كه انسان را در بنبست قرار میدهد ، و تقواست كه بنبست را میشكند . اين
خيلی به نظر عجيب میرسد . انسان میگويد آدمی همينقدر كه متقی شد ، يعنی
برای خودش محدوديت قائل است . وقتی انسان برای خودش محدوديت قائل
است ، به دست خودش برای خودش بنبست به وجود آورده است . قرآن
میفرمايد خير ، تقوا بنبست و محدوديت نيست ، برعكس است ، تقوا
نداشتن انسان را دچار بنبستها و محدوديتهايی میكند ، و تقوا راهی است كه
خدا معين كرده است كه اگر انسان از آن راه برود محدوديت و بنبستی برای
او نيست . اين است كه میفرمايد: " « و من يتق الله يجعل له مخرجا »"
هر كسی كه تقوای الهی را پيشه كند خدا برای او راه بيرون رفتن از مضايق ،
و مشكلات را قرار میدهد ، يعنی خدا برای او راه باز میكند برای خروج از
بنبستها و بيرون آمدن از مشكلات .
تقوا و روزی
باز انسان اگر بصيرتی نداشته باشد در ابتدا خيال میكند كه تقوا همچنان
كه محدوديت است ، محروميت هم هست ، هم محدوديت است و هم محروميت ،
اينطور میگويد : آدم بايد زندگی كند ، با تقوا كه نمیشود زندگی كرد ، با
تقوا زندگی كردن يعنی انسان خودش را از همه چيز محروم كند . باز قرآن
عكس قضيه را ذكر میكند : درست است ، انسان وقتی كه تقوا پيشه كند
راههايی از روزی را كه البته راههای نامشروع است [ از دست میدهد . ]
آدم متقی هرگز از راههای نامشروع به دنبال روزی نمیرود ، ولی خدا راه
ديگری از روزی به روی او باز میكند كه آن راه مزيتی دارد كه راه عادی و
معمولی ولو