حديث همان علم و فن ما است . متكلمين گفته‏اند مقصود پيغمبر از جمله‏
« طلب العلم فريضة علی كل مسلم‏» علم كلام است زيرا علم كلام علم اصول دين‏
است . علماء اخلاق گفته‏اند كه مقصود ، علم اخلاق است كه آدمی بداند
منجيات چيست و مهلكات چيست ؟ فقهاء گفته‏اند كه مقصود ، علم احكام‏
است كه لازم است هر كسی يا مجتهد باشد و يا از مجتهدی تقليد كند .
مفسرين گفته‏اند كه مقصود علم تفسير است ، زيرا تفسير علم به كتاب الله‏
است . محدثين گفته‏اند مقصود علم حديث و روايت است چون همه چيز حتی‏
قرآن را از روی احاديث بايد فهميد . متصوفه گفته‏اند مقصود ، علم سير و
سلوك و مقامات نفس است . و همينطور . . . بعد خود او بيانی دارد كه‏
اگرچه كاملا جامع نيست ولی نسبة جامع الاطراف‏تر است . خلاصه اينست كه‏
مقصود پيغمبر ( ص ) هيچكدام از اينها انحصارا نيست . اگر مقصود پيغمبر
خصوص يكی از اين رشته‏ها بود تصريح می‏كرد كه مثلا علم و كلام يا اخلاق يا
تفسير يا فقه يا حديث است . بايد ديد از نظر اسلام چه چيزی لازم و واجب‏
است به وجوب عينی يا وجوب كفائی ، و اگر راه انجام آن تكليف ، تحصيل‏
علم و ياد گرفتن است بايد گفت تحصيل آن علم واجب و لازم است .

فريضه تهيوئی

فقهاء اصطلاحی دارند ، می‏گويند وجوب علم ، وجوب نفسی تهيوئی است ،
يعنی وجوب علم تنها يك وجوب مقدمی مثل همه مقدمه واجب‏ها كه وجوب‏
استقلالی ندارند نيست ، بلكه يك وجوب استقلالی است . در عين حال علم از
آن جهت واجب است كه به انسان آمادگی می‏دهد