دو قطبی شدن جامعه و تقسيم آن بمعدودی افراد سير و كثيری افراد گرسنه‏
سيری كه از شدت پرخوری ثقل كرده و باصطلاح تخمه ( سوء هاضمه ) پيدا می‏كند
و گرسنه ای كه از شدت محروميت شكمش به پشتش می‏چسبد
بر طبق نظر دوم درباره انقلاب ها ، تقسيم جامعه از نظر اجتماعی و
اقتصادی به دو قطب محروم و مرفه شرط ضروری پيدايش انقلاب نيست بسا
ممكن است انقلابی خصلت انسانی محض داشته باشد طغيان به جهت گرسنگی ،
اختصاص بانسان ندارد حيوان هم اگر خيلی گرسنه بماند بسا هست كه عليه‏
انسان يا حيوانهای ديگر و يا حتی عليه صاحبش طغيان می‏كند حال آنكه در
بسياری موارد انقلابها صرفا خصلت انسانی داشته اند انقلاب هنگامی می‏تواند
انسانی باشد كه ماهيتی آزاديخواهانه و ماهيتی سياسی داشته باشد نه ماهيتی‏
اقتصادی چون اين امكان هست در جامعه ای شكم ها را سير بكنند و گرسنگی‏ها
را تا حدی و يا بطور كلی از بين ببرند ، ولی بمردم حق آزادی ندهند ، حق‏
دخالت در سرنوشت خود و حق اظهار نظر و اظهار عقيده را از آنها سلب‏
بكنند می‏دانيم كه هيچ كدام از اين مسائل به عوامل اقتصادی مربوط نيستند
در چنين جامعه ای ، مردم برای كسب اين حقوق از دست رفته قيام ميكنند و
انقلاب براه مياندازند و به اين ترتيب انقلابی نه با ماهيت اقتصادی بلكه‏
با ماهيتی دمكراتيك و ليبرالی بوجود مياورند
علاوه بر دو نوع ماهيتی كه ذكر كرديم ، انقلاب ميتواند ماهيتی اعتقادی و
ايدئولوژيك داشته باشد بدين معنی كه مردمی كه به يك مكتب ايمان و
اعتقاد دارند و به ارزشهای معنوی آن مكتب ، شديدا وابسته هستند ، وقتيكه‏
مكتب خود را در معرض