نشانه‏هايی است از حقيقتی و از حقی ) ، اولوا الالبابی كه نه تنها صاحبان‏
خرد و فكر هستند ، صاحبان دل هم هستند ، صاحب‏خردان و صاحبدلان . ببينيد
قرآن چگونه ضميمه می‏كند صاحبدل بودن را با صاحب فكر بودن ، يعنی ايندو
[ بايد ] با يكديگر توام بشود. " « اولوا الالباب »" صاحب عقل بودن و
صاحب فكر بودن را ذكر می‏كند و " « الذين يذكرون الله قياما و قعودا
" صاحبدل بودن را : آنان كه چه در حالی كه ايستاده‏اند و چه در حال نشسته‏
[ خدا را ياد می‏كنند . ] اين ايستاده و نشسته تقريبا دو حال مختلف را
بيان می‏كند ، نه فقط مقصود همان ايستادن و نشستن ظاهری باشد ، آن هم‏
بخواهد باشد بالاخره انسان يا ايستاده است يا نشسته است يا خوابيده ، هر
سه حال را بيان می‏كند : در حالی كه ايستاده‏اند ، در حالی كه نشسته‏اند ،
در حالی كه خوابيده‏اند ، يعنی ياد خدا از آنها جدا نمی‏شود ، مثل عاشقی كه‏
به هر چيزی و به هر كاری كه سرگرم باشد در آن عمق دلش هميشه آن معشوق را
می‏بيند ، يعنی هيچ چيزی نمی‏تواند او را از معشوقش غافل كند . "
« و يتفكرون فی خلق السموات و الارض »" در خلقت آسمانها و زمين فكر
می‏كنند و نتيجه‏ای كه می‏گيرند اين است : " « ربنا ما خلقت هذا باطلا
" پروردگارا ما می‏دانيم و ايمان داريم كه تو اينها را بيهوده نيافريدی ،
اين حركات بيهوده نيست ، اين آمد و شدها بيهوده نيست . اينها براساس‏
حقی و حقيقتی و برای منظورهای حكيمانه‏ای است .
اين است كه در اينجا قرآن تعبيرش اين است ، می‏گويد : فكر كنيد ،
دقت كنيد ، هر چه بيشتر فكر كنيد و دقت كنيد تا به يك راز پی ببريد .
اينجا يك تعبير عجيبی است : می‏بينيد در مخلوقات رحمان تفاوت ميان‏
اشيا وجود ندارد . " تفاوت وجود ندارد " يعنی چه ؟ آيا