را در نظر آنها بالا میبرد .
محيط حوزههای علوم دينی محيط زهد و قناعت است ، از اسراف و عياشی و
مجالس شبنشينی كه در ساير طبقات است و احيانا دانشجويان غير رشته
علوم دينی در آن مجالس شركت میكنند ، خبری نيست ، و حتی انديشه
اينگونه امور نيز در دماغ يك محصل دينی پيدا نمیشود ، و اگر كسی
كوچكترين تمايلی به اين امور نشان بدهد سقوطش قطعی است . رويهمرفته ،
طلاب ، مردمی قانع و كم خرجند و تحميلی بر بودجه مردم به شمار نمیروند .
روابط استاد و شاگرد در ميان طلاب ، صميمی و احترامآميز است . شاگردان
، احترام استادان خود را در حضور و غياب با كمال ادب رعايت میكنند و
حتی بعد از فوت آنها همواره آنها را به نيكی و دعای خير ياد میكنند .
اين اندازه حفظ حرمت استاد ، مخصوص محصلين علوم دينی و مولود تعليماتی
است كه از اولياء دين درباره قداست علم و احترام معلم رسيده است . در
ساير محيطهای تحصيلی - چنانكه میدانيم - اين امور كمتر وجود دارد .
عادت طلاب بر اينست كه روی درسی كه از استاد میگيرند بعد خودشان فكر
كنند . لذا درس خود را از روی كتاب مطالعه میكنند . به علاوه بعد با يكی
از همدرسهای خود آن درسها را مباحثه میكنند . در درسهای عالی آنچه را از
استاد در مجلس درس فرا میگيرند به ذهن میسپارند و شب مینويسند . بناء
طلاب بر حفظ كردن و طوطی واری ياد گرفتن نيست چنانكه عادت معمول محصلين
جديد است ، بر تعمق و تفكر و تجزيه و تحليل است . و چون حق تدريس ،
انحصاری نيست و
|