شوپنهاور كه ويليام جيمز از او نيز ياد كرده است ، معتقد است :
" اصل در زندگانی ، رنج و گزند است ، لذت و خوشی همانا دفع الم است‏
و امر مثبت نيست ، بلكه منفی است ، و هر چه موجود جاندار در مرتبه‏
حيات برتر باشد رنجش بيشتر است ، چون بيشتر حس می‏كند و آزار گذشته را
بيشتر به ياد می‏آورد و رنج آينده را بهتر پيش بينی می‏نمايد . . . يك دم‏
خوشی ، عمری ناخوشی در پی دارد . ازدواج نمی‏كنی در آزاری ، می‏كنی هزار
دردسر داری . مصيبت بزرگ بلای عشق است و ابتلای به زن كه مردم مايه شادی‏
خاطر می‏دانند ، در صورتی كه سردفتر غمها است . معاشرت می‏كنی گرفتاری ،
نمی‏كنی از زندگی بيزاری . بندگی ، بند و خداوندی صداع . مختصر ، تا جان‏
در تن است از اين رنج و مشقت نمی‏توان رست . زندگی سراسر جان كندن است‏
، بلكه مرگی است كه دم بدم به تأخير می‏افتد ، و سرانجام اجل می‏رسد در
صورتی كه از حيات ، هيچ سودی برده نشده و نتيجه مفيدی بدست نيامده است‏
" ( 1 ) .
در جهان اسلام نيز احيانا كسانی بوده و هستند كه جهان را تاريك می‏بينند
و همواره چهره‏ای گرفته و عبوس و خشمگين در برابر جريانات آفرينش نشان‏
می‏دهند و به قول ويليام جيمز گفته‏هاشان نوعی دندان غروچه است . "
ابوالعلاء معری " فيلسوف و شاعر معروف عرب و همچنين خيام شاعر از اين‏
گروه‏اند . اينكه می‏گويم " خيام شاعر " از آن جهت است كه محققين باور
ندارند كه اشعار معروف بدبينانه . از خيام فيلسوف و رياضيدان باشد .
آنچه برای خيام شاعر موجب حيرت و رنج و ناله است برای " خيام فيلسوف‏
" حل شده است ( 2 ) .
در عصر ما به تقليد از اروپائيان ، و به علل ديگر كه اكنون جای ذكرش‏
نيست ، نويسندگانی بدبين پيدا شده اند كه زهرهايی از اين راه به جان‏
جوانان می‏ريزند و آنان را بی علاقه به زندگی و احيانا وادار به خودكشی‏
می‏كنند و از طرف عوامل مرئی و نامرئی مورد تشويق قرار می‏گيرند و روز
بروز بر عددشان افزوده می‏گردد . صادق هدايت از اين گروه است . نوشته‏های‏
وی به قول ويليام جيمز حالت همان خوكی را می‏نماياند كه زير تيغ ، ناله‏
سر می‏دهد و يا موشی كه در حالی كه مشغول جان دادن است جيرجير می‏كند .
نقطه مقابل امثال نيچه و شوپنهاور و ابوالعلاء و خيام ، فلاسفه و حكمای‏

پاورقی :
. 1 سير حكمت در اروپا ، ج 3 ، بخش چهارم .
. 2 رجوع شود به كتاب " خدمات متقابل اسلام و ايران " چاپ هفتم به‏
بعد بحث " خدمات فلسفی ايرانيان به اسلام " .