چرا با توجه به همه ی توجهات[الهی]- یزید و
معاویه به جای امامان بزرگوار به خلافت رسیدند؟
پاسخ جامع به این سؤال کوتاه، بسیار
گسترده خواهد بود، چرا که میتوان (و باید) از منظرهای متفاوت بدان
توجه نمود. اما نظر جنابعالی را به نکات و سرفصلهای ذیل جلب
مینماییم.
الف – اراده و حکمت الهی در تکامل انسان بر اساس «جبر مطلق» قرار
نگرفته است. خداوند متعال انسان را در بهترین اندازهها خلق نمود، و
سپس هدایتش نمود. چنان چه میفرماید:
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى - الَّذي خَلَقَ فَسَوَّى - وَ
الَّذي قَدَّرَ فَهَدى (الاعلی، 1،2و3)
نام پروردگار بزرگ خويش را به پاكى ياد كن - آن که بر سویه
(اندازههای درست و نیکو) آفرید – و آن که اندازه گذاشت و سپس هدایت
نمود.
خداوند کریم به انسان عقل، منطق، شعور و اراده را افاضه نمود و سپس راه
رشد و گمراهی را نیز به او نشان داد و هدایتش نمود و بر همین اساس او
را بر سایر مخلوقات (که فاقد اراده هستند) برتری بخشید. لذا اگر هدایت
و نیل انسان به مراتب کمال را بر اساس «جبر مطلق» محقق نماید، دیگر
اراده در اطاعت یا سرپیچی (امتحان) و به دنبال آن قیامت، محاکمه و بهشت
و جهنم معنایی نخواهد داشت. لذا خداوند کریم در قرآن کریم ضمن آیات
متعدد میفرماید: «اگر میخواستیم چنین و چنان میکردیم، ولی حکمت ما
بر آن قرار نگرفته است». مانند:
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ
اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم (البقره – 220)
خداوند تبهكار را از نيكوكار بازمىشناسد و اگر خواهد بر شما سخت
مىگيرد، به درستی که خداوند عزیز (نفوذ ناپذیر و مقتدر) و حكيم است.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ
بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ وَ لكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ
مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا
اقْتَتَلُوا وَ لكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُريدُ (البقره – 253)
و اگر خدا مى خواست، مردمى كه بعد از آنها (مریم و عیسی ع) بودند، پس
از آنكه حجتها بر آنان آشكار شده بود، با يك ديگر قتال نمىكردند.
ولى آنان اختلاف كردند: پارهاى مؤمن بودند و پارهاى كافر شدند. و اگر
خدا مىخواست با هم قتال نمىكردند، ولى خدا هر چه خواهد مىكند.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ
مِنَ الْجاهِلين (الأنعام – 35)
اگر خدا بخواهد، همه را به راه راست برد. پس، از نادانان مباش.
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ
الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُون
(الانعام – 112)
و هم چنين براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم.
براى فريب يكديگر، سخنان آراسته القا مىكنند. اگر پروردگارت
مىخواست، چنين نمىكردند. پس با افترايى كه مىزنند رهايشان ساز.
لذا در خصوص سرنوشت انسان، چه در زندگی شخصی و چه اجتماعی و سیاسی
فرمود:
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما
بِأَنْفُسِهِمْ (الرعد – 11)
به درستی که خداوند (وضعیت) هیچ قومی را متغیر نکند، مادام که آنها
خودشان را تغییر ندهند.
ب – نکتهی دوم قابل توجه آن که امام دو شأن دارد که عبارتند از: 1-
«ولایت و امامت»، 2- «حکومت و زعامت». در شأن اول، نظر و ارادهی مردم
شرط نیست. ولی امر و امام را خداوند تعیین و منصوب مینماید و مردم چه
بخواهند و چه نخواهند او امام و ولیالله است. اما خداوند در شأن دوم،
نظر و خواست مردم را شرط تحقق گذاشته است. یعنی مردم باید به این رشد،
شعور و اطاعت برسند که امام معصوم و خلیفهی منصوب الهی را به حکومت
برگزینند. ولی اگر مردم چنین نعمتی را نخواستند، معصوم حکومت
نمینماید. چنان چه وقتی حکومت امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب
علیهالسلام را نخواستند، او خانه نشین شد و حکومت ننمود و وقتی
خواستند حکومت نمود. و همین طور است برای بقیهی ائمه علیهمالسلام.
چنان چه حضرت مهدی عج الله تعالی فرجهالشریف، وقتی حکومت میکنند که
حداقل (313) یار اصلی داشته باشند و مردم نیز از دیگران ناامید و منتظر
یک منجی الهی باشند.
ولایت و حکومت ولیالله، یک نعمت الهی است و انسان باید خواهان و شاکر
نعمت باشد و اگر نعمت را ضایع کند (کفر بورزد)، دچار عذابهای هولناک
میشود که کمترین آن (عذاب دنیا) حکومت جباران متکبر، جاهل و شقی مانند
معاویه و یزید است.
ج – اما نکتهی بعدی موضوع «توجهات» و تأییدات الهی بر ائمهی اطهار و
همهی مؤمنین و مخلصین است. بدیهی است که مصداق «توجه» و «تأیید»،
الزاماً از میان برداشتن جبری دشمنان و حکومت در جهان نیست [اگر چه آن
هم اتفاق میافتد]، بلکه نگهداشتن آنها از هر گونه نقص و ناپاکی است.
چنان چه در آیهی تطهیر بدان تأکید نموده است.
دقت بفرمایید که معصومین همیشه مورد تأییدات و توجهات خاصهی الهی بوده
و هستند. اگر حق امامی در دنیا غصب میشود و یا حتی به شهادت میرسد،
نه تنها هیچ کاستی و آسیبی به آن امام نرسیده است، بلکه بر درجاتشان
نیز افزوده شده است و این فقط مردم هستند که به خاطر جهالت، کفر، نفاق،
نفس پرستی، دنیاطلبی... و کفران نعمات الهی، دچار نتیجه عمل نامطلوب
خود، ظلم ظالمین و حکومتهای جبار میگردند و طبعاً هر گاه مردم بیدار
و هوشیار شوند و در راه حق وحدت کنند، نعمت به آنان باز میگردد و هیچ
ظالمی نمیتواند ضرری را متوجه آنان کند.
x-shobhe.com |