فقط و فقط در وجدان . قائل به وجدان و الهام فطری است . البته حرفش تا
اندازه‏ای حرف درستی هم هست ما در قرآن كريم می‏خوانيم : « و نفس و ما
سويها ، فالهمها فجورها و تقويها »( 1 ) .
وقتی كه اين آيه كريمه نازل شد : « تعاونوا علی البر و التقوی و لا
تعاونوا علی الاثم و العدوان »( 2 ) مردی به نام وابصه آمد خدمت رسول‏
اكرم ( ص ) قبل از آنكه سؤالش را طرح بكند رسول اكرم فرمود : وابصه !
آيا بگويم آمده ای چه از من بپرسی ؟ آمده ای از من بپرسی كه " بر " و
" اثم " چيست ؟ گفت : بله يا رسول الله ، اتفاقا برای همين آمده ام‏
نوشته اند پيغمبر اكرم دو انگشتشان را زدند به سينه وابصه و فرمودند :
« يا وابصة استفت قلبك استفت قلبك » اين را از قلبت استفتاء كن، اين‏
فتوا را از دلت بخواه يعنی خداوند تشخيص بر و تقوا را ، و در نقطه‏
مقابل تشخيص اثم را در فطرت انسان قرار داده و مسائل فطری را ديگر لازم‏
نيست انسان برود از ديگری بپرسد ، بلكه بايد از قلب و وجدان خودش‏
بپرسد جواب را از همين جا می‏گيرد حال نمی‏خواهم بحث تفصيلی عرض بكنم كه‏
در اينجا خيلی مطلب هست . اين هم يك نظر بنابر سه نظريه اول ، اخلاق از
مقوله محبت بود ، ولی بنابر اين نظر ، اخلاق از مقوله تكليف است .
نظريه ديگری در باب معيار اخلاقی [ بودن يك فعل ] داريم و

پاورقی :
1 - سوره شمس ، آيات 7 و . 8 [ قسم به نفس و آن كه او را معتدل‏
ساخت و به او شر و خيرش را الهام كرد ] .
2 - سوره مائده ، آيه . 2 [ در نيكوكاری و تقوا با يكديگر همكاری كنيد
و در گناه و ستم همكاری نكنيد ] .