1901

طلب العلم فريضة على كلّ مسلم و أنّ طالب العلم يستغفر له كلّ شي ء حتّى الحيتان في البحر.

جستن علم بر هر مسلمانى واجب است و همه چيز، حتى ماهيان دريا براى جوياى علم آمرزش ميطلبند

1902

طلب العلم أفضل عند اللَّه من الصّلاة و الصّيام و الحجّ و الجهاد في سبيل اللَّه عزّ و جلّ.

جستن علم نزد خدا از نماز و روزه و حج و جهاد در راه خدا عز و جل بهتر است.

1903

طلب العلم ساعة خير من قيام ليلة و طلب العلم يوما خير من صيام ثلاثة أشهر.

ساعتى علم جستن بهتر از نمازگزارى يك شب است و روزى علم جستن بهتر از سه ماه روزه دارى است.

1904

طلب العلم فريضة على كلّ مسلم و واضع العلم عند غير أهله كمقلّد الخنازير الجوهر و اللؤلؤ و الذهب.

جستن علم بر هر مسلمانى واجب است و آنكه علم را پيش نااهلان نهد چنانست كه گوهر و مرواريد و طلا به گرازان آويزد.

1905

طلب العلم فريضة على كلّ مسلم و مسلمة.

جستن علم بر هر مرد مسلمان و هر زن مسلمان واجبست.

1906

طهور الطّعام يزيد في الطّعام والدّين و الرّزق

پاكيزگى غذا، غذا و دين و روزى را فزون ميكند.

1907

طوبى للمخلصين أولئك مصابيح الهدى تنجلي بهم كلّ فتنة ظلماء.

خوشا مخلصان آنان چراغ هاى هدايتند و بپرتو آنها هر فتنه تاريك روشن شود.

1908

طوبى للسّابقين إلى ظلّ اللَّه الّذين إذا أعطوا الحقّ قبلوه و الّذين يحكمون للنّاس بحكمهم لأنفسهم.

خوشا آنان كه زودتر از همه بسايه خدا روند آنها كه وقتى با حق روبرو شوند آن را بپذيرند كسانى كه براى مردم همان حكم كنند كه براى خويش كنند.

1909

طوبى لمن أسلم و كان عيشه كفافا.

خوشا آنكه مسلمانست و معيشت كفاف دارد.

1910

طوبى لمن ترك الجهل و أتى الفضل و عمل بالعدل.

خوشا آنكه سبكسرى نكند و فزونى را ببخشد و بعدالت عمل كند.

1911

طوبى لمن تواضع في غير منقصة و ذلّ في نفسه في غير مسكنة و أنفق من مال جمعه في غير معصية و خالط أهل الفقه و الحكمة و رحم أهل الذّلّ و المسكنة، طوبى لمن ذلّ نفسه و طاب كسبه و حسنت سريرته و كرمت علانيته و عزل عن النّاس شرّه، طوبى لمن عمل بعلمه و أنفق الفضل من ماله و أمسك الفضل من قوله.

خوشا آنكه بدون منقصت تواضع كند و بدون مسكنت خويشتن را خوار دارد و از مالى كه بدون معصيت فراهم آورده انفاق كند و با اهل دانش و خرد بياميزد و بر اهل ذلت و مسكنت رحمت آرد. خوشا آنكه خويشتن را خوار دارد و كسب وى پاكيزه باشد و باطنش نيكو باشد و ظاهرش گرامى باشد و شر خويش را از مردم دور كند. خوشا آنكه بعلم خويش عمل كند و فزونى مال خويش انفاق كند و فزونى گفتار خويش نگه دارد.

1912

طوبى لمن رزقه اللَّه الكفاف ثمّ صبر عليه.

خوشا آنكه خدا روزى او بحد كفاف داده باشد و بر آن صبر كند.

1913

طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب النّاس.

خوشا آنكه عيوبش او را از عيوب مردم مشغول دارد.

1914

طوبى لمن طال عمره و حسن عمله فحسن منقلبه إذ رضى عنه ربّه و ويل لمن طال عمره و ساء عمله فساء منقلبه إذ سخط عليه ربّه.

خوشا آنكه عمرش دراز شود و عملش نكو باشد و عاقبتش نيك شود زيرا خدايش از او راضى است و واى بر آنكه عمرش دراز شود و عملش بد باشد و عاقبتش بد شود زيرا خدايش از او خشمگين است.

1915

طوبى لمن هدى للإسلام و كان عيشه كفافا و قنع.

خوشا آنكه باسلام هدايت شود و معيشت او بحد كفاف باشد و قناعت كند.

1916

طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب النّاس و أنفق من مال اكتسبه من غير معصية و خالط أهل الفقه و الحكمة و جانب أهل الذّلّ و المعصية.

خوشا آنكه عيوبش او را از عيوب مردم مشغول دارد و از مالى كه بدون معصيت بدست آورده انفاق كند و با اهل دانش وجود بياميزد و از اهل ذلت و معصيت دورى كند.

1917

طوبى لمن ذلّ في نفسه و حسنت خليقته و أنفق الفضل من ماله و أمسك الفضل من قوله و وسعته السّنّة و لم يعدها إلى البدعة.

خوشا آنكه در پيش خويش خوار است و خوى او نيكست و فزونى مال خويش ببخشد و فزونى گفتار خويش نگه دارد و پير وسنت باشد و از سنت ببدعت نرود.

1918

طوبى لمن ملك لسانه و بكى على خطيئته.

خوشا آنكه اختيار زبان خويش دارد و بر گناه خويش بگريد.

1919

طيّبوا أفواهكم بالسّواك.

دهانهاى خويش را به مسواك پاكيزه كنيد.

1920

الطّاعم الشّاكر بمنزلة الصّائم الصّابر.

غذا خور شكرگزار چون روزه دار صبور است.

1921

الطّمع يذهب الحكمة من قلوب العلماء.

طمع حكمت از دل دانشوران ببرد.

1922

الطّبيب اللَّه و لعلّك ترفق بأشياء تخرق بها غيرك.

طبيب حقيقى خداست شايد چيزهائى براى تو مناسب است كه براى غير تو نامناسب است.

1923

الظلم ظلمات يوم القيمة.

ستم مايه تاريكى روز قيامتست.

1924

الظلم ثلاثة: فظلم لا يغفره اللَّه و ظلم يغفره و ظلم لا يتركه، فأمّا الظّلم الّذي لا يغفره اللَّه فالشّرك قال اللَّه: «إنّ الشّرك لظلم عظيم»، و أمّا الظّلم الّذي يغفره اللَّه فظلم العباد أنفسهم فيما بينهم و بين ربّهم و أمّا الظّلم الّذي لا يتركه اللَّه فظلم العباد بعضهم بعضا.

ظلم سه قسم است، ظلمى هست كه خدايش نمى آمرزد و ظلمى هست كه مى آمرزدش و ظلمى هست كه از آن نميگذرد اما ظلمى كه خدا نمى آمرزد شركست خدا گويد: «حقا كه شرك ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى كه خدا مى آمرزد ستم بندگان بخودشان ميان خود و پروردگارشان است اما ظلمى كه خدا از آن نميگذرد ظلم بندگان بيكديگر است.

1925

الظّلمة و أعوانهم في النّار.

ستم گران و يارانشان در جهنمند.

1926

عايد المريض يمشي في طريق الجنّة حتّى يرجع.

كسى كه بيمارى را عيادت كند تا وقتى كه باز گردد در راه بهشت قدم ميزند.

1927

عائد المريض يخوض في الرّحمة فإذا جلس عنده غمرته الرّحمة و من تمام عيادة المريض أن يضع أحدكم يده على وجهه أو على يده فيسأله كيف هو؟ و تمام تحيّتكم بينكم المصافحة.

كسى كه بيمارى را عيادت كند در رحمت فرو ميرود و چون نزد بيمار بنشيند رحمت او را فرو گيرد و كمال عيادت بيمار اينست كه يكى از شما دست بر چهره يا دست او نهد و از او پرسد حالش چطور است و كمال درود گفتن شما ميان خودتان دست دادنست.

1928

عاقبوا أرقّاءكم على قدر عقولهم.

بندگان خويش را به اندازه عقولشان عقوبت كنيد.

1929

عالم ينتفع بعلمه خير من ألف عابد.

دانشمندى كه از علم او سود برند از هزار عابد بهتر است.

1930

عامّة أهل النّار النّساء.

قسمت اعظم جهنميان زنانند.

1931

عجبت لغافل و لا يغفل عنه عجبت لمؤمّل دنيا و الموت يطلبه و عجبت لضاحك ملأ فمه و لا يدري أرضي اللَّه عنه أم أسخطه.

عجب دارم از غافلى كه از او غافل نشوند و عجب دارم از آرزومند دنيا كه مرگ در طلب اوست و عجب دارم از آنكه از ته دل بخندد و نداند كه آيا خدا از او خشنود است يا خشمگين.

1932

عجبا لأمر المؤمن، إنّ أمره كلّه له خير و ليس ذلك لأحد إلّا للمؤمن إن أصابته سرّاء شكر و كان خيرا له و إن أصابته ضرّاء صبر فكان خيرا له.

كار مؤمن عجيب است كه كار او همه برايش نيكست و هيچ كس جز مؤمن چنين نيست اگر سختى بدو رسد شكر كند و براى او نيك باشد و اگر مرضى بدو رسد صبر كند و براى او نيك باشد.

1933

عجبت للمسلم إذا أصابته مصيبة احتسب و صبر و إذا أصابه خير حمد اللَّه و شكر.

از مسلمان عجب دارم كه وقتى مصيبتى بدو رسد صبر ورزد و چون خبرى بدو رسد ستايش و شكر خدا كند.

1934

عجبا للمؤمن فو اللَّه لا يقضي اللَّه للمؤمن قضاء إلّا كان خيرا له.

كار مؤمن عجيب است بخدا كه خدا قضائى براى مؤمن مقرر ندارد مگر مايه خير او باشد.

1935

عد من لا يعودك و اهد لمن لا يهدي لك.

از آنكه ترا عيادت نمى كند عيادت كن و بآن كس كه هديه بتو نميدهد هديه بده.

1936

عدل ساعة خير من عبادة سنة.

يك ساعت عدالت از يك سال عبادت بهتر است.

1937

عدة المؤمن كأخذ باليد.

وعده مؤمن چون تسليم كردن است.

1938

عدة المؤمن دين، و عدة المؤمن كأخذ باليد.

وعده مؤمن دين است و وعده مؤمن چون تسليم كردنست.

1939

عذاب هذه الامّة جعل بأيديها في دنياها.

عذاب اين امت را بدست خودشان در دنيايشان نهاده اند.

1940

عرامة الصّبيّ في صغره زيادة في عقله في كبره.

سركشى طفل در دوران كودكى مايه فزونى عقل او در بزرگى است.

1941

عزيز على اللَّه أن يأخذ كريمتي عبد مسلم ثمّ يدخله النّار.

بر خدا گرانست كه دو دختر بنده مسلمان را بگيرد آنگاه او را به جهنم برد.

1942

عش ما شئت فإنّك ميّت و أحبب ما أحببت فإنّك مفارقه و اعمل ما شئت فإنّك مجزيّ به.

هر چه خواهى بمان كه خواهى مرد، هر كه را خواهى دوست بدار كه از او جدا خواهى شد و هر چه خواهى بكن كه سزاى آن را خواهى ديد.

1943

عظم الأجر عند المصيبة و إذا أحبّ اللَّه قوما ابتلاهم.

مصيبت را پاداش بزرگ دهند و چون خدا گروهى را دوست دارد مبتلايشان كند.

1944

عفو اللَّه أكبر من ذنوبك.

عفو خدا از گناهان تو بزرگتر است.

1945

عفّوا تعفّ نساؤكم و برّوا آباءكم تبرّكم أبناؤكم و من اعتذر إلى أخيه المسلم من شي ء بلغه عنه فلم يقبل عذره لم يرد عليّ الحوض.

عفت ورزيد تا زنانتان عفيف شوند و با پدرانتان نيكى كنيد تا فرزندانتان با شما نيكى كنند و هر كه از برادر مسلمان خويش در باره رنجشى كه از او دارد عذر بخواهد و عذرش نپذيرد بر سر حوض بنزد من نيايد.

1946

عفّوا عن نساء النّاس تعفّ نساؤكم و برّوا آباءكم تبرّكم أبناؤكم و من أتاه أخوه متنصّلا فليقبل ذلك محقّا كان أو مبطلا، فإن لم يفعل لم يرد عليّ الحوض.

نسبت بزنان مردم عفت كنيد تا زنانتان عفيف بمانند با پدران خويش نيكى كنيد تا فرزندانتان با شما نيكى كنند هر كس برادرش بعذر خواهى پيش وى آيد بايد عذر وى را حق باشد يا باطل بپذيرد و اگر نپذيرد بر سر حوض بنزد من نيايد.

1947

علامة حبّ اللَّه تعالى حبّ ذكر اللَّه و علامة بغض اللَّه بغض ذكر اللَّه عزّ و جلّ.

نشان محبت خدا علاقه به ذكر خداست و نشان دشمنى خدا بيعلاقگى بذكر خداى عز و جل است.

1948

علم لا ينفع ككنز لا ينفق منه و على كلّ شي ء زكاة و زكاة الجسد الصّيام

علمى كه سود ندهد چون گنجى است كه از آن خرج نكنند و هر چيزى زكاتى دارد و زكات تن روزه داشتن است.

1949

عليكم من الأعمال بما تطيقون فإنّ اللَّه لا يملّ حتّى تملّوا.

عبادت باندازه توانائى خود كنيد كه خدا ملول نشود تا وقتى كه شما ملول شويد.

1950

على اليد ما أخذت حتّى تؤدّيه.

هر كسى آنچه را گرفته بعهده دارد تا آن را ادا كند.

1951

على كلّ مسلم صدقة فإن لم يجد فيعمل بيده فينفع نفسه و يتصدّق، فإن لم يستطع فيعين ذا الحاجة فإن لم يفعل فيأمر بالخير، فإن لم يفعل فيمسك عن الشّرّ فإنّه له صدقة.

هر مسلمانى بايد صدقه اى بدهد و اگر نيابد بدست خود كار كند و خود منتفع شود و صدقه نيز دهد و اگر نتواند حاجت مند را كمك كند و اگر نكند به نيكى وادار كند و اگر نكند از بدى باز دارد كه همين صدقه اوست.

1952

علام يقتل أحدكم أخاه؟ إذا رأى أحدكم من أخيه ما يعجبه فليدع له بالبركة.چرا برادر خود را ميكشيد؟

وقتى يكيتان از برادر خويش چيزى ديد كه جالب نظر بود براى او بركت بخواهد.

1953

علم لا يقال به ككنز لا ينفق منه.

علمى كه ظاهر نكنند چون گنجى است كه از آن خرج نكنند.

1954

علّموا أبناءكم السّباحة و الرّمي و المرأة المغزل.

فرزندان خويش را شنا و تير اندازى آموزيد و زنان را نخ رشتن.

1955

علّموا أبناءكم السّباحة و الرّماية و نعم لهو المؤمنة في بيتها المغزل و إذا دعاك أبواك فأجب أمّك.

فرزندان خود را شنا و تيراندازى آموزيد و چرخ نخ ريسى براى زن مؤمن در خانه اش چه سرگرمى خوبيست، وقتى پدر و مادرت ترا خواندند اجابت مادر كن.

1956

علّموا بنيكم الرّمي فإنّه نكاية العدوّ.

فرزندان خويش را تير اندازى آموزيد كه سر شكستگى دشمن است.

1957

علّموا و يسّروا، و لا تعسّروا و بشّروا و لا تنفّروا و إذا غضب أحدكم فليسكت.

تعليم دهيد و سهل گيريد و سخت مگيريد گشاده روئى كنيد و خشونت مكنيد و چون يكى از شما خشمگين شود خاموش ماند.

1958

علّموا و لا تعنفوا فإنّ المعلّم خير من المعنف.

تعليم دهيد و خشونت مكنيد كه آموزگار بهتر از خشونتگر است.

1959

عليك باليأس ممّا في أيدي النّاس و إيّاك و الطّمع فإنّه الفقر الحاضر.

از آنچه در دست مردم است نوميد باش، از طمع بپرهيز كه فقر مهيا است.

1960

عليك بالبرّ فإنّ صاحب البرّ يعجبه أن يكون النّاس بخير و في خصب.

بنيكى كوش كه نيكوكار دوست دارد مردم در خير و فراوانى باشند.

1961

عليك بالعلم فإنّ العلم خليل المؤمن و الحلم وزيره و العقل دليله و العمل قيّمه و الرّفق أبوه و اللّين أخوه و الصّبر أمير جنوده.

علم جوئيد كه علم يار مؤمن است و بردبارى وزير اوست و عقل دليل اوست و عمل سرپرست اوست و ملايمت پدر اوست و مدارا برادر اوست و صبر امير سپاهيان اوست.

1962

عليك بالسّجود فإنّك لا تسجد للَّه سجدة إلّا رفعك اللَّه بها درجة و حطّ عنك بها خطيئة.

از سجده غافل مشو كه هر سجده اى براى خدا كنى خداوند يكدرجه ترا بالا برد و گناهى از تو محو كند.

1963

عليك بأوّل السوم فإنّ الرّبح مع السّماح.

در معامله نخستين عرضه را به پذير كه سود با تساهل قرينست.

1964

عليك بتقوى اللَّه فإنّها جماع كلّ خير.

از ترس خدا غافل مباش كه سر چشمه نيكيهاست.

1965

عليك بتقوى اللَّه عزّ و جلّ ما استطعت و اذكر اللَّه عند كلّ حجر و شجر، و إذا عملت سيّئة فأحدث عندها توبة: السّرّ بالسّرّ و العلانية بالعلانية.

از ترس خدا غافل مباش و خدا را نزد هر سنگ و درخت ياد كن و اگر بدى كردى بهنگام آن توبه اى كن نهان بنهان و آشكار به آشكار.

1966

عليك بحسن الخلق، فإنّ أحسن النّاس خلقا أحسنهم دينا.

نيكخوئى كن كه از مردم هر كه نكوخوى تر دينش نكوتر.

1967

عليك بحسن الخلق و طول الصّمت فو الّذي نفسي بيده ما تجمّل الخلائق بمثلهما.

نيكخوئى كن و خموشى طولانى گزين، قسم بخدائى كه جان من بدست اوست خلايق زينتى مانند آن ندارند.

1968

عليك بحسن الكلام و بذل الطّعام.

سخن نيك گوى و غذا بكسان ده

1969

عليك بالرّفق و إيّاك و العنف و الفحش.

ملايمت كن و از خشونت و ناسزا بپرهيز.

1970

عليكم بالتّواضع فإنّ التّواضع في القلب و لا يؤذينّ مسلم مسلما.

تواضع كنيد كه تواضع در دل است و مسلمان نبايد مسلمان را آزار كند.

1971

عليكم بالحزن فإنّه مصباح القلب أجيعوا أنفسكم و اظمئوها.

با غم خو كنيد كه چراغ دل است خويشتن را گرسنه و تشنه داريد.

1972

عليكم بالرّمي فإنّه من خير سعيكم.

تير اندازى كنيد كه از بهترين كوششهاى شماست.

1973

عليكم بالزّبيب فإنّه يكثف المرّة و يذهب بالبلغم و يشدّ العصب و يذهب بالعياء و يحسن الخلق و يطيب النّفس و يذهب بالهمّ.

مويز خوريد كه صفرا را غليظ كند و بلغم را ببرد و عصب را قوى كند و كند ذهنى را ببرد و خلق را نيكو كند و جان را پاك دارد و غم را ببرد.

1974

عليكم بالسّواك فإنّه مطيبة للفم مرضاة للرّبّ.

مسواك كنيد كه مايه پاكيزگى دهان و رضاى خداست.

1975

عليكم بالسّواك فنعم الشي ء السّواك يشدّ اللّثة و يذهب بالبخر و يصلح المعدة و يزيد في درجات الجنّة و يرضي الرّبّ و يسخط الشّيطان.

مسواك كنيد كه مسواك خوب چيزيست لثه را محكم كند و بوى دهان ببرد و معده را بصلاح آورد و درجات بهشت بيفزايد و پروردگار را خشنود كند و شيطان را بخشم آرد.

1976

عليكم بالصّدق فإنّه مع البرّ و هما في الجنّة و إياكم و الكذب فإنّه مع الفجور و هما في النّار و سلوا اللَّه اليقين و المعافاة فإنه لم يؤت أحد بعد اليقين خيرا من المعافاة و لا تحاسدوا و لا تباغضوا و لا تقاطعوا و كونوا عباد اللَّه إخوانا كما أمركم اللَّه.

راستى پيشه كنيد كه راستى قرين نيكيست و هر دو در بهشتند از دروغ بپرهيزيد كه دروغ با بد كاريست و هر دو در جهنمند. از خدا يقين و عافيت بخواهيد كه هيچ كس را بعد از يقين، بهتر از عافيت نداده اند، حسادت نورزيد و دشمنى نكنيد پيوند مبريد بندگان خدا، چنان كه خدا فرمان داده برادران باشيد.

1977

عليكم بالصّدق، فإنّ الصّدق يهدي إلى البرّ و إنّ البرّ يهدي إلى الجنّة و ما يزال الرّجل يصدق و يتحرّي الصدق حتّى يكتب عند اللَّه صدّيقا و إياكم و الكذب فإنّ الكذب يهدي إلى الفجور و إنّ الفجور يهدي إلى النّار و ما يزال الرّجل يكذب و يتحرّي الكذب حتّى يكتب عند اللَّه كذّابا.

راستى پيشه كنيد كه راستى بسوى نيكى راهبر مى شود و نيكى بسوى جنت راهبر مى شود و مرد پيوسته راست گويد و راستى جويد تا نزد خدا راستى پيشه بقلم رود و از دروغگوئى بپرهيزيد كه دروغ بسوى بد كارى و بد كارى بسوى جهنم ميكشاند و مرد پيوسته دروغ گويد و دروغ جويد تا نزد خدا دروغ پيشه بقلم رود.

1978

عليكم بالصدق فإنّه باب من أبواب الجنّة و إيّاكم و الكذب فإنّه باب من أبواب النّار.

راستى پيشه كنيد كه راستى درى از درهاى بهشت است و از دروغگوئى بپرهيزيد كه دروغ از درهاى جهنمست.

1979

عليكم بالقرآن، فاتّخذوه إماما و قائدا فإنّه كلام ربّ العالمين الّذي هو منه و إليه يعود، فآمنوا بمتشابهه و اعتبروا بأمثاله.

با قرآن مانوس شويد و آن را پيشوا و رهبر خويش گيريد كه قرآن گفتار خداى جهانيانست كه از اوست و بسوى او باز ميرود بمتشابه آن ايمان داشته باشيد و از مثل هاى آن عبرت گيريد.

1980

عليكم بالقناعة فإنّ القناعة مال لا ينفد.

به قناعت خو كنيد زيرا قناعت مالى است كه تمام شدنى نيست.

1981

عليكم باصطناع المعروف فإنّه يمنع مصارع السّوء، و عليكم بصدقة السرّ فإنّها تطفي غضب اللَّه عزّ و جلّ.

اعمال نيك انجام دهيد كه از سقوطهاى بد جلوگيرى ميكند و صدقه نهان دهيد كه خشم خدا عز و جل را خاموش ميكند.

1982

عليكم بقلّة الكلام و لا يستهوينّكم الشّيطان.

سخن كمتر گوئيد و شيطان مجذوبتان نكند.

1983

عليكم من الأعمال بما تطيقون فإنّ اللَّه لا يملّ حتّى تملّوا.

عبادت بقدر طاقت خود كنيد كه خدا ملول نشود تا شما ملول شويد.

1984

علم لا ينفع كنز لا ينفق منه.

علمى كه سود ندهد گنجى است كه از آن انفاق نكنند.

1985

عليك باليأس ممّا في أيدي النّاس.

از آنچه در دست مردمست نوميد باش

1986

عليك بالرّفق فإنّ الرّفق لم يكن في شي ء قطّ إلّا زانه و لا نزع من شي ء قطّ إلّا شانه.

مدارا كن كه مدارا در چيزى باشد آن را زينت دهد و در هر چه نباشد آن را خوار كند.

1987

عمل البرّ كلّه نصف العبادة و الدعاء نصف فإذا أراد اللَّه تعالى بعبد خيرا انتحى قلبه للدّعاء.

همه اعمال خير يك نيمه عبادتست و دعا نيمه ديگر و چون خدا براى بنده اى خير خواهد قلب او را بدعا متمايل كند.

1988

عمل الجنّة الصّدق و إذا صدق العبد برّ و إذا برّ أمن و إذا أمن دخل الجنّة، و عمل النّار الكذب و إذا كذب العبد فجر و إذا فجر كفر و إذا كفر دخل النّار.

عمل بهشت راست گوئى است و چون بنده راست گويد نيكى كند و چون نيكى كند ايمن شود و چون ايمن شود ببهشت در آيد و عمل جهنم دروغ است و چون بنده دروغ گويد بد كار شود و چون بدكار شود بكفر گرايد و چون بكفر گرايد بجهنم رود.

1989

عمى القلب الضّلالة بعد الهدى

كورى دل گمراهى پس از هدايتست.

1990

عند اللَّه خزائن الخير و الشّرّ مفاتيحها الرّجال، فطوبى لمن جعله اللَّه مفتاحا للخير مغلاقا للشّرّ، و ويل لمن جعله اللَّه مفتاحا للشّرّ مغلاقا للخير.

خزينه هاى خير و شر در نزد خداست و كليدهاى آن مردانند خوشا آنكه خدايش كليد خير و كلون شر كرده و واى بر آنكه خدايش كليد شر و كلون خير كرده است.

1991

عهد اللَّه تعالى أحقّ ما أدّى.

پيمان خدا شايسته وفاست.

1992

عوّدوا المرضى، و مروهم فليدعوا لكم فإنّ دعوة المريض مستجابة و ذنبه مغفور.

بيماران را عيادت كنيد و بگوئيدشان كه براى شما دعا كنند كه دعاى بيمار مستجاب و گناه او آمرزيده است.

1993

عوّدوا المريض و اتّبعوا الجنائز تذكّركم الآخرة.

بيمار را عيادت كنيد و جنازه را مشايعت كنيد كه آخرت را بياد شما آرد.

1994

عوّدوا قلوبكم التّرقّب و أكثروا التفكّر.

دلهاى خويش را بمراقبت عادت دهيد و انديشه بسيار كنيد.

1995

عون العبد أخاه يوما خير من اعتكافه شهرا.

كمك يك روزه كه كسى به برادر خود كند بهتر از اعتكاف يك ماهه است.

1996

عينان لا يمسّهما النّار أبدا: عين بكت من خشية اللَّه و عين باتت تحرس في سبيل اللَّه.

دو چشم است كه هرگز آتش بدان نرسد. چشمى كه از ترس خدا گريسته و چشمى كه شب را بحراست در راه خدا بسر برده.

1997

العالم أمين اللَّه في الأرض.

دانشمند امين خدا در زمين است.

1998

العالم و المتعلّم شريكان في الخير و ساير النّاس لا خير فيهم.

عالم و متعلم در خير شريكند و ساير مردم خيرى ندارند.

1999

العالم إذا أراد بعلمه وجه اللَّه تعالى هابه كلّ شي ء و إذا أراد أن يكثر به الكنوز هاب من كلّ شي ء.

عالم اگر از علم خويش رضاى خدا خواهد همه چيز از او بترسد و اگر خواهد بوسيله آن گنجها بيندوزد از همه چيز بترسد.

2000

العائد في هبته كالكلب يعود في قيئه.

آنكه بخشيده خويش پس گيرد چون سگ است كه قى كرده خويش بخورد.

 

 

 

 
 
https://old.aviny.com/nahj-fasahe/fasahe-20.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved