قالوا حبست فقلت ليس بضائر
|
حبسی و ای مهند لا يغمد ؟
|
او ما رأيت الليث يألف غيلة
|
كبرا و اوباش السباع تردد ؟
|
و النار فی احجارها مخبوءش
|
لا تصطلی ما لم تثرها الازند
|
و الحبس ما لم تغشه لدنية
|
شنعاء نعم المنزل المستورد
|
" گفتند به من كه زندانی شدی ؟ ! گفتم كدام شمشير تيز است كه به
زندان غلاف نمیرود ؟
آيا نمیبينی كه شير از روی بزرگی و بی اعتنائی گوشهای را میگيرد و
درندگان پستهمه جا پرسه میزنند ؟
آتش در دل سنگ پنهان است و نمیجهد ، مگر آنگاه كه با آهن تصادم كند
. زندان ، مادام كه به خاطر جرم و جنايت نباشد ، بسيار جای خوبی است "
.
رضاء به قضاء
با توجه به فوايد ارزنده بلاهاست كه صفت رضا به قضای الهی و خشنودی به
آنچه خدا پيش میآورد ايجاد میگردد .
سعدی میگويد :
كوتاه ديدگان همه راحت طلب كنند عارف ، بلا ، كه راحت او در بلای
او است
بگذار هرچه داری و بگذر كه هيچ نيست اين پنجروز عمر كه مرگ از قفای
اوست
هر آدمی كه كشته شمشير عشق شد
|
گو غم مخور كه ملك ابد خونبهای اوست
|
از دست دوست هر چه ستايی شكر بود سعدی رضای خود مطلب چون رضای
اوست
در برخی از دعاهای ماثوره آمده است :
« اللهم انی اسئلك صبر الشاكرين لك » .
" خدايا از تو میخواهم كه صبر سپاسگزاران را به من عنايت كنی " .
صبر سپاسگزاران ، صبر تلخ نيست ، آن صبر ، همچون شهد ، شيرين است .
آنان كه میدانند بلاها تربيت كننده روان آدمی است ، نه تنها در برابر
آنها خشنودی دارند و با آغوش باز به استقبال آنها میروند ، بلكه احيانا
خود را در چنگ بلا میاندازند و برای خود حادثه میآفرينند ، آنان دريا و
گرداب ايجاد میكنند تا در آن شنا كنند و