قابل ادامه واقعی نيست . ما دو گونه ادامه داريم . يك وقت ازدواج‏
می‏خواهد به اين صورت ادامه پيدا كند كه اين دو فرد يعنی زن و شوهر عملا و
واقعا با يكديگر زندگی خانوادگی داشته باشند . زندگی خانوادگی بالاخره يك‏
نوع زندگی اشتراكی است ، و شركتی است آنهم شركتی كه سرمايه اصلی‏اش‏
عواطف طرفين است ، غير از يك شركت تجاری است كه سرمايه اصلی‏اش مال‏
و پول و ثروت است . و يك وقت می‏گوييم فقط اسم زن و شوهر رويشان باشد
ولو اينكه هميشه مانند دو دشمن بخواهند با يكديگر زندگی كنند . اين كه‏
روح و حقيقت ازدواج نيست . و از همين جهت است كه اين تز كاتوليكها در
همه كشورهای اروپايی شكست خورده و تنها جايی كه باقی مانده بود خود رم‏
بود كه گويا در آنجا هم بالاخره شكست خورد . چون قانون اجازه نمی‏داد ،
آمار نشان می‏داد و روزنامه‏ها طبق آمارهايی كه خود آنها داده بودند
می‏نوشتند كه چندين ده‏هزار ازدواجهايی وجود دارد كه عملا متاركه است ،
يعنی زن برای خودش می‏چرخد مرد برای خودش و چندين سال می‏گذرد و همديگر
را نمی‏بينند . با همه اين احوال باز كليسا اجازه نمی‏دهد كه رابطه ازدواج‏
منفسخ بشود . واضح است كه اين يك امر غيرطبيعی و غيرعادی است .

طلاقهای هاليوودی

نقطه مقابل اين ، طلاقهايی است كه اسم اينها را بايد " طلاقهای‏
هاليوودی " گذاشت ، يعنی كوچكترين بهانه‏ای كافی است برای اينكه طلاق‏
صورت بگيرد ، يعنی يك امر بسيار عادی ، مثل دوستی‏يی كه دو نفر با
يكديگر پيدا می‏كنند برای اينكه با همديگر همسفر باشند ، يك