درياچه‏ای است كه آب زلال وی مانند نقره خام روی هم چيده شده و با
امواج چين چين خود اهتزاز پر نشاط هوا و وزش نرم نسيم را حكايت می‏كند .
پهلوی اين درياچه چمنی نغز با درختانی سرسبز كه جسته جسته در گوشه و كنار
مرغزار خودنمايی كرده و با جامه‏های زيبای خود در رهگذر نسيم بهاری‏
می‏يازند و می‏نازند و می‏نوشند و می‏پاشند . نمای افقی اين منظره كه در حدود
پانزده كيلومتر

پاورقی :
> و جهات مختلف و در جاهای مختلف ديده تخيل كند می‏تواند آن را تنها
پيش نظر خود مجسم نمايد بدون آنكه آن را در وضع و جهت و مكان خاص‏
ملاحظه نمايد .
ثالثا در ادراكات حسی تماس و ارتباط قوای حاسه با خارج شرط است ، در
صورتی كه آن ارتباط از بين برود خود به خود ادراك حسی نيز از بين می‏رود
، اما ادراكات خيالی ذهن احتياجی به خارج ندارد و لهذا ادراكات حسی ،
خارج از اختيار شخص ادراك كننده است ، مثلا انسان عادتا نمی‏تواند چهره‏
كسی را كه حاضر نيست ببيند يا آوازش را بشنود يا بوی گلی را كه موجود
نيست استشمام نمايد اما همه اينها را با ميل و اراده خود هرگاه بخواهد
می‏تواند با استمداد از قوه خيال تصور نمايد .
مرتبه تعقل ادراك خيالی چنانكه دانستيم " جزئی " است يعنی بر بيش‏
از يك فرد قابل انطباق نيست لكن ذهن انسان پس از ادراك چند صورت‏
جزئی قادر است يك معنای كلی بسازد كه قابل انطباق بر افراد كثيره باشد
، به اين ترتيب كه پس از آنكه چند فرد را ادراك نمود ، علاوه بر صفات‏
اختصاصی هر يك از افراد بر پاره‏ای از صفات مشتركه نائل می‏شود يعنی يك‏
معنی را كه در يك فرد ديده ، دو مرتبه متوجه می‏شود كه عين همين معنی در
فرد دوم نيز هست و همچنين در سوم و چهارم و . . . ، اين مكرر ديدن يك‏
معنی در افراد مختلف ، ذهن را مستعد می‏كند كه از همان معنی يك صورت‏
كلی بسازد كه بر افراد نامحدودی قابل انطباق باشد . اين نحوه از تصور را
" تعقل " يا " تصور كلی " می‏نامند .
اين سه نحوه ادراك بالوجدان برای انسان وجود دارد و هركس با علم‏
حضوری آنها را در خود می‏يابد .
فلاسفه اسلامی قبل از صدرالمتألهين به پيروی از فلاسفه يونان تنها قوه‏
عاقله را كه مدرك كليات است مجرد از ماده می‏دانستند ، براهينی كه برای‏
تجرد نفس اقامه می‏كردند در اطراف قوه عاقله دور می‏زد . >