از طرف ديگر در نهايت سرعت جزء جای جزء نشسته و خاصه جزء تازه كه‏
مشاكل خاصه جزء كهنه می‏باشد به جای خاصه در گذشته قرار می‏گيرد كه قوه‏
مدرك

پاورقی :
> می‏ماند شيارهای مغزی است . اين نظريه نيز نه مورد قبول فلاسفه روحی و
نه مورد قبول فلاسفه مادی است .
نظريه‏های ديگری نيز هست كه قابل توجه نيست و ما فقط به شرح دو نظريه‏
، يكی مبنی بر مادی بودن حافظه - كه طرفداران مادی بودن روح در عصر اخير
آن را اختيار كرده‏اند و پيروان مكتب ماترياليسم ديالكتيك آن را تشريح‏
كرده‏اند - و ديگر مبنی بر مادی نبودن حافظه مطابق اصول مخصوص مكتب‏
فلسفی صدرالمتألهين می‏پردازيم و ضمنا اشكالاتی كه به نظريه مادی بودن‏
حافظه وارد می‏شود برای خوانندگان محترم توضيح می‏دهيم و اين دو نظريه را
تحت عنوان " نظريه روحی " و " نظريه مادی " بيان می‏كنيم .

نظريه روحی

صاحبان اين نظريه ادراكات را فعاليت مستقيم نفس ( جوهر غير مادی )
می‏دانند و اعمال عصبی را تنها مقدمه به وجود آمدن اين ادراكات می‏دانند .
مطابق اين نظريه نسبت ادراكات به نفس نسبت فعل است به فاعل ، و به‏
اصطلاح فلسفی ، اين ادراكات قيام صدوری دارند به نفس نه قيام حلولی و
عين اين صور ادراكی در صقع نفس باقی است و تذكر ( يادآوری ) عبارت‏
است از مورد توجه قرار دادن همان صور اوليه .
مطابق اين نظريه عين صورتهای ادراكی اولی حفظ و نگاهداری می‏شود و بعدها
مورد يادآوری و بازشناسی قرار می‏گيرد .

نظريه مادی

صاحبان اين نظريه ( هر چند نتوانسته‏اند به طور قطعی اظهارنظر كنند )
می‏گويند برخلاف نظريه بالا هيچگاه عين ادراكات اوليه حفظ و نگاهداری‏
نمی‏شود و اينطور نيست كه هر صورت ادراكی در ذهن پديد آمد قوه حافظه عين‏
آن را نگاهداری كند ، >