تفسير اول
بيشتر مفسرين كه شايد قدما اينطور بودند اين آيه را فقط به اين معنی گرفتهاند كه قرآن میخواهد بفرمايد كه اين كافران يك عناد و غيظ و حسادتی با تو دارند . دشمن وقتی كه در مقابل دشمن قرار میگيرد ، اگر در برنامه خودش فاتح و پيروز بشود و اگر احساس شكست در طرف بكند از غيظ و خشمش كاسته میشود . از كلمات امام حسين عليه السلام است كه : « " القدره تذهب الحفيظه " » يعنی قدرت و توانايی و نيرومندی ، خشم و كينه و حقد را از بين میبرد ، و لهذا انسانها به هر اندازه از نظر روحی قويتر باشند عقده كمتری دارند ، و هر چه انسان از نظر روحی ضعيفتر باشد و در خودش در مقابل ديگران بيشتر احساس ضعف كند عقده بيشتری در روحش هست . آدم قوی ، بیعقده است و آدم ضعيف است كه دچار عقدههای زياد میشود . همچنين هر آدمی به هر اندازه عقده و غيظ و خشم داشته باشد ، وقتی كه در مقابل طرف قرار میگيرد ، به هر اندازه كه احساس پيروزی در خود و ضعف در طرف مقابل كند از عقدهاش كاسته میشود ، چون احساس قدرت در خودش میكند و احساس ضعف در طرف ديگر ، و اين از عقده میكاهد ، و به هر اندازه كه در خودش احساس ضعف كند و در طرف احساس پيروزی ، مرتب بر عقده و خشمش افزوده میشود . كفار در مقابل پيغمبر اكرم دچار چنين حالتی بودند . هر روز