س: شخصی در وبلاگی نوشت: من آن علی را قبول
دارم که وقتی خلخال از پای پیر زن یهودی میکشند ...، این نوشته و
مواضع مشابه شعارگونه پخش شد، آیا این دیدگاه درست است؟
انسان باید خیلی مراقب خود باشد. گاهی «قلم» انسان بنیز رای او به
«إله» و معبودی مبدل میگردد. لذا چنین شخصی نه برایش
علی (ع) مهم است و نه آن پیرزن یهودی، بلکه آن چه برای او اهمیت دارد،
همین نوشتن و طرح خود به واسطهی «قلم» است. او مینویسد تا خود را طرح
کند، اگر چه نوشتهاش موجب ایجاد انحرافات بسیاری گردد.
آن که میگوید: من آن علی (ع) را قبول دارم که چنین یا چنان، در واقع
فقط خودش [نفس] را قبول دارد و هر چیز و هر کس و هر فعلی را به آن
ارجاع داده و تطبیق میکند و اگر اندازهها یکی بود میپسندد. یعنی به
جای آن که امام را «میزان» قرار دهد و خود را با آن اندازهها منطبق
کند، خود را میزان قرار میدهد و سعی دارد که خدا، پیامبر، امام ،
اسلام و قرآن را با اندازههای نفساش منطبق نماید.
این نوع نگاه که ناشی از نوعی جهل و نیز تکبر «من گرایی» است، تازگی
ندارد. به پیامبر اکرم (ص) میگفتند: اگر میخواهی تو را قبول کنیم،
این آیات را کنار بگذار و آیات دیگری که ما میپسندیم بیاور! به علی
علیهالسلام گفتند: اگر شرایط ما را بپذیری با تو بیعت کرده و تو را به
خلافت بر میگزینیم... . در دورهی معاصر نیز این حرفها بسیار بیان
شده است. امام خمینیای را قبول دارند که خود تعریف و تفسیرش میکنند،
خط امامی که خود تبیینش میکنند، ولایت فقیهی که خود چارچوبهایش را
تدوین میکنند و ... . میر حسین موسوی در جریان فتنه نیز همین نگاه را
دنبال میکرد و میگفت: من بسیج را قبول دارم، اما بسیجی کسی است که
منطبق با تعاریف من باشد. بنیصدر میگفت: من رهبری را قبول دارم، اما
رهبر کسی است که با مشخصههایی که من میگویم وفق یابد و مشخصههایش
نیز بیشتر با خودش وفق داشت. امروز هم برخی میگویند: اسلام وقتی اسلام
است که با تعاریف ما منطبق باشد. قرائت جدیدیها نیز بر همین باور بوده
و هستند. اما، اینها همه هوای نفس است. قرار است که خدا تعریف و تدوین
و چارچوب بگذارد و نه ما. و وظیفهی ما شناخت آن تعاریف و چارچوبها و
ایمان و عمل به آنهاست، نه وضع تعاریف منطبق با نفس.
حضرت علی (ع)، حضرت علی (ع) است و دیگر این علی یا آن علی نداریم. باید
دقت شود که کارها و افعال به نیات و اشخاص شناخته شده و دارای ارزش
میگردند، نه این که افراد به تناسب کارشان شناخته و معتبر گردند. یک
فعل فیزیکی به خودی خود شاید فاقد هر گونه ارزش و اعتبار ویژهای باشد،
بلکه فاعل و نیت و هدف وی به آن ارزش و اعتبار میبخشد. ضربهی شمشیر،
ضربهی شمشیر است، چه علی (ع) آن را بر سر دشمن بشریت وارد کند و چه
شمر آن را در گلوی امام حسین(ع) فرو برد. اما اثر، ارزش و نتایج هر
کدام نزد خدا و خلق بسیار متفاوت است. لذا فرمود: ضربهی شمشیر علی بن
ابیطالب علیهالسلام، از عبادت ثقلین بالاتر است. یعنی خلوصی که در این
ضربه هست، در عبادت هیچ یک از ملائک و شب زندهداری هیچ یک از مؤمنین و
سالکین و عرفا نیز یافت نمیگردد.
لذا شیعیان واقعی، امام علی (ع) را تجریه و مثله نمیکنند. این علی یا
آن علی نمیگویند، بلکه حضرت امیرالمؤمنین را به تمام و کمال و از هر
حیث و در هر عمل قبول داشته و از او تبعیت میکنند.
آن علی (ع) که وقتی میشنود خلخال از پای پیرزنی بیرون کشیده شده است،
میفرماید: جای دارد که انسان از این غصه بمیرد، با آن علی که
میفرمود: شمشیر من بر کسی فرود نیامد مگر این که یک راست به جهنم رفت،
با آن علی که به هنگام دیدن زحمات و شنیدن درد دل یک بیوه زن و همسر
شهید صورت خود را برای تذکر به آتش جهنم، به آتش تنور نزدیک میکند و
به خود میگوید: «ذق - بچش»، با آن علی که هزاران تن از خوارج را در یک
جنگ گردن میزند، با آن علی که شبها خرما به دوشی ناشناخته است، یا آن
علی که به هنگام نماز از عظمت و خوف خدا غش میکند، با آن علی که
پیامبر اکرم (ص) در پاسخ گلهی مردم از عدالتش میفرماید: او در انجام
عدل و فرمان الهی محکم است، با آن علی که علوم اول و آخر نزد اوست و
میفرماید: «سلونی قبل ان تفقدونی»، با آن علی که دعا و نالههای شبش
را حتی امام زین العابدین و سید الساجدین(ع) بر نمیتافت، با آن علی که
سر عبدوود را از بدن جدا میکند، با آن علی فتنه برانداز و منافق کش و
...، برای شیعه هیچ فرقی نمیکند.
علی علیهالسلام در همه جا و هر حالت و هر فعلی علی (ع) است و حجت خدا
بر جمیع خلایق، قرآن مجسم و ناطق، امام و رهبر شیعیان، میزان همه
انسانها و قسیم جنت و نار است و کسانی که او را تجزیه و مثله میکنند،
همان کاری را میکنند که ابن ملجم کرد. شکافتن فرق علی (ع)، همان
شکافتن اسلام، ایجاد شکاف در تفکر اسلام ناب، ایجاد شکاف و تفرقه در
بین امتها و ایجاد شکاف و تجزیه در شناختها، باورها و بصیرتها
میباشد.
و اخیراً گروهکهای منافق صفت، فتنهگران و جریانهای انحرافی، برای آن
که از سویی خود را مسلمان و شیعهی واقعی نشان داده و از سوی دیگر مسیر
انحرافی خود را پیموده و تبلیغ کنند، به این روش دامن میزنند که: ما
آن خدایی را قبول داریم که ... – ما آن اسلامی را قبول داریم که ... –
ما آن علی (ع) را قبول داریم که ... – ما آن قرآنی را قبول داریم که
....!
x-shobhhe.com |