مجموعه مستند روایت فتح
راه قدس از کربلا بخش سوم
متن فیلم
بهراستي آن اشتياقي كه اين بچهها را به تلاش وا ميدارد از كجا آمده است؟ تو هميشه به من ميآموختي كه تنبلي كليد همهي بديهاست و من نميفهميدم كه چه چيزي باعث ميشود تا يكي تنبل باشد و ديگري نباشد. اين بچهها با تنبلي ميانهاي ندارند. تو گويي جان آنان رودي است كه به درياي عظيمي از شور و اشتياق و اراده و عزم و تصميم و صبر وصل است كه تمامي ندارد، و تو ميداني كه اين تلاش عظيم براي چيست.
غروب شده است. بعضي از بچهها دارند براي يك تك شبانه آماده ميشوند، و هنوز آن تلاش عظيم ادامه دارد. يكي از بچهها اذان ميگويد و آواي ملكوتي اذان در آن غروب زيبايي كه صبح عدالت جهاني و طلوع حق را در پي دارد، با چه احساس شگفتآوري همراه است. آدم حس ميكند كه با همهي تاريخ پيوند خورده است.