" من " اصيل و " من " طفيلی ( خود و ناخود )
اين احساس ، چيست در انسان ؟ در هر دو حالت ، انسان خودش از خودش شكست خورده ، و در هر دو حالت ، انسان خودش بر خودش پيروز شده بنابر اين او نه بايد احساس شكست بكند و نه بايد احساس پيروزی بكند ، يا لااقل بايد در حالی كه از يك جهت احساس شكست میكند ، از جهت ديگر احساس پيروزی بكند ، و حال آنكه اين جور نيست ، انسان آنگاه كه ميلها بر اراده اخلاقی غالب میشود ، واقعا احساس میكند كه شكست خورده ، خودش را ملامت میكند میگويد خاك توسرت ، حالا فهميدم كه من چيزی نيستم ، ولی وقتی كه اراده اخلاقی بر ميل طبيعی پيروز میشود ، احساس موفقيت و پيروزی میكند و به خودش اميدوار میشود اين همانجاست كه انسان درك میكند كه خود اصلی ، خود واقعی ، من حقيقی ، آن اراده اخلاقی است كه تحت فرمان عقل میباشد ، و اين ميل در " من " يك ابزار است در " من " ، من واقعی آن نيست ، من واقعی من اين ميل و اين طبيعت نيست ، اين بيگانه است كه دارد " من " را شكست میدهد اين احساس ، احساسی است كه انسان در درون خودش