منطق ديالكتيك

در اين مكتب منطق ، به طور كلی منطق ديالكتيك است و منطق ديالكتيك‏
، اين اصول را بر همه پديده ها حاكم می‏داند : اصل تضاد ، نه به آن معنا
كه ديگران می‏گفتند ، بلكه به معنای خاص خودش ، يعنی اين اصل كه هر چيزی‏
نفی و ضد و انكار خود را در درون خودش دارد ، و به همين دليل كه در واقع‏
جنگ خود با خود را در درون خود دارد پويا است ، در حال حركت است و
ساكن نيست پس اصل دومش می‏شود اصل حركت ، كه حركت هم ناشی از تضاد
است ، آن هم تضادی كه از درون خود پديده سرچشمه می‏گيرد نه تضاد يك شی‏
بيرونی با پديده حركت منجر به يك سلسله تغييرات تدريجی می‏شود ، بلكه‏
حركت يعنی تغيير تدريجی ، ولی هر تغيير تدريجی منتهی به يك تغيير دفعی‏
می‏شود ، به اين معنا كه هر تغييری در ابتدا جنبه كمی دارد ، يعنی افزايش‏
عددی و مقداری دارد ، يك مدتی كه اين افزايش عددی و مقداری ادامه پيدا
كرد كم كم می‏رسد به مرحله ای كه [ تغيير كيفی حاصل می‏شود ] به يك تعبير
، تغيير تدريجی منتهی به تغيير دفعی می‏شود ، و به تعبير ديگر تغيير كمی‏
هميشه منتهی به تغيير كيفی می‏شود مثال معروفی را هگل ذكر كرده است : اگر
ما به آب حرارت بدهيم تدريجا گرم می‏شود ، از صفر درجه می‏آيد به يك‏
درجه ، پنج درجه ، پنجاه درجه ، نود درجه ، همين طور تدريجا تغيير می‏كند
، ولی به صد درجه كه می‏رسد ناگهان يك تغيير دفعی پيدا می‏شود و آن اين‏
است كه آب بخار می‏شود ، و به تعبير ديگر تغيير كمی تبديل به تغيير كيفی‏
می‏شود يعنی از صد درجه به بالا