كه اين كار رسما به صورت يك شغل و كار و كسب درآمده و عنوان اجرت و
مزد بگيرد پيدا كرده است . يعنی همان موضوعی كه همه انبياء به نقل قرآن‏
كريم در موارد متعدده ، از آن امتناع می‏كردند در ميان ما جاری و معمول‏
است . بديهی است به حكم قانون مسلم عرضه و تقاضای هر چيزی كه جزء مسائل‏
اقتصادی قرار گرفت و از قبيل عرضه داشتن كالا برای فروش شد تابع ميل و
خواسته مصرف كننده است نه تابع مصلحت وی .
اگر كالائی كه همه طبقات ديگر برای فروش وارد می‏كنند فقط به خاطر
مصلحت وارد می‏شوند می‏توان فرض كرد كه وعظ و تبليغهای حرفه‏ای ما نيز در
جهت مصالح اسلام و مسلمين صورت می‏گيرد ( 1 ) .
من منكر وجود خطبای صالح و مصلحت انديش و خدمات گرانبهائی كه انجام‏
داده و می‏دهند نيستم ، و هم طرفدار اين نظر نيستم كه يكباره وضع موجود
عوض گردد و ترتيب ديگری داده شود ، بلكه طرفدار اين نظر هستم كه خود
سازمان روحانيت گروهی خطيب و واعظ با برنامه صحيح تربيت كند و زندگی‏
آنها را اداره كند و آنها مزد و اجری از رسالت خود نخواهند . اين عده‏
خواهند توانست آزاد بينديشند ، وابستگی نداشته

پاورقی :
1 - مرحوم حاجی نوری عليه الرحمة در كتاب " لؤ لؤ و مرجان " در اين‏
موضوع بحث كرده‏اند .
مولوی در جلد دوم مثنوی می‏گويد :

هر نبی می‏گفت با قوم از صفا
من نخواهم مزد پيغام از شما
گر ترازو را طمع بودی به مال
راست كی گفتی ترازو وصف حال
گر طمع در آينه برخاستی
در نفاق آن آينه چون ماستی

رجوع شود به گفتارهای " خطابه و منبر " در همين كتاب .