كلی نرسيدهاند ( غالبا به نتيجه نسبی رسيدهاند ) ، مبارزه و جهاد و اعمال
قدرت و زور را اخلاقی شمردهاند . ريشه اساسی اين است كه اسلام ، نظر به
اينكه روحی میانديشد نه مادی ، برای برهان و استدلال و موعظه و اندرز
نيروی شگرف قائل است و همانطور كه ( به تعبير ماركس ) برای انتقاد
سلاحها نيرو قائل است برای سلاح انتقاد هم نيرو قائل است و از آن بهره
میجويد و البته آن را تنها نيرويی كه همه جا بايد از آن بهره جست
نمیداند . راز اين مطلب كه اسلام مبارزه با جبهه ضد تكاملی را رابطه دوم
میداند نه رابطه اول ، و برای برهان و موعظه و جدال به احسن نيرو قائل
است ، ديد خاص روحی اسلام درباره انسان و بالتبع درباره جامعه و تاريخ
است .
پس معلوم شد اينكه رابطه يك مكتب با جبهه مخالف بر دعوت محض باشد
يا بر مبارزه محض و يا رابطه اولش دعوت باشد و رابطه دومش مبارزه و
درگيری ، ديد مكتب را درباره تأثير نيروی منطق و تذكر و حدود تأثير آنها
و همچنين ديد مكتب را در جريان تاريخ و نقش مبارزه را در آن روشن میكند
.
اكنون وارد قسمت ديگر بحث میشويم ، ببينيم نوع آگاهيهای اسلامی و
اهرمی كه [ اسلام ] در دعوتهای خودروی آنها فشار میآورد چيست ؟
آگاهيهای اسلامی در درجه اول از نوع تذكر به مبدأ و معاد است . اين
متدی است كه هم در قرآن به كار میبرد و هم از پيامبران پيشين نقل میكند
. پيامبران هشداری كه میدهند درباره اين امر است كه از كجا و در كجا و
به كجا آمدهای و هستی و میروی ؟
|