اين است كه از نشئه‏ای به نشئه‏ای آمده ، به نشئه اول بازمی‏گردد . مثل‏
اينكه انسان بيدار است ، حالتش حالت يك نشئه است ، می‏خوابد ، مثل‏
اين است كه نشئه ديگر پيدا می‏كند ، وقتی بيدار می‏شود به نشئه ماقبل‏
بازگشت می‏كند و می‏بيند ايندو با همديگر متصل شد . مثلا اگر بازاری است و
در بازار بوده و با چك و سفته و معامله و خريد و فروش سر و كار داشته ،
اينها در عالم خواب [ زدوده شده ] ، وقتی كه بيدار می‏شود ايندو مثل نخی‏
كه بريده شده باشد دومرتبه به همديگر گره می‏خورد و اتصال پيدا می‏كند .

بيان قرآن

و اما لسان قرآن . قرآن يك صراحت فوق‏العاده عجيبی به اين مطلب دارد
. صراحت قرآن به اين صورت است كه می‏گويد تمام اعمالی كه انسان در دنيا
انجام می‏دهد ، چه خوب و چه بد ، كه انسان فكر می‏كند كه از عمل خودش‏
گذشته و رد شده ( من امروز در اينجا قرار دارم ، فلان عمل را ، خوب يا بد
، چند سال پيش انجام داده‏ام ، چقدر فاصله دارد ! قرآن می‏گويد اين‏جور
نيست ) تمام آن اعمال را ما تحويل می‏گيريم ، در نزد ما همه آنها محفوظ
است . تو يك روز برمی‏گردی ، يك وقت می‏بينی گذشته و آينده‏ات به‏
يكديگر متصل شد ، عين اعمال خودت را حاضر و آماده می‏بينی . جزا به خود
اعمال است . اين در دنياست‏كه جزا يك چيز است و عمل چيز ديگر . اين در
دنياست كه عمل يك چيز است و پاداش چيز ديگر . در دنيا فرض كنيد بچه‏
كار خوبی می‏كند ، مثلا نمره خوبی از مدرسه آورده است ، پدر به او پاداش‏
می‏دهد ، مثلا يك دوچرخه برايش می‏خرد . ولی دوچرخه يك چيز