فيلسوفان مدعی هستيد كه يك جسم ثقيل و سنگين لازمه طبيعتش به طور جبر
اين است كه توجه به مركز زمين دارد ، و لهذا اگر ما سنگی را در بالا رها
كنيم ، به طرف مركز زمين حركت میكند ، يك قطعه آهن را رها كنيم ، به
طرف مركز زمين حركت میكند . گفت بله . گفت : اخيرا يك صنعتی در
اروپا پيدا شده است كه اين صنعت نظريه شما را باطل كرده است ، معلوم
میشود كه جسم ثقيل هم میتواند آن بالا بايستد بدون اينكه به زمين سقوط كند
( نظير همان كه در جلسه گذشته از ابوعلی سينا و ابوسعيد ابوالخير نقل
كردم ) . میگويند : آن حكيم گفت : چنين چيزی محال است و امكان ندارد .
البته طرح اين حرف به اين صورت برای آن حكيم از اول غلط بوده ، چون آن
چيزی كه آن حكيم گفته محال است الان هم محال است ، يعنی اگر ما يك جسم
ثقيلی را رها كنيم بدون اينكه يك نيروی مقاومتی در مقابل نيروی ثقل وجود
داشته باشد ، محال است سقوط نكند . گفتيم در آن داستان بوعلی سينا و
ابوسعيد ابوالخير نيز ابوسعيد همين سوال را مطرح كرد . میگويند در حمام ،
او با يك قدرت به اصطلاح عرفانی خاص تشت مسی را به طرف بالا انداخت و
تشت آنجا ايستاد . گفت : شما حكيمها كه میگوييد يك جسم ثقيل اگر بالا
برود طبعا بايد بيفتد ، اين چرا نمیافتد ؟ بوعلی گفت : ما حكيمها
میگوييم بدون قاسر نمیايستد ، يعنی بدون يك قوه ديگری كه بيايد اثر آن
قوه را خنثی كند ، ولی الان اراده يك عارف مانع سقوط اوست ، الان هم او
میخواهد بيفتد پايين ولی فعلا اراده يك مرد كامل مانع افتادن است .
حال ، در مورد هواپيما معلوم است كه اگر يك قوه ديگری به نام قوه
بخار نباشد كه هواپيما هيچوقت آن بالا نمیايستد . طرح مساله به
|