راضی باشند و نه احترام قائل باشند ، فقط به خاطر ترس از نمره ندادن و
مردود شدن - در عين عدم رضايت - از آن استاد تمكين و اطاعت كنند .
اينگونه بی‏نظميها و بی‏حسابيها در تحصيلات كلاسيك به طور فراوان وجود دارد
اما در تحصيلات علوم دينی ما اثری از اينگونه بی‏نظميها و بی‏حسابيها وجود
ندارد .
روی اين اصل جلو افتادن افراد در حوزه‏های علوم دينيه ، طبق ناموس‏
طبيعی انتخاب اصلح صورت می‏گيرد ، همانطور كه علی عليه السلام در وصف‏
علماء الهی می‏فرمايد : « فكانوا كتفاضل البذر ينتقی فيؤخذ منه و يلقی ،
قد ميزه التخليص ، و هذبه التمحيص » ( 1 ) .
يعنی مانند بذر انتخاب شده و تصفيه شده می‏باشند كه بهترين و خالص‏ترين‏
آنها برای كاشتن انتخاب می‏شوند .
طلاب ، پله پله روی همين ناموس بالا می‏روند تا پله ما قبل آخرين پله كه‏
مرجعيت است . تا قبل از پله آخر فقط ذوق و عقيده طلاب است كه اساتيد
را بالا می‏برد ولی همينكه پله آخر رسيد پای وجوهات و سهم امام و تقسيم و
شهريه به ميان می‏آيد ، فقط در همين جا است كه گاهی حسابها بهم می‏ريزد و
ديگر قانون انتخاب اصلح حكمفرما نيست .
اينها مزايائی است كه در زندگی و طرز تحصيل طلاب علوم دينيه هست .
ضمنا نواقصی هم هست كه بايد گفته شود .

پاورقی :
1 - نهج‏البلاغه ، خطبه . 212