مقدمه

بيان ارزش و اعتبار معلومات كه بهتر است آن را " ارزش علوم و
ادراكات " بناميم برای اين است كه روشن شود آيا ادراكات ما تا چه‏
اندازه " حقيقت " است و با واقع مطابقت دارد ؟ آيا آنچه ما به وسيله‏
حس يا عقل خود می‏فهميم می‏توانيم مطمئن باشيم كه واقع و نفس الامر هم‏
همين‏طور است كه ما می‏فهميم ، يا آنكه ممكن است اصلا واقع و نفس الامری‏
نباشد و جهان معلومات هيچ در هيچ باشد ، يا آنكه واقع و نفس‏الامر طوری‏
باشد و ما طور ديگری كه مقتضای ذهن ما در تحت شرايط زمانی و مكانی است‏
بفهميم ؟
چنانكه در مقاله 1 گذشت " فلسفه " پاره‏ای از ادراكات را به عنوان‏
" حقايق " ( مطابق با واقع ) می‏شناسد و سعی می‏كند حقايق را از "
اعتباريات " و " وهميات " تميز دهد . بديهی است اين سعی هنگامی‏
مفيد است كه ذهن انسان خاصيت ادراك كردن واقعيات را همان‏طور كه هستند
داشته باشد و اگر ذهن هميشه اشياء را با شكل و كيفيتی كه ساخته و پرداخته‏
خود اوست درك كند فلسفه بلاموضوع و سعيش بيهوده