واقع و حقيقت باشد ، شما به آن كسی كه علم و حكمت را از او فرا می‏گيريد
كار نداشته باشيد .
بلی يك وقت هست كه آدمی در درست بودن و صحيح بودن مطلب ترديد دارد
. در اينگونه موارد كسانی كه اهل تشخيص نيستند نبايد به سخن هركس گوش‏
كنند ، بايد دقت كنند كه تحت تأثير و تلقين چه كسی هستند . اگر در اين‏
جهت دقت نكنند بسا هست كه از آن راه گمراه شوند . ولی يك وقت هست‏
كه معلوم است كه حرف طرف درست است ، مثلا واقعا يك كشف علمی در طب‏
، يا در طبيعی ، يا غير اينها ، مسلم است كه درست است . می‏فرمايد در
اين صورت برويد ياد بگيريد . در احاديث ما از زبان حضرت مسيح عيسی بن‏
مريم ( ع ) نقل شده كه فرمود : « خذوا الحق من اهل الباطل و لا تأخذوا
الباطل من اهل الحق ، كونوا نقاد الكلام » ( 1 ) . يعنی حق را بگيريد و
بپذيريد ولو از اهل باطل ، اما باطل را هرگز نگيريد و نپذيريد ولو از اهل‏
حق . خودتان صراف سخن و سخن‏شناس باشيد .
به هر حال اين سلسله احاديث ، قيد و محدوديت را درباب علم از لحاظ
صرف ارتباط ، يعنی از لحاظ كسانی كه يك نفر مسلمان علم خود را از آنها
فرا می‏گيرد برداشته است . زيرا ممكن است يك وظيفه‏ای از اين نظر محدود
باشد . مثلا نماز جماعت را بايد به يك نفر اقتداء كرد ، اما شرط دارد ،
شرطش اين است كه مسلمان باشد ، مؤمن باشد ، عادل باشد . اما در تعليم و
تعلم هيچيك از اين شرطها منظور نشده .

پاورقی :
1 - بحارالانوار ، ج 2 ص . 96