن اول هجری آغاز شد . در ميان بحثهای كلامی ظاهرا از همه قديمتر ، بحث جبر و اختيار است . مسأله جبر و اختيار در درجه اول ، يك مسأله انسانی است و در درجه دوم يك مسأله
بوده به مشرب اهل كلام و احيانا به برخی مشربهای ديگر از قبيل مشرب اهل
حديث و مشرب اصحاب حس نيز اشاره كردهام .
اهل فن میدانند كه حكمای اسلامی بر خلاف متكلمين در الهيات بابی تحت
عنوان " عدل " باز نكردهاند . عقايد حكما را در باره اين مسأله از لابلای
ساير مباحث بايد بدست آورد . از اينرو اين بحث برای من خالی از دشواری
نبود .
من تا كنون در ميان آثار حكما به رساله يا مقاله يا فصلی برخورد
نكردهام كه مستقيما مسأله " عدل الهی " را طرح كرده باشند و به سبك
حكيمانه در اين موضوع بحث كرده باشند . اين النديم در " الفهرست "
مینويسد : " يعقوب بن اسحاق كندی رسالهای در عدل الهی نوشته است " .
من نمیدانم اين رساله اكنون موجود است يا نه ؟ و هم نمیدانم كه آن را
به سبك حكيمانه نوشته است يا به شيوه متكلمانه . برخی از حكما مانند
خواجه نصير الدين طوسی در نوشتههای خود به سبك متكلمان وارد و خارج
شدهاند ، اما اگر آراء حكمی آنها را ملاك قرار دهيم بايد بگوئيم غرضشان
بيان اقناعی و خطابی بوده و نه برهانی .
يعقوب بن اسحاق كندی كه ابن النديم از كتابی از او ياد میكند ، اقدم
حكمای اسلامی است و چون از نژاد عرب است به " فيلسوف العرب "
معروف است . بعيد است كه الكندی به شيوه متكلمان بحث كرده باشد ، علی
القاعده به شيوه حكما وارد و خارج شده است .
اخيرا از يكی از فضلای عاليقدر شنيدم كه شيخ فلاسفه اسلام ، ابوعلی بن
سينا رساله كوچكی در اين موضوع نوشته است و اين رساله در پاسخ سؤالی
بوده است كه از آن حكيم در اين مسأله شده است ، ولی متأسفانه اين بنده
هنوز به آن رساله يا مقاله دست نيافته است .
علی رغم كوتاهی حكما در طرح اين مسأله ، متكلمان به علل خاص مذهبی و
تاريخی ، بحث در عدل الهی را سرلوحه مباحث خود قرار دادهاند . بحث عدل
در كلام آنچنان اصالت يافته كه گروهها با اين اصل مشخص شدند .
جبر و اختيار بحثهای كلامی آنچنانكه از تواريخ استفاده میشود ، از نيمه قرن اول هجری آغاز شد . در ميان بحثهای كلامی ظاهرا از همه قديمتر ، بحث جبر و اختيار است . مسأله جبر و اختيار در درجه اول ، يك مسأله انسانی است و در درجه دوم يك مسأله |