خوردهايم و نمیتوانيم قسم خودمان را نقض كنيم ، و اين قسم را هم تا روز
قيامت امتداد دادند و مدتش يك سال و دو سال و پنج سال نيست ، قسمی
است كه برای يك مدت طولانی است كه تا قيامت بكشد و در قيامت تكليفش
روشن شود ، آيا چنين چيزی در كار بوده است؟ " « سلهم ايهم بذلك زعيم
"گويی قرآن به صورت استهزا میگويد از اينها بپرس آن قائد و رهبر اينها
كه آمده با ما سوگندنامه امضا كرده است كيست ؟ يعنی اين خيالات و اوهام
چيست كه اينها به همديگر میبافند ؟ !
يا مطلب چيز ديگری است و آن اين است : اگر مساله ، خدايی بود مطلب
همين بود كه قرآن گفته است ، كار خدا همين است ، ولی غيرخدا هم هست ،
يك دستاندركارهای ديگری در خلقت در مقابل خدا وجود دارد كه آنها هم
میتوانند عليرغم خواسته و رضای الهی كارهايی را انجام دهند . اينها همان
معبودها و شركايی هستند كه اينان آنها را میپرستند . پس ممكن است اينها
اين خيالی كه پيدا كردهاند كه ما هر كاری كه بخواهيم میكنيم ، در قيامت
هم وضع ما از شما بهتر است ، اعتمادشان به آن شركاست ، آنهايی كه اين
افراد آنان را شريك خدا قرار دادهاند . " « ام لهم شركاء »" يا برای
اينها شركايی است ( يعنی شريكهای خدا كه اينها برای خود فرض كردهاند ،
چون آن شريكها كه واقعا شريك خدا نيستند ، شريكهايی هستند كه اينها پيش
خودشان فرض كردهاند ) ، يا به نفع اينها يك عده شركايی برای خدا در كار
است . " « فلياتوا بشركائهم ان كانوا صادقين »" اگر راست میگويند
معرفی كنند . " « يوم يكشف عن ساق و يدعون الی السجود فلا يستطيعون »"
شركای خودشان را در آن روز حاضر كنند ، آن روزی كه پردهها برداشته میشود
.
" « يكشف عن ساق »" را چند جور تفسير كردهاند . روزی كه ساقهای
|