شويد می‏بينيد در خانواده اش مرد عادلی است ، به تمام معنی نسبت به بچه‏
های خودش عادل است ، بلكه گذشت و فداكاری هم دارد ، و هرگز به بچه های‏
خود خيانت نمی‏كند ، واقعا به آنها دروغ نمی‏گويد ، و به قصد خيانت كردن‏
با بچه های خودش تزوير نمی‏كند خيلی اشخاص را می‏بينيد در محيط خانه و
خانواده صفا دارند ولی همين آدم وقتی بيرون می‏رود همه چيز را برای‏
خانواده می‏خواهد تمام صفات رذيله ناشی از خود پرستی در عين اينكه در
خانواده نيست در بيرون از خانواده هست ، و چون واحد بزرگتر شده ، حرص‏
و فعاليتش هم بيشتر است بارها می‏رود بيرون دروغ می‏گويد برای خانواده ،
تزوير می‏كند برای خانواده ، نفاق می‏كند برای خانواده ، مردم را اغوا
می‏كند برای خانواده ، قتل نفس می‏كند برای خانواده همه اينها " خود "
ش است می‏بينيد آن " خود " يك مقدار بزرگتر شده است ، واحد عوض شده‏
است والا خود پرستی خود پرستی است شما آدمهايی را می‏بينيد كه وقتی داخل‏
خانه هستند عادلند ولی در بيرون خانه ظالم و متقلب هستند و در معامله‏
غش می‏كنند آيا می‏توانيد اينها را انسان اخلاقی حساب كنيد ؟ می‏گويند
نمی‏دانيد چقدر اين مرد آراسته است ! وقتی يك كيلو سيب به خانه می‏آورد
تمام اينها را سبك سنگين می‏كند و به هر بچه همان قدر می‏دهد كه استحقاق‏
دارد حتی اگر به خودش هم نرسيد نرسيد من در خانه اش بودم و ديدم اين‏
آدم نسبت به بچه های خودش عادل است ولی اين به تنهايی اخلاق و فضيلت‏
اخلاقی نيست اگر اين آدم از خانواده اش يعنی از دايره خودی خودش كه‏
وسيعتر شده است فراتر رفت و در آنجا هم همين فضايل را داشت معلوم‏
می‏شود كه اخلاقی است ، اما وقتی می‏بينيد دايره خودی وسيعتر شده است ولی‏
باز اين آدم در بيرون خانواده دزد هست ، متقلب و