و از مسائل اصولی صرف نظر كند ، و يا طوری نسبت به اين مسائل اظهار نظر
كند كه با كمال تأسف علامت تأخر و منسوخيت اسلام به شمار رود و وسيله به
دست دشمنان اسلام بدهد .
افسوس كه اين آفت عظيم دست و پاها را بسته است و اگر نه كاملا روشن
میشد كه اسلام در هر عصر و زمانی واقعا تازه است « لا تفنی غرائبه و لا
تنقضی عجائبه » ( 1 ) معلوم میشد كه حتی عميقترين سيستمهای اجتماعی قرن
ما قادر نيست با آنچه اسلام آورده رقابت كند .
روحانيت عوام زده ما چارهای ندارد از اينكه همواره سكوت را بر منطق ،
سكوت را بر تحرك ، نفی را بر اثبات ترجيح دهد ، زيرا موافق طبيعت
عوام است .
حكومت عوام ، منشأ رواج فراوان ريا و مجامله و تظاهر و كتمان حقايق و
آرايش قيافه و پرداختن به هيكل و شيوع عناوين و القاب بالا بلند در
جامعه روحانيت ما شده كه در دنيا بینظير است . حكومت عوام است كه
آزاد مردان و اصلاح طلبان روحانيت ما را دلخون كرده و میكند ( 2 ) .
پاورقی :
1 - نهج البلاغه ، خطبه 150 : [ غرائب آن تمام نمیشود و شگفتيهای آن از
بين نمیرود ] .
2 - مرحوم ملك الشعراء بهار قصيده مستزادی دارد در مذمت و شكايت از
عوام . میگويد :
از عوام است هر آن بد كه رود بر اسلام
|
داد از دست عوام
|
كار اسلام زغوغای عوام است تمام
|
داد از دست عوام
|
ز آنچه پيغمبر گفته است و در او نيست شكی
|
نپذيرند يكی
|
وحی منزل شمرند آنچه شنيدند ازمام
|
داد از دست عوام
|
عاقل اربسمله خواند به هوايش نچمند
|
همچو غولان برمند
|
غول اگر قصد كند گرد شوند از در و بام
|
داد از دست عوام
|
عاقل آن به كه همه عمر نيارد به زبان
|
نام اين بیادبان
|
>