هوشيارانه و زيركانه كليات اسلامی بر جريانات متغير و زودگذر است .
در كتاب " اصول كافی " بابی دارد تحت همين عنوان كه : " هيچ مسأله‏
ای نيست مگر اينكه اصول آن در كتاب و سنت هست " .
عليهذا اصل " عدل " و اصل تبعيت احكام از مصالح و مفاسد نفس الامری‏
، و بالطبع اصل حسن و قبح عقلی و اصل حجيت عقل ، به عنوان زير بنای فقه‏
اسلامی شيعی معتبر شناخته شد ، و بالاخره اصل " عدل " جای خويش را در
فقه اسلامی بازيافت .
در فقه شيعه ميان عقل و خيال ، و به عبارت ديگر ميان برهان عقلی و
قياس ظنی كه همان تمثيل منطقی است تفكيك شد ، گفته شد منابع فقه چهار
است : كتاب ، سنت ، اجماع ، عقل . در اين مكتب فقهی با اينكه رأی و
قياس مردود گشت ، عقل و برهان معتبر شناخته شد .

اصل عدل در حوزه‏های اجتماعی و سياسی

آنچه تا كنون گفته شد مربوط به طرح علمی مسأله عدل در جو فكری و علمی‏
جهان اسلام بود ، همه مربوط به اين بود كه چگونه شد كه مسأله " عدل الهی‏
" در نظام تكوين و يا نظام تشريع ، از قرون اوليه اسلامی وارد علوم اسلامی‏
شد و تا آنجا اهميت يافت كه بعضی فرق ، خود را " عدليه " خواندند و
" عدل " را يكی از اصول اعتقادی و مايه امتياز اعتقادی خود از ساير فرق‏
بشمار آوردند ، چنانكه ما شيعيان ، اصول اعتقادی اسلامی خود را كه‏
می‏شماريم " عدل " را به عنوان يكی از اصول دين نام می‏بريم .
علاوه بر طرح علمی ، به نوعی ديگر نيز اين مسأله از صدر اسلام در جامعه‏
اسلامی و در سطح عامه مردم مطرح بوده است ، و آن مرحله اجرائی عدل است .
يك نفر مسلمان ، از بديهيات اوليه انديشه‏های اسلامی اجتماعی اش ، اين‏
بوده كه امام و پيشوا و زعيم بايد عادل باشد ، قاضی بايد عادل باشد ،
شاهد محكمه بايد عادل باشد ، شاهد طلاق يا رجوع بايد عادل باشد ، و از نظر
يك مسلمان شيعی ، امام جمعه و جماعت نيز بايد عادل باشد . هر مسلمان‏
همواره در برابر پستهايی كه يك مقام عادل بايد اشتغال كند احساس‏
مسؤوليت می‏كرده است . اين جمله رسول اكرم زبانزد خاص و عام بود :
« افضل الجهاد كلمة عدل عند امام جائر » ( 1 ) و چه شهامتها و حماسه‏ها كه‏

پاورقی :
. 1 كافی ، ج 5 ، ص . 60