سعادت چيست ؟ و با چه چيزهائی محقق می‏شود ؟ شقاوت چيست ؟ و عوامل آن‏
كدام است ؟ هنوز به صورت يك مجهول مطرح است او ناشناخته باقی مانده‏
است چرا ؟ چون هنوز كه هنوز است خود بشر و استعدادها و امكاناتش‏
ناشناخته است مگر ممكن است خود بشر ناشناخته بماند و سعادتش كه چيست‏
و با چه ميسر می‏شود شناخته گردد ؟ !
بالاتر اينكه ، انسان موجودی اجتماعی است زندگی اجتماعی هزارها مسئله و
مشكل برايش به وجود می‏آورد كه بايد همه آنها را حل كند و تكليفش را در
مقابل همه آنها روشن نمايد ، وچون موجودی است اجتماعی ، سعادتش ،
آمارنهايش ، ملاكهای خير و شرش راه و روشش ، انتخاب وسيله‏اش ، با
سعادتها و آرمانها و ملاكهای خير و شرها و راه و روش‏ها و انتخاب‏
وسيله‏های ديگران آميخته است ، نمی‏تواند راه خود را مستقل از ديگران‏
برگزيند ، سعادت خود را بايد در شاهراهی جستجو كند كه جامعه را به‏
سعادت و كمال برساند .
و اگر مساله حيات ابدی و جاودانگی روح ، و تجربه نداشتن عقل نسبت به‏
نشئه ما بعد نشئه دنيا را در نظر بگيريم مساله بسی مشكلتر می‏شود .
اينجاست كه نياز به يك مكتب و ايدولوژی ، ضرورت خود را می‏نماياند ،
يعنی نياز به يك تئوری كلی ، يك طرح جامع و هماهنگ و منسجم كه هدف‏
اصلی ، كمال انسان و تامين سعادت همگانی است ، و در آن ، خطوط اصلی و
روشها ، بايدها و نبايدها ، خوبها و بدها ، هدفها و وسيله‏ها ، نيازها و
دردها و درمانها ، مسؤوليتها