ركوع
مسأله 1008 ـ در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازهاى خم شود كه بتواند سر همه انگشتهايش را ـ از جمله ابهام ـ به زانو بگذارد. و اين عمل را «ركوع» مىگويند.
مسأله 1009 ـ اگر به اندازه ركوع خم شود، ولى سر انگشتان را به زانو نگذارد، اشكال ندارد.
مسأله 1010 ـ هر گاه ركوع را به طور غير معمول بجا آورد، مثلاً به چپ يا راست خم شود، يا زانوها را به جلو بياورد، اگر چه دستهاى او به زانو برسد، صحيح نيست.
مسأله 1011 ـ خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، پس اگر به قصد كار ديگر مثلاً براى كشتن جانورى خم شود، نمىتواند آن را ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و دوباره براى ركوع خم شود، و بواسطه اين عمل، ركن زياد نشده و نماز باطل نمىشود.
مسأله 1012 ـ كسى كه دست يا زانوى او با دست و زانوى ديگران فرق دارد، مثلاً دستش خيلى بلند است كه اگر كمى خم شود به زانو مىرسد، يا زانوى او پائين تر از مردم ديگر است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد، بايد به اندازه معمول خم شود.
مسأله 1013 ـ كسى كه نشسته ركوع مىكند، بايد بقدرى خم شود كه صورتش مقابل زانوها برسد، و بهتر است بقدرى خم شود كه صورت مقابل جاى سجده برسد.
مسأله 1014 ـ بهتر آن است كه در حال اختيار در ركوع سه مرتبه «سُبْحانَ اللّهِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبّى العَظِيم وَبِحَمْدِهِ» بگويد، گر چه گفتن هر ذكرى كفايت مىكند ـ و بنابر احتياط واجب ـ بايد به همين مقدار باشد، ولى در تنگى وقت و در حال ناچارى گفتن يك «سُبْحانَ اللّهِ» كافى است. و كسى كه نمىتواند «سُبْحانَ رَبِّى العَظِيِم» را خوب ادا كند بايد ذكرى ديگر مانند سه بار «سُبْحانَ اللّهِ» را بگويد.
مسأله 1015 ـ ذكر ركوع بايد دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود، و مستحب است آن را سه يا پنج يا هفت مرتبه بلكه بيشتر بگويند.
مسأله 1016 ـ در حال ركوع بايد بدن نمازگزار آرام باشد، و نبايد بدن خود را به اختيار بطورى حركت دهد كه از حال آرام بودن خارج شود حتى ـ بنابر احتياط ـ زمانى كه مشغول به ذكر واجب نيست، و اگر عمداً اين استقرار را رعايت نكند نماز ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است حتى اگر ذكر را در حال استقرار اعاده كند.
مسأله 1017 ـ اگر موقعى كه ذكر واجب ركوع را مىگويد سهواً يا بى اختيار بقدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود، بهتر اين است كه بعد از آرام گرفتن بدن دوباره ذكر را بگويد. ولى اگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود يا انگشتان را حركت دهد، ضررى ندارد.
مسأله 1018 ـ اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد عمداً ذكر ركوع را بگويد، نمازش باطل است. مگر اينكه دوباره ذكر را در حال استقرار در ركوع بگويد، و اگر سهواً باشد لازم نيست آن را دوباره بگويد.
مسأله 1019 ـ اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمداً سر از ركوع بر دارد نمازش باطل است. و اگر سهواً سر بر دارد اعاده ذكر لازم نيست.
مسأله 1020 ـ اگر نتواند به مقدار ذكر و لو يك «سبحان اللّه» در حال ركوع بماند، هر چند بدون آرامش، واجب نيست بگويد، ولى احتياط مستحب آن است كه ذكر را بگويد هر چند بقيّه آن را در حال برخاستن به قصد قربت مطلقه بگويد، يا قبل از آن شروع كند.
مسأله 1021 ـ اگر بواسطه مرض و مانند آن در ركوع آرام نگيرد نمازش صحيح است ولى بايد پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود، ذكر واجب رابه نحوى كه گذشت بگويد.
مسأله 1022 ـ هر گاه نتواند به اندازه ركوع خم شود، بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند، و اگر موقعى هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند، بايد به اندازهاى كه عرفاً به آن ركوع گفته شود خم شود، و اگر به اين مقدار نيز نتواند خم شود، بايد براى ركوع با سر اشاره نمايد.
مسأله 1023 ـ كسى كه براى ركوع بايد با سر اشاره كند اگر نتواند با سر اشاره كند، بايد به نيّت ركوع چشمها را بر هم بگذارد و ذكر آن را بگويد، و به نيّت برخاستن از ركوع چشمها را باز كند، و اگر از اين هم عاجز است بايد در قلب خود نيّت ركوع كند ـ و بنابر احتياط واجب ـ با دست خود براى ركوع اشاره كند و ذكر آن را بگويد و در اين صورت اگر ممكن است ـ بنابر احتياط واجب ـ جمع كند بين اين عمل و اشاره به ركوع در حال نشستن.
مسأله 1024 ـ كسى كه نمىتواند ايستاده ركوع كند ولى براى ركوع مىتواند در حالى كه نشسته است خم شود، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره نمايد، و احتياط مستحب آن است كه نماز ديگرى هم بخواند، و موقع ركوع آن بنشيند و براى ركوع خم شود.
مسأله 1025 ـ اگر عمداً بعد از رسيدن به حدّ ركوع سر بر دارد، و دو مرتبه به اندازه ركوع خم شود، نمازش باطل است.
مسأله 1026 ـ بعد از تمام شدن ذكر ركوع بايد راست بايستد ـ و بنابر احتياط واجب ـ بعد از آنكه بدن آرام گرفت به سجده رود، و اگر عمداً پيش از ايستادن به سجده رود، نمازش باطل است. و همچنين ـ بنابر احتياط واجب ـ اگر عمداً پيش از آرامش گرفتن بدن به سجده رود.
مسأله 1027 ـ اگر ركوع را فراموش كند و پيش از آنكه به سجده برسد يادش بيايد، بايد بايستد بعد به ركوع رود، و كفايت نمىكند به حالت خميدگى به ركوع برگردد.
مسأله 1028 ـ اگر بعد از آنكه پيشانى به زمين رسيد، يادش بيايد كه ركوع نكرده لازم است برگردد و ركوع را بعد از ايستادن بجا آورد، و در صورتى كه در سجده دوم يادش بيايد، نمازش ـ بنابر احتياط لازم ـ باطل است.
مسأله 1029 ـ مستحب است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده تكبير بگويد، و در ركوع زانوها را به عقب دهد، و پشت را صاف نگهدارد، و گردن را بكشد و مساوى پشت نگهدارد، و بين دو قدم را نگاه كند، و پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات بفرستد، و بعد از آنكه از ركوع برخاست و راست ايستاد در حال آرامى بدن بگويد «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
مسأله 1030 ـ مستحب است در ركوع، زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
سجود
مسأله 1031 ـ نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب بعد از ركوع دو سجده كند، و سجده محقق مىشود به اين كه به هيئت مخصوص پيشانى را به قصد خضوع به زمين بگذارد. و در حال سجده در نماز، واجب است كه كف دو دست، و دو زانو، و دو انگشت بزرگ پاها را، بر زمين بگذارد، ومنظور از پيشاني ـ بنابر احتياط واجب ـ وسط آن است، وآن مستطيلى است كه از كشيدن دو خط فرضى بين دو ابرو در وسط پيشانى تا مرز موى سر به دست مىآيد.
مسأله 1032 ـ دو سجده روى هم يك ركن است، و اگر كسى در نماز واجب ـ هر چند از روى فراموشى يا جهل به مسأله ـ در يك ركعت هر دو را ترك كند، نمازش باطل است و همچنين است ـ بنابر احتياط لازم ـ اگر دو سجده در يك ركعت از روى فراموشى يا جهل قصورى اضافه كند. (جهل قصورى اين است كه جاهل در جهل خود معذور باشد).
مسأله 1033 ـ اگر عمداً يك سجده كم يا زياد كند، نمازش باطل مىشود و اگر سهواً يك سجده كم يا زياد كند نمازش باطل نمىشود. و در صورت كم شدن حكم آن در احكام سجده خواهد آمد.
مسأله 1034 ـ كسى كه مىتواند پيشانى را به زمين بگذارد، اگر آن را عمداً يا سهواً به زمين نگذارد، سجده نكرده است اگر چه جاهاى ديگر به زمين برسد. ولى اگر پيشانى را به زمين بگذارد و سهواً جاهاى ديگر را به زمين نرساند، يا سهواً ذكر نگويد، سجده صحيح است.
مسأله 1035 ـ بهتر آن است كه در حال اختيار در سجده سه مرتبه «سُبْحانَ اللّهِ» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبَّى الاَعْلَى وَبِحَمْدِهِ» بگويد، وبايد اين كلمات دنبال هم و به عربى صحيح گفته شود، گر چه گفتن هر ذكرى كفايت مىكند، ولى ـ بنابر احتياط لازم ـ بايد به اين مقدار باشد. و مستحب است «سُبْحانَ رَبّىَ الاَعْلَى وَبِحَمْدِهِ» را سه يا پنج يا هفت مرتبه يا بيشتر بگويد.
مسأله 1036 ـ در حال سجود بايد بدن نمازگزار آرام باشد، و نبايد بدن خود را به اختيار طورى حركت دهد كه از حال آرام بودن خارج شود حتى ـ بنابر احتياط واجب ـ در زمانى كه مشغول به ذكر واجب نيست.
مسأله 1037 ـ اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد و بدن آرام بگيرد عمداً ذكر سجده را بگويد، نماز باطل است، مگر اين كه ذكر را دوباره در حال آرامش بگويد، و اگر پيش از تمام شدن ذكر عمداً سر از سجده بر دارد، نماز باطل است.
مسأله 1038 ـ اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد سهواً ذكر سجده را بگويد، و پيش از آنكه سر از سجده بر دارد، بفهمد اشتباه كرده است، بايد آرام بگيرد و دوباره ذكر را بگويد. ولى اگر پيشانى به زمين رسيده باشد و سهواً پيش از آرامش ذكر را بگويد تكرار لازم نيست.
مسأله 1039 ـ اگر بعد از آنكه سر از سجده برداشت، بفهمد پيش از آنكه ذكر سجده تمام شود سر برداشته، نمازش صحيح است.
مسأله 1040 ـ اگر موقعى كه ذكر سجده را مىگويد، يكى از هفت عضو را عمداً از زمين بر دارد، اگر با استقرارى كه در سجود معتبر است منافات داشته باشد، نماز باطل مىشود. و همچنين است ـ بنابر احتياط واجب ـ در موقعى كه مشغول ذكر نيست.
مسأله 1041 ـ اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده، سهواً پيشانى را از زمين بر دارد، نمىتواند دوباره به زمين بگذارد و بايد آن را يك سجده حساب كند. ولى اگر جاهاى ديگر را سهواً از زمين بر دارد، بايد دو مرتبه به زمين بگذارد و ذكر را بگويد.
مسأله 1042 ـ بعد از تمام شدن ذكر سجده اول، بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
مسأله 1043 ـ جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى زانوها و سر انگشتان پاى او بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پستتر نباشد، بلكه احتياط واجب آن است كه جاى پيشانى او از جاى ايستادنش نيز بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پستتر نباشد.
مسأله 1044 ـ در زمين سراشيب ـ هر چند كه سراشيبى آن درست معلوم نباشد ـ اگر جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوها و انگشتهاى پاى او بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پستتر باشد، نماز او محل اشكال است.
مسأله 1045 ـ اگر پيشانى را اشتباهاً بر چيزى بگذارد كه از جاى زانوها و انگشتهاى پاى او بيش از چهار انگشت بسته بلندتر باشد، چنانچه بلندى آن بقدرى است كه نمىگويند در حال سجده است بايد سر را بر دارد و به چيزى كه بلندى آن بيش از چهار انگشت بسته نيست بگذارد. و اگر بلندى آن بقدرى است كه مىگويند در حال سجده است، چنانچه پس از انجام ذكر واجب ملتفت شود مىتواند سر از سجده بر دارد ونماز را تمام كند، واگر قبل از انجام ذكر واجب مُلتفت شد بايد پيشانى را از روى آن بر روى چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بكشد و ذكر واجب را بجا آورد، و اگر كشيدن پيشانى ممكن نباشد مىتواند ذكر واجب را در همان حال بجا آورد و نماز را تمام كند، و لازم نيست نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1046 ـ بايد بين پيشانى و آنچه بر آن سجده صحيح است، چيز ديگرى فاصله نباشد، پس اگر مهر بقدرى چرك باشد كه پيشانى به خودِ مهر نرسد سجده باطل است، ولى اگر مثلاً رنگ مهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد.
مسأله 1047 ـ در سجده بايد دو كف دست را بر زمين بگذارد ـ و بنابر احتياط واجب ـ در صورت امكان همه كف دست را بگذارد، ولى در حال ناچارى پشت دست هم مانعى ندارد، و اگر پشت دست هم ممكن نباشد ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد مچ دست را بر زمين بگذارد، و چنانچه آن را هم نتواند، تا آرنج هر جا را كه مىتواند بر زمين بگذارد، و اگر آن هم ممكن نيست گذاشتن بازو كافى است.
مسأله 1048 ـ در سجده بايد دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد، ولى لازم نيست كه سر دو انگشت را بر زمين بگذارد بلكه گذاشتن پشت يا روى آنها نيز كفايت مىكند. و اگر انگشت بزرگ را نگذارد و انگشتهاى ديگر پا يا روى پا را بر زمين بگذارد، يا بواسطه بلند بودن ناخن، شست به زمين نرسد نماز باطل است، و كسى كه از روى تقصير و ندانستن مسأله نمازهاى خود را اينطور خوانده، بايد دوباره بخواند.
مسأله 1049 ـ كسى كه مقدارى از شست پايش بريده، بايد بقيه آن را بر زمين بگذارد، و اگر چيزى از آن نمانده، يا اگر مانده خيلى كوتاه است كه نمىتوان آن را به هيچ وجه بر زمين يا چيز ديگرى گذاشت، ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد بقيه انگشتان را بگذارد ؛ و اگر هيچ انگشت ندارد، هر مقدارى كه از پا باقى مانده بر زمين بگذارد.
مسأله 1050 ـ اگر بطور غير معمول سجده كند، مثلاً سينه و شكم را بر زمين بچسباند، يا پاها را مقدارى دراز كند، چنانچه بگويند سجده كرده نمازش صحيح است. ولى اگر بگويند دراز كشيده و سجده صدق ننمايد، نماز او باطل است.
مسأله 1051 ـ مهر يا چيز ديگرى كه بر آن سجده مىكند به مقدارى كه سجده بر آن صحيح است، بايد پاك باشد. ولى اگر مثلاً مهر را روى فرش نجس بگذارد، يا يك طرف مهر نجس باشد و پيشانى را به طرف پاك آن بگذارد، يا قسمتى از روى مهر پاك باشد و قسمتى نجس باشد اگر پيشانى را نجس نكند، اشكال ندارد.
مسأله 1052 ـ اگر در پيشانى دمل يا زخم و مانند آن باشد كه نتواند آن را هر چند بدون فشار بر زمين بگذارد، چنانچه آن دمل مثلاً همه پيشانى را فرا نگرفته باشد بايد با جاى سالم پيشانى سجده كند، و اگر سجده كردن با جاى سالم پيشانى توقف بر آن داشته باشد كه زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد بر زمين بگذارد بايد اين كار را انجام دهد. (منظور از پيشانى در اول فصل سجده ذكر شد).
مسأله 1053 ـ اگر دمل يا زخم تمام پيشانى را ـ به معنايى كه گفته شد ـ فرا گرفته باشد بايد ـ بنابر احتياط واجب ـ دو طرف آن را كه ما بقى پيشانى است يا يكى از آنها را به هر نحو كه مىتواند بر زمين بگذارد، و اگر نتواند بايد به بعضى از اجزاء صورت خود سجده كند. و احتياط لازم آن است كه اگر مىتواند به چانه سجده كند، و اگر نمىتواند به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند، و اگر سجده كردن به صورت بهيچ وجه ممكن نبود بايد براى سجده اشاره كند.
مسأله 1054 ـ كسى كه مىتواند بنشيند ولى نمىتواند پيشانى را بر زمين برساند، اگر بتواند بقدرى خم شود كه عرفاً سجده بر آن صدق كند بايد به آن مقدار خم شود، و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است، روى چيز بلندى گذاشته و پيشانى را بر آن بگذارد، ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را در صورت امكان بطور معمول بر زمين بگذارد.
مسأله 1055 ـ در فرض مذكور اگر چيز بلندى نباشد كه مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد، و كسى هم نباشد كه مثلاً مهر را بلند كند و بگيرد تا آن شخص بر آن سجده كند، بايد مهر يا چيز ديگر را با دست بلند كرده و بر آن سجده نمايد.
مسأله 1056 ـ كسى كه هيچ نمىتواند سجده نمايد، و مقدارى كه مىتواند خم شود بر آن سجده صدق نمىكند، بايد براى سجده با سر اشاره كند، و اگر نتواند بايد با چشمها اشاره نمايد، و اگر با چشمها هم نمىتواند اشاره كند بايد در قلب نيت سجده كند ـ و بنابر احتياط لازم ـ با دست و مانند آن براى سجده اشاره كند، و ذكر واجب را بگويد.
مسأله 1057 ـ اگر پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود، چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى سجده برسد، و اين يك سجده حساب مىشود ـ چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه ـ و اگر نتواند سر را نگهدارد و بى اختيار دوباره به جاى سجده برسد، همان يك سجده حساب مىشود، ولى اگر ذكر نگفته باشد احتياط مستحب آن است كه آن را بگويد، ولى بايد به قصد قربت مطلقه باشد و قصد جزئيت نكند.
مسأله 1058 ـ جائى كه انسان بايد تقيّه كند، مىتواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد، و لازم نيست براى نماز به جاى ديگر برود يا نماز را تأخير بيندازد تا در همانجا بعد از رفع سبب تقيّه بجا آورد، ولى اگر بتواند در همان مكان بر حصير يا چيزى كه سجده بر آن صحيح مىباشد، طورى سجده كند كه مخالفت تقيّه نكرده باشد، نبايد بر فرش و مانند آن سجده نمايد.
مسأله 1059 ـ اگر روى تشك پر و مانند آن سجده كند، در صورتى كه بدن روى آن آرام نگيرد، باطل است.
مسأله 1060 ـ اگر انسان ناچار شود كه در زمين گل نماز بخواند، چنانچه آلوده شدن بدن و لباس براى او مشقّت ندارد، بايد سجده و تشهّد را به طور معمول بجا آورد، و اگر مشقّت دارد، در حالى كه ايستاده، براى سجده با سر اشاره كند، و تشهّد را ايستاده بخواند، و نمازش صحيح است.
مسأله 1061 ـ در ركعت اول و ركعت سومى كه تشهّد ندارد، مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا، احتياط واجب آن است كه بعد از سجده دوم قدرى بى حركت بنشيند و بعد برخيزد.
چيزهائى كه سجده بر آنها صحيح است
مسأله 1062 ـ بايد بر زمين و چيزهاى غير خوراكى و پوشاكى كه از زمين مىرويد، مانند چوب و برگ درخت، سجده كرد. و سجده بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى مانند، گندم و جو و پنبه و آنچه كه از اجزاء زمين شمرده نشود، مانند طلا و نقره و امثال اينها صحيح نيست، ولى قير و زفت (كه نوع پستى از قير است) در موقع ناچارى بر چيزهاى ديگرى كه سجود بر آنها صحيح نيست، مقدم مىباشند.
مسأله 1063 ـ سجده كردن بر برگ درخت انگور در زمانى كه لطيف است و خوردن آن معمول مىباشد، جايز نيست، و در غير اين صورت سجده كردن بر آن اشكال ندارد.
مسأله 1064 ـ سجده بر چيزهائى كه از زمين مىرويد و خوراك حيوان است مثل علف و كاه، صحيح است.
مسأله 1065 ـ سجده بر گلهائى كه خوراكى نيستند، صحيح است، بلكه سجده بر داروهاى خوراكى كه از زمين مىرويد و آن را دم كرده يا مىجوشانند و آبش را مىنوشند، مانند گل بنفشه و گل گاو زبان نيز صحيح است.
مسأله 1066 ـ سجده بر گياهى كه خوردن آن در بعضى از شهرها معمول است و در شهرهاى ديگر معمول نيست، در صورتى كه در آنجاها هم خوردنى محسوب شود، صحيح نيست. و نيز سجده بر ميوه نارس ـ بنابر احتياط ـ صحيح نيست.
مسأله 1067 ـ سجده بر سنگ آهك و سنگ گچ صحيح است، بلكه سجده بر گچ و آهك پخته، و آجر و كوزه گلى نيز اشكال ندارد.
مسأله 1068 ـ اگر كاغذ نوشتن را از چيزى كه سجده بر آن صحيح است ـ مانند چوب و كاه ـ ساخته باشند، مىشود بر آن سجده كرد. و همچنين اگر از پنبه يا كتان ساخته شده باشد. ولى اگر از حرير يا ابريشم و مانند اينها ساخته باشند، سجده بر آن صحيح نيست. و اما دستمال كاغذى فقط در صورتى مىتوان بر آن سجده كرد كه معلوم باشد از چيزى ساخته شده است كه سجده به آن صحيح است.
مسأله 1069 ـ براى سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيد الشهداء عليهالسلام مىباشد، بعد از آن خاك، بعد از خاك سنگ، و بعد از سنگ گياه است.
مسأله 1070 ـ اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است ندارد، يا اگر دارد بواسطه سرما يا گرماى زياد و مانند اينها نمىتواند بر آن سجده كند، سجده بر قير و زفت مقدم بر سجده بر غير آنهاست، ولى اگر سجده بر آنها ممكن نباشد بايد بر لباسش يا هر چيز ديگر كه در حال اختيار سجده بر آن جايز نيست، سجده نمايد. ولى احتياط مستحب آن است كه تا سجده بر لباسش ممكن است، بر چيز ديگر سجده نكند.
مسأله 1071 ـ سجده بر گل و خاك سستى كه پيشانى روى آن آرام نمىگيرد، باطل است.
مسأله 1072 ـ اگر در سجده اول، مهر به پيشانى بچسبد، بايد براى سجده دوم مهر را بر دارد.
مسأله 1073 ـ اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مىكند گم شود و چيزى كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد، مىتواند به ترتيبى كه در مسأله (1071) گفته شد عمل نمايد، خواه وقت تنگ باشد يا آنكه وسعت داشته باشد كه نماز را بشكند و آن را دوباره بخواند.
مسأله 1074 ـ هر گاه در حال سجده بفهمد پيشانى را بر چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است، چنانچه پس از بجا آوردن ذكر واجب ملتفت شود مىتواند سر از سجده بر دارد و نمازش را ادامه دهد، و اگر قبل از بجا آوردن ذكر واجب ملتفت شود بايد پيشانى خود را به چيزى كه سجده بر آن صحيح است بكشد و ذكر واجب را انجام دهد، ولى اگر كشيدن پيشانى ممكن نباشد مىتواند ذكر واجب را در همان حال بجا آورد، و نمازش در هر دو صورت صحيح است.
مسأله 1075 ـ اگر بعد از سجده بفهمد پيشانى را روى چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است، اشكال ندارد.
مسأله 1076 ـ سجده كردن براى غير خداوند متعال حرام مىباشد، و بعضى از مردم عوام كه مقابل قبر امامان عليهمالسلام پيشانى را به زمين مىگذارند اگر براى شكر خداوند متعال باشد، اشكال ندارد، و گر نه مشكل است.
مستحبّات و مكروهات سجده
مسأله 1077 ـ در سجده چند چيز مستحب است:
1 ـ كسى كه ايستاده نماز مىخواند بعد از آنكه سر از ركوع برداشت و كاملاً ايستاد، و كسى كه نشسته نماز مىخواند بعد از آنكه كاملاً نشست، براى رفتن به سجده تكبير بگويد.
2 ـ موقعى كه مىخواهد به سجده برود، مرد اول دستها را، و زن اول زانوها را به زمين بگذارد.
3 ـ بينى را بر مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد.
4 ـ در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد، بطورى كه سر آنها رو به قبله باشد.
5 ـ در سجده دعا كند و از خدا حاجت بخواهد و اين دعا را بخواند: «يا خَيْرَ المَسْؤُلِينَ وَيا خَيْرَ المُعْطِينَ، ارْزُقْنِى وَارْزُقْ عِيالِى مِنْ فَضْلِكَ، فَاِنَّكَ ذُو الفَضْلِ العَظِيمِ» يعنى: اى بهترين كسى كه از او سؤال مىكنند ! و اى بهترين عطا كنندگان ! از فضل خودت روزى بده به من و عيال من، پس بدرستى كه تو داراى فضل بزرگى.
6 ـ بعد از سجده بر ران چپ بنشيند، و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد.
7 ـ بعد از هر سجده، وقتى نشست و بدنش آرام گرفت تكبير بگويد.
8 ـ بعد ا ز سجده اول بدنش كه آرام گرفت «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَاَتُوبُ اِلَيْهِ» بگويد.
9 ـ سجده را طول بدهد و در موقع نشستن، دستها را روى رانها بگذارد.
10 ـ براى رفتن به سجده دوم، در حال آرامى بدن «اللّه اكبر» بگويد.
11 ـ در سجدهها صلوات بفرستد.
12 ـ در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمين بر دارد.
13 ـ مردها آرنجها و شكم را به زمين نچسبانند، و بازوها را از پهلو جدا نگاه دارند. وزنها آرنجها و شكم را بر زمين بگذارند، و اعضاء بدن را به يكديگر بچسبانند.
ومستحبّات ديگر سجده در كتابهاى مفصّل گفته شده است.
مسأله 1078 ـ قرآن خواندن در سجده مكروه است. و نيز مكروه است براى برطرف كردن گرد و غبار، جاى سجده را فوت كند، و اگر در اثر فوت كردن، دو حرف از دهان عمداً بيرون آيد، نماز ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است.
وغير از اينها مكروهات ديگرى هم هست كه در كتابهاى مفصّل گفته شده است.
سجدههاى واجب قرآن
مسأله 1079 ـ در هر يك از چهار سوره و«النجم» و «اقرأ» و «الم تنزيل» و «حم سجده» يك آيه سجده است كه اگر انسان بخواند يا گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آيه بايد فوراً سجده كند، و اگر فراموش كرد هر وقت يادش آمد بايد سجده نمايد. و در شنيدن بدون اختيار سجده واجب نيست، اگر چه بهتر سجده نمودن است.
مسأله 1080 ـ اگر انسان موقعى كه آيه سجده را گوش دهد، خودش نيز بخواند، بايد دو سجده نمايد.
مسأله 1081 ـ در غير نماز اگر در حال سجده، آيه سجده را بخواند يا گوش كند، بايد سر از سجده بردارد و دوباره سجده كند.
مسأله 1082 ـ اگر انسان از شخص خواب يا ديوانه، يا از بچهاى كه قرآن را تشخيص نمىدهد، آيه سجده را بشنود يا گوش دهد، سجده واجب است. ولى اگر از گرامافون يا ضبط صوت بشنود، سجده واجب نيست، و همچنين است راديو اگر بطور نوار ضبط صوت باشد، ولى اگر شخصى در ايستگاه راديو آيه سجده را بخواند و انسان بوسيله راديو گوش دهد، سجده واجب است.
مسأله 1083 ـ در سجده واجب قرآن ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد جاى انسان غصبى نباشد، ـ و بنابر احتياط مستحب ـ جاى پيشانى او از جاى زانوها و سر انگشتانش بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پستتر نباشد، ولى لازم نيست با وضو يا غسل و رو به قبله باشد، و عورت خود را بپوشاند، و بدن و جاى پيشانى او پاك باشد. و نيز چيزهائى كه در لباس نمازگزار شرط مىباشد در لباس او شرط نيست.
مسأله 1084 ـ احتياط واجب آن است كه در سجده واجب قرآن، پيشانى را بر مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است گذاشته، ـ و بنابر احتياط مستحب ـ جاهاى ديگر بدن را به دستورى كه در سجده نماز گفته شد بر زمين بگذارد.
مسأله 1085 ـ هرگاه در سجده واجب قرآن پيشانى را به قصد سجده بر زمين بگذارد اگر چه ذكر نگويد كافى است. و گفتن ذكر مستحب است، و بهتر اين است كه بگويد: «لا إلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّاً حَقاً، لا إلهَ إلاَّ اللّهُ إيماناً و تَصْدِيقاً، لا إلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِيَّةً وَرِقّاً، سَجَدْتُ لَك يا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً، لا مُسْتَنْكِفاً وَلا مُسْتَكْبِراً، بَلْ اَنْا عَبْدٌ ذَلِيلٌ ضَعِيفٌ خائِفٌ مُسْتَجِيرُ».
تشهد
مسأله 1086 ـ در ركعت دوم تمام نمازهاى واجب و مستحب، و ركعت سوم نماز مغرب، و ركعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا، بايد انسان بعد از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن، تشهّد بخواند، يعنى بگويد: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»، واگر بگويد: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً صلّى اللّهُ عَلْيه وآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» كفايت مىكند. ودر نماز وتر هم تشهد لازم است.
مسأله 1087 ـ كلمات تشهّد بايد به عربى صحيح و به طورى كه معمول است پشت سر هم گفته شود.
مسأله 1088 ـ اگر تشهّد را فراموش كند و بايستد و پيش از ركوع يادش بيايد كه تشهّد را نخوانده، بايد بنشيند و تشهّد را بخواند و دوباره بايستد، و آنچه بايد در آن ركعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام كند، ـ و بنابر احتياط مستحب ـ بعد از نماز براى ايستادن بيجا، دو سجده سهو بجا آورد، و اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد، بايد نماز را تمام كند، و بعد از سلام نماز ـ بنابر احتياط مستحب ـ تشهّد را قضا كند و بايد براى تشهّد فراموش شده دو سجده سهو بجا آورد.
مسأله 1089 ـ مستحب است در حال تشهّد بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را به كف پاى چپ بگذارد، و پيش از تشهّد بگويد: «اَلْحَمْدُ للّهِ» يا بگويد: «بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَالحَمْدُ للّهِ وَخَيْرُ الأَسْماءِ للّهِ»، ونيز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد وانگشتها را به يكديگر بچسباند، و به دامان خودنگاه كند و بعد از صلوات در تشهّد بگويد «وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ».
مسأله 1090 ـ مستحب است زنها در وقت خواندن تشهّد، رانها را بهم بچسبانند.
سلام نماز
مسأله 1091 ـ بعد از تشهّد ركعت آخر نماز مستحب است در حالى كه نشسته و بدن آرام است بگويد: «السَّلامُ عَلَيَكَ اَيُّهَا النَّبِى، وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ» وبعد از آن بايد بگويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ» ـ و احتياط مستحب آن است كه جمله «وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ» را به آن اضافه كند ـ و يا آنكه بگويد: «السَّلامُ عَلَيْنا وَعَلَى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ»، ولى اگر اين سلام را بگويد احتياط واجب آن است كه بعد از آن «السَّلامُ عَلَيْكُمْ» را هم بگويد.
مسأله 1092 ـ اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعى يادش بيايد كه صورت نماز بهم نخورده، و كارى هم كه عمدى و سهوىِ آن نماز را باطل مىكند مثل پشت به قبله كردن، انجام نداده، بايد سلام را بگويد، و نمازش صحيح است.
مسأله 1093 ـ اگر سلام نماز را فراموش كند موقعى يادش بيايد كه صورت نماز بهم خورده است، يا آنكه كارى كه عمدى و سهوى آن نماز را باطل مىكند، مثل پشت به قبله كردن، انجام داده باشد، نمازش صحيح است.
ترتيب
مسأله 1094 ـ اگر عمداً ترتيب نماز را بهم بزند، مثلاً سوره را پيش از حمد بخواند، يا سجود را پيش از ركوع بجا آورد، نمازش باطل مىشود.
مسأله 1095 ـ اگر ركنى از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاً پيش از آنكه ركوع كند دو سجده نمايد، نمازش ـ بنابر احتياط واجب ـ باطل است.
مسأله 1096 ـ اگر ركنى را فراموش كند و چيزى را كه بعد از آن است و ركن نيست بجا آورد، مثلاً پيش از آنكه دو سجده كند، تشهّد بخواند، بايد ركن را بجا آورد و آنچه اشتباهاً پيش از آن خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1097 ـ اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد، مثلاً حمد را فراموش كند مشغول ركوع شود، نمازش صحيح است.
مسأله 1098 ـ اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند، و چيزى را كه بعد از آن است و آن هم ركن نيست بجا آورد،، مثلاً حمد را فراموش كند و سوره را بخواند، بايد آنچه را فراموش كرده بجا آورد، و بعد از آن چيزى را كه اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند.
مسأله 1099 ـ اگر سجده اول را به خيال اينكه سجده دوم است، يا سجده دوم را به خيال اينكه سجده اول است بجا آورد، نمازش صحيح است، و سجده اول او سجده اول وسجده دوم او سجده دوم حساب مىشود.
موالات
مسأله 1100 ـ انسان بايد نماز را با موالات بخواند، يعنى كارهاى نماز مانند ركوع وسجود و تشهّد را پى در پى و پشت سر هم بجا آورد، و چيزهائى را كه در نماز مىخواند به طورى كه معمول است پشت سر هم بخواند، و اگر بقدرى بين آنها فاصله بيندازد كه نگويند نماز مىخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1101 ـ اگر در نماز سهواً بين حرفها يا كلمات فاصله بيندازد، و فاصله بقدرى نباشد كه صورت نماز از بين برود، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد، بايد آن حرفها يا كلمات را به طور معمول بخواند، و در صورتى كه چيزى بعد از آن خوانده شده لازم است تكرار نمايد، و اگر مشغول ركن بعد شده باشد، نمازش صحيح است.
مسأله 1102 ـ طول دادن ركوع و سجود، و خواندن سورههاى بزرگ، موالات را بهم نمىزند.
قنوت
مسأله 1103 ـ در تمام نمازهاى واجب و مستحب، پيش از ركوع ركعت دوم مستحب است قنوت بخواند. ولى در نماز شفع بايد آن را رجاءً انجام دهد. و در نماز وتر با آنكه يك ركعت مىباشد، خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب است. و نماز جمعه در هر ركعت يك قنوت دارد. و نماز آيات پنج قنوت، و نماز عيد فطر و قربان در دو ركعت چند قنوت دارد، به تفصيلى كه در محل خود خواهد آمد.
مسأله 1104 ـ مستحب است در قنوت دستها را مقابل صورت، و كف آنها را رو به آسمان و پهلوى هم نگهدارد، و غير شست انگشتهاى ديگر را به هم بچسباند و به كف دستها نگاه كند. بلكه ـ بنابر احتياط واجب ـ بدون دست بلند كردن قنوت صحيح نيست، مگر در مورد ضرورت.
مسأله 1105 ـ در قنوت، هر ذكرى بگويد اگرچه يك «سُبْحانَ اللّهِ» باشد كافى است، وبهتر است بگويد: «لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ الحَلِيمُ الكَرِيمُ، لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ العَلِىُّ العَظِيمُ، سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتٍ السَّبْعِ، وَرَبِّ الاَرَضِينَ السَّبْعِ، وَما فِيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ وَرَبِّ العَرْشِ العَظِيمِ، وَالْحَمْدُ للّهِ رَبِّ العالَمِينَ».
مسأله 1106 ـ مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند، ولى براى كسى كه نماز را به جماعت مىخواند، اگر امام جماعت صداى او را بشنود، بلند خواندن قنوت مستحب نيست.
مسأله 1107 ـ اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد، و اگر فراموش كند و پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد، مستحب است بايستد و بخواند، و اگر در ركوع يادش بيايد، مستحب است بعد از ركوع قضا كند، و اگر در سجده يادش بيايد، مستحب است بعد از سلام آن را قضا نمايد.
ترجمه نماز
1 ـ ترجمه سوره حمد:
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، «بِسْمِ اللّهِ» يعنى: ابتدا مىكنم به نام خدا، ذاتى كه جامع جميع كمالات و از هر گونه نقص منزّه است، «الرَّحْمن» رحمتش واسع و بى نهايت است. «الرَّحِيم» رحمتش ذاتى و ازلى و ابدى است.
«اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ العالَمِينَ» يعنى: ثنا مخصوص خداوندى است كه پرورش دهنده همه موجودات است.
«الرَّحمن الرَّحِيمِ» معناى آن گذشت.
«مالِكِ يَوْم الدِّينِ» يعنى: ذات توانائى كه حكمرانى روز جزا با اوست.
«إيّاكَ نَعْبُدُ وَاِيّاكَ نَسْتَعِينُ» يعنى: فقط تو را عبادت مىكنيم، وفقط از تو كمك مىخواهيم.
«اِهْدَنا الصِّراطَ المُسْتَقِيمَ» يعنى: هدايت كن ما را به راه راست، كه آن دين اسلام است.
«صِراطَ الَّذِينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» يعنى: به راه كسانى كه به آنان نعمت دادهاى، كه آنان پيغمبران و جانشينان پيغمبران هستند.
«غَيْرِ المَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضّالِّينَ» يعنى نه به راه كسانى كه غضب كردهاى بر ايشان، و نه آن كسانى كه گمراهند.
2 ـ ترجمه سوره قل هو اللّه احد:
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» معناى آن گذشت.
«قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ» يعنى: بگو اى محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم كه خداوند، خدائى است يگانه.
«اللّهُ الصَّمَدُ» يعنى: خدائى كه از تمام موجودات بى نياز است.
«لم يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» نه چيزى از او زائيده شده، و نه او از چيزى.
«وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ» هرگز مشابه و معادلى ندارد.
3 ـ ترجمه ذكر ركوع و سجود، و ذكرهائى كه بعد آنها مستحب است:
«سُبْحانَ رَبِّىَ العَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ» يعنى: پروردگار بزرگ من از هر عيب ونقصى پاك ومنزّه است، و من مشغول ستايش او هستم.
«سُبْحانَ رَبِّىَ الأعْلَى وَبِحَمْدِهِ» يعنى: پروردگار من از هر عيب و نقصى پاك و منزّه است، و من مشغول ستايش او هستم.
«سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» يعنى: خدا بشنود و بپذيرد ثناى كسى كه او را ستايش مىكند.
«اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّي وَاَتُوبُ اِلَيهِ» يعنى: طلب آمرزش مىكنم از خداوندى كه پرورش دهنده من است و من به طرف او بازگشت مىنمايم.
«بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ اَقُومُ وَاَقْعُدُ» يعنى: به يارى خداى متعال وقوّه او بر مىخيزم ومىنشينم.
4 ـ ترجمه قنوت:
«لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ الحَلِيمُ الكَرِيمُ» يعنى: نيست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى يكتاى بى همتائى كه صاحب حلم و كرم است.
«لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ العَلِىُّ العَظِيمُ» يعنى: نيست خدائى سزاوار پرستش، مگر خداى يكتاى بى همتائى كه بلند مرتبه و بزرگ است.
«سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ، وَرَبِّ الاَرَضِينَ السَّبْعِ» يعنى: پاك ومنزّه است خداوندى كه پروردگار هفت آسمان، و پروردگار هفت زمين است.
«وَما فِيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ، وَرَبِّ العَرْشِ العَظِيمِ» يعنى: پروردگار هر چيزى است كه در آسمانها و زمينها و ما بين آنهاست، و پروردگار عرش بزرگ است.
«وَالحَمْدُ رَبِّ العالَمِينَ» يعنى: حمد و ثنا مخصوص خداوندى است كه پرورش دهنده تمام موجودات است.
5 ـ ترجمه تسبيحات اربعه:
«سُبْحانَ اللّهِ، وَالحَمْدُ للّهِ، وَلا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ» يعنى: خداوند، متعال پاك ومنزّه است، وثنا مخصوص اوست، و نيست خدائى سزاوار پرستش مگر خداوند و او بزرگتر است از اينكه او را وصف كنند.
6 ـ ترجمه تشهّد و سلام كامل:
«اَلْحَمْدُ للّهِ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ» يعنى: ستايش مخصوص پروردگار است، و شهادت مىدهم كه خدائى سزاوار پرستش نيست مگر خدائى كه يگانه است وشريك ندارد.
«وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» يعنى: شهادت مىدهم كه محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم بنده خدا وفرستاده اوست.
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» يعنى: خدايا رحمت بفرست بر محمد وآل محمد.
«وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ و ارْفَعْ دَرَجَتَهُ» يعنى: قبول كن شفاعت پيغمبر را، و درجه آن حضرت را نزد خود بلند كن.
«السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ» يعنى: درود وسلام بر تو اى پيغمبر، ورحمت و بركات خدا بر تو باد.
«السَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحِينَ» يعنى: درود وسلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران، و تمام بندگان خوب او.
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمةُ اللّهِ وَبَركاتُهُ» يعنى: درود و سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما مؤمنين باد. و بهتر است در اين دو سلام به طور اجمال مقيد كند كسانى كه مقصود شارعاند، از تشريع اين دو سلام.