next page

fehrest page

back page

حيض

حيض، خونى است كه غالباً در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى‏شود، و زن را در موقع ديدن خون حيض «حائض» مى‏گويند.

مسأله 432 ـ خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم، و رنگ آن سياه يا سرخ است، و با فشار و كمى سوزش بيرون مى‏آيد.

مسأله 433 ـ خونى را كه زنها پس از تمام شدن شصت سال مى‏بينند حكم حيض را ندارد، ولى در فاصله پنجاه تا شصت سالگى زن حيض مى‏بيند گر چه احتياط مستحب اين است زنهايى كه قرشيه (سيّده) نيستند در اين فاصله در مواردى كه قبلاً حيض به حساب مى‏آمد، محرمات حائض را ترك كند و وظايف مستحاضه را انجام دهند.

مسأله 434 ـ خونى كه دختر پيش از تمام شدن نُه سال مى‏بيند، حيض نيست.

مسأله 435 ـ زن حامله، و زنى كه بچّه شير مى‏دهد، ممكن است حيض ببينند، و حكم زن حامله و غير حامله يكسان است، فقط زن حامله در صورتى كه بعد از گذشتن بيست روز از اول عادتش اگر خونى ببيند كه صفات حيض را دارد لازم است ـ بنابر احتياط ـ بين تروك حائض و اعمال مستحاضه جمع نمايد.

مسأله 436 ـ دخترى كه نمى‏داند نُه سالش تمام شده يا نه، اگر خونى ببيند كه داراى نشانه‏هاى حيض نباشد، حيض نيست، و اگر نشانه‏هاى حيض را داشته باشد حكم به حيض بودن آن محل اشكال است، مگر آنكه اطمينان حاصل شود به اينكه حيض است، و در اين صورت معلوم مى‏شود كه نُه سال او تمام شده است.

مسأله 437 ـ زنى كه شك دارد شصت ساله شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه شصت ساله نشده است.

مسأله 438 ـ مدّت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى‏شود، و اگر مختصرى هم از سه روز كمتر باشد، حيض نيست.

مسأله 439 ـ بايد سه روز اول حيض پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند، حيض نيست.

مسأله 440 ـ ابتداء حيض لازم است خون بيرون بيايد، ولى لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر در باطن فرج خون باشد كافى است، و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاك شود به نحوى كه در بين زنها تماماً يا بعضاً متعارف است، باز هم حيض است.

مسأله 441 ـ لازم نيست شب اول و شب چهارم را خون ببيند، ولى بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از اول صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد و هيچ قطع نشود، حيض است، و همچنين است اگر در و سطهاى روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع گردد.

مسأله 442 ـ اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهائى كه خون ديده و روزهائى كه در و سط پاك بوده روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه روزهائى كه خون ديده، حيض است. ولى احتياط لازم آن است كه در روزهائى كه در وسط پاك بوده كارهائى كه بر غير حائض واجب است انجام دهد، و آنچه بر حائض حرام است ترك كند.

مسأله 443 ـ اگر خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد، و نداند خون دمل و زخم است يا خون حيض، نبايد آن را خون حيض قرار دهد.

مسأله 444 ـ اگر خونى ببيند كه نداند خون زخم است يا حيض، بايد عبادتهاى خود را بجا آورد، مگر اينكه حالت سابقه‏اش حيض باشد.

مسأله 445 ـ اگر خونى ببيند و شك كند كه خون حيض است يا استحاضه، چنانچه شرائط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.

مسأله 446 ـ اگر خونى ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسى كند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند بعد بيرون آورد، پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است، و اگر به همه آن رسيده، حيض مى‏باشد.

مسأله 447 ـ اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد سه روز خون ببيند، خون دوم حيض است، و خون اول اگرچه در روزهاى عادتش باشد حيض نيست.

 

احكام حائض

مسأله 448 ـ چند چيز بر حائض حرام است:

اول: عبادتهائى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود كه اگر زن حائض اينگونه اعمال را به قصد عمل صحيح انجام دهد، جائز نيست. ولى بجا آوردن عبادتهائى كه وضو و غسل و تيمم براى آنها لازم نيست ـ مانند نماز ميّت ـ مانعى ندارد.

دوم: تمام چيزهائى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.

سوم: جماع كردن در فرج، كه هم براى مرد حرام است و هم براى زن، اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلكه احتياط واجب آن است كه مقدار كمتر از ختنه گاه را هم داخل نكند، و اين حكم شامل وطى در دبر نمى‏شود، ولى بنابر احتياط وطى زن در دبر اگر راضى نباشد چه حائض باشد چه نباشد، جايز نيست.

مسأله 449 ـ جماع كردن در روزهائى هم كه حيض زن قطعى نيست ولى شرعاً بايد براى خود حيض قرار دهد، حرام است، پس زنى كه بيشتر از ده روز خون مى‏بيند و بايد به دستورى كه بعداً گفته مى‏شود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمى‏تواند در آن روزها با او نزديكى نمايد.

مسأله 450 ـ اگر مرد با زن خود در حال حيض نزديكى كند لازم است استغفار كند، و كفاره واجب نيست گر چه بهتر است، و كفاره آن در اول حيض يك مثقال طلاى سكه دار، و در وسط آن نصف مثقال، و در آخر آن يك چهارم مثقال است. و مثقال شرعى (18) نخود است.

مسأله 451 ـ غير از نزديكى كردن با زن حائض، ساير استمتاعات مانند بوسيدن و ملاعبه نمودن مانعى ندارد.

مسأله 452 ـ طلاق دادن زن در حال حيض به طورى كه در احكام طلاق گفته مى‏شود باطل است.

مسأله 453 ـ اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاك شده‏ام، چنانچه محل اتهام نباشد بايد حرف او را قبول كرد، ولى اگر محل اتهام باشد قبول حرف او محل اشكال است.

مسأله 454 ـ اگر زن در بين نماز حائض شود، نمازش باطل است. حتى اگر حيض بعد از سجده آخر و قبل از آخرين حرف سلام باشد، بنابر احتياط واجب.

مسأله 455 ـ اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه، نمازش صحيح است، ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده، نمازى كه خوانده باطل است. همچنان كه در مسأله قبل گذشت.

مسأله 456 ـ بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براى نماز و عبادتهاى ديگرى كه بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، غسل كند. و دستور آن مثل غسل جنابت است. و از وضو كفايت مى‏كند. و بهتر آن است كه پيش از غسل، وضو هم بگيرد.

مسأله 457 ـ بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد، اگر چه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است، و شوهرش هم مى‏تواند با او جماع كند، ولى احتياط لازم آن است كه جماع پس از شستن فرج باشد، و احتياط مستحب آن است كه پيش از غسل، از جماع با او خوددارى نمايد. امّا كارهاى ديگرى كه در وقت حيض از جهت اشتراط طهارت بر او حرام بوده ـ مانند مسّ خط قرآن ـ تا غسل نكند بر او حلال نمى‏شود. و همچنين است ـ بنابر احتياط واجب ـ كارهائى كه ثابت نشده كه حرمت آنها از جهت اشتراط به طهارت باشد مثل توقف در مسجد.

مسأله 458 ـ اگر آب براى وضو و غسل كافى نباشد، و به اندازه‏اى باشد كه بتواند غسل كند، بايد غسل كند، و بهتر آن است كه بدل از وضو تيمم نمايد. و اگر فقط براى وضو كافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بهتر آن است كه وضو بگيرد و بايد عوض غسل تيمّم نمايد. و اگر براى هيچيك از آنها آب ندارد بايد بدل از غسل تيمم كند، و بهتر آن است كه بدل از وضو نيز تيمم نمايد.

مسأله 459 ـ نمازهائى كه زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد، ولى روزه‏هاى ماه رمضان را كه در حال حيض نگرفته بايد قضا نمايد، و همچنين ـ بنابر احتياط لازم ـ روزه‏هائى كه به نذر در وقت معين واجب شده و در حال حيض نگرفته بايد قضا نمايد.

مسأله 460 ـ هر گاه وقت نماز داخل شود، و بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مى‏شود، بايد فوراً نماز بخواند، و همچنين است ـ بنابر احتياط لازم ـ اگر احتمال دهد كه چنانچه نماز را تأخير بيندازد حائض مى‏شود.

مسأله 461 ـ اگر زن نماز را تأخير بيندازد، و از اول وقت به اندازه خواندن يك نماز با تمام مقدمات، از قبيل تحصيل لباس پاك و وضو بگذرد و سپس حائض شود، قضاء آن نماز بر او واجب است، بلكه اگر وقت داخل شده در حالى كه زن مى‏توانسته يك نماز با وضو يا غسل بلكه با تيمم بخواند، و نخوانده باشد، ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد آن نماز را قضا كند هر چند وقت براى تحصيل ساير شرائط و افى نبوده است، ولى در تند خواندن و كند خواندن و چيزهاى ديگر بايد ملاحظه حال خود را بكند، مثلاً زنى كه مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى‏شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز با انجام وضو يا تيمم از اول ظهر بگذرد و حائض شود، و براى كسى كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت با تحصيل طهارت كافى است.

مسأله 462 ـ اگر زن در آخر وقت نماز، از خون پاك شود و به اندازه غسل و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند، و اگر نخواند بايد قضاى آن را بجا آورد.

مسأله 463 ـ اگر زن حائض بعد از پاكى به اندازه غسل وقت ندارد، ولى مى‏تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند، احتياط واجب آن است كه آن نماز را با تيمم بخواند، و در صورتى كه نخواند قضا نمايد، و اگر گذشته از تنگى وقت از جهت ديگر تكليفش تيمم است ـ مثل آنكه آب برايش ضرر دارد ـ بايد تيمم كند و آن نماز را بخواند، و در صورتى كه نخواند لازم است قضا نمايد.

مسأله 464 ـ اگر زن بعد از پاك شدن از حيض، شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.

مسأله 465 ـ اگر به خيال اينكه به اندازه تحصيل طهارت از حدث و خواندن يك ركعت وقت ندارد، نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.

مسأله 466 ـ مستحب است زن حائض در وقت نماز خود را از خون پاك نمايد، و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد، و اگر نمى‏تواند وضو بگيرد تيمم نمايد، و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.

مسأله 467 ـ خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جائى از بدن را به ما بين خطهاى قرآن، و نيز خضاب كردن به حنا (حنا بستن) و مانند آن، براى حائض به گفته جمعى از فقها مكروه است.

 

اقسام زنهاى حائض

مسأله 468 ـ زنهاى حائض بر شش قسمند:

اول: صاحب عادت وقتيّه و عدديّه: و آن زنى است كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند، و شماره روزهاى حيض او هم در هر دو ماه يك اندازه باشد، مثل آنكه دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببيند.

دوم: صاحب عادت و قتيّه: و آن زنى است كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند ولى شماره روزهاى حيض او در هر دو ماه يك اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببيند، ولى ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود.

سوم: صاحب عادت عدديّه: و آن زنى است كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم به يك اندازه باشد، ولى وقت ديدن آن دو خون يكى نباشد، مثل آنكه ماه اول از پنجم تا دهم، و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند.

چهارم: مضطربه: و آن زنى است كه چند ماه خون ديده ولى عادت معينى پيدا نكرده، يا عادتش بهم خورده و عادت تازه‏اى پيدا نكرده است.

پنجم: مبتدئه: و آن زنى است كه دفعه اول خون ديدنِ اوست.

ششم: ناسيه: و آن زنى است كه عادت خود را فراموش كرده است.

و هر كدام اينها احكامى دارند كه در مسائل آينده گفته مى‏شود.

 

1 ـ صاحب عادت وقتيّه و عدديّه:

مسأله 469 ـ زنهائى كه عادت وقتيّه و عدديّه دارند دو دسته‏اند:

اول: زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاك شود، مثلا دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببيند و روز هفتم پاك شود كه عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است.

دوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند، و بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد يك روز يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود، و در هر دو ماه همه روزهائى كه خون ديده و روزهائى كه در و سط پاك بوده روى هم يك اندازه باشد، كه عادت او به اندازه روزهائى است كه خون ديده است نه به ضميمه روزهائى كه در وسط پاك بوده است، پس لازم است كه روزهائى كه خون ديده و روزهائى كه در و سط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشند، مثلاً اگر در ماه اول و همچنين در ماه دوم از روز اول ماه تا سوم خون ببيند، و سه روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند، عادت اين زن شش روز متفرق مى‏شود و در سه روز پاكى كه در وسط است ـ بنابر احتياط واجب ـ محرمات حائض را ترك و اعمال مستحاضه را انجام دهد، و چنانچه مقدار روزهائى كه در ماه دوم خون ديده بيشتر يا كمتر باشد، اين زن صاحب عادت وقتيّه است نه عدديّه.

مسأله 470 ـ زنى كه عادت وقتيّه دارد ـ چه عادت عدديّه نيز داشته باشد يا نه ـ اگر در وقت عادت يك يا دو روز يا بيش از آن جلوتر خون ببيند بطورى كه بگويند عادتش جلو افتاده، اگر چه آن خون نشانه‏هاى حيض را نداشته باشد بايد به احكامى كه براى زن حائض گفته شد عمل كند، و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينكه پيش از سه روز پاك شود، بايد عبادتهائى را كه بجا نياورده قضا نمايد.

مسأله 471 ـ زنى كه عادت وقتيّه و عدديّه دارد اگر همه روزهاى عادت و چند روز پيش از عادت و بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است، و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خونى را كه در روزهاى عادت خود ديده حيض است، و خونى كه پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مى‏باشد، و بايد عبادتهائى راكه در روزهاى پيش از عادت و بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد. و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاى عادت او حيض است ـ هر چند با نشانه‏هاى حيض نباشد و روزهاى قبل نشانه‏هاى حيض را داشته باشد ـ و خونى كه جلوتر از آن ديده استحاضه مى‏باشد، و چنانچه در آن روزها عبادت نكرده بايد قضا نمايد. و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است، و اگر بيشتر شود فقط روزهاى عادت، حيض و باقى استحاضه است.

مسأله 472 ـ زنى كه عادت وقتيّه و عدديّه دارد، اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، روزهائى كه در عادت خون ديده با چند روز پيش از آن كه روى هم به مقدار عادت او شود، حيض، و روزهاى اول را استحاضه قرار مى‏دهد. و اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند، و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است، و اگر بيشتر شود بايد روزهائى كه در عادت خون ديده با چند روز بعد از آن كه روى هم به مقدار عادت او شود، حيض، و بقيّه را استحاضه قرار دهد.

مسأله 473 ـ زنى كه عادت دارد، اگر بعد از آنكه سه روز يا بيشتر خون ديد پاك شود، و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون كمتر از ده روز باشد و همه روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر باشند، مثل آنكه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود، و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد:

1 ـ آنكه تمام خونى كه دفعه اول ديده يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد، و خون دوم كه بعد از پاك شدن مى‏بيند در روزهاى عادت نباشد، در اين صورت بايد همه خون اول را حيض، و خون دوم را استحاضه قرار دهد. مگر اين كه خون دوم نشانه‏هاى حيض را داشته باشد كه در اين صورت قسمتى از آن كه با احتساب خون اول و پاكى بعد از آن مجموعاً از ده روز تجاوز نمى‏كند حيض است، و ما بقى استحاضه است. مثلاً اگر سه روز خون ببيند و سه روز پاك شود، و سپس پنج روز خون ببيند و نشانه‏هاى حيض را داشته باشد سه روز اول و چهار روز از خون دوم حيض است و در پاكى وسط بايد ـ بنابر احتياط واجب ـ واجبات غير حائض را انجام، و محرمات حائض را ترك كند.

2 ـ آنكه خون اول در روزهاى عادت نباشد، و تمام خون دوم يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد، كه بايد همه خون دوم را حيض، و خون اول را استحاضه قرار دهد.

3 ـ آنكه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد، و خون اولى كه در روزهاى عادت بوده از سه روز كمتر نباشد، و با پاكى وسط و مقدارى از خون دوم كه آن هم در روزهاى عادت بوده از ده روز بيشتر نباشد، در اين صورت هر دو خون حيض است و احتياط واجب آن است كه در پاكى وسط، كارهائى كه بر غير حائض واجب است انجام دهد و محرمات بر حائض را ترك كند ـ و مقدارى از خون دوم كه بعد از روزهاى عادت بوده استحاضه است. و امّا مقدارى از خون اول كه قبل از روزهاى عادت بوده چنانچه عرفاً بگويند كه عادتش جلو افتاده محكوم به حيض است، مگر آنكه حيض قرار دادن آن باعث آن شود كه بعضى از خون دوم كه نيز در روزهاى عادت بوده يا تمام آن از ده روز حيض خارج شود، كه در اين صورت محكوم به استحاضه است، مثلاً اگر عادت زن از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتى كه يك ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاك شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، خونهائى كه از اول تا دهم ديده حيض است، و خونهائى كه از يازدهم تا پانزدهم ديده استحاضه مى‏باشد.

4 ـ آنكه مقدارى از خون اول و دوم در روزهاى عادت باشد، ولى آن مقدار از خون اول كه در روزهاى عادت بوده از سه روز كمتر باشد، در اين صورت بايد سه روز آخر خون اول را حيض قرار دهد، و همچنين از خون دوم را كه مجموعاً با سه روز اول و پاكى وسط ده روز باشند، و مازاد بر آن استحاضه است. و اگر پاكى او هفت روز باشد خون دوم همه استحاضه است، و در بعضى موارد بايد تمام خون اول را حيض قرار دهد، و اين به دو شرط است.

اول: آنكه به مقدارى بر عادت مقدم باشد كه بگويند عادتش جلو افتاده.

دوم: آنكه اگر آن را حيض قرار بدهد لازم نيايد كه مقدارى از خون دوم كه در عادت واقع شده از ده روز حيض خارج شود، مثلاً اگر عادت زن از سوم ماه تا دهم بوده، و اكنون از اول ماه تا آخر روز چهارم خون ديده و دو روز پاك بوده و بعد دو باره تا پانزدهم خون ديده، تمام خون اول حيض است، و همچنين خون دوم تا آخر روز دهم.

مسأله 474 ـ زنى كه عادت وقتيّه و عدديّه دارد، اگر در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاى حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن.

مسأله 475 ـ زنى كه عادت وقتيّه و عدديّه دارد، اگر در وقت عادت خود سه روز يا بيشتر خون ببيند، و شماره روزهاى آن كمتر يا بيشتر از روزهاى عادت او باشد، و پس از پاك شدن دوباره به شماره روزهاى عادت خويش خون ببيند، در اينجا چند صورت دارد

1 ـ آنكه مجموع آن دو خون با پاكى ميان آنها از ده روز بيشتر نشود، در اين صورت مجموع دو خون يك حيض حساب مى شود.

2 ـ آنكه پاكى ميان آن دو خون ده روز يا بيشتر باشد، در اين صورت هر كدام از آنها حيض مستقل قرار داده مى شوند.

3 ـ آنكه پاكى ميان آن دو خون كمتر از ده روز، و مجموع دو خون با پاكى در ميان بيشتر از ده روز باشد، در اين صورت بايد خون اول را حيض، و خون دوم را استحاضه قرار دهد.

مسأله 476 ـ زنى كه عادت وقتيّه و عدديّه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى كه در روزهاى عادت ديده اگر چه نشانه‏هاى حيض را نداشته باشد حيض است. و خونى كه بعد از روزهاى عادت ديده اگر چه نشانه‏هاى حيض را داشته باشد استحاضه است. مثلاً زنى كه عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است اگر از اول ماه تا دوازدهم خون ببيند، هفت روز اول آن حيض و پنج روز بعد استحاضه مى باشد.

 

2 ـ صاحب عادت وقتيّه:

مسأله 477 ـ زنهائى كه عادت وقتيّه دارند و او ل عادت آنها معين باشد دو دسته‏اند:

اول: زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود، ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يك اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم روز اول ماه خون ببيند ولى ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود، كه اين زن بايد روز اول ماه را عادت حيض خود قرار دهد.

دوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاك شود، و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهائى كه خون ديده با روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود، ولى ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اول باشد، مثلاً در ماه اول هشت روز، و در ماه دوم نُه روز باشد. ولى در هر دو ماه از اول ماه خون ديده باشد، كه اين زن هم بايد روز اول ماه را روز اول عادت حيض خود قرار دهد.

مسأله 478 ـ زنى كه عادت وقتيّه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت خون ببيند، بايد به احكامى كه براى زنهاى حائض گفته شد عمل نمايد، و تفصيل اين مطلب در مسأله (470) گذشت. و امّا در غير اين دو صورت ـ مثل اينكه آنقدر زودتر از عادتش خون ببيند كه نگويند عادتش جلو افتاده، بلكه بگويند در غير وقت خود خون ديده. و يا آنكه بعد از گذشت ايام عادتش خون ببيند ـ چنانچه آن خون داراى نشانه‏هاى حيض باشد به احكامى كه براى زنهاى حائض گفته شد عمل نمايد، و همچنين اگر داراى نشانه‏هاى حيض نباشد ولى بداند كه آن خون سه روز ادامه پيدا مى كند، و اگر نداند كه سه روز ادامه پيدا مى‏كند يا نه، احتياط واجب آن است كه هم كارهائى كه بر مستحاضه واجب است انجام دهد، و هم كارهائى كه بر حائض حرام است ترك نمايد.

مسأله 479 ـ زنى كه عادت وقتيّه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببيند و مقدار آن خون بيش از ده روز باشد، پس اگر بعضى از روزها خون او نشانه‏هاى حيض را داشته باشد و بعضى نداشته باشد، و روزهائى كه به نشانه حيض است از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد، آن را حيض و مابقى را استحاضه قرار مى‏دهد. و اگر چنين خونى با همين شرط دو بار تكرار شود، مثلاً چهار روز خون با نشانه حيض و چهار روز با نشانه استحاضه دوباره چهار روز با نشانه حيض باشد، فقط خون اول را حيض قرار دهد و مابقى استحاضه است. و اگر خون بانشانه حيض از سه روز كمتر باشد آن را حيض قرار دهد و عدد آن را با يكى از دو راه آينده (رجوع به اقارب يا انتخاب عدد) تعيين نمايد، و اگر بيش از ده روز است قسمتى از آن را با يكى از همين دو راه حيض قرار دهد، واگر نتواند مقدار حيض را بواسطه نشانه‏هاى آن تشخيص دهد يعنى خون او همه داراى يك نوع نشانه باشد، يا خونى كه به نشانه حيض است از ده روز بيشتر، يا از سه روز كمتر باشد بايد به مقدار ايام عادت بعضى از خويشان خود را حيض قرار دهد، چه پدرى باشد و چه مادرى، زنده باشد يا مرده، ولى به دو شرط:

اول: آنكه نداند مقدار عادت او مخالف با مقدار حيض خودش مى‏باشد، مثل آنكه خودش در زمان جوانى و قوّت مزاج باشد، و آن زن نزديك به سنّ يأس باشد كه مقدار عادت معمولاً كم مى‏شود، و همچنين در عكس اين صورت، و مثل زنى كه داراى عادت ناقصه است كه معنى و حكمش در مسأله (489) خواهد آمد.

دوم: آنكه نداند مقدار عادت آن زن با مقدار عادت ديگر خويشانش كه داراى شرط اول هستند تفاوت دارد، ولى اگر مقدار تفاوت بسيار كم باشد كه حساب نشود ضرر ندارد، و همچنين است حكم زنى كه عادت وقتيّه دارد و در وقت به كلّى خون نبيند ولكن در غير آن وقت خونى ببيند كه بيشتر از ده روز باشد و نتواند مقدار حيض را بواسطه نشانه‏هاى آن تشخيص دهد.

مسأله 480 ـ صاحب عادت وقتيّه نمى تواند حيض را در غير وقت عادت خود قرار دهد، پس اگر ابتداى زمان عادت او معلوم باشد مثل اينكه هر ماه از روز اول خون مى ديده و گاهى روز پنجم و گاهى روز ششم پاك مى‏شده، چنانچه يك ماه دوازده روز خون ببيند و نتواند با نشانه‏هاى حيض شماره آن را معين نمايد بايد اول ماه را حيض قرار دهد، و در شماره به آنچه در مسأله پيش گفته شد رجوع نمايد، و اگر وسط يا آخر عادت او معلوم باشد، چنانچه خون او از ده روز تجاوز بكند بايد آن شماره را طورى قرار دهد كه آخر يا وسط آن موافق با وقت عادتش باشد.

مسأله 481 ـ زنى كه عادت وقتيّه دارد و بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند آن را به آنچه در مسأله (479) گفته شد معين نمايد، مخيّر است كـه از سه روز تا ده روز هر شماره‏اى را كه مناسب مقدار حيضش مى‏بيند حيض قرار دهد، و بهتر آن است كه هفت روز قرار دهد در صورتى كه آن را مناسب خود ببيند، البته بايد شماره‏اى را كه حيض قرار مى‏دهد موافق با وقت عادتش باشد، آنطورى كه در مسأله پيش گفته شد.

 

3 ـ صاحب عادت عدديّه:

اول: زنى كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم يك اندازه باشد ولى وقت خون ديدن او يكى نباشد، كه در اين صورت هر چند روزى كه خون ديده عادت او مى‏شود. مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا پنجم، و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مى‏شود.

دوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند، و يك روز يا بيشتر پاك شود و دو مرتبه خون ببيند، و وقت ديدن خون در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد، كه اگر تمام روزهائى كه خون ديده و روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود، و شماره روزهائى كه خون ديده به يك اندازه باشد، تمام روزهائى كه خون ديده عادت حيض او مى‏شود، و بايد در روزهاى وسط كه پاك بوده احتياطاً كارهائى كه بر زن غير حائض واجب است انجام دهد، و كارهائى كه بر حائض حرام است ترك نمايد، مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا سوم خون ببيند و دو روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز پاك شود، و دوباره سه روز خون ببيند عادت او شش روز مى‏شود. و امّا اگر در يك ماه مثلاً هشت روز خون ببيند، و در ماه دوم چهار روز خون ديده و پاك شود و دوباره خون ببيند و مجموع ايام خون با پاكى وسط هشت روز باشد، در اين صورت اين زن صاحب عادت عدديّه نيست، بلكه مضطربه حساب مى‏شود، كه حكمش خواهد آمد.

مسأله 482 ـ زنى كه عادت عدديّه دارد، اگر كمتر يا بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر نشود، تمام آن را حيض قرار دهد. و اگر از ده روز تجاوز كند، چنانچه همه خونهائى كه ديده يك جور باشد بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاى عادتش حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد. و اگر همه خونهائى كه ديده يك جور نباشد بلكه چند روز از آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه داشته باشد، اگر روزهائى كه خون نشانه حيض را دارد با شماره روزهاى عادت او يك اندازه باشد بايد آن روزها را حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد و اگر روزهاى كه خون نشانه حيض دارد از روزهاى عادت او بيشتر باشد، فقط باندازه روزهاى عادت حيض، و بقيه استحاضه است. و اگر روزهائى كه خون نشانه حيض را دارد از روزهاى عادت او كمتر است بايد آن روزها را با چند روز ديگر كه روى هم به اندازه عادتش مى‏شود حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.

 

4 ـ مضطربه:

مسأله 483 ـ مضطربه يعنى زنى كه دو ماه پشت سر هم خون ديده است ولى با اختلاف ـ هم از جهت وقت و هم از جهت عدد ـ اگر بيش از ده روز خون ببيند و همه خونهائى كه ديده يك جور باشد، به اين معنى كه همه آنها يا داراى نشانه‏هاى حيض يا داراى نشانه‏هاى استحاضه باشد، حكم او ـ بنابر احتياط ـ حكم صاحب عادت وقتيّه است كه در غير وقت عادت خود خون ببيند و به نشانه نتواند حيض را از استحاضه تميز بدهد، كه بايد عادت بعضى از خويشان خود را حيض قرار دهد، و در صورتى كه ممكن نباشد عددى بين سه و ده روز را براى خود حيض قرار دهد، به بيان و شرحى كه در مسأله (479) و (481)گذشت.

مسأله 484 ـ مضطربه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه دارد، بايد به دستورى كه در ابتداى مسأله (479) گفته شد عمل نمايد.

 

5 ـ مبتدئه:

مسأله 485 ـ مبتدئه يعنى زنى كه دفعه اول خون ديدن اوست، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهائى كه ديده يك جور باشد، بايد مقدار عادت يكى از خويشان خود را حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد، به دو شرطى كه در مسأله (479) گذشت، و اگر اين ممكن نشد بايد يك عددى بين سه روز و ده روز را حيض خود قرار دهد، به دستورى كه در مسأله (481) بيان شد.

مسأله 486 ـ مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است. ولى اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى كه نشانه حيض دارد دوباره خونى ببيند كه آن هم نشانه خون حيض داشته باشد، مثل آنكه پنج روز خون سياه و نُه روز خون زرد، و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد خون اول را حيض، و دو خون ديگر را استحاضه قرار دهد چنانكه در مضطربه گذشت.

مسأله 487 ـ مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، ولى خونى كه نشانه حيض دارد از سه روز كمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد به دستورى كه در ابتداى مسأله (479) گفته شد عمل نمايد.

 

6 ـ ناسيه:

مسأله 488 ـ ناسيه يعنى زنى كه مقدار يا زمان عادت خود را يا هر دو را فراموش كرده است، اين زن اگر خونى ببيند كه كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد همه آن حيض است، ولى اگر بيشتر از ده روز باشد موارد آن بر چند قسم است:

1 ـ آن كه عادت وقتيه يا عدديه يا هر دو داشته است، ولى آن را به كلى فراموش كرده است كه حتى به نحو اجمال هم زمان يا عدد آن را به ياد نمى آورد، كه اين زن حكم مبتدئه را دارد كه گذشت.

2 ـ آن كه عادت وقتيه دارد چه عدديه باشد چه نباشد، ولى از وقت عادت خود به نحو اجمال چيزى به ياد دارد، مثلاً مى‏داند كه فلان روز جزء عادت او بوده يا عادت او در نيمه اول ماه بوده است، چنين زنى نيز حكم مبتدئه را دارد، ولى نبايد حيض را در زمانى قرار دهد كه يقيناً خلاف عادت او است، مثلاً اگر بداند روز هفدهم ماه جزء عادت او بوده يا عادت او در نيمه دوم بوده است و اكنون از اول تا بيستم ماه خون ديده است، نمى تواند عادت خود را در دهه اول قرار دهد حتى اگر به نشانه‏هاى حيض باشد و دهه دوم به نشانه هاى استحاضه.

3 ـ آن كه صاحب عادت عدديّه بوده و مقدار عادت خود را فراموش كرده باشد، اين زن نيز حكم مبتدئه را دارد، ولى نبايد مقدارى را كه حيض قرار مى‏دهد كمتر از مقدارى باشد كه مى‏داند شماره حيض او كمتر از آن نيست. و همچنين نمى شود بيشتر از مقدارى قرار دهد كه مى‏داند شماره عادتش بيش از آن نيست.

و شبيه اين امر را بايد در عادت عدديّه ناقصه هم مراعات كرد، يعنى زنى كه شماره عادتش مردد است بين دو عدد، زيادتر از سه روز و كمتر از ده روز، مثل آنها در هر ماه يا شش روز خون مى‏بيند يا هفت روز، نمى تواند بواسطه نشانه‏هاى حيض يا ملاحظه عادت بعضى از خويشانش و يا به اختيار عدد ـ در صورتى كه بيش از ده روز خون ببيند ـ كمتر از شش روز يا بيشتر هفت رو ز را حيض قرار دهد.

 

مسائل متفرقه حيض

مسأله 489 ـ مبتدئه و مضطربه و ناسيه، و زنى كه عادت عدديّه دارد، اگر خونى ببينند كه نشانه‏هاى حيض را داشته باشد، يا يقين كنند كه سه روز طول مى كشد بايد عبادت را ترك كنند، و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده بايد عبادتهائى را كه بجا نياورده‏اند قضا نمايند.

مسأله 490 ـ زنى كه در حيض عادت دارد، چه در وقت حيض عادت داشته باشد چه در عدد حيض، يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خونى ببيند كه وقت آن يا شماره روزهاى آن، يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يكى باشد، عادتش بر مى گردد به آنچه در اين دو ماه ديده است، مثلاً اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مى ديده و پاك مى شده، چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببيند و پاك شود، از دهم تا هفدهم عادت او مى شود.

مسأله 491 ـ مقصود از يك ماه، در غير مورد تعيين عادت وقتيه گذشتن سى روز از ابتداى خون ديدن است نه از روز اول ماه تا آخر ماه. و اما در مورد تعيين عادت وقتيه منظور ماه قمرى است نه شمسى.

مسأله 492 ـ زنى كه معمولاً ماهى يك مرتبه خون مى بيند، اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند چنانچه روزهائى كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد. هر چند يكى از آن دو خون نشانه‏هاى حيض را نداشته باشد.

مسأله 493 ـ زنى كه از راه اختلاف صفات خون بايد حيض را تشخيص دهد اگر سه روز يا بيشتر خون ببيند كه نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه استحاضه را دارد، و دوباره سه روز خونى به نشانه‏هاى حيض ببيند، بايد خون اول و خون آخر را كه نشانه‏هاى حيض داشته حيض قرار دهد. و اما اگر يكى از دو خون در ايام عادت باشد و معلوم نباشد كه ده روز وسط همه آن استحاضه است يا قسمتى حيض است، در اين صورت خونى كه در ايام عادت است حيض، و مابقى استحاضه است.

مسأله 494 ـ اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست، بايد براى عبادتهاى خود غسل كند اگر چه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند، و اگر يقين داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند بايد همچنان كه گذشت احتياطاً غسل كند و عبادتهاى خود را بجا آورد و آنچه بر حائض حرام است ترك نمايد.

مسأله 495 ـ اگر زن پيش از ده روز پاك شود و احتمال بدهد كه در باطن خون هست، يا بايد عبادتها را احتياطاً انجام دهد يا استبراء كند، و جايز نيست بدون استبراء عبادتها را ترك كند، و استبراء اين است كه قدرى پنبه داخل فرج نمايد و مقدارى صبر نمايد ـ و اگر عادت او چنين است كه خون او در مدت كوتاهى اثناء حيض قطع مى شود همچنان كه در بعضى زنان گفته شده است بايد بيش از آن مقدار صبر كند ـ و بعد بيرون آورد، پس اگر پاك بود غسل كند و عبادتهاى خود را بجا آورد، و اگر پاك نبود ـ اگر چه به آب زرد رنگى آلوده باشد ـ چنانچه در حيض عادت ندارد يا عادت او ده روز است يا هنوز روزهاى عادتش تمام نشده باشد بايد صبر كند كه اگر پيش از ده روز پاك شد غسل كند، و اگر سرِ ده روز پاك شد يا خون او از ده روز گذشت، سرِ ده روز غسل نمايد، و اگر عادتش كمتر از ده روز است در صورتى كه بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سرِ ده روز پاك مى شود، نبايد غسل كند.

مسأله 496 ـ اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نكند بعد بفهمد حيض نبوده است، بايد نماز و روزه‏اى كه در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد، و اگر چند روز را به گمان اينكه حيض نيست عبادت كند بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه نيز گرفته باشد بايد قضا نمايد.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/Ahkam/ResalehSistani/resale06.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved