عقيده ای دو گونه است : يكی ارزش نظری و ديگر ارزش عملی ارزش نظری‏
يك عقيده يعنی ميزان انطباق آن عقيده با حقيقت و واقعيت ارزش نظری‏
يك نظريه فلسفی يا اجتماعی يا جهانی و غيره ، يعنی آيا اين نظريه با
واقعيت انطباق دارد يا ندارد ؟ راه [ دريافت ] اينكه يك نظريه با
واقعيت انطباق دارد يا ندارد در مواردی تجربه و آزمايش و مشاهده است و
در مواردی استدلالهای عقلانی .
مثلا بطلميوس گفته بود كه زمين مركز عالم است و افلاك بر يكديگر
محيطند و گرد زمين می‏چرخند بعد دانشمندان آمدند اين نظريه را عوض كردند
" ارزش نظری فكر بطلميوس " يعنی آيا واقعا زمين مركز است و همه‏
افلاك و ستارگان به دور آن می‏چرخند يا نه ؟ [ آيا ارزش نظری از آن فكر
بطلميوس است ] يا خير ، ارزش نظری مال فكر " كپرنيك " است كه زمين‏
مركز عالم نيست ، خورشيد مركز است آن هم نه مركز عالم ، مركز منظومه‏
شمسی ما ؟
" ارزش عملی " معنايش اين است كه حالا كار نداريم كداميك از اينها
مطابق با حقيقت و واقعيت است ، در عمل كداميك از اينها برای بشر
مفيدتر است ؟ آيا آن عقيده برای بشر نافعتر و مفيدتر است يا اين عقيده‏
، و يا از اين جهت فرقی ندارند ؟ از آن جمله مثلا اعتقادات دينی است‏
اولين اصل دينی وجود خداوند و يكتايی اوست اين ، دو ارزش دارد ، يكی "
ارزش نظری " يعنی اينكه واقعا و حقيقتا هم مطلب از همين قرار است ،
يعنی دليل ، برهان و استدلال هم همين مطلب را تأييد می‏كند و حقيقت همين‏
است ، و ديگر " ارزش عملی " يعنی اين عقيده چه آثاری در زندگی بشر
می‏گذارد ؟ آيا چنين عقيده ای به سود بشر است يا خير ؟