نسل اولی را نمی‏بيند ، در عين حال اين نسل ديگر هم بعد كه بزرگ می‏شود
وقتی می‏خواهد تخم بگذارد ، با همان مهارت بدون اينكه نسل قبل را ديده‏
باشد و ياد گرفته باشد . آن عمل تزريق را انجام می‏دهد و كار خودش را
ادامه می‏دهند . اين ، حالت نيم مردگی است .
البته اين را نمی‏خواهم بگويم و شما را به غلط بيندازم كه استعمار و
استثمار ما را به اين حالت درآورده است . نه ، ما قبلا به اين حالت‏
درآمديم ، آنها ما را امروز به اين حالت نگه می‏دارند و علت مبقيه ما
هستند ، و الا ما قبل از اينكه استعمار و استثماری بيايد ، افكاری از
نواحيی تدريجا در ما پيدا شد و ما را به اين حالت درآورد .
" لنين " گفته است دين ترياك اجتماع است . يك نفر از نويسنده‏های‏
عرب از يك فيلسوف مادی ديگری نقل می‏كند كه دين انقلاب ضعفا عليه اقويا
و ابرمردها است . اين نويسنده عرب می‏گويد كداميك درست است ؟ آيا دين‏
ترياك است و وسيله بی‏حسی است يا انقلاب و جنبش است ؟ می‏گويد هر دو
تا درست است : دين زندگی است ، حركت است ، جنبش است ، اما كدام‏
دين ؟ آن دينی كه پيغمبران آوردند . در عين حال دين ترياك اجتماع است ،
اما كدام دين ؟ آن معجونی كه ما امروز ساخته‏ايم .
باری ، حديثی بخوانم و به عرايض خودم خاتمه بدهم . حديث معروفی است:
« اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان يظهر علمه و الا فعليه لعنة الله »
(1) اگر بدعتها پيدا بشود ( بدعت يعنی آن چيزی كه جزء دين نيست ولی نام‏

پاورقی :
1 - اصول كافی ، ج 1 ص 54 با كمی اختلاف .