تتميم اصل مقصد
سخنانی كه در مادی نبودن ادراكاتی كه به حواس و مغز منسوب هستند گفته شد در يك مورد ديگر نيز جاری میباشد و آن مورد " علم به نفس " است ( 1 ) .پاورقی : > . 1 تا اينجا گفتگو در اطراف اموری بود كه به عنوان " خواص روحی " خوانده میشوند از قبيل ادراكات حسی و خيالی و عقلی و اراده و كراهت و حب و بغض و حكم و تصديق و غيره ، و ثابت شد كه اين امور خواص عمومی ماده را ندارند و لهذا نمیتوان آنها را از خواص معينه تشكيلات مخصوص مادی دانست ، و تاكنون مستقيما از شخصيت مستقل خود روح كه اين امور از عوارض و حالات و يا از افعال و اعمال وی هستند بحثی نشد . مطلب بالا اشاره به يك برهان ساده از براهينی است كه فلاسفه الهی برای اثبات شخصيت مستقل روح در برابر تشكيلات مخصوص مادی اقامه كردهاند . خواننده محترم میداند كه ماديين ، روح را فقط به عنوان تشكل و اجتماع و ارتباط مخصوص اجزاء ماده میشناسند و خواص روحی را نيز به عنوان خاصيتهای مخصوص اجزاء مرتبط ماده معرفی میكنند و اما روحيون روح را ( كه از حركت و تكامل جوهری ماده پيدا شده ) در عين ارتباط و تعلق ذاتی با ماده دارای شخصيت جداگانه و مستقل میدانند . >