ندارد ، وقتی كه شخصی به جان دوستش قسم می‏خورد ، آن دوستش به خودش‏
می‏بالد كه ببينيد فلانی برای من اين‏قدر اهميت قائل است كه به جان من قسم‏
می‏خورد ، اين علامت اين است كه برای من اهميت قائل است .
قرآن كريم برای اينكه مردم را به آيات و مخلوقات توجه بدهد ، به‏
انواعی از مخلوقات قسم می‏خورد ، از جمادات گرفته تا نباتات و حيوانات‏
و تا انسان و انسان كامل . حال در اينجا خدای متعال به يك شی‏ء خاصی‏
سوگند ياد كرده است ، يعنی به چيزی ابراز احترام كرده است كه قدر مسلم‏
اين است كه مردم عرب و غيرعرب احترام آن را به هيچ وجه نمی‏دانسته‏اند ،
بشر امروز است كه شايد می‏تواند ارزش اين كار را آن طور كه بايد درك‏
كند . به احترام قلم سوگند و به احترام نوشته‏ها سوگند ، به قلم سوگند و
به نوشته سوگند . اگر " ما " ی ما يسطرون را " ما " ی مصدريه بگيريم‏
( و بيشتر اين‏طور گرفته‏اند ) اين‏جور می‏شود : به قلم سوگند و به نوشتن‏
سوگند . اين شايد بهتر است ، چون خود فن و استعداد نوشتن را می‏گويد ،
يعنی بفهميد كه قلم و استعداد نوشتن و قدرت نوشتن چه نعمت بزرگی است !
و اگر " ما " را " ما " ی موصوله بگيريم اين‏طور می‏شود : به قلم سوگند
و به نوشته‏ها سوگند . پس اصلا قبل از اينكه اصل مقسم‏عليه را ذكر كنيم ،
از اينجا كه قرآن كريم به قلم و نوشتن سوگند ياد می‏كند می‏توانيم روح‏
تعليمات اسلامی و قرآنی را دريابيم كه روح اين تعليمات علم است و
دانستن و فهم و آن چيزی كه دنيای امروز به آن " فرهنگ " می‏گويد . اصلا
اسلام و قرآن دين علم و فرهنگ است . به همين دليل است كه قرآن در جاهای‏
ديگر هم همين مطلب يا آن ركن ديگرش را كه استعداد سخن‏گفتن