دو نوع تصالح و تساهل
اينجا مطلبی را بايد توضيح دهم و آن همين مساله تساهل است يا بگوييد تصالح ، يعنی مصالحه كردن ، صلحكردن ، قرارداد امضا كردن حتی با كفار و مشركين . آيا قرآن اين كار را به طوركلی نفی میكند ؟ بايد عرض كنيم كه دو مطلب است . يك نوعش را قرآن بكلی نفی میكند كه هرگز به پيغمبر اجازه نمیدهد تا چه رسد به غير پيغمبر ، و آن همان است كه در اين آيات مطرح است : تصالح براساس خود مواد برنامه و فكر يعنی مواد به اصطلاح امروز ايدئولوژی ، يعنی بياييم اينطور كنار بياييم كه تو از بعضی حرفهايت صرفنظر كن ، ما هم از بعضی حرفهايمان صرفنظر میكنيم . يك دين حق محال است اجازه بدهد كه با دشمن كنار بياييد ، شما از يك حرفتان صرفنظر كنيد ، ما هم از يك حرفمان . يك مستحب يا مكروه كوچك هم قابل مصالحه نيست ، يعنی اگر يك چيزی در شريعت وارد شده است كه مستحب است ، فرض كنيد كه فلان دعا را اگر در حال وضو بخوانيد مستحب است ، آيا اين قابل مصالحه است كه طرف بگويد تو از اين يك مستحب صرفنظر كن و بگو مستحب نيست ، ما هم از فلان حرفمان صرفنظر میكنيم ؟ خير ، قابل مصالحه نيست . يك چيزی كه جزو وحی الهی است ، ولو به عنوان كوچكترين مستحب و كوچكترين مكروه ، قابل مصالحه و گذشت نيست . بله ، يك امر ديگر است كه قابل تصالح و گذشت است و به اصطلاح تاكتيكبردار است . تصالح ، مساله تاكتيك است . تنازع و تصالح ، جنگيدن و صلح كردن ، كنارآمدن يا كنار نيامدن مساله تاكتيك