می‏شوند . آنگاه عصر انقلاب اجتماعی آغاز می‏شود و تغيير اساس و پايه‏
اقتصاد ، تمام روبنای عظيم را با سرعتی كم و بيش ويران می‏سازد " ؟ ( 1
)
تغيير مناسبات توليدی مقدم بر رشد نيروی مولده برای باز كردن راه رشد
نيروهای مولد ، و تدوين تئوری انقلابی مقدم بر شورش خودانگيخته انديشه‏
انقلابی ، و تغيير روبنا تا زيربنا بتواند تغيير كند ، به معنی تقدم‏
انديشه بر كار ، تقدم روح بر ماده ، اصالت و استقلال نهادهای سياسی و
فكری در برابر نهاد اقتصادی است و ماترياليسم تاريخی را نقض می‏كند .
اينكه آقای مائو می‏گويد " اگر تأثير را يكطرفه بدانيم ماترياليسم‏
ديالكتيك را نقض كرده‏ايم " صحيح است . اما چه بايد كرد كه اساس‏
سوسياليسم به اصطلاح علمی بر همين تأثير يكطرفه و بر ضد منطق ديالكتيك‏
يعنی بر ضد اصل همبستگی متقابل از اصول ديالكتيك است . ناچار يا بايد
سوسياليسم به اصطلاح علمی را گردن نهاد و منطق ديالكتيك را نقض كرد و يا
بايد منطق ديالكتيك را پذيرفت و عذر سوسياليسم علمی و ماترياليسم‏
تاريخی كه مبنای آن است را خواست .
بعلاوه اينكه آقای مائو می‏گويد : " ما قبول داريم كه در جريان عمومی‏
رشد تاريخ ، ماده تعيين كننده روح ، و وجود اجتماعی تعيين كننده شعور
اجتماعی است " يعنی چه ؟ با قبول اينكه جهت عمده تضادها جابجا می‏شوند
، گاهی نيروی مولده مناسبات توليدی

پاورقی :
. 1 ماركس و ماركسيسم ، ص . 243