در مورد نفس يكی است ، و از اينجاست كه فلسفه اين نوع ادراك را ( علم‏
حضوری ) با ادركات ديگر مباين شمرده و مطلق علم را به دو قسم تقسيم‏
می‏نمايد :
. 1 علم حصولی
. 2 علم حضوری
و به زبان فلسفه ، علم حصولی حضور مهيت معلوم است پيش عالم ، و علم‏
حضوری حضور وجود معلوم است پيش عالم ( 1 ) .
اينجاست كه بيان گذشته و فرمول سابق دانشمندان مادی سيمای شگفت‏آوری‏
به خود گرفته و جلوه تماشايی پيدا می‏كند .

اشكال يا تقرير

دانشمندان مادی می‏گويند تأثرات گوناگون كه پيوسته با نهايت سرعت از
سلسله‏های اعصاب به مغز وارد می‏شوند از راه تبديل كميت به كيفيت خاصيت‏
واحدی تشكيل می‏دهند كه همان خاصه روحی است چنانكه با از كار افتادن‏
حواس يا بيهوشی يا مرگ از كار می‏افتد .

پاسخ

با تذكر سخنان گذشته ما پاسخ اين دعوی روشن است زيرا كسی درصدد انكار
يكچنين خاصه مادی مغز نيست ، اين همان روانی است كه روان شناسان نيز به‏
حسب احتياج بحث محلی در فن خودشان موضوع بحث فرض كرده و قرار

پاورقی :
> می‏گويد : " دو دفعه وارد يك رودخانه نمی‏توان شد " . اين جمله به‏
خوبی می‏رساند كه رودخانه در دو لحظه واقعا همان رودخانه نيست .
پر واضح است وحدت و ثباتی كه هر كس حضورا و شهودا برای " خود "
احساس می‏نمايد با وحدت و ثباتی كه برای رودخانه در حال جريان يا يك‏
فوج سرباز در حال سان دادن فرض می‏شود متفاوت است زيرا اولی حقيقی و
دومی فرضی و اعتباری است و آن دو را با يكديگر نمی‏توان يكی شمرد .
. 1 رجوع شود به پاورقی صفحه 43 و بعد از اين در مقاله 4 و مقاله 5
تفصيل بيشتری در اين باره داده خواهد شد .