حلال هم باشد ندارد و آن اين است كه رزق " لايحتسب " به او می‏رسد ،
يعنی از راههايی روزی به او می‏رسد كه خود گمان نمی‏برد ، چون راهی است كه‏
عادتا از آن راه به آن نمی‏رسد ، يعنی حس می‏كند كه از دست خدا دارد
می‏گيرد . گفتيم كه روزی هميشه به دست خداست ، از راه عادی هم به انسان‏
برسد باز به دست خداست ، اما فرق است ميان اينكه انسان طوری زندگی كند
كه دست خدا را و لطف خدا را در مورد خودش حس و مشاهده كند ، و اينكه‏
آن را حس و مشاهده نكند . آدم متقی و پرهيزكار ، در روزی گرفتن از خدا
دست خدا را مشاهده می‏كند ، می‏بيند كه او چطور آن محروميتهای از راه‏
نامشروع را تحمل كرد و چگونه خداوند در ديگری به روی او گشود و باز كرد .

داد و ستد در عمل با خدا

هميشه گفته‏ايم كه توحيد موحد آن وقت به مرحله واقعی می‏رسد كه انسان در
عمل آن را تجربه كند ، يعنی در مرحله آزمايش قرار بدهد . اصطلاحی فرنگيها
دارند كه كم‏كم در ميان ما هم رايج شده است . آنها راجع به سير و سلوك‏
عرفانی تعبيرشان اين است : تجربه دينی ، يعنی مسائل را عملا تجربه كردن .
دستورهای اخلاقی دينی و توحيد عملی يعنی يك امر تجربی ، امری كه انسان [
بايد ] در عمل آن را آزمايش كند ، يعنی انسان با خدا در حال داد و ستد
در عمل باشد ، از يك طرف او دستور خدا را به كار می‏بندد ، از دستور خدا
به خاطر هوای نفس و به خاطر منافع خودش منحرف نمی‏شود ، اگر دنبال‏
منافع هم می‏رود بر طبق دستور خدا می‏رود ، اين كار اوست و آنچه كه از
ناحيه اوست ، [ از طرف ديگر ] از ناحيه خدا احساس می‏كند كه چگونه خدا
گره‏ها را از