در جای خنده بگريد و در جای گريه بخندد و يا يك بار برای احساس‏
مسموعات ، حس باصره را استعمال كند و بالعكس ، و يا در مورد خوردن‏
بخوابد و بالعكس ، و يا برای سخن گفتن لب ببندد ، يا سخن پريشان بگويد
، بلكه آنان نيز عينا مانند ما

پاورقی :
> حساب معينی در ذهن ما ايجاد می‏كند و آن ، ذات باری است .
. 3 شوپنهاور دانشمند شهير آلمانی در سال 1788 در آلمان تولد يافته و
در سال 1860 در گذشته است . شوپنهاور سردسته بدبينان جهان به شمار رفته‏
، زندگی را سراسر رنج و الم و دنيا را غمخانه و ماتمكده می‏داند ، بيشتر
به حال انزوا می‏زيست و تا آخر عمر به حال تجرد بسر برد .
گويند از جوانی گرفتار توهمات و بيمهای بی‏اساس بود و از كمترين چيزی‏
به وحشت می‏افتاد ، مثلا شب از شنيدن صدای مختصری از خواب می‏پريد و
همچون ديوانگان دست به طپانچه می‏برد ، و نيز گويند وی بدبينی را از
اجداد خويش به ارث برده و پدرش نيز كه شغل بازرگانی داشت همواره‏
افسرده خاطر و ملول بود و بالاخره خودكشی كرد .
شوپنهاور شخصا در زندگی ناگواريها و محروميتهای زياد ديده ، كتابها و
نوشته‏هايش در زمان خودش طالب پيدا نكرده و مردم رغبتی به خواندن آنها
نشان نداده‏اند . وی بنا گذاشت در دانشگاه برلن به تدريس فلسفه بپردازد
، اما در رشته ای كه بنا بود تدريس كند غير از سه نفر از افراد غير
مستعد كسی ديگر ثبت نام نكرد ، بالاخره درصدد برآمد معلومات و انديشه‏های‏
خود را به همسايه خود كه زنی خياط بود تلقين كند ، لكن كار مباحثه آنها
به نزاع و كتك‏كاری كشيد و زن در دادگاه اقامه دعوی نمود و دادگاه‏
شوپنهاور را به جرم ضرب و جرح محكوم به غرامت كرد .
شوپنهاور برخلاف دكارت و پيروانش به معلومات و تصورات ناشی از عقل‏
معتقد نيست ، منشأ همه تصورات و مبدأ همه علوم را حس می‏داند و كار عقل‏
را فقط تصرف در فرآورده‏های حواس می‏داند .
شوپنهاور از اين‏رو ايده‏آليست شمرده شد كه جميع معلومات را بی‏حقيقت‏
می‏داند و جهانی كه به وسيله حس و شعور و عقل دريافته می‏شود كه جهان ماده‏
است ، آن را ذهنی و نمايشی محض می‏داند ، بلكه برخلاف اسقف بركلی كه‏
وجود ادراك و قوه ادراك كننده را حقيقی می‏پنداشت وی وجود آندو را نيز
بی‏حقيقت >