روشنفكری

عده ای ديگر آمدند فرضيه ديگری تراشيدند ، گفتند : قبول است كه از علم‏
و دانش به تنهايی كاری ساخته نيست ، ولی از صرف فلسفه اجتماعی هم كاری‏
ساخته نيست يك نوع خود آگاهی خاص روشنفكرانه [ و به عبارت ديگر ]
مسئله روشنفكری را مطرح كردند آمدند فرق گذاشتند ميان عالم و روشنفكر "
سارتر " و ديگران آمدند مسئله روشنفكر را طرح كردند ، گفتند از علم و
عالم ، از فرهنگ به تنهايی كاری ساخته نيست ، روشنفكر به وجود بياوريد
روشنفكر كيست ؟ " روشنفكر كسی است كه يك نوع آگاهی خاص دارد كه آن‏
آگاهی خاص ، او را به سوی هدفهای انسانی می‏كشاند " آگاهی جز اطلاع چيز
ديگری نيست آگاهی يعنی آگاهی آيا آگاهی و اطلاع می‏تواند انسان را بسازد ؟
سنايی ما بهترين حرفها را زده است كه : " چو دزدی با چراغ آيد گزيده تر
برد كالا " آگاهی جز اينكه فضا را برای انسان روشن می‏كند كار ديگری‏
نمی‏كند آگاهی به انسان هدف نمی‏دهد ، همان طور كه علم برای انسان هدف‏
خلق نمی‏كند علم انسان را در رسيدن به هدفهايش كمك می‏كند ولی به انسان‏
هدف نمی‏دهد كه از اين راه برو يا از آن راه علم به انسان كمك می‏كند در
رسيدن به هدفها علم می‏گويد من به تو وسيله می‏دهم ، مثلا اتومبيل می‏دهم ،
اگر در گذشته تا قم يا قزوين می‏خواستی بروی دو شبانه روز طول می‏كشيد حالا
در عرض دو ساعت می‏توانی بروی اما آيا علم می‏گويد كه با اين اتومبيل برو
مثلا قم به كمك فقرا بشتاب يا برو آنجا دزدی كن ؟ ! ماشين می‏گويد هر كار
تو می‏خواهی بكنی من در اختيار تو هستم ، من نمی‏توانم تو را بسازم و به‏