فرق است ميان " « آمن به »" و " آمن له " . علمای اصول فقه در مورد
آيه 61 سوره توبه كه درباره رسول اكرم ( ص ) میفرمايد : " « يؤمن بالله
و يؤمن للمؤمنين »" همين نكته لطيف را استنباط كردهاند . بعلاوه آنچه
را كه در مقابل اين تأييد و تصديق مصلحتی تقاضا كرده بودند با تعبير "
« تفجر لنا من الأرض ينبوعا »" ادا كردهاند ، يعنی به سود ما چشمهای
جاری سازی . معلوم است كه اين " مزد " خواهی است نه " بينه " خواهی
و دليل خواهی و معجزه خواهی . پيغمبر آمده مؤمن واقعی بسازد نه اينكه به
بهای معجزه رأی و عقيده بخرد .
خود نويسنده محترم مینويسد كه به پيغمبر میگفتند : " اگر تو پيغمبری ،
قيمت كالاها را از پيش به ما بگو تا در تجارتمان سود بريم " . واضح
است كه اين ، معجزه خواهی يعنی بينه خواهی برای كشف حقيقت نيست ،
وسيله قراردادن پيغمبر است برای پول درآوردن . بديهی است كه پاسخ
پيغمبر اين است كه اگر خدا مرا به غيب ( برای چنين منظورهايی ) آگاه
میكرد ، آن را وسيله برای كارهای دنيايی خودم قرار میدادم ، ولی معجزه و
غيب وسيله اين كارها نيست ، من پيامبرم و نويد دهنده و بيم دهنده .
مشركان میپنداشتند معجزه امری است در اختيار پيامبر ، هر ساعتی كه
بخواهد و هر طور بخواهد و برای هر منظوری بخواهد ، معجزه میكند . اين بود
كه از او چشمه جاری كردن ، خانه طلا داشتن ، قيمتها را پيشاپيش خبردادن
میخواستند ، در صورتی كه معجزه مثل خود وحی است ، به آن طرف وابسته
است نه به اين طرف ، همان طور كه وحی تابع ميل پيغمبر نيست ، جريانی
است از آن سو كه پيغمبر را تحت تأثير قرار میدهد ، معجزه نيز جريانی
است از آن سو كه اراده پيغمبر را تحت تأثير قرار میدهد و به دست او
جاری
|