احساسات و آرمانهای عالی كه دارد و بدون احترام گذاشتن به اين ادراكات‏
و احساسات ميسر نيست . بايد به اين جهات احترام گذاشت . رو در بايستی‏
ندارد . در نسل گذشته فكرها اين اندازه باز نبود ، اين احساسات با اين‏
آرمانهای عالی نبود . بايد به اين آرمانها احترام گذاشت . اسلام به اين‏
امور احترام گذاشته است . اگر ما بخواهيم به اين امور بی‏اعتنا باشيم‏
محال است كه بتوانيم جلوی انحرافهای فكری و اخلاقی نسل آينده را بگيريم .
روشی كه فعلا ما در مقابل اين نسل پيش گرفته‏ايم كه روش دهان كجی و
انتقاد صرف و مذمت است و دائما فرياد ما بلند است كه سينما اينطور ،
تاتر ، اينطور ، مهمانخانه‏های بين شميران و تهران اينطور ، رقص چنين ،
استخر چنان ، و دائما وای وای می‏كنيم درست نيست . بايد فكر اساسی برای‏
اين انحرافها كرد .

درد اين نسل را بايد درك كرد

فكر اساسی به اينست كه اول ما درد اين نسل را بشناسيم ، درد عقلی و
فكری ، دردی كه نشانه بيداری است يعنی آن چيزی را كه احساس می‏كند و نسل‏
گذشته احساس نمی‏كرد . مولوی می‏گويد :
حسرت و زاری كه در بيماری است
وقت بيماری هم از بيداری است
هر كه او بيدارتر پر دردتر
هر كه او هشيارتر رخ زردتر
در گذشته درها به روی مردم بسته بود . درها كه بسته بود سهل است ،
پنجره‏ها هم بسته بود . كسی از بيرون خبر نداشت ، در شهر خود كه بود از
شهر ديگر خبر نداشت ، در مملكت خود كه بود از مملكت ديگر خبر نداشت .
امروز اين درها و پنجره‏ها باز شده ، دنيا را می‏بينند كه رو به