تحت عنوان " نحوه وجود كائنات ( موجودات حادثه به حدوث زمانی ) چه‏
نحو وجود است ؟ " . وی در آن فصل به مفهوم و معنی عدل الهی مطابق مذاق‏
حكما اشاره می‏كند . می‏گويد :
" در گذشته دانستی كه ماده و صورت ، دو سبب نزديك امور طبيعی هستند
، و از بحث در تلازم آنها نتيجه گيری شد كه يك سبب فاعلی مافوق مادی‏
نيز در كار است . بعدا در بحث حركات كليه ، اثبات خواهيم كرد كه‏
حركات ، غايات نهائی مافوق مادی دارند . فاعل مافوق مادی و غايت مافوق‏
مادی ، دو سبب دور موجودات مادی می‏باشند . اگر آن دو علت دور در
پيدايش امور مادی كافی می‏بود موجودات مادی برای هميشه باقی بودند و فنا
و نيستی را در آنها راه نبود و از اول ، همه كمالات شايسته خود را دارا
بودند و اولشان عين آخرشان بود . اما در آن دو علت دور كافی نيست ، دو
علت نزديك ( ماده و صورت ) نيز مؤثرند . و از طرفی ميان صور ، تضاد
برقرار است و كيفيات اوليه ، فساد می‏پذيرند و هر ماده‏ای قابليت صور
متضاد را دارد . از اينرو هر موجودی دو نوع شايستگی متضاد پيدا می‏كند و
دو نوع اقتضای متضاد در آن پيدا می‏شود ، يكی از ناحيه صورت و يك از
ناحيه ماده . صورت ، اقتضاء دارد كه باقی بماند و وضع موجود را حفظ كند
، و ماده ، اقتضاء می‏كند كه تغيير حالت دهد و صورتی ديگر ضد صورت اوليه‏
بخود بگيرد ، و چون امكان پذير نيست كه اين دو استحقاق و دو اقتضای‏
متضاد ، در آن واحد بر آورده شود ، زيرا ممكن نيست كه ماده در آن واحد
صورتهای متضاد داشته باشد . . . و بخشش الهی ايجاب می‏كند تكميل ماده‏