كار يك قهرمان كه زور بازو دارد قابل مدح و ستايش است ولی اسمش اخلاق‏
نيست در اخلاق عنصر اختيار و اكتساب يعنی غير غريزی بودن خوابيده است‏
اگر انجام كاری برای انسان غريزه بود يعنی طبيعی و فطری و مادر زاد بود و
انسان آن را تحصيل نكرده و به اختيار خودش به دست نياورده بود ، آن كار
، با شكوه و عظمت و قابل مدح هست ولی در عين حال اخلاق نيست ، مثل‏
محبت پدر و مادر نسبت به فرزند ، و مخصوصا محبت مادرانه احساسات يك‏
مادر نسبت به فرزندش ، احساساتی بسيار عالی و بسيار با شكوه و عظمت‏
است ، قابل ستايش به معنی قابل مدح هست ، ولی يك مادر به دليل اينكه‏
احساسات دوستانه بسيار شديدی نسبت به فرزند خودش دارد ما نمی‏توانيم‏
احساسات او را اخلاقی بدانيم ، به دليل اينكه همين مادر نسبت به كودك‏
ديگری كه مثلا فرزند همسايه اش می‏باشد ( نمی‏گويم فرزند هوويش كه احيانا
ضد او احساسات به خرج می‏دهد ) بی تفاوت است اين احساسات ، احساس غير
دوستی هست اما اين غير منحصر است به فرزند خودش ، و به علاوه او اين‏
احساسات را كسب و تحصيل نكرده ، به اختيار خودش به دست نياورده بلكه‏
قانون حكيمانه خلقت اين احساسات بسيار شديد را به او داده است برای‏
اينكه نظام امور درست بشود ، چون اگر چنين نبود هيچ مادری بچه خودش را
پرستاری نمی‏كرد بنابر اين احساسات مادر احساسات غير دوستانه است ناشی‏
از يك عاطفه ، و از دائره " خود " يعنی " فرد " خارج است ، ولی‏
نمی‏شود اين احساسات را احساسات اخلاقی ، و كار مادر را اخلاق ناميد
احساسات پدر و احساسات خويشاوندی و ارحام و نيز هموطن دوستی و مليت‏
دوستی هم همين گونه