ش(فردیس): دور از ذهن است که هدف از قیام ابا
عبدالله (ع) فقط «امر به معروف و نهی از منکر» باشد! حادثهای به این
عظیمی و این همه مصیبت فقط برای همین که در ایران هم انجام میشود؟!
...، پس این همه مصیبت برای چه بوده است؟
مشکل اصلی اینجاست که هیچگاه اجازه ندادند که ما به تعریف، اهمیت،
جایگاه و تأثیر «امر به معروف و نهی از منگر» پی ببریم و خود نیز اهمال
کردهایم. و همیشه گمان کردهایم که معنایش این است که مثلاً به یکی
بگوییم روسریات را جلوتر بکش و به دیگری بگوییم لطفاً
شراب
نخور، یا نماز بخوان و ...! در صورتی که اصلاً چنین نیست. ذیلاً به چند
محور جهت توجه اشاره میگردد:
الف – شکی نیست که حضرت «ابا عبدالله الحسین علیهالسلام» برای همین
هدف از مدینه خارج شدند، چرا که خودشان چنین فرمودند. در کنار قبر
جدشان (ص) حاضر شده و به خداوند عرض کردند: «بار الها تو میدانی که
نزد من هیچ چیز محبوبتر معروف و بدتر از منکر نیست» و نیز فرمودند:
«من از روی خودخواهی یا برای خوشگذرانی و یا فساد و ظلم (اهداف حکومت
دنیوی) خارج نمیشوم، بلکه برای نجات امت جدم خارج میشوم و «ارید أن»
و امر به معروف و نهی از منکر را هدف قرار دادهام». و فرمودند:
«میبینم مردم معروف را کنار گذاشته و به منکر عمل میکنند و در چنین
شرایطی من مرگ را ترجیح میدهم» ... همهی این موارد نه تنها گواه است
که این خروج برای احیای دین و امت به وسیلهی «امر به معروف و نهی از
منکر» بوده است، بلکه تذکری است تا بیشتر به عمق و ضرورت آن توجه کنیم.
ب - «امر به معروف و نهی از منکر» فقط یک حکم اسلامی نیست، بلکه
مشخصهی هر ملت پیشرفتهای است. لذا شاهدیم که در همه کشورها و در میان
همه اقوام رایج است و هر ملتی که به این امر توجه بیشتری نموده است،
رشد بیشتری یافته است. منتهی نکته اینجاست که امر به معروف و نهی از
منکر در میان هر قومی، نسبت به اهداف و ارزشهای آنان صورت میپذیرد.
به عنوان مثال ممکن است در کشورهای اروپایی (مثل آلمان یا سوئیس) فقط
در ارتباط با قوانین اجتماعی مثل رانندگی یا نظافت شهری صورت پذیرد.
ج – اما نگاه اسلام به این امر بسیار عمیقتر و ریشهای تر است، هر چند
که به مسائل زیر مجموعه و یا جزیی نیز بی توجه نیست و آنها را نیز در
جای خود لازم و موجب پیشرفت میداند.
در «امر به معروف و نهی از منکر» توجه به دو نکته بسیار مهم است. اول
این که «معروف و منکر» کدامند و دوم این که واژه «امر و نهی» است و نه
نصیحت یا موعظه. البته این امر و نهی ممکن است به صورت لسانی باشد یا
عملی و یا با قوهی قهریه. در هر حال تا «معروف و منکر» شناخته نگردد،
امر و نهی از آنان ممکن نیست.
د – نگاه به شرایط دشمنان اسلام در آن زمان، نشان میدهد که منظور امام
از امر به معروف و نهی از منکر، همین اجرای ظواهر احکام نبوده است. مگر
آنها مسلمان نبودند، مگر نماز نمیخواندند، مگر حج نمیرفتند و یا روزه
نمیگرفتند ... و یا مگر بد حجاب بودند و یا علنی شرابخواری و قمار
میکردند؟! خیر.
بلکه اصل و ریشهی معروف که همان «ولایت الهی» است را کنار زده بودند و
اصل و ریشهی منکر که «ولایت شیطان» است را به جای آن نشانده بودند.
لذا در همان مدینه که ایشان را به دارالخلافه خواستند و موضوع بیعت را
مطرح کردند، به نکتهای بس مهم برای همیشه و همگان اشاره نموده و
فرمودند: «ماییم خاندان نبوت و معدن رسالت، خاندان ما محل آمد و شد
فرشتگان و محل نزول رحمت خدا هستند. خدا اسلام را از خاندان ما شروع و
افتتاح کرد و تا آخر نیز همگان با خاندان ما به پیش خواهد برد. اما
یزید، این مردی که تو از من توقع بیعت با او را داری، مردی است
شرابخوار که دستش به خون افراد بیگناه آلوده شده، شخصی است که حریم
دستورهای الهی را درهم میشکند و آشکارا مرتکب فسق و فجور میشود. و
چون منی با چون اویی هیچگاه بیعت نمیکند ...»
ھ – گاه یک ملتی به اسلام روی نمیآورند و یا به طور کلی از اسلام
رویگردان میگردند. حساب آنها متفاوت است. اما گاه امتی به نام اسلام،
یزیدی را بر تخت نشانده و او را امیرالمؤمنین خطاب میکنند و امام
معصوم و حسین (ع) را به مذبح کشانده و او را «خوارجی» یعنی خروج یافته
از دین معرفی می کنند. در چنین شرایطی، اصل و همهی دین تحریف شده است
و ملت به نام اسلام به راه کفر میروند. لذا امام برای «امر به معروف»
که همان معرفی اسلام واقعی، اسلام ولایی و اسلام محمدی (ص) و نیز برای
«نهی از منکر» که همان جایگزینی اسلام معاویهای و یزیدی یا به مصداق
امروز اسلام آمریکایی است قیام مینماید و حاضر است جان و خون خود را
در این راه بدهد. و دقت شود که همهی ائمهی اطهار علیهمالسلام در راه
این امر به معروف و نهی از منکر از سوی دشمنانی که به نام اسلام بر
جامعهی اسلامی حکومت میکردند، به شهادت رسیدند.
و – مسئلهی «اجرای امر به معروف و نهی از منکر» در کشور خودمان که
مطرح نمودید نیز با بیبصیرتی کامل انجام گرفت و موجب ضد تبلیغ و ایجاد
بغض و کینهی بیجهت گردید.
یک وقت «ولی امر مسلمین» نسبت به تهاجم فرهنگی و ضرورت برخورد با آن
هشدار دادند. همانجا بدین مضمون فرمودند که «منظور من از تهاجم فرهنگی
حالا آن دختر خانمی نیست که در خیابان حجابش درست رعایت نشده است» و
برای این که چنین سخنی به مجوز برای بد حجابی مبدل نگردد، افزودند:
«البته آن هم بد است، اما منظور من این نیست». اما یک عده بیبصیرت
سریع مینیبوسها را به راه انداختند تا بدحجابها را جمع کنند؟! بعد
از هشت سال ایشان به شبیخون فرهنگی هشدار دادند. در دورهای که شایع
میکردند: «ایران شوروی سابق و خاتمی هم گرباچف ایران است» ایشان در یک
سخنرانی که خاتمی هم حضور داشت، بدین مضمون فرمودند: «نه اینجا شوروی
است و نه خاتمی گورباچف. و آن موقع که گفتم تهاجم فرهنگی، منظورم این
بود».
امروز هم «ولی امر مسلمین» هشدار تشکیل ناتوی فرهنگی را میدهند و ما
نیز میبینیم که حتی «ناتو» که کارش نظامی است، بخش فرهنگی تأسیس کرده
است و از ترفندهای این بخش نیز تحریف و وارونه کردن اسلام ناب محمدی
(ص) که همان اسلام ولایی است میباشد. و در چنین شرایطی، وقتی فتنه
چنان رنگ اسلامی و انقلابی به خود میگیرد که حتی بسیاری از خواص را
طعمهی خود میکند، تا آن جا که از آنان دفاع نموده و برایشان اشک هم
میریزند، «ولی امر مسلمین» نیز با تأسی به امام و جدش میفرماید: «...
من یک جان بیشتر ندارم».
x-shobhhe.com |