بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

متفرقه/شبهه156

ش: می‌گویند دمکراسی در آمریکا به حدی است که حتی یک خارجی [اوباما] می‌تواند بیاید و رئیس جمهور شود؟

 قراین تبلیغات حدود دو سه هفته است که توسط رسانه‌های آمریکایی به اذهان عمومی مردم آمریکا القاء می‌شود و در اذهان عمومی سایر ملل جهان نیز فرافکنی می‌‌گردد و علت آن نیز جو بسیار نامساعد افکار عمومی در امریکا و ناامیدی آنها از سیاستمداران خود – به ویژه پس از بحران اقتصادی، بیدار ملت‌ها در منطقه و تشدید تنفر جهانیان از امریکا – می‌باشد که موجب شرمندگی ملت‌شان گردیده است.

واقع مطلب این است که در امریکا اصلاً امریکایی بومی وجود ندارد که کسی در میان آنها خارجی باشد، ملت امریکا، ملتی متشکل از مهاجرینی است که از اقصی نقاط عالم [به ویژه دزدان، قاتلان، طلاجویان و یاغی‌های انگلیسی] به آنجا سفر کرده یا تبیعد شده و سکنی گزیدند و آنها نیز از کشورهای دیگر با کشتی اسرا و بردگان سیاه و سفید بسیاری را وارد کرده و از آنها بیگاری کشیدند. لذا اگر قرار باشد امریکایی‌های اصیل و بومی به ریاست جمهوری یا قدرت سیاسی برسند، به جز سرخ‌پوستان که تنها ملت اصیل و بومی آن منطقه هستند کسی نباید بر مسندی بنشیند. و دمکراسی در آمریکا به حدی است که همه‌ی سرخ پوستان را یا قتل عام کردند یا از سرزمین‌های خود بیرون کردند، حتی تاریخ امریکا را در کتب درسی و غیره تغییر دادند و نام آنها را حذف کردند.

دمکراسی در آمریکا به حدی است که به جز دو حزب دمکرات و جمهوریخواه، هیچ شخص یا حزبی حق ورود به عرصه‌های حکومتی در مجلس، سنا و ریاست جمهوری و دولت (کابینه) و در یک جمله «قدرت سیاسی و اقتصادی» را ندارد.

اوباما نیز یک شخص خارجی نبوده که با کشتی یا هواپیما به امریکا وارد شده و سپس خود را کاندیدای ریاست جمهوری نموده و اتفاق رأی هم آورده باشد، بلکه او نیز مانند سایر رؤسای جمهور و مقامات سیاسی، متولد امریکاست و دست کم بیش از دو دهه عضو حزب دمکرات بوده است.

شرایط سیاسی داخلی و خارجی امریکا – به ویژه در زمان جرج بوش – به حدی با چالش کشیده شد و به وخامت گرائید که هر دو حزب بر نمایش تصمیم به «تغییر» وحدت کردند و برای این که چنین القایی کامل گردد و واقعی به نظر رسد، یک سیاهپوست را روی سن آوردند که حتی رنگش‌ هم تغییر داشته باشد و او نیز شعار «تغییر» را سر داد و ملت ساده و رسانه‌ای امریکا نیز ابتدا باور کردند.

دمکراسی در امریکا به حدی است که در زمان جرج بوش، شکنجه توسط بازپرستان نظامی و اطلاعاتی به صورت یک قانون مصوب می‌شود و اوباما نیز آن را تأیید می‌کند.

این دمکراسی به حدی است که در زمان جرج بوش، امریکا به عنوان یک قانون مصوب می‌کند که دستگاه‌های آمریکایی اجازه دارند مخالفان خود، از هر ملیت و در هر کجای جهان را ترور کرده و یا بربایند! و اوباما نیز آن را تأیید کرده و ادامه می‌دهد.

از ضروریات چنین دمکراسی وحشتناکی، تأسیس زندان‌هایی چون ابوغریب و گوانتانامو است. در این دمکراسی اشغال نظامی کشورهای بیگانه یک اصل است و خدمت به صهیونیسم بین الملل، به رسمیت شناختن تروریسم دولتی و سرکوب همه‌ی مخالفین داخلی و خارجی، به هر شکل و در هر کجا، یک سیاست کلی و رسمی قلمداد می‌گردد.

اوباما وعده داد قانون شکنجه را لغو می‌کند – زندان گوانتانامو را ظرف دو روز تعطیل می‌کند – نیروی نظامی را از کشورهای عراق و افغانستان خارج می‌کند – بحران اقتصادی را مهار می‌کند و در نهایت محدودیت (نه ممنوعیت) هم جنس بازی را در ارتش امریکا ملغی می‌کند. اما در میان تمام این وعده‌ها، فقط به وعده‌ی آخر عمل کرد. چرا که بیش از قدرت تصمیم‌گیری نداشت. حال این ملت آمریکا هستند که باید تصمیم بگیرند آیا رئیس جمهورشان با دروغ رأی آورد، یا از دمکراسی خبری نبود و او را سر جایش نشاندند. چنان چه در همان دوران تبلیغاتی، رقیب وی از حزب جمهوریخواه گفته بود: او احمق است و نمی‌فهمد چه می‌گوید.

این مطالب و صدها موضوع اساسی دیگر نیز مطالبی است که مخالفان شعار تبلیغاتی «وجود دمکراسی در امریکا» بیان می‌دارند و در روزنامه‌ها و سایت‌های خود می‌نویسند، اما منعکس نمی‌گردند.

این یک شمای کلی از دمکراسی امریکایی (فراماسون – صهیونیستی) است که خدا نصیب هیچ ملتی نکند.

x-shobhhe.com

بازگشت به صفحه ی شبهات متفرقه

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved