بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

عمليات شهيد «حسن قصير»

زمينه ‏ها

مدرسه‏ى صنعتى جبل عامل در شرق صور، از جمله ارزشمندترين يادگارهاى «امام موسى صدر» و شهيد «دكتر مصطفى چمران» بود كه به‏دست تواناى آن بزرگواران، براى پيشبرد علمى نوجوانان و جوانان شيعه بنا شده است. در سال‏هاى منتهى به 1357 ه. ش)1979م) و پيش از مفقود شدن امام موسى صدر، اين مدرسه كه زير نظر شهيد چمران اداره مى‏شد، نه فقط محل آموزش دروس علمى كه مركز تعليمات نظامى براى جوانان شيعه‏اى بود كه هيچ مأمن و سازمانى براى نبرد با دشمنان نداشتند. اسرائيل نيز همواره اين مدرسه و شاگردان آن را از مراكز پر دردسر براى خود مى‏دانست.
هنگامى كه مذاكرات صلح بين اسرائيل و لبنان در مرز دو كشور جريان داشت، «اسحاق رابين» وزير جنگ رژيم صهيونيستى، در يك بيانيه‏ى نمايشى اعلام كرد كه اسرائيل طى سه مرحله از خاك لبنان عقب‏نشينى خواهد كرد:
مرحله‏ى اول از «نهرالاولى» تا خط ممتد از ساحل درياى مديترانه تا شهر نبطيه نزديك نهر «ليطانى».
مرحله‏ى دوم هنگامى كه تمامى نيروهاى سوريه و اسرائيل به نزديكى خط «حاصبيه» برگردند، از بقاع شرقى انجام خواهد شد.
مرحله‏ى سوم نيز شامل عقب‏نشينى اسرائيل تا مرزهاى بين‏المللى شمال فلسطين اشغالى بود.
اسحاق رابين تصريح كرد كه مرحله‏ى اول عقب‏نشينى، طى پنج هفته انجام خواهد شد؛ ولى مراحل دوم و سوم اين طرح به اوضاع داخلى لبنان بستگى دارد.
به نوشته‏ى دكتر «سعد ابوديه»، تا زمستان 1363ه.ش (1985م)، تعداد نيروهاى نظامى اسرائيل كه در لبنان مستقر بودند 20/000 سرباز،تعداد كشته شدگانشان 609 نفر و خسارات اشغال و تجاوز 240 ميليون دلار در سال و 700/000 دلار در روز بود.
چندى بعد «اورى اووِر» فرمانده جبهه‏ى شمالى ارتش و مسئول عقب‏نشينى اسرائيل، اعلام كرد كه پس از عقب‏نشينى از خاك لبنان،اسرائيل به هيچ وجه وارد هيچ ماجرايى نخواهد شد.
ولى همه‏ى اين‏ها نمايشى بود براى سرپوش گذاردن به شكست‏ها و ناكامى‏هايى كه در تجاوز به لبنان نصيب رژيم صهيونيستى شده بود. اسرائيل نه تنها نتوانسته بود مقاومت رزمندگان فلسطين را كه بهانه‏اى بود براى حمله به لبنان از بين ببرد، بلكه با جنايات و فجايعى كه در لبنان انجام داد، باعث به وجود آمدن مقاومتى مستحكم‏تر و قوى‏تر شد كه تا آن زمان برايش بى‏سابقه بود. تاكتيك‏ها و از جان گذشتگى نيروهاى مقاومت اسلامى لبنان در نبرد با متجاوزين، به واقع ارتش به ظاهر قدرتمند يهود را ناكار كرده بود.

عمليات
مدرسه‏ى صنعتى جبل عامل در منطقه‏ى «برج شمالى» در فاصله‏ى حدود 500 مترى مقر فرماندهى نظامى اسرائيل در شهر صور قرار داشت. در سمت ديگر اين مدرسه، اردوگاه آوارگان فلسطينى بر پا شده بود.
عصر روز سه شنبه 1363/11/16 ه.ش (14جمادى‏الاول 1405ه.ق، 5 فوريه 1985م) يك بمب ضعيف در نزديكى مدرسه منفجر شد كه هيچ گونه تلفاتى به بار نياورد. دقايقى نگذشت كه ده‏ها خودرو و نفربر اسرائيلى به آن‏جا شتافته و نيروهاى نظامى، مدرسه را به محاصره درآوردند و به دنبال عاملين انفجار، به داخل مدرسه هجوم برده و به‏ضرب و شتم دانش‏آموزان پرداختند.
ساعت 3 بعد از ظهر، در حالى كه مدرسه در محاصره‏ى نيروهاى صهيونيستى بود، تعدادى از دانش‏آموزان كه با وجود تهديدات و مزاحمت اسرائيلى‏ها، در مدرسه امتحان داده بودند، در حال خروج از ساختمان بودند. در جاده‏اى نزديك مدرسه، چند دستگاه كاميون و نفربر مستقر بودند. در همان حال كاروانى متشكل از چند كاميون پر از نفرات و چند دستگاه تانك اسرائيلى كه در حال عقب‏نشينى از منطقه‏ى «صيدا» و «زهرانى» بودند، وارد خيابان شدند. مرسدس بنز سفيد رنگى كه جوانى حدود 20 ساله رانندگى آن را بر عهده داشت، از خيابان فرعى سمت راست به سمت چپ خود پيچيد و درست در لحظه‏اى كه در كنار نفربرهاى اسرائيلى قرار گرفت، به يكى از كاميون‏ها كه بر حسب اتفاق حامل مقدار زيادى مواد منفجره بود، اصابت كرد و منفجر شد. در همين لحظه يك نفر از نيروهاى مبارز از پنجره‏اى در ساختمان مدرسه‏ى صنعتى در حال فيلم‏بردارى از عمليات شهيد حسن قصير بود.

شخصيت شهيد
«حسن قصير» كه همرزمانش او را به نام مستعار نظامى «عامل» صدا مى‏زدند، از جوانان روستاى اشغال شده‏ى «ديرقانون النهر» بود كه شهدايى چون «احمد قصير» از آن‏جا برخاسته بودند. حسن كه حدود 20 سال سن داشت، براى مقابله با نيروهاى متجاوز، با سازمان امل همكارى داشت؛ ولى هنگامى كه ديد «نبيه برّى» مسئول سازمان امل به «كميته‏ى نجات ملى» تشكيل شده از احزاب سياسى لبنانى پيوست و به مذاكره با دشمن متجاوز تن داد، سعى كرد مبارزات خود را همچنان ادامه دهد، حتى اگر مسئولين سازمان امل را خوش نيايد.
در آن ايام، به دليل بعضى مسامحه‏كارى‏ها و كوتاه آمدن در برابر دشمن، در سازمان امل، انشعابى صورت گرفت و گروهى كه معتقد به مبارزه‏ى مسلحانه با اسرائيل بودند، در تشكيلات «سازمان امل اسلامى» به رهبرى «سيد حسين موسوى» (ابوهشام) به مبارزه‏ى خود ادامه دادند.
شهيد «محمد سعد» از رهبران مقاومت جنوب، مسئوليت هدايت جوانانى را كه در پى نبرد با دشمن بودند، بر عهده داشت. حسن قصير نيز كه ارتباطى همچون استاد و شاگرد با محمد سعد داشت و به خاطر حماسه آفرينى‏هايش به او عشق مى‏ورزيد، سرانجام توانست به همين واسطه، دست به عمليات حماسى خود بزند.
يكى از طراحان عمليات كه از دوستان حسن و همچنين از فرماندهان مقاومت بود، درباره‏ى او مى‏گويد: «حسن مَشيمَش» از دوستان نزديك او بود كه سال قبل در حمله‏ى نيروهاى صهيونيست به شهر صور،مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسيد. شهادت او يكى از عواملى بود كه تأثير بسزايى بر روحيه‏ى حسن گذاشت و از آن به بعد بود كه به دوستان و همرزمانش اصرار كرد تا در مسير عقب‏نشينى صهيونيست‏ها يك ضربه‏ى سنگين به آنان بزنند.
بعداز شهادت حسن مشيمش، نيروهاى كماندويى اسرائيل مدرسه‏ى جبل عامل را به محاصره درآورده و سپس وحشيانه به داخل مدرسه هجوم بردند و پس از ضرب و شتم دانش‏آموزان، تعدادى از آن‏ها را بازداشت كردند كه حسن قصير نيز جزو آنان بود.
حسن، همچون ديگر دانش‏آموزان، پس از آن‏كه برگه‏ى امتحان رياضى خود را به معلم داد، از مدرسه خارج شد و در وهله‏ى اول با نيروهاى متجاوز اسرائيلى روبه رو شد كه مدرسه را به محاصره‏ى خود درآورده بودند. هنگامى كه نيروهاى اسرائيلى او را بازداشت كردند، براى بازرسى به كنار ديوار برده و يكى از سربازان كه با خونسردى حسن روبه‏رو شد، باقنداق اسلحه ضربه‏ى محكمى به شكم او زد؛ ولى حسن همچنان ايستاد و به دشمن نگاه كرد، تا حدى كه سرباز صهيونيست خسته شد و او را به داخل كاميون برد. حسن در حالى كه دست‏هايش را به نشانه پيروزى بالابرده بود، سوار ماشين شد. چندى بعد، پس از آزادى، رفت كه عمليات خود را عليه متجاوزان و جنايتكاران انجام دهد. آن روز كه حسن مى‏رفت تا عمليات خود را انجام دهد، مصادف بود با سالروز قيام مسلمانان در غرب بيروت كه با مقابله‏ى صهيونيست‏ها روبه‏رو شده بود.

آماده ‏سازى
يكى از سخت‏ترين مراحل عمليات بعد از قرار دادن مواد منفجره و چاشنى انفجارى در ماشين، قرار دادن آن در محلى مناسب بود. نيروهاى اطلاعاتى و مزدوران و جاسوسان اسرائيلى، همه جا را در سيطره و محاصره‏ى خود داشتند و هر چيز مشكوك، به خصوص خانه‏ها و اتومبيل‏ها را بازرسى مى‏كردند؛ به همين لحاظ قرار بر اين شد كه حسن سوار بر ماشين، از روستايى به روستايى ديگر برود تا به اين وسيله، از بازرسى دشمن در امان باشد و كسى نتواند محل ثابت او را پيدا كند.
برخى بر اين نظرند كه ماشين، حامل 50 تا 100 كيلو مواد منفجره بوده است؛ ولى سازمان امل مقدار مواد منفجره را 400 كيلو اعلام كرد.اخبار منتشر شده‏ى اوليه در مطبوعات، حكايت از وجود 300 كيلو مواد منفجره داشت.
يكى از همرزمان حسن درباره‏ى آمادگى او براى عمليات مى‏گويد: «ما هر شب به مكان مقرر مى‏رفتيم و ماشين را براى بمب گذارى آماده مى‏كرديم. تهيه‏ى مواد منفجره از جمله پودر «هيكسوژن» از كارهاى بسيار مشكل در آن روزها و موقعيت بود. حسن با هر كس و هر جا كه ممكن بود، براى تهيه‏ى مواد صحبت كرد. زمانى كه احساس كرديم مقدار مواد كافى است، او مخالفت كرد و گفت: «بدن من بيش‏تر از اين‏ها به مواد منفجره نياز دارد.»
تجهيز ماشين 15 روز طول كشيد. در طى اين مدت، حسن 3 نامه خطاب به «محمد سعد» نوشت و از او موعد عمليات را جويا شد. هنگامى كه ماشين براى عمليات آماده شد، به حسن خبر دادند كه براى تحويل گرفتن آن، به يكى از روستاهاى اطراف شهر صور برود. او سوار بر موتور به روستاى مورد نظر رفت. نگاهى به اطراف انداخت، ولى از ماشين اثرى نديد. از محمد سعد هم خبرى نبود. دستپاچه از دوستش پرسيد كه محمد كجاست؟ و او جواب داد كه ماشين هنوز كاملاً آماده نشده و محمد هم نيامده است. در يك لحظه حسن كه از نيامدن محمدسعد ناراحت شده و ترسيده بود كه عمليات منتفى شود، بغضش تركيد و در حالى كه به شدت عصبانى شده بود، شروع به گريه كرد. ناگهان در ميان هق هق گريه خود، صدايى آشنا به گوشش خورد. درست حدس زده بود. صدا متعلق به محمد سعد بود. سراسيمه برخاست و به طرف او رفت. با ديدن محمد، سر از پا نمى‏شناخت. با حرارت و شدت او را در آغوش گرفت و رويش را غرق بوسه كرد.
محمد كه احساس و احوال زيباى حسن را ديد، با تبسمى زيبا به سويى اشاره كرد. ماشين را به او نشان داد و گفت كه چون احتمال دارد نيروهاى اشغال‏گر روستا را بازرسى كنند، بايد هر چه سريع‏تر سوار برماشين شده و آن‏جا را ترك كنند. حسن در كنار محمد نشست و مدام به‏چشمان او نگاه مى‏كرد. در ميان راه، در حالى كه چشمانش از اشك پربود، از او پرسيد: «ديگر موعد عمليات فرا رسيده، نه؟»
در همين حال، يكى از همرزمانشان از محمد اجازه خواست تا از آن دو فيلم‏بردارى كند. محمد سعد برخاست و در حالى كه به دشت‏هاى منتهى به صور نگاه مى‏كرد. گفت: «فردا خون حسن خواهد گفت كه جنوب چگونه آزاد خواهد شد.»

تلفات دشمن
درباره‏ى تلفات نيروهاى صهيونيست در اين عمليات، آمار و ارقام مختلفى از منابع گوناگون اعلام شده است: نيروهاى مقاومت، تلفات دشمن را 100 كشته و زخمى اعلام كردند. دكتر سعد ابوديه، در كتاب خود نوشته است كه تانك‏ها و نفربرهايى از دشمن در آتش سوخت؛ ولى فقط 10 سرباز زخمى شدند. مقاومت اسلامى بعدها در يكى از جزوات خود كه به شرح اين عمليات مى‏پرداخت، آورد كه فرماندهى امل در جنوب لبنان در تلكسى اعلام كرد كه در اين عمليات 60 سرباز اسرائيلى كشته و بيش از 100 نفر مجروح شدند. مطبوعات، به نقل از خبرگزارى‏هاى خارجى مستقر در لبنان، تلفات دشمن را 76 كشته و 113 مجروح عنوان كردند. حزب‏اللَّه لبنان در تحليل خود از اين عمليات كه بعدها منتشر شد، با اشاره به گفته‏ى شاهدان عينى، تلفات نيروهاى اسرائيل در اين عمليات را بين 10 تا 15 كشته و حدود 50 مجروح اعلام كرد. راديو لبنان در اولين واكنش نسبت به خبر اين عمليات، اعلام كرد كه100 اسرائيلى كشته و مجروح شده‏اند.
رژيم صهيونيستى مدعى شد كه در اين عمليات فقط يك نفربر و يك جيپ نظامى منهدم شده‏اند و تنها ده سرباز مجروح شده‏اند. اسرائيل به اين‏كه چگونه بر اثر انهدام يك نفربر و جيپ كسى كشته نشده است، اشاره‏اى نكرد و اين در حالى است كه اسرائيل همواره ده درصد تلفات وارده بر خود را اعلام مى‏كند.

عكس‏العمل دشمن
پس از اين عمليات، اسرائيل در اقدامى شتاب‏زده، اعلام كرد كه در شهر صور هيچ خبرى نبوده است؛ ولى پس از انفجار، نيروهاى وحشت‏زده‏ى صهيونيست، به بازرسى منازل اطراف و گروگان‏گيرى مردم پرداختند و تعداد نيروهاى مستقر در منطقه را افزايش چشمگيرى داده، به ويران كردن ديوار باغ‏هاى اطراف كه امكان داشت پشت آن‏ها نيروهاى رزمنده پنهان شده باشند، پرداختند. اين عمليات، اسرائيل را واداشت كه طرح خروج از برخى مناطق اشغالى را تسريع كند.
به نوشته‏ى دكتر سعد ابوديه، سربازان اسرائيلى ديوانه وار به طرف موسسه‏ى صنعتى جبل عامل حمله ور شدند و كوركورانه به هر طرف تيراندازى كردند كه حدود 100 نفر از 800 دانش‏آموز مدرسه مورد اصابت قرار گرفته و مجروح شدند. همچنين تعداد 60 نفر از دانش‏آموزان مدرسه نيز بازداشت شدند.
چندى بعد، سخنگوى نظامى اسرائيل به انجام اين عمليات عليه كاروان نظاميان صهيونيست اعتراف كرد؛ ولى گفت كه اين حادثه، حاصل انفجار دو بمب كار گذاشته شده در اطراف جاده در نزديكى اردوگاه «برج شمالى» در شهر صور بوده است.

مسئوليت حمله
به گزارش خبرگزارى‏ها از بيروت، يك نفر ناشناس در تماس با دفتر روزنامه‏ى «السفير»، خود را جزو «بريگادِ انتحارى جهاد اسلامى» معرفى كرد و مسئوليت اين عمليات را بر عهده گرفت. وى گفت: «سازمان جهاد اسلامى 3000 رزمنده‏ى شهادت‏طلب دارد كه براى حملات انتحارى توسط كاميون‏هاى بمب‏گذارى شده به طرف مواضع دشمن، آماده هستند».
نبيه برى رئيس سازمان امل، كه به دليل عضويت در كميته‏ى نجات ملى، از نظر مردم شخصى خائن به آرمان‏هاى مقاومت لبنان محسوب مى‏شد، از عضويت حسن در سازمان امل بهره برد و براى اين‏كه وجهه‏ى از دست رفته خويش را بازيابد، مدعى شد كه اين عمليات كار ما بوده‏است؛ در حالى كه شهيد حسن قصير به دليل مواضع سازشكارانه‏ى روساى سازمان امل، بدون اطلاع و هماهنگى آنان دست به چنين اقدامى زده بود.

 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved