بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

متفرقه/شبهه53

(جدید): این شبهه را در بین دانشجویان مسلمان شایع کرده‌اند: ما خدا، رسول، قرآن و امام زمان (ع) را قبول داریم، اما از کجا معلوم که این فقها و ولی فقیه همان است که به رجوع به آنان دستور داده شده‌ایم؟



پاسخ: سؤال، شبهه و شک، سه مقوله‌ی متفاوت است که هر یک می‌تواند به دلایل متفاوتی در ذهن پیش آید. سؤال وقتی پیش می‌آید که ذهن می‌داند چیزی را که مایل و لازم است بداند، نمی‌داند و از آن که می‌داند پرسش و مطالبه‌ی علم می‌کند تا مجهول برای او نیز معلوم گردد. و شبهه، یعنی با گرفتن بخشی از حق و بخشی از باطل و در آمیختن آنها با یک‌دیگر، حق را شبیه باطل و باطل را شبیه حق می‌کنند تا ذهن گمراه شود و نتواند حق را تشخیص دهد.

اما شک، مقوله‌ای کاملاً متفاوت است. شک ایجاد تردید و یا به اصطلاح رایج، همان دو دلی است و کار آن تزلزل در یقین است. انسان دو دل می‌شود آیا این همان است یا خیر؟! آیا شد یا نشد و ...؟! کار شک، متزلزل کردن یقین است که مقدمه‌ی ویرانی آن است. مثل درخت تنومندی که برای انداختنش، ابتدا با خاک برداری محل قرار و استوارش را سست می‌کنند تا خود به خود به زمین بیافتد.

البته شک بر دو نوع سالم و غیر سالم تقسیم می‌شود و شک سالم خوب و مقدمه‌ی یقین است. بدیهی است که انسان نباید زود باور و ساده‌لوح باشد و هر شنیده یا ادعایی را به راحتی و بدون دلیل بپذیرد. لذا اگر به دلایل متقنی برای نفی یا اثبات نرسید، باید ابتدا شک کند تا با تحقیق به یقین برسد.

اما شک ناسالم، این است که انسان بر بدیهیات یا واقعیات شک کند و تحقیق هم ننماید و در همان شک باقی بماند. اگر کسی دچار این عارضه شد، ممکن است به همه چیز شک کند! و در این صورت دیگر هیچ دلیلی او را کفایت نمی‌کند. چون هر دلیلی که بیاورید، به آن هم شک می‌کند!

به عنوان مثال می‌تواند شک کند: از کجا معلوم که من بیدارم؟ از کجا معلوم که این خورشید، همان خورشید است؟ از کجا معلوم که این استاد، همان استاد است که باید باشد؟ و یا به قول معروف، از کجا معلوم که من هستم و ...؟

این شک، سلاحی مخربی است که دشمن بر علیه باور و ایمان به کار می‌بندد. یعنی اول ایجاد سؤال می‌کند، اگر مفید نیافتاد ایجاد شبهه می‌کند و اگر نشد به شک می‌اندازد!

مبتلا به چنین شکی (که مطرح نمودید) کافی است کمی تأمل و تفکر نماید که چطور به امام زمانی که در غیبت است (با ادله‌ی عقلی و نقلی) ایمان آوردم، حال به فقاهت چند فقیه که نه خودشان در غیب هستند و نه فقاهتشان شک می‌کنم؟! وانگهی، مگر راه تحقیق برای یقین در این مسئله بسته شده است؟!

عقل، پیامبر درونی هر انسانی است. به عنوان مثال عقل سالم حکم می‌کند که وقتی احساس بیماری در وجودت نمودی، اگر اشراف به علمی پزشکی داری و از مرض و علاجش مطلع هستی، خودت چاره‌اندیشی کن و مرضت را بهبو بخش و اگر علم نداری و پزشک نیستی، به پزشک مراجعه کن و به دستور و تجویز او عمل کن.

حال فرض بفرمایید که کسی در مقابل پزشکان بایستد و بگوید: من شک دارم، از کجا معلوم که این پزشکان، همان پزشکانی هستند که عقل دستور به رجوع به آنها را داده است؟!

بدیهی است به او پاسخ خواهند داد که اگر خودت علم داری و می‌توانی پزشک را از غیر پزشک تشخیص دهی، امتحانشان کن و اگر علم نداری از چند پزشک که می‌توانند تشخیص دهند بپرس و به گفته‌ی آنان اعتماد کن. حال اگر بگوید: به آنها هم شک دارم و ...، چنین آدمی دچار نوعی بیماری ذهنی به نام شکاکیت شده است و برای او دلایل و عقلی و نقلی فایده‌ای ندارد، بلکه باید معالجه شود.

مسئله‌ی فقها نیز همین‌طور است. در اصول دین تقلید جایز نیست و مسلمان شیعه باید با تحقیق به یقین برسد. اما در فروع (احکام) که یک تخصص است و مستلزم سالیان درازی تحصیل در علم فقه [مانند تحصیل در رشته‌ی پزشکی یا حقوق] است، تحقیق برای همگان ضرورتی ندارد و واجب نمی‌باشد. لذا دستور این است که یا بروید تحصیل فقه کنید و یا اگر نمی‌توانید، از فقها تقلید نمایید. و برای شناخت فقیه نیز گفته‌اند که اگر خود قادر به تشخیص نیستید، از کسانی که علم دارند و می‌توانند مجتهد و فقیه را تشخیص دهند بپرسید. لذا اذعان و تصدیق اکثریت علما به فقاهت یک یا چند فقیه کافی است و ضرورت یا جایی برای شک ندارد.

ولی فقیه نیز منتخب این فقها است برای زعامت جامعه و حکومت اسلامی. آنان از بین خود فقیهی که واجد شرایط بیشتری باشد را انتخاب می‌کنند تا این مسئولیت را بر عهده بگیرد. آیا این مسئله جایی برای «شک» دارد؟

شک سالم در این مثال وقتی است که کسی از همه‌ی اخبار و اتفاقات بی‌خبر باشد [مثلاً در غاری زندگی کرده باشد] و بگوید: من نمی‌دانم که چه کسی را به عنوان ولی فقیه انتخاب کرده‌اند؟ شنیده‌ام که بعضی می‌گویند ایشان هستند. اما من شک دارم!

آن وقت دلایل و شواهدی را برای او می‌آورند تا ثابت شود که فقها ایشان را در بین خود انتخاب کرده‌اند. اما برای کسی که در بطن جامعه زندگی می‌کند و همه اخبار و اطلاعات را دارد و هفتاد میلیون جمعیت ایران را به انضمام فقهایش می‌بیند که ایشان را انتخاب کرده‌اند و گواهی دوست و دشمن دال بر «ولی فقیه» بودن ایشان را می‌شنود، دیگر منتظر چه ادله‌ای است؟ آیا می‌خواهد که به او وحی نازل شود و یا شخص امام زمان (عج) مستقیماً به اطلاع او برساند؟! به فرض که چنین شود: آیا نخواهد گفت: من شک دارم که ایشان همان امام زمان (عج) است؟! این دیگر شک ناسالم است که مبتلای به آن باید سعی در بهبود خود کند تا دامنه‌ای این شک به همه‌ی شئونات زندگی او سرایت ننماید.

فقیه یا ولی‌فقیه، پیامبر نیست که کسی مدعی شود خبرش در کتب قبلی آمده بود، اما اکنون از کجا معلوم که این همان است و باید نشانه‌ها، دلایل و معجزات را ارائه دهد، بلکه فردی است مانند دیگران که با تلاش در خودسازی، رعایت تقوا و تحصیلات عالیه، از مشخصه‌ها و مؤلفه‌های یک فقیه جامع‌الشرایط مانند: صیانت نفس، اشراف علمی، تخصص در فقه، حفاظت از دین، مخالفت با هوای نفس، عدالت، اطاعت از اوامر الهی که توسط معصومین (ع) ابلاغ شده است و ... برخوردار گردیده است. ولی فقیه نیز فقیهی است مانند دیگر فقها که بیش از دیگران واجد همه‌ی شرایط لازم برای زعامت بوده و از سوی مردم توسط آنان منتخب شده است. لذا جایی برای شک ندارد.

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved