همه چيز جايز است ، يعنی يگانه معيار برای اينكه انسان برای خودش "
بايد " و " نبايد " داشته باشد كه اين كار خوب است ، آن كار بد است
، اين كار را بايد كرد ، آن كار را نبايد كرد ، و از مسئله دنبال طبيعت
و شهوت و غضب رفتن بيرون برود ، اين است كه دين در كار باشد ، اگر خدا
و دين باشد همه اين حرفها معنی دارد و اگر خدا و دين نباشد هيچيك از اين
سخنان معنی پيدا نمیكند اين يك نظريه ما فعلا در اين جهت بحث نمیكنيم
میخواهيم درباره فعل اخلاقی بر مبنای ساختمان و ساختن انسان بحث بكنيم ،
حال اگر دين نقشی داشته باشد بحثش را خواهيم كرد ما فعلا نظريات را نقل
میكنيم برخی خواسته اند اخلاق منهای دين پيشنهاد بكنند " منهای دين " كه
میگويند نه معنايش اين است كه حتما بايد دين نباشد ، بلكه يعنی اخلاق
مستقل عقلی آنهايی كه خواسته اند اخلاق مستقل عقلی پيشنهاد بكنند ،
نظرياتشان اينهاست كه برايتان عرض میكنم :
معيار فعل اخلاقی چيست ؟
بعضی گفته اند كه معيار فعل اخلاقی اين است كه غير ، هدف باشد هر فعلی
كه هدف از آن فعل ، خود انسان باشد ، غير اخلاقی است ، و هر فعلی كه
هدف از آن فعل ، خود انسان نباشد ، غير باشد ، انسان يا انسانهای ديگر
باشد ، آن فعل میشود فعل اخلاقی پس فعل اخلاقی يعنی فعلی كه هدف از آن
فعل ، غير باشد بنابر اين تعريف ، فعل اخلاقی از روی غايت تعريف شده .
در منطق خواندهايد كه میگويند : تعريف شی يا به علل داخلی است يا به
علل خارجی . تعريف به علل