فرمود كسانی كه دارای اين صفات پليد زشت هستند ، هرگز به حرف آنها
گوش مكن ، آنها را اطاعت مكن . گفتيم مقصود اين است كه به پيشنهادهای
آنها كه پيشنهاد توافق و تصالح به تو میدهند ترتيب اثر نده . بعد برای [
اينكه نشان بدهد ] كه اينها چگونه مردمی هستند ، صفات پليد آنها را
يكيك ذكر فرمود : " حلاف " اند ، " مهين " اند ، " هماز " اند ،
" مشا بنميم " اند و . . . بعد ريشه اين فساد اخلاقی اينها را بيان كرد
و فرمود : اينها از چه چيز در اين منجلابها افتادهاند ؟ از اين كه خود را
صاحب مال و ثروت و صاحب فرزندان و عشيره میبينند . گفتيم كه درواقع
مقصود اين است كه اين دارم دارمهاست كه انسان را به اين منجلابها
میاندازد ، اينكه خدا به انسان نعمتی بدهد و به جای آنكه آن نعمتها برای
او همان شكل و ماهيت نعمت داشته باشد كه خود بهخود شكرانگيز است و
موجب میشود كه مراقب باشد كه چگونه با اين نعمتها رفتار كند كه رضای
خدای منعم در آنهاست ، برعكس همه چيز را فراموش میكند ، از خدا غافل
میشود ، فقط خودش را میبيند : اين منم كه اين را دارم ، اين منم كه چنين
. همين منم منمها ، و دارم دارمها انسان را به اينجاها میكشاند . اينها
مربوط به آياتی بود كه در جلسه پيش تفسير شد .
به همان مناسبت قرآن كريم داستانی را به طور اشاره ذكر میكند ،
میفرمايد : " « انا بلوناهم كما بلونا أصحاب الجنه »" ما اينها را (
يعنی همين اشخاصی كه از اين صفات رذيله سر درآوردند ) مورد ابتلا و
آزمايش قرار داديم ، يعنی با دادن مال و ثروت و با اين مال و ثروتها
اينها را در آزمايشگاه بزرگ خودمان قرار داديم آنچنانكه آن باغداران را
( قرآن اسمی نمیبرد ، همينقدر اشاره میكند ) در اين آزمايشگاه قرار داديم
.
|