باشد - و بايد هم همين طور باشد - اين خود اعتراف است به غيب ، ماوراء
الطبيعه ، خارق عادت ، و بالأخره آنچه " عجايب و غرايب " خوانده شد
. پس چرا از اول ، برداشت ما از معجزه و خارق عادت ، برداشتی از نوع‏
برداشتی از نوع برداشت از خرافه و امور نامعقول باشد ؟ آيا نمی‏بايست ما
از اول ، حساب معجزه و خرق عادت را از حساب خرافات و اوهام جدا سازيم‏
تا افراد كم اطلاع ، از اين برداشتها برداشت ديگری كه خود ما هم‏
نمی‏خواهيم ، نكنند ؟ و اساسا چرا تعبير معروف " كتاب پيامبر اسلام‏
معجزه است " را تغيير داده و بگوييم " معجزه پيامبر كتاب است " كه‏
قابل سوء تعبيرها و سوء تفسيرهاست ؟ !
از اين نويسنده محترم در جزء آخرين آثارش مقاله‏ای تحت عنوان " قرآن‏
و كامپيوتر " در رساله " فلق " - نشريه دانشجويان دانشكده ادبيات‏
تهران - منتشر شد كه می‏توان آن را تصحيح نقطه نظر او در مسأله اعجاز و
نشانه‏ای از تكامل تدريجی فكر او تلقی كرد .
در آن مقاله پيشنهاد تبديل كلمات قرآن به علائم كامپيوتری و استفاده از
اين مظهر عظيم تمدن بشری برای كشف حقايق قرآن طرح شده كه البته پيشنهاد
بسيار بجا و بموقعی است . آنگاه به آنچه بعضی از دانشمندان مصری در اين‏
زمينه انجام داده‏اند و آنچه بعضی از مهندسان مسلمان ايرانی در صدد انجام‏
آن در اين زمينه هستند و يا انجام داده‏اند اشاره شده و سپس تحت عنوان‏
" اعجاز قرآن را چگونه می‏توان اثبات كرد ؟ " بحث جالبی در همين مقوله‏
كرده و در ضمن به كتاب بسيار ارزنده " سير تحول قرآن " كه اخيرا منتشر
شده اشاره كرده و كشف با ارزش مؤلف دانشمند آن كتاب را ستوده كه‏
ثابت