می‏گويد : بجای اينكه بر حرث وارد شوند بر حردی وارد شدند : " « و غدوا
علی حرد »" بجای " حرث " بر " حرد " وارد شدند . سالی كه از باران‏
دادن امتناع و امساك دارد " حارد " يا " حرد " گفته می‏شود ، حيوانی‏
كه از شيردادن ابا دارد و لگد می‏زند " حرد " گفته می‏شود ، همين‏طور
زمينی كه ابا كند از اينكه چيزی به انسان بدهد و كانه بر صاحب خودش خشم‏
گرفته است كه هر چه او كوشش می‏كند از اين زمين چيزی بگيرد اين زمين‏
چيزی به او نمی‏دهد ، يك زمين خشمناك و ممسك . اين زمينی كه تا ديروز
حرث بود امروز به صورت يك حرد درآمده است . " « و غدوا علی حرد »"
وارد شدند بر چنين زمينی ، زمينی كه گويی قسم خورده است كه يك دانه‏
ميوه به اينها ندهد .
« قادرين ». كلمه " قدر " در قرآن به دو معنا اطلاق شده است ، بيشتر
به همان معنی قدرت اطلاق شده است ، يعنی توانايی . معنی ديگری كه در
قرآن اطلاق شده است " قدر " است به معنی اندازه‏گيری . در آيه‏ای هست :
" « لينفق ذو سعه من سعته »" [ كسی كه ثروتمند است انفاق كند ] "
« و من قدر عليه رزقه »" و كسی كه روزی‏اش بر او مقدور شده است ، يعنی‏
محدود و اندازه‏گيری شده است ( مقصود اشخاص فقير هستند ) " « فلينفق‏
مما اتيه الله »" ( 1 ) . يا در داستان حضرت يونس آيه " « و ذا
النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه »" معنايش اين نيست كه او
گمان كرد كه ما توانای بر او نيستيم ، ما قدرت نداريم او را بگيريم (
چنين چيزی محال است ) ، بلكه يعنی باور نمی‏كرد كه ما او را بگيريم ،
اخذش كنيم ، محدودش كنيم . پيغمبر خدا بود ، مثل اينكه به خودش اعتماد
داشت كه ما پيغمبر

پاورقی :
. 1 طلاق / . 7