بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

متفرقه/شبهه167

ش: استاد ما می‌گوید: مگر می‌شود این همه انسانی که مسلمان (شیعه) نیستند به جهنم روند؟! آنهایی که این حرف‌ها را می‌زنند به خدا تنگ‌نظرانه نگاه می‌کنند. این با رحمت خدا سازگار نیست.

کسی که به خدا، رحمت و غضب او و نیز به بهشت و جهنم اعتقادی دارد، نه از ناحیه‌ی خود برای او تعریفی قرار می‌دهد و از ناحیه‌ی او مردم را به بهشت و جهنم می‌فرستد. ابطال دین و قرآن کریم به بهانه‌ی رحمت واسعه‌ی الهی همان‌ قدر خطا، مذموم، مضر و منحرف کننده است که یأس و ناامیدی از رحمت او. لذا کسی که به خدا ایمان دارد، دقت می‌کند که خداوند خود رحمت یا انتقامش را چگونه توصیف کرده است؟ بدیهی است آن خدایی که شخص بر اساس میل یا موهومات ذهنش تعریف و توصیف نماید، خدای ساخته‌ی ذهن آن شخص است، نه خدای واقعی.

بی‌تردید اگر معنای رحمت خدا این بود که به دلیل کثرت کفار و یا جهال، عذاب و عقاب برداشته می‌شود، دیگر خداوند متعال نه پیامبری ارسال می‌نمود، نه وحی می‌فرستاد، نه دعوت به توحید و یکتاپرستی و اسلام می‌نمود و نه بهشت و جهنمی خلق می‌کرد و نه بهشت و دوزخ و اهل‌شان را در قرآن کریم تبین می‌نمود.

مگر آن خدایی که وحی و دین را فرستاد، نمی‌توانست بفرماید که بهشت و جهنم من بستگی به اکثریت دارد؟ اگر اکثراً مسلمان یا شیعه بودند، آنها را بهشت می‌برم و اکثریت کافر یا منحرف و مجرم بودند، شرط ایمان و عمل صالح را بر می‌دارم و اکثریت را بهشت می‌فرستم؟ این چه استدلالی است؟ آیا چنین ادعاهایی سرخود است یا استناد به آیات قرآن کریم؟ آیا تعریف رحمت خدا، به مثابه‌ی تعطیل وحی، دین، اسلام، حرکت در صراط مستقیم، انحراف، جرم، معصیت، کفر، نفاق و ظلم است؟ آیا چنین ادعاهایی به مسخره گرفتن همه‌ی حقایق هستی و اعتقادات نیست؟ ما حق نداریم که به بهانه‌ی رحمت و کرم خدا، همه‌ی علم، حکمت، عدالت و هدایتش را زیر سؤال ببریم. منکر غضب الهی، هیچ فرقی با منکر رحمت الهی ندارد.

مگر خداوندی که این همه انبیاء را برای هدایت گسیل داشت، خود نمی‌دانست که اکثراً ایمان نخواهند آورد؟ مگر خود در کلام وحی مکرر نفرمود «و اکثر هم لا یؤمنون»؟

دقت شود که بهشت و جهنم حق است و کثرت هیچ‌گاه حقانیت نمی‌آورد، هر چند که زیادی افراد یک گروه چشم انسان را پر کند. بی‌تردید هر نبی و رسولی که آمده است، بر قومی آمده که اکثراً کافر و مشرک بودند. پس چرا آنان را از جهنم به عقوبت کفرشان پرهیز داده‌اند. لابد اگر این قبیل به اصطلاح استاد‌ها در آن زمان بودند، با خود و به دیگران می‌گفتند: مگر می‌شود یک نبی به بهشت برود و این همه کافر که او را تکذیب می‌کنند به جهنم بروند؟ و با این تفکر، خود یکی از مکذبین وحی و سخنان آن نبی می‌شد.

اگر اکثریت دلیل بر حقانیت باشد، همیشه مشرکین محق هستند و لابد از نظر ایشان یزید و سپاهیانش نیز محق بودند و لابد در ذهن خود استدلال می‌کند که مگر می‌شود خداوند کریم و رحیم، فقط 72 نفر را به بهشت ببرد و سی هزار نفر دیگر و ده‌ها هزار عقبه‌ی پشتیبان آنان را به جهنم ببرد؟ به راستی در چنین اندیشه‌ای چه فرقی بین معاویه و علی (ع) یا یزید و امام حسین (ع) و عاقبت آنان و طرفدارانشان است؟ آیا هر دو به یک نتیجه می‌رسند؟

کسی که معتقد است نتیجه‌ی خوب و بد یک چیز است، همه خلقت را مسخره کرده است. لذا خداوند متعال در کلام وحی دقیقاً پاسخ همین انحراف فکری را داده و فرموده است: خبیث و طیب مساوی نیستند، اگر چه آنان کثرت داشته باشند:

«قُل لا يَستَوِي الخَبيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَو أَعجَبَكَ كَثرَةُ الْخَبيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الأَلبابِ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ» (المائده - 100)

ترجمه: بگو [اى محمد] هرگز پاك و ناپاك مساوى نيستند هر چند زيادى ناپاكان شما را به تعجب وا دارد، پس اى خردمندان از خدا بترسيد باشد كه رستگار شويد.

و می‌فرماید: به جز کافرین [که جایگاهشان در وعده‌ی الهی جهنم است]،‌ کسی در نشانه‌ها و آیات خدا جدل نمی‌کند، پس کثرت این کفار، قدرت و ثروت و گردش‌شان در شهرها شما را فریب ندهد.

«مَا يجَُدِلُ فىِ ءَايَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَا يَغرُركَ تَقَلُّبهُُم فىِ البِلَادِ» (غافر - 4)

ترجمه: در آيات خدا جدال نمى‏كنند، مگر كسانى كه كافر شدند. [آزاد] گشتن آنها در شهرها تو را فريب ندهد.

خداوند متعال می‌فرماید، اگر می‌خواستم می‌توانستم به انسان نیز مانند سایر موجودات اختیاری ندهم و همه را به اجبار هدایت شده خلق نمایم، اما حکمت و اراده‌ی من بر این تعلق گرفته است که به انسان کمال عقل و اختیار را عطا کنم، سپس هدایت کرده و راه حق از باطل را نشانش دهم و هر کس را به عاقبت و نتیجه‌ی راهی که انتخاب کرده و رفته برسانم. اگر چه اکثریت به سوی جهنم روند:

«وَ لَو شِئنا لَآتَينا كُلَّ نَفسٍ هُداها وَ لكِن حَقَّ القَولُ مِنِّي لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجمَعينَ» (السجده - 13)

ترجمه: اگر مى‏خواستيم همه كس را هدايت عطا مى‏كرديم، ولى اين سخن از من مقرر شده كه جهنم را از جنيان و آدميان جملگى پر مى‏كنم‏.

پس هم رحمت خدا حق است و هم عذاب خدا حق است و کثرت یا قلت جمعیت دلیل بر نفی شدن یکی از آنها نیست. خداوند متعال هدایت می‌نماید، کریم است، رحیم است، با هر لغزشی عذاب نمی‌کند، فرصت می‌دهد، توبه را می‌پذیرد ...، اما اگر کسی عناد کرد، شدید العقاب نیز هست، اگر چه کفار یا مجرمین کثرت داشته باشند:

«غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوبِ شَدِيدِ العِقَابِ ذِى الطَّولِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ إِلَيهِ المَصِيرُ» (غافر - 3)

ترجمه: آمرزنده گناه و پذيرنده توبه و شديد العقاب و نيرومند است، معبودى جز او نيست و بازگشت به سوى اوست‏.

حال با توجه به آیات مذکور و ده‌ها آیه‌ی دیگری در همین زمینه که در این مختصر بیان نگردید، چه کسی از خودش حرف می‌زند؟ آن که معتقد است بر اساس آیات قرآن کریم، بهشت و جهنم حق است و کفار، مشرکین، منافقین، ظالمین و ... به جهنم می‌روند، اگر چه کثرت داشته باشند و بهشت جای موحدین و مؤمنین و عابدین است، اگر چه قلت داشته باشند؟ یا کسی که با دیدن کثرت یک جمعیت، به ناگاه همه‌ی آیات را تکذیب می‌کند و از طرف خود برای خدا تعیین و تکلیف می‌نماید و می‌گوید: نمی‌شود که این همه انسان به جهنم بروند؟ آیا این تفکر از القائات شیطان برای ایجاد انحراف در شناخت خداوند حکیم و سبک شمردن دین نیست؟

البته نظام عدل و رحمت الهی نیز بسیار دقیق است. چنان چه می‌فرماید به اندازه‌ی هسته‌ی خردلی به کسی ظلم نمی‌شود. یعنی خداوند بر هر کسی حجت را تمام می‌کند و بر هیچ کس نیز فراتر از آن چه به او عطا کرده تکلیفی قرار نمی‌دهد و بیش از تکلیف نیز مؤاخذه‌ای نمی‌نماید. لذا این طور هم نیست که حالا هر کس نام شیعه را بر خود نهاد فوری و بی حساب و کتاب به بهشت برود و هر کس این نام را نداشت فوری و بی حساب و کتاب به جهنم رود. به فرموده‌ی امام حسین علیه‌السلام: خداوند راجع به بهشت‌اش گول نمی‌خورد.

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved