عالم عقلی باقی دعوت می‏كنند ، چنانكه از امثال " هرمس و بليناس و
فيثاغورس و افلاطون و افلوطين " ( 1 ) نقل كرده‏اند .

پاورقی :
. 1 هرمس ( Hermes ) . تواريخ قديم جماعتی از حكما و علمای نجوم را
نام می‏برد كه به عنوان " هرامسه " خوانده می‏شوند و دوره آنان را قبل از
دوره يونانيان ضبط می‏كند . معروف‏ترين آنان همان است كه " هرمس‏
الهرامسه " خوانده می‏شود و هرگاه هرمس مطلق گفته شود وی مقصود است .
به واسطه قدمت زمان ، تاريخ صحيح و معتبری از آنان در دست نيست .
در تاريخ الحكماء قفطی و محبوب القلوب اشكوری می‏نويسد : " هرمس‏
الهرامسه در مصر قبل از طوفان تولد يافته و او همان است كه عبرانيين به‏
نام " اخنوخ " و يونانيين به نام " ارميس " و عرب به نام " ادريس‏
" می‏خوانند و همان است كه خداوند به وی نعمتهای سه‏گانه ( ملك ، حكمت‏
، نبوت ) عطا فرمود " .
از گفته مورخين قديم برمی‏آيد كه هرمس همان ادريس پيغمبر است كه در
كتب آسمانی از وی ياد شده .
اشكوری در محبوب القلوب از تاريخ ابن الجوزی نقل می‏كند كه هرمس اول‏
كسی است كه حكمت و علم نجوم را به الهام الهی استخراج نمود ، و از ابو
معشر بلخی نقل می‏كند كه هرامسه زياد بودند و افضل و اعلم از همه سه تن‏
بودند و هرمس در مصر مسكن داشت و اهرام را او بنا نمود .
بليناس ( Balinas ) . بليناس نيز از اقدمين حكماست . كتابی به نام‏
علل بليناس در دست است كه منسوب به وی است . گويند وی يكی از هرامسه‏
است .
در اول كتاب علل بليناس ترجمه " قسيس ساخنوس " داستان عجيبی كه‏
ضمنا مشتمل بر يك نوع مكاشفه از بليناس است از زبان خود بليناس نقل‏
می‏كند . در آنجا می‏گويد :
" من يتيمی بودم از اهل " طوانه " و چيزی نداشتم . در شهر ما يك‏
مجسمه سنگی وجود داشت كه بالای يك ستونی از چوب نصب شده بود و بر آن‏
نوشته شده بود : " من هرمس هستم كه خداوند او را به نعمت خود مخصوص‏
داشت . من اين نشانه را آشكارا در اينجا قرار دادم و سر آن را پنهان‏
كردم برای آنكه به آن سر آگاه نشود مگر حكيمی مانند خودم " .
بر سينه آن مجسمه نوشته بود : " هركس ميل دارد به سر خلقت و صنعت‏
طبيعت آگاه >