باشند . وجود اين عده كافی است كه ديگران هم از آنها پيروی كنند .
دستگاه وعظ و تبليغ ما نيز مانند خود سازمان روحانيت حريت ندارد ، در
نبرد با جهالت عوام ضعيف و ناتوان است .

هشدار و انذار

اگر به خواست خدا مشكل مالی سازمان روحانيت ما حل گردد ساير نواقص‏
به دنبال آن حل خواهد شد . اگر ما نكنيم روزگار خواهد كرد . چيزی كه‏
بسيار مايه اميدواری است وجود شخصيتهای لايق و بزرگوار و مخلص و اصلاح‏
طلب در ميان همه طبقات روحانيين ما از طراز اول و مراجع تقليد و خطباء
درجه اول گرفته تا طلاب و محصلين و وعاظ جوان است .
آنچه در اين مقاله گفته شد به معنی اين نيست كه خدای نخواسته در افراد
روحانی ما نسبت به ساير طبقات نقيصه‏ای هست ، بلكه خود اين مقاله دليل‏
اينست كه نويسنده هر انتظار اصلاحی دارد از اين سلسله جليله است . منظور
نويسنده اينست كه با سازمان صحيح دادن به روحانيت ، دست شخصيتهای لايق‏
و برجسته ما بازتر بشود و راه عملی شدن هدفهای مقدس آنها فراهم گردد .
به نظر نويسنده مادامی كه اصلاح اساسی صورت نگرفته وظيفه افراد اصلاح‏
طلب اينست كه زندگی خود را از طريق يك شغل و حرفه كه ضمنا كمتر وقت‏
آنها را بگيرد تأمين و از دسترنج خود زندگی كنند تا بتوانند آزاد فكر
كنند و آزاد بگويند و در يك سنگر آزاد از اسلام حمايت كنند و مقدمات‏
يك اصلاح اساسی را فراهم نمايند .