شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
138051
نام: عرفان جلالی ۱۲
شهر: اصفهان .کوهپایه.تودشک.تودشکچویه.
تاریخ: 4/7/2017 10:35:28 AM
کاربر مهمان
  من همیشه باید حرف زور پدرم را گوش دهم مثلا کلما با ماشین ۵ میتراشد بعد تا در میاد که رشد کنند باید بزنم و وقتی ماشین از مردم میگیرد منا مجبور میکند که بگم این ماشین از خودمون است ولی بعد که دوستش میاد وماشین رامیبرد من مجبورم که بگم که ماشین ازخودمون بوده ولی حالا باید بگم دست عمو هامه کد امنیتی تون هم خیلی بی کیفیت است
138050
نام: سادات
شهر: تهران
تاریخ: 4/6/2017 6:09:18 PM
کاربر مهمان
  آقا سید.... دست ما رو بگیر...
ول هم نکن رفیق...
خیلی سخته خوب موندن این روزا....
138049
نام: الهام
شهر: رفسنجان
تاریخ: 4/6/2017 8:50:11 AM
کاربر مهمان
  دلم واسه شهدا تنگ شده انقدر که اسم شون که میاد ته دلم یهو یه جوری میشه این روزها سخت بهشون نیاز دارم ای کاش مسیر زندگی من رو اونا پیش خدا تضمین کنن ای کاش مسیر زندگیم طوری میشد که بیام مقتل و خونه شون که ارامش و به دست بیارم ایکاش شبی در دوکوهه دوباره برای من تکرار شود همه ی این ها ای کاش هستن سید اهل قلم درد من رو خوب میفهمید جدایی از شهدا برای من نباشد
138048
نام:
شهر:
تاریخ: 4/6/2017 1:04:18 AM
کاربر مهمان
  خدایا این چه سرنوشتی ود؟من چه گناهی کردم که لایق این سرن.شت شدم حالا من چیکار کنم؟من نگران کسی هستم که اصلا نمیدونه من کی هستم
من داره قلبم از این عشق یکطرفه منفجر میشه
کمکم کن .. خسته شدم از این وضع
138047
نام: شاکی
شهر: خرابه
تاریخ: 4/5/2017 11:03:02 PM
کاربر مهمان
  سلام
اینقدر دزد زیاد شده دیگه هیچ امنیتی نداریم/ تو این سه چهار ماهه چهار پنج باره دزد بهمون زده چکارکنیم خدایا؟


مسولان قضایی خوابن؟/؟؟؟؟؟؟؟؟اگر میترسن برن کنار افراد شجاع بیان.امنیت اجتماعی رو فراموش کردن.

ناسلامتی مملکت اسلامیه.چرا قانون اسلامی توش اجرا نمیشه؟عربستانی که اینهمه بهش بد میگیم چطور موقع اذان کسبه ش بدون بستن در مغازه ها میرن نماز؟ولی ما نمیتونیم یه شب با خیال راحت خونه رو خالی بزاریم!!!!!!
138046
نام: الهام
شهر: ارومیه
تاریخ: 4/5/2017 6:50:14 PM
کاربر مهمان
  سلام /فرناز جاان از اصفهان غصه نخور ناراحت نباش هستن ادمایی مثه تو که بعضی ها بی دلیل باهاشون کاری کردن که دیگه هیچ اعتمادی به کسی ندارن و حتی حس زندگی کردن هم ندارن. خدایااا بشکن دل ادمایی رو ک دلمونو میشکنن تو حقی وقطعا حق مرا خواهی گرفت. داداش مهدی از شیراز گفتی یتیمم ولی یادت رفته بابای همه یتیما مولامون شیرمردان علی هستش نا شکری نکن اگ دوست داشتنتو نفهمید یه روز میفهمه روزیکه که دیر بشه باور کن بعضی چیزا هست که ادم چند سال بعد حکمتشو میفهمه شاید ب صلاحته ناشکری نکن چرا طلب مرگ میکنی میفهمم گاهی وقتا دردا انقد رو قلب ادم سنگینی میکنه که ادم ارزو مرگ میکنه ولی چراا ضعیف باشیم خدااا غریبه غرییییییییییب خدارو هم ببینیم خدااااا کمکم باش خدایاا دعاهای همه جوونا وحاجتمندای این سایت رو پاسخگو باش التماس دعااا
138045
نام:
شهر:
تاریخ: 4/5/2017 4:24:18 PM
کاربر مهمان
  با سلام خدمت شما
دختری دارم که هر چه خواستگار برایش می آید به شکلی به انجام نمی رسد سر در گم مانده ام که این چه سری است چرا درست نمی شود با اینکه می دانیم که خداوند از هر چه ازدواج انجام می شود خشنود است پس این چه موردی است که به انجام نمی رسد سن ازدواجش هم زیاد شده آیا این موضوع که ذهن ما را درگیر کرده استخاره دارد یا خیر؟
با تشکر از سایت خوبتان
138044
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 4/5/2017 11:38:23 AM
کاربر مهمان
 
یانور ...



شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست!
که آنچه در سر من نیست ، ترس رسوایی ست!

چه غم که خلق به حُسن تو عیب میگیرند؟
همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست!

اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب!
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست...!

شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست!

کنون اگرچه کویرم هنوز در سر من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست




" دکتر فاضل نظری "
138043
نام: رقیه داداش زاده
شهر: تبریز
تاریخ: 4/5/2017 11:32:14 AM
کاربر مهمان
  باسلام و خسته نباشید من زن 43ساله اهل تبریز کارمند نهاد کتابخانه ها می باشم شوهرم با من خیلی رفتاری بدی دارد همیشه به من تهمت می زند و می گوید تو زن بدکاره هستی تحملم تمام شده می خواهم درخواست طلاق بدهم و یک پسر 11ساله هم دارم که به من خیلی وابسته است نمی دانم چه کار باید بکنم با تشکر
138042
نام: بنده خدا
شهر: تهران
تاریخ: 4/4/2017 9:45:18 PM
کاربر مهمان
  سلام شهید بزرگوار.
من تاحالا باکسی دردودل نکردم ولی حالا...
میخوام از خودم برات بگم یه آدم ساده که گاهی تسلیم روزگارش میشه وگاهی میجنگه یه آدمی که اعتماد میکنه در عین بی اعتمادی آدمی که همیشه نزدیکانش اونو اسیر چارچوب ها وقوانینشون میکنن قوانینی که برخلاف میله منه...آدمی که میخواد بابقیه متفاوت باشه وهست آدمی که خانواده اش سعی دارن خوب باشه ولی با قوانینشون اونو به یه آدم پرخاشگر وعصبی تبدیل کرده...
شهید عزیز خیلی نوشتم...من دوست دارم آزادباشم حق طبیعیمو داشته باشم ولی عزیزانم نمیگذارند ومن همیشه در برابرشون ناتوان بودم من نمی تونم از عزیزانم دل بکنم اونها خیر منو میخوان ولی چه کنم که این آدم نمیتونه همیشه خواسته ی عزیزانشو اونطور که باید برطرف کنه...
ممنون که به حرفای نوشته شده دلم نگاهی انداختی...
بنده خدا.
<<ابتدا <قبلی 13811 13810 13809 13808 13807 13806 13805 13804 13803 13802 13801 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved