می‏دهد اگر از خارج نديده و تهيه نكرده باشيم ممكن نيست در ميان لكه‏های‏
سياه و سفيد عكس پيدا نماييم .

اشكال يا تقرير

اين دانشمندان می‏گويند نظر به فرمول زير از پذيرفتن مغايرت ميان علم و
واقعيت خارج ناچاريم .
اگر معلوم را كه جزئی از واقعيت خارجی است " الف " فرض كنيم و
جزئی از مغز را كه از تأثير معلوم متأثر است " ب " فرض كنيم اثر كه‏
فكر و ادراك می‏باشد با " الف به‏اضافه ب " مساوی بوده و هيچگاه مساوی‏
" الف " تنها و يا مساوی " ب " تنها نخواهد بود .

پاسخ

معلوم را " الف " و جزء مغزی را " ب " و اثر مادی مفروض را "
ك " و صورت علميه را " ج " فرض می‏كنيم ، فرمول مزبور وقتی می‏تواند
درست بوده باشد كه ( ج = ك ) اثبات شود وگرنه ارزشی نخواهد داشت .
و خلاصه اين مطلب به لسان فلسفی اين است كه موجود ذهنی با موجود خارجی‏
در ماهيت يكی هستند نه در وجود ، و آنچه محال است اتحاد دو موجود مستقل‏
در وجود است نه اتحاد دو موجود در مهيت با اختلاف در وجود كه يكی وجود
خارجی منشأ آثار بوده باشد و ديگری وجود ذهنی ( غير خارجی ) غير منشأ
آثار .

اشكال

صورت علمی يا فكر و ادراك اگرچه برخی از خواص ماده را - مانند
انقسام و

پاورقی :
> حاضر سازيم تا بتوانيم حكم كنيم كه اين شی تصور شده در خارج وجود
دارد ، و اگر بنا شود آنچه در ذهن ما پيدا می‏شود از هر جهت غير از خارج‏
باشد محال است كه خاطره خارج در ذهن ما پيدا شود و خلاصه بيان اينكه روی‏
فرضيه غلط ماديين درباب حقيقت علم و ادراك بايد هيچگاه هيچكس به هيچ‏
نحو التفات به عالم خارج پيدا نكند .