زمين با ذائقه ما جور درمی‏آيد ، همه اينها يك سلسله تصادفات است . ولی‏
يك نفر موحد كه می‏گويد : " « تبارك الذی بيده الملك و هو علی كل شی‏ء
قدير »" به آنها می‏گويد به نظر شما اينها تصادف و يك كار حساب نشده‏
می‏آيد ، از نظر شما جدا شدن زمين از خورشيد يك امر تصادفی و اتفاقی است‏
، ولی از نظر خالق كل ، همان چيزی كه در چشم شما يك امر تصادفی و اتفاقی‏
است ، هيچ‏گونه تصادف و اتفاق نيست ، غايت و هدف و غرض [ دارد ، ]
يعنی اشيا به سوی يك مقصد حركت می‏كنند .
پس اصل مقصد آيه اين است كه آنچه پيش آمده است به تدبير آن كسی‏
پيش آمده است كه " « بيده الملك »" ( چون اول ، بحث روی اين قضيه‏
بود : « تبارك الذی بيده الملك و هو علی كل شی‏ء قدير ») و او اينها را
خلق كرده است كه شما هم در روی زمين از همين نعمتها استفاده كنيد ، اما
بدانيد كه پايان كار اين نيست ، [ اين دنيا ] برای شما يك منزل است ،
يك مدرسه است ، يك جايگاه آزمون است ( « ليبلوكم ايكم احسن عملا ») .
" « و اليه النشور » " باتوجه به اينكه به سوی او نشر و حشر و
بازگشت هست ، پس برنامه بايد براين اساس تنظيم بشود ، يعنی همان‏
مساله " « ايكم احسن عملا »" .
نكته‏ای كه علمای عصر جديد از اين آيه استفاده كرده‏اند اين است كه‏
می‏گويند : چرا قرآن زمين را به ذلول و حيوان رام تشبيه كرده و بعد هم‏
می‏گويد : روی شانه‏های اين حيوان حركت كنيد ؟ از نظر قدما معنی ذلول در
اينجا اين بود كه رام است به معنی اينكه ساكن است . با هيئت قديم‏
ناچار بودند اين‏جور بگويند كه " خدا زمين را ذلول قرار داد " معنايش‏
اين است كه خدا زمين را برای شما ساكن قرار داد . قهرا اين سوال باقی‏
می‏ماند كه برای تشبيه كردن زمين به يك امر ساكن و آرام ،