اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 139171 |
نام:
جا مانده
شهر:
آنجا که حق پیروز است
تاریخ:
3/23/2018 10:17:08 AM
کاربر مهمان
|
به تجربه برام ثابت شده، مهم ترین چیزی که تو زندگی داری، که بهش افتخار می کنی، مهمترین هدفی که تو زندگی داری، اگه در جهت خدا قرارش ندی، خدا ازت می گیره، حداقل برای امتحان کردن
بعضی ها خیلی حس بزرگ بینی می کنن؛ فکر می کنن خیلی آدم مهمی هستند؛ جواب سلام کسی را نمی دن، جواب پیام کسی را نمی دن؛ گوشی شون را خامونش می کنن و ...
یاد خودم می افتم زمانی گوشی نمی خریدم که کسی مزاحمم نباشه، ایمیل نمی خساختم که کسی مزاحمم نشه؛ از همه دوری می کردم که کسی مزاحمم نشه...
که تو هدفم موفق تر بشم...
الان شرایط زندگی من اینه: هیچ هدف و امیدی تو زنگی برام نموده
هیچ دوستی ندارم؛
هیچ چیز مهمی هم ندارم
چهارتا خط موبایل دارم، سه تا ایمیل دارم و هر روز تلاش می کنم بیشتر با دیگران ارتباط برقرار کنم... اما حتی اپراتور موبایل هم به من پیام نمی ده؛ دیگران موبایلشون را به روم خاموش می کنند...
به نظرم زیاد خود بزرگ بین نباشین...
شاید کسی هم مثل من نفرین کنه...
|
|
| 139170 |
نام:
جا مانده
شهر:
آنجا که حق پیروز است
تاریخ:
3/22/2018 3:57:27 PM
کاربر مهمان
|
دزد جوانمردی:
داستان اون مرد اسب سوار و خیانت او مرد سر راهی را تو این سایت هم خوندم.
اگه به حساب درد و دل باشه، خیلی وقت هست تصمیم گرفتم به کسی خوبی نکنم؛ شاید به این دلیل که بعدش پشیمون شدم... یا بخاطر سرزنشی که طرف مقابلم داشته، یا به خاطر خیانتی که ازش دیدم.
مثلا بعد از 15 سال هنوز دوران راهنمایی یادم نمی ره
دوستی داشتم، تو هر درسی ضعیف بود و می دونست تو امتحان مردود می شه، می آمد سراغم؛ اینقدر دم از رفاقت و کار گروهی و ... گفت و آخرش هم می گفت بیا با هم درس بخونیم... منم قبول می کردم و با بهش یاد می دادم.
اما فرداش اگه من تو درسی مشکل داشتم، هزار و یک جور بهانه می آورد و تکی درس می خوند...
اینا حق الناس هست؛ حتی اگه کوچک باشه و بعد از 15 سال، من تو قیامت اینا را پس می گیرم...
|
|
| 139169 |
نام:
جا مانده
شهر:
آنجا که حق پیروز است
تاریخ:
3/21/2018 10:25:26 PM
کاربر مهمان
|
حتما حالا شنیدید که می گن جلوی کسی چیزی نخور؛ یا اگه می خوری حتما تعارفش کن؛ شاید دلش خواست و ...
بچه که بودم فکر می کردم این حرف تنها دلیلش این هست شاید اون طرف مقابل از ما ناراحت بشه...
بزرگ تر که شدم؛ فهمیدم نه... دلیل دیگه ای هم داره؛ شاید طرف مقابلمون اونقدر از خدا به خاطر نداشتن بعضی چیزها شاکی بشه، که قید خدا را بزنه...
مد شده این روزا، یکی عکس فلان مسافرتش را می زاره... یعنی عکس فلان قضا را می خوره...
هر کس یک جوری ابراز وجود می کنه...
ما که روزی هزار بار، به خاطر حق الناس، توبه می کنیم
چه قیامتی بشود، زمانی که محشر به پا شود...
|
|
| 139168 |
نام:
مهدی
شهر:
ماهشهر
تاریخ:
3/21/2018 1:09:16 PM
کاربر مهمان
|
لجبازی يک كلمه نيست!
يه اشتباهست!
اشتباهی ويران كننده...
كه می تواند هر دو نفر را در رابطه به زمين بزند و جايی برای بلند شدن نماند!
لجبازی می تواند انقدر قوی باشد كه يادت برود روزی عاشق كسی بودی كه به او می گفتی نمی خواهی ناراحتی اش را ببينی!
اما حالا خودت عامل اصلی اش شده ای!
با عاشقانه های خود لجبازی نكنيد
گاهی جايی برای جبران نمی ماند
|
|
| 139167 |
نام:
جا مانده
شهر:
آن جا که حق پیروز است
تاریخ:
3/21/2018 2:22:33 AM
کاربر مهمان
|
خواستم بگم؛ دلبری کردن بعضی از دختر خانم ها، برای اقایون، برای رسیدن به یک هدف مادی، مثل اینکه کاشون راه بیفته، یا هر چیزی، یک نوعی از دروغ گویی هست...
البته شاید نظرم چاپ نشه
اما خواهر گرامی، اونقدر شریف زندگی کن که هیچ وقت با فریب دادن یک نفر، تو زندگی موفق باشی
گاهی طرف مقابلتون یک پسر ساده ای هست که صادقانه عاشق می شه؛ صادقانه زندگی می کنه... اونوقت اگه با این دلبری هاست، وابسته اش کردی و هدفت فقط رسیدن به منافع مادی خودت باشه؛ و اگه اون پسر از زندگیش، از همه ی آرزوهاش بمونه، از خدا نا امید بشه، بره سمت گناه، می تونی جبران کنی؟
کاش سایت شما نظرم را چاپ کنه (خواهشا چاپ کنین)
خواهر محترم، شریف زندگی کن، برای یک نفع مادی، برای دیگران دلبری نکن.
|
|
| 139166 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
3/20/2018 5:15:29 PM
کاربر مهمان
|
و انتهای این قصه سرد و سفید
همیشه سبز خواهد بود
تشکر برای بودن تان در سالی که گذشت
آرزو برای داشتن تان در سال آینده
ناب ترین دعاهایم را بر تار خورشید و عرش کبریایی به ودیعه میگذارم، تا همای سعادت بر زندگیتان لانه کند...
از خداوند چیزی را برایتان میخواهم، که جز در خاطر خدا، در باور هیچ کس نمی گنجد...
**********
آخرای ساله،امسالم گذشت، ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺗﺎﺧﺘﻦ،ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﺧﺘﻦ،ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺳﻮﺧﺘﻦ، ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺳﺎﺧﺘﻦ،
ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻧَﻔَﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ،ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎﺍﺯ ﻧَﻔَﺲ ﺍُﻓﺘﺎﺩﻥ،ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﺪﻥ ﺍﻻﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ،ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺨﻨﺪَﻥ
ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ (تولد)؛ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻦ (مرگ)،ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧَﻤﻮﻧَﻦ، ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺮﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻓﺘﻦ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ،ﺍﻣﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯿﺶ ﻣﯽ اﺭﺯﻩ، ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﻣﺮﺩﻩ، ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣَﺮﺩ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﯿﺎین ﻗﺪﺭ ﻫﻤﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ، ﻧﺬﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺑﻤﻮﻧﯿﻢ، "همديگر را دوست داشته باشيم؛ شاید فردایی نباشد"..
آدمای زنده به گل و محبت نیاز دارن و مرده ها به فاتحه!، ولی ما گاهی برعکس عمل میکنیم!
به مرده ها سر میزنیم و گل میبریم براشون, ولی راحت فاتحه زنده ها رو میخونیم!
گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!، بیائیم ساده ترین چیز رو از هم دريغ نكنيم:
"" محبت ""
(((: سال نو پیشاپیش مبارک :)))
|
|
| 139165 |
نام:
هادی ص م / حقّ
شهر:
گیلان / نور امید
تاریخ:
3/20/2018 12:21:58 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدا،سلام
سال نو را بر همه دوستان این سایت و غیرِ سایت پیشاپیش تبریک میگویم
إن شاءاللّه همه دوستان و آشنایان اِمسال سال خوب و با برکتی داشته باشند
|
|
| 139164 |
نام:
داود
شهر:
تهران
تاریخ:
3/20/2018 10:11:40 AM
کاربر مهمان
|
سخن خدا:
ليس للانسان الا ما سعي
تا ميتوانيد تلاش کنيد و با برنامه ريزي و تعيين هدف به زندگيتان رنگ و بو بدهيد.
و اين و بدونيد که ما براي انجام همه کارها وقت کافي نداريم اما براي انجام مهمترين کارها وقت کافي داريم .
سال نو رو تبريک ميگم ان شاالله پر از شادکامي و موفقيت براي ملت عزيزم باشه و با تشکر از مطالب خوي بهار از اروميه
|
|
| 139163 |
نام:
جا مانده
شهر:
تاریخ:
3/20/2018 8:43:22 AM
کاربر مهمان
|
رسول خدا فرمود:
روزگاری به مردم رخ نماید که مرد میان بی عرضگی و نادرسی مخیر شود، هر که در آن روزگار باشد باید بی عرضگی را بر نادرسی ترجیح دهد.
و می گویند در آخر الزمان از عمر و جوانیمان می پرسند
صبح ها با چه امیدی بلند بشم و کار کنم؟ تلاش کنم؟
دزد امید؛ دزد جوانمردی، دزد خوشبختی
خدایا؛ هر کس از من سوء استفاده کرد، من را فریب داد تا همه ی زندگیم را از دست بدم، خدایا به تو واگذارش می کنم.
|
|
| 139162 |
نام:
بهار
شهر:
ارومیه
تاریخ:
3/19/2018 9:37:27 PM
کاربر مهمان
|
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ.
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ (ﭘﯿﻨﻪ ﺩﻭﺯﯼ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ) میکند.
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ.
ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ، عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ، ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ.
|
|
