مثل زير و رو شدن يك برگ .
مرز توحيد و شرك در توحيد عملی " به سوی اويی " است ( « انا اليه‏
راجعون ») . توجه به هر موجود - اعم از توجه ظاهری و معنوی - هرگاه به‏
صورت توجه به يك راه برای رفتن به سوی حق باشد و نه يك مقصد ، توجه به‏
خداست . در هر حركت و مسير ، توجه به راه از آن جهت كه راه است و
توجه به علامتها و فلشها و نشانه‏های راه برای گم نشدن و دور نيفتادن از
مقصد از آن جهت كه اينها علامتها و نشانه‏ها و فلشها هستند ، " به سوی‏
مقصد " بودن و " به سوی مقصد رفتن " است .
انبياء و اولياء راههای خدا هستند : " « انتم السبيل الاعظم و الصراط
الاقوم » " ( 1 )
آنان علامتها و نشانه‏های سير الی الله هستند : " « و اعلاما لعباده و
منارا فی بلاده و ادلاء علی صراطه » " ( 2 ) .
هاديان و راهنمايان به سوی حق می‏باشند : " « . . . الدعاش الی الله و
الادلاء علی مرضاش الله » " ( 3 ) .
پس مساله اين نيست كه توسل و زيارت و خواندن اولياء و انتظار كاری‏
مافوق الطبيعی از آنها شرك است ، مساله چيز ديگر است .
اولا بايد بدانيم انبياء و اولياء چنين صعودی در مراتب قرب الهی‏
كرده‏اند كه از ناحيه حق تا اين حد مورد موهبت واقع شده باشند يا نه ؟ از
قرآن كريم استفاده می‏شود كه خداوند به پاره‏ای از بندگان خود چنين مقامات‏
و درجاتی عنايت كرده است ( 4 ) .

پاورقی :
. 1 و2و3 از فقرات زيارت جامعه كبيره .
. 4 رجوع شود به رساله و لاء ها و ولايتها از مؤلف .