كتاب خودش نقل می‏كنم .
شيخ ابوجعفر طوسی معروف به " شيخ الطائفه " در كتاب " نهاية " كه‏
از متون معتبر فقهيه ما است می‏فرمايد : " و الامر بالمعروف يكون باليد
و اللسان . فاما باليد فهو ان يفعل المعروف ، و يجتنب المنكر علی وجه‏
يتأسی به الناس . يعنی امر به معروف ، هم به وسيله دست می‏شود و هم به‏
وسيله زبان ، اما به وسيله دست معنايش اينست كه خودش شخصا عامل كار
خير باشد و عملا از منكرات اجتناب كند تا مردم خودبخود به او تأسی جويند
، و اما باللسان فهو ان يدعوا الناس الی المعروف و يعدهم علی فعله‏
المدح و الثواب ، و يزجرهم و يحذرهم فی الاخلال به من العقاب . يعنی اما
به وسيله زبان به اين نحو است كه مردم را دعوت كند و نويد بدهد كه در
دنيا مورد ستايش و در آخرت مشمول پاداش الهی واقع می‏شوند و آنها را از
كيفرهای بد بترساند . بعد می‏فرمايد : " و قد يكون الامر بالمعروف باليد
بان يحمل الناس علی ذلك بالتاديب و الردع و قتل النفوس و الاضراربها
من الجراحات الا ان هذا الضرب لا يجب فعله الا باذن سلطان الوقت‏
المنصوب للرئاسة " ( 1 ) . يعنی يك قسم از امر به معروف يدی و عملی‏
اينست كه طرف را تأذيب كند و گاه منجر به قتل نفس و جراحت می‏شود ،
ولی اگر مستلزم زدن و قتل نفس باشد بدون دستور حكومت شرعی جايز نيست .
صاحب جواهر الكلام بعد از نقل اين عبارتها يا قسمتی از اين عبارتها از
شيخ طوسی ، اينطور به گفته خود ادامه می‏دهد : " نعم ، من اعظم افراد

پاورقی :
1 - نهاية ، ص 299 و 300 ، و بجای " الاضراريها " " و ضرب " آورده‏
است .