خدا نيست . خدا بینياز مطلق است . نه رعايت كردن اين مقررات سودی
برای خدا دارد و نه شكستن اين مقررات زيانی برای خدا دارد ، بلكه رعايت
اينها سود برای شما دارد و شكستن اينها هم زيان برای شما دارد ، يعنی اين
يك واقعيتی است در متن زندگی انسان كه خداوند به موجب اينكه اين
واقعيت مكشوف است آن را برای شما بيان میكند ، درست مثل همان حالت
طبيعی . اين است كه به اين تعبير میفرمايد كه " « تلك حدود الله و من
يتعد حدود الله فقد ظلم نفسه »" اينهاست مرزهای الهی ، و هر كسی كه
اين مرزها را بشكند به خود ستم كرده است ، يعنی خيال نكنيد مرزهايی است
به نفع خدا ، مرزهايی است به نفع خود شما . بعد هم ديديم كه در خلال
آيات گذشته كه مربوط به مسائل خانوادگی است ، اشاره به اين مطلب در
لابلای حرفها مكرر در مكرر آمده است ، كه عرض كرديم نشانه كمال اهميتی
است كه قرآن برای مسائل خانوادگی قائل است .
آيهای كه امروز خوانديم آيهای است كه ديگر مساله مقررات زوجيت در آن
مطرح نيست ولی در عين حال مسائلی مطرح است كه اشارهای به اين مطلب
دارد . در آن آيه حكم را روی فرد میبرد . هر فردی كه اين مقررات را
بشكند به خود ستم كرده است . بعد يكمرتبه میفرمايد : « و كاين من قريه
عتت عن امر ربها و رسله فحاسبناها حسابا شديدا و عذبناها عذابا نكرا ».
يكدفعه حكم را میبرد روی يك جامعه . ( هميشه گفتهايم كه در اصطلاح متداول
وقتی ما میگوييم قريه ، يعنی ده در مقابل شهر . قريه از ماده " قری "
به معنی جمع است . در قرآن به شهر هم گاهی قريه گفته میشود ، به ده هم
قريه گفته میشود ، يعنی مردمی كه در يك جا باشند ، به اصطلاح امروز يك
جامعه . ) چقدر در دنيا جمعيتها
|