درآمدی از برای خود داشته باشند ، از دسترنج شخصی خود زندگی كنند ، قسمتی‏
از وقت خود را صرف تهيه امر معاش و قسمت ديگر را صرف شؤون روحانی از
تحصيل و تحقيق و تأليف و تدريس و افتاء و ارشاد و تبليغ بنمايند .
اين عده معتقدند كه روحانيت و شؤون روحانيت در اسلام يك شغل و حرفه‏
مخصوص نيست كه بشود برای او بودجه مخصوصی در نظر گرفت ، هر كس كه‏
قادر است ضمن تأمين امر معاش خود عهده‏دار شؤون روحانی بشود حق دارد
وارد بشود و اگر كسی می‏خواهد اين شؤون را به عهده بگيرد و آنگاه كل بر
اجتماع گردد بهتر اينست كه از اول وارد چنين مجاهده‏ای نشود .
استدلال اين عده اينست كه در صدر اسلام يعنی زمان رسول اكرم ( ص ) و
زمان ائمه اطهار ( ع ) اشخاصی بودند كه همين وظائف را به عهده داشتند ،
حلال و حرام تعليم می‏كردند ، نصيحت و موعظه می‏كردند ، در حوزه‏های درس‏
شركت می‏كردند و خودشان حوزه درس داشتند ، در عين حال هر كدام از آنها
شغل و حرفه‏ای برای زندگی داشتند . بسياری از آنها با عنوان شغل و حرفه‏
خود از قبيل تمار ، عطار ، بزاز ، خزاز ، طحان ، سمان ، حذاء ، و شاء و
غيره در كتب حديث و فقه و تاريخ شناخته می‏شوند . هيچ ديده نشده كه رسول‏
خدا يا ائمه اطهار يك يا چند نفر را دستور داده باشند از همه كارها دست‏
بكشند و منحصرا به مشاغلی كه امروز مشاغل روحانی ناميده می‏شود از قبيل‏
افتاء و تدريس و امامت جماعت و وعظ و تبليغ و غيره بپردازند . اينست‏
نظر عده‏ای .
حقيقت اينست كه اگر افرادی زندگی خود را از راه ديگر تأمين و با