برد يا از آيه بيش از اين استفاده نمیشود كه از ميوههای باغ چيزی باقی
نگذاشت ، مثل لشكری كه بريزند و همه چيز را ببرند ) . صبح زود كه شد
گفتند : " « اغدوا علی حرثكم » " آن صبحانه و زود هنگام بدويد . قرآن
میگويد : وقتی میرفتند میگفتند آرام حرف بزنيد . آرام حرف میزدند كه
صدايشان را كسی نشنود ، يك وقت كسی خبردار نشود كه بعد ديگران را
خبردار كند . طبق نشانه میرفتند ( لابد آن باغ در ميان باغهای ديگران بوده
است ) ، چشمشان به باغشان افتاد ، ديدند اين كه آن باغ ديروز نيست ،
همه چيزش عوض شده است . خيال كردند راه را گم كردهاند و اين باغ آنها
نيست . گفتند : اين باغ ما نيست ، راه را گم كردهايم . كمی دقت كردند
، گفتند نه ، همان است ، يك حادثهای پيش آمده است . فورا آن فردی كه
فرد معتدلشان بود گفت : نگفتم به شما كه نيتتان را اينقدر كج نكنيد ؟
اين اثر نيت سو است . بعد قرآن میگويد كه اينها اظهار توبه كردند و
گفتند : اشتباه كرديم .
اين جريان را قرآن اينطور ذكر میكند ، میخواهد بفرمايد : ببينيد كه اين
غرور مال انسان را چه میكند ، به چه فكرها و انديشهها میاندازد ! به جای
اينكه شكر منعم را بجا بياورد و شكرانه اين نعمت ، حق سائلان و محرومان و
بيچارگان را بدهد ، چنين نقشهها میكشد ! اين نمونهای است از اينكه انسان
، با نعمت آن هم با نعمت مال مورد آزمايش الهی قرار بگيرد .
بعد میگويد اينها هم [ سران قريش ] با نعمت مال مورد آزمايش قرار
گرفتند ، و اينهمه اخلاق فاسدی كه دارند ريشهاش اگر درست تحليل و جستجو
كنيد همان حساب دارم دارم است ، آن دارم دارم ، اينها را به اينجا
رساند .
|